ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 10.01.2025, 14:23
سقوط اسد می‌تواند اصلاحات در ایران را تسریع کند

مرکز استیمسون

(مرکز استیمسون یک اندیشکده آمریکایی است)
۹ ژانویه ۲۰۲۵ 

● یادداشت سردبیر: مرکز استیمسون به‌ندرت مقالات ناشناس منتشر می‌کند، اما نویسنده این مقاله یک تحلیلگر مستقر در تهران است که به دلیل نگرانی‌های مشروع درباره امنیت شخصی خود درخواست ناشناس ماندن داشته است. این نویسنده برای کارکنان مرتبط [مرکز استیمسون] شناخته شده است، سابقه تحلیل‌های معتبر دارد و قادر به ارائه دیدگاهی است که در شرایط عادی در دسترس نیست.
باربارا اسلاوین، پژوهشگر برجسته در حوزه دیدگاه‌های خاورمیانه

در حالی که جهان بر آشفتگی‌های منطقه‌ای متمرکز است، ایران در حال تجربه تحولاتی چشمگیر در داخل کشور است، هرچند این تحولات با سرعتی آهسته پیش می‌رود.

در مرکز این تحول، یک جنبش اصلاحی جامعه‌محور و به‌طور شگفت‌آوری قدرتمند وجود دارد که به‌طور فعال ساختار قدرت موجود را به چالش ‌کشیده و باعث تضعیف قابل‌توجه رژیم شده است. این پویایی در حال‌ظهور، پتانسیل ایجاد سیستمی را دارد که بیشتر از تئوکراسی/دموکراسی معیوب موجود در ۴۶ سال گذشته، نماینده خواسته‌های مردم ایران باشد.

اصلاحات بنیادین در قانون اساسی موجود، همراه با توانمندسازی جامعه مدنی، می‌تواند به دموکراسی بیشتری منجر شود، به شرطی که ایرانیان درگیر جنبش‌های رادیکال و جنگ‌ها نشوند. پیامدهای چنین تغییراتی می‌تواند فراتر از مرزهای ایران به کشورهای عرب همسایه گسترش یابد. تاریخ‌نگار رابرت دی. کاپلان استدلال کرده است که ایران به‌عنوان نقطه محور ژئوپلیتیکی خاورمیانه عمل می‌کند و هیچ چیز نمی‌تواند منطقه را به‌اندازه ظهور یک رژیم لیبرال‌تر در ایران تغییر دهد.

مردم ایران بهای سنگینی برای دستیابی به دموکراسی پرداخته‌اند. یکی از معیارها، تعداد زندانیان سیاسی است. اگرچه ارائه برآورد دقیق دشوار است، سازمان‌های حقوق بشری تخمین می‌زنند که صدها ایرانی با اتهامات مبهم امنیت ملی در بازداشت هستند و از رسیدگی عادلانه محروم شده‌اند. شرایط در زندان‌های ایران اسفناک است و گزارش‌هایی از مراقبت‌های پزشکی ضعیف، سوءرفتار و غفلت پزشکی منتشر شده است. پرونده‌های پرمخاطب با محکومیت بین‌المللی روبرو شده‌اند، اما دولت تمایلی به رسیدگی به این نقض‌های سیستماتیک نشان نداده است. ادامه بازداشت و بدرفتاری با زندانیان سیاسی همچنان یک نگرانی عمده است که نشان‌دهنده عدم تحمل جمهوری اسلامی نسبت به مخالفت‌ها و بی‌اعتنایی به آزادی‌های اساسی مدنی است.

با این حال، علیرغم سرکوب‌ها، اعتراضات ادامه دارد و حتی شتاب بیشتری گرفته است. این اعتراضات شامل اعتراضات «آبان خونین» در سال ۲۰۱۹ به دلیل افزایش قیمت سوخت، واکنش عمومی به ترور ژنرال قاسم سلیمانی توسط آمریکا در ژانویه ۲۰۲۰ و سرنگونی تصادفی هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط ایران و همچنین جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲ علیه حجاب اجباری بوده است. این تحولات، همراه با شکست‌های اخیر نظامی ایران و شرکای غیردولتی آن، قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی را کاهش داده و مشروعیت داخلی آن را که بر پایه‌های انتخاباتی و ایدئولوژیک استوار بود، تضعیف کرده است.

از زمان حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پاسخ ویرانگر اسرائیل، منطقه شاهد شکست‌های پی‌درپی و چشمگیری برای ایران و متحدانش در غزه، لبنان و اخیراً در سوریه بوده است. نمونه‌های تاریخی در کشورهایی مانند پرتغال و یونان نشان می‌دهد که شکست‌های نظامی می‌توانند با آشکار کردن ناتوانی رژیم‌های اقتدارگرا، گذار به دموکراسی را تسریع کنند. در ایران، فرسایش مداوم مشروعیت انتخاباتی و ایدئولوژیک ممکن است رژیم را وادار کند تا به رویکردی دموکراتیک‌تر در حکمرانی روی آورد.

مسیر اصلاحات جامعه‌محور در ایران بر تقویت جامعه مدنی متمرکز است. سایر راهبردها – مانند تلاش برای تغییر از طریق مداخله خارجی که برخی از افراد در دیاسپورا از آن حمایت می‌کنند – نتیجه بهتری به همراه نخواهد داشت.

جنبش اصلاحات جامعه‌محور  در ایران شامل تلاش‌های مختلف مردمی است که با هدف رسیدگی به مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انجام می‌شود. اصلاح‌طلبان بر مشارکت مردمی و ایجاد ارتباط با عموم مردم تأکید دارند. جنبه‌های کلیدی این رویکرد شامل توانمندسازی جوامع محلی، ترویج تصمیم‌گیری غیرمتمرکز، بازسازی اعتماد بین شهروندان و نهادهای سیاسی و تشویق به تصمیم‌گیری مشارکتی است. این جنبش اولویت خود را به مسائل اجتماعی اختصاص داده و دیدگاهی بلندمدت برای توسعه پایدار اتخاذ کرده است.

چالش‌های پیش‌رو برای ایجاد تغییر همچنان قابل‌توجه هستند. رژیم همچنان به بازداشت و سرکوب فعالان ادامه می‌دهد و محدودیت‌های اقتصادی مشارکت را دشوار می‌سازد. بسیاری از ایرانیان دلسرد شده‌اند و جامعه به‌واسطه موانع فرهنگی دچار گسست است. با وجود این موانع، اصلاحات جامعه‌محور با تکیه بر ظرفیت‌ها و صدای جوامع محلی، در پی ایجاد تغییرات معنادار است.

جنبش اصلاحات در ایران ریشه‌های تاریخی عمیقی دارد که به دوران پیش از انقلاب مشروطه (۱۹۱۱-۱۹۰۵) بازمی‌گردد؛ انقلابی که منجر به تأسیس نخستین مجلس انتخابی در خاورمیانه شد. جنبش ملی شدن صنعت نفت در اوایل دهه ۱۹۵۰ نقطه عطف مهم دیگری بود که به بسیج گسترده اجتماعی و مشارکت جامعه مدنی منجر شد. این دوره شاهد ظهور سازمان‌های سیاسی، کنشگری روشنفکران، اعتراضات مردمی و مشارکت زنان بود. اگرچه اغلب از دکتر محمد مصدق به‌عنوان آغازگر ملی شدن صنعت نفت یاد می‌شود، اما دستاورد واقعی او در تقویت جامعه مدنی، تأسیس کانون وکلای مستقل، ایجاد اتحادیه‌های کارگری و اجرای اصلاحاتی بود که به نفع کشاورزان و کسب‌وکارهای کوچک بود.

مصدق در سال ۱۹۵۳ طی کودتایی به رهبری سیا سرنگون شد که منجر به بازگشت سلطنت و سرکوب شدید جامعه مدنی گردید. رژیم شاه، سازمان‌های جامعه مدنی را تهدیدی تلقی می‌کرد و این امر به سرکوب سیاسی، سانسور رسانه‌ها و هدف قرار دادن جنبش‌های دانشجویی و کارگری انجامید. این سرکوب، زیرساخت‌های جامعه مدنی را از بین برد و به نارضایتی گسترده و در نهایت انقلاب ۱۹۷۹ منجر شد.

حکومت دینی فصل جدیدی از سرکوب را آغاز کرد، اما این وضعیت با انتخاب محمد خاتمی، رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب در سال ۱۳۷۶  اندکی کاهش یافت. در آن زمان، جنبش اصلاحات ایران به دو جناح تقسیم شد: روشنفکران جامعه‌محور و چپ‌گرایان قدرت‌محور درون رژیم. این اختلاف رویکرد در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۰ و همچنین جنبش سبز ۱۳۸۸ علیه انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد که با تقلب همراه بود، نمایان شد.

با این حال، از زمان اعتراضات ۱۴۰۱، اصلاح‌طلبانی که پیش‌تر به مشارکت در انتخابات و ساختار حکومتی گرایش داشتند، به سمت تلاش‌های مبتنی بر جامعه متمایل شده‌اند. آذر منصوری از جبهه اصلاحات ایران به این تغییر رویکرد اشاره کرده و بر ضرورت اتحاد اصلاح‌طلبان و اهمیت اصلاحات جامعه‌محور در شرایطی که دولت محدودیت‌هایی برای مشارکت اصلاح‌طلبان در سیاست رسمی ایجاد کرده، تأکید کرده است. محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین، و محمود میرلوحی، نظریه‌پرداز سیاسی، نیز تأکید کرده‌اند که این جنبش در حال گذار از تمرکز بر «انتخابات‌محوری» به تمرکز بر «جامعه‌محوری» است و هدف آن بازسازی ارتباط با مردم و پرداختن به نیازهای اجتماعی است.

این جنبش با طیف گسترده‌ای از فعالان شناخته می‌شود که در حوزه‌های زیر فعالیت می‌کنند:

حقوق بشر: سازمان‌ها و فعالان متعددی، برخی با ارتباطات خارجی، متعهد به ترویج آزادی بیان، آزادی مطبوعات و حقوق اقلیت‌ها و گروه‌های به حاشیه رانده شده هستند. همچنین آن‌ها با بازداشت‌های خودسرانه، شکنجه و مجازات اعدام مخالفت می‌کنند. از جمله این گروه‌ها می‌توان به سازمان حقوق بشر ایران (HRANA)، مرکز حقوق بشر در ایران و مدافعان حقوق بشر در ایران اشاره کرد.

حقوق زنان: فعالان حقوق زنان در خط مقدم جنبش اصلاحات قرار دارند. آن‌ها با قوانین تبعیض‌آمیز مقابله کرده و برای برابری جنسیتی تلاش می‌کنند. فعالانی مانند نسرین ستوده، نرگس محمدی، پروین اردلان و سپیده قلیان از حق انتخاب پوشش حجاب برای زنان حمایت می‌کنند و توجه و حمایت گسترده‌ای را در داخل و خارج از کشور جلب کرده‌اند. این فعالان بهای سنگینی برای باورهای خود پرداخته‌اند و بسیاری از آن‌ها در زندان به احکام طولانی‌مدت محکوم شده‌اند. با این حال، نرگس محمدی که برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳ شد، اخیراً پس از دریافت درمان پزشکی برای مدت کوتاهی به خانه بازگشت.

کنشگری دانشجویی: دانشجویان ایرانی سابقه طولانی در فعالیت‌های سیاسی دارند و اغلب نقش پیشرو در اعتراضات و جنبش‌های اصلاحی ایفا می‌کنند. انجمن‌هایی مانند «اتحادیه مستقل دانشجویی» خواهان اصلاحات آموزشی، آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی هستند.

جنبش‌های کارگری: گروه‌های مدافع حقوق کارگران برای بهبود شرایط کاری، دستمزد عادلانه و حمایت‌های شغلی فعالیت می‌کنند. در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، ۱۴ اتحادیه کارگری ائتلافی تشکیل دادند تا برای تصویب قوانین جدید کار به‌عنوان بخشی از برنامه اصلاحات گسترده‌تر تلاش کنند. سندیکای شرکت نیشکر هفت‌تپه موفق شد مدیر شرکت را برکنار کند، کارگران اخراجی را بازگرداند و زمینه ایجاد اتحادیه‌های مستقل بیشتری را فراهم کند.

فعالیت‌های زیست‌محیطی: گروه‌های جامعه مدنی به‌طور فزاینده‌ای بر مسائل محیط‌زیستی تمرکز کرده‌اند و برای توسعه پایدار و پاسخگویی دولت در مدیریت منابع طبیعی و مقابله با کمبود آب و آلودگی فعالیت می‌کنند.

رسانه‌های اجتماعی و کنشگری دیجیتال: رسانه‌های اجتماعی، علیرغم تلاش‌های دولت برای سرکوب یا فیلترینگ اینترنت، به فعالان این امکان را داده‌اند تا سازمان‌دهی، تبادل اطلاعات و بسیج مؤثرتری داشته باشند.

ابتکارات دیگری نیز برای افزایش آگاهی و مشارکت مدنی وجود دارد. یکی از این نهادها، وب‌سایت http://www.karzar.net است که صدها کمپین بزرگ و کوچک را در موضوعات مختلف راه‌اندازی کرده است. جدیدترین اقدام این وب‌سایت مخالفت با قانونی بود که با هدف اجرای اجباری حجاب وضع شده بود. در واکنش به مخالفت گسترده عمومی با این قانون، دولت مسعود پزشکیان در آذرماه اجرای آن را متوقف کرد.

علیرغم چالش‌های قابل‌توجه، جنبش اصلاحات جامعه‌محور همچنان یک عامل حیاتی در فضای سیاسی ایران باقی مانده است. نمونه سقوط رژیم سرکوبگر بشار اسد در سوریه ممکن است مردم ایران را به مطالبه اصلاحات جسورانه‌تر تشویق کند و فشارهای بین‌المللی بر ایران برای پذیرش تغییرات دموکراتیک را افزایش دهد.



نظر خوانندگان:


■ تاکید نویسنده بر جایگاه و نقش اصلاحات جامعه‌محور ، به جا و درست است. نسبت دادن آن به اصلاح طلبان با رجوع به اظهارات آذر منصوری اما، غیر واقعی و بی‌ربط است. اصلاح‌طلبان نه حالش را دارند و نه اصلا بلدند که به متن جامعه رجوع کنند. آنها جامعه را برای رای گیری می‌خواهند! در مورد اعتراضات یا نویسنده قاطی کرده که در کنار جنبش ۹۸ و بقیه، از واکنش به ترور ژنرال سلیمانی می‌گوید و یا به خاطر دو بار ترجمه، مطلب این شکلی شده! این فرمایش هم که هواپیمای اوکراینی «تصادفا» هدف قرار گرفت هم بیانگر آن است که مقدمه سردبیر مرکز استیمسون در مورد شان نویسنده، چندان معتبر نباید باشد.
پورمندی


■ ضمن تاییدِ کامل گفته‌های آقای پورمندی، لازم می‌دانم اشاره کنم که خانم باربارا اسلاوین معضلات مختلف اجتماعی را که هر کدام می‌تواند ریشهٔ خاص خود را داشته باشد (نه الزاماً بی‌ارتباط)، در یک ظرف ریخته و با نگرشی سمپاتیک به ایران و ایرانیان، توصیه‌های امید بخشی می‌نماید که نشان از عدم اطلاعات ایشان(و یا فرد مورد وثوق ایشان) از فاکتورهای میدانی در ایران دارد و  بخشی از تفکراتِ غربی را نمایندگی می‌کند که خواهان آرامش در دنیا، خصوصاً خاورمیانه به هر قیمتی هستند.(۱)
موقعیت ژئوپلیتیکی که ایشان با استناد به نظرهای رابرت دی. کاپلان(که نظرات تاریخی‌اش خوشایند پان‌ایرانیست‌ها و نظرات توسعه‌اش خوشایند اصلاح‌طلبان است) در مورد ایران می‌کنند(که نمی‌دانم بعد از اتفاقات دههٔ گذشته آقای کاپلان در بعضی از نظراتش خصوصاً جغرافی‌محوریِ تحولات اجتماعی، تجدیدِ نظری کرده است یا نه) موضوعیت ندارد.
بعد از پروژه‌های عظیمِ راه‌های ایجاد شده و یا در حال ایجادِ تجاری میان مناطق مختلف در اطراف ایران و نفوذ ترکیه به عنوان کشوری ترک و مسلمان و سکولار(رابط در کل آسیای مرکزی و خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا) موقعیت ژیوپلیتکی ایران بسیار ضعیف گشته است، هرچند می‌توانیم باور کنیم ایرانیان در آگاهیِ اجتماعی و فرهنگی در میان همسایگان خویش بیشتر رشد داشته‌اند(همسایگان) اما این به این عنوان نیست که همسایگان در خلاء سیر می‌کنند.
۱ـ  https://www.youtube.com/watch?v=uoDiLUey5tY
سلمان گرگانی


■ جدا از متن اصلی، با جناب پورمندی کاملن همسویم که: «نسبت دادن آن به اصلاح طلبان با رجوع به اظهارات آذر منصوری غیر واقعی و بی‌ربط است. اصلاح‌طلبان نه حالش را دارند و نه اصلا بلدند که به متن جامعه رجوع کنند.....».
با سپاس. بهرام خراسانی