ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 24.12.2024, 14:11
آیا سقوط رژیم اسد به معنای پایان “سوریه‌شدن هراسی” است؟

احمد علوی

با سقوط رژیم اسد در سوریه، آرامش نسبی در این کشور سایه افکنده است. همزمان رویکرد مقامات جدید این کشور مبنی خودداری از تنش و تاکید بر صلح‌طلبی و سازندگی نیز امید را برای چشم‌انداز روشن زنده نموده است. همچنین با توجه به هماهنگی کشورهای موثر بر مناسبات سیاسی سوریه در خصوص ثبات و امنیت در این کشور، به نظر می‌رسد شعله‌های جنگ در سوریه نیز خاموش شده است.

استقرار صلح و سازندگی در کشورهای اطراف ایران نظیر سوریه و عراق البته مطلوب رژیم ولایی نیست. چه رژیم ولایی، در این صورت قادر نیست کالایی به نام “حداقل امنیت داریم” را به برخی از اقشار بفروشد و در نتیجه فساد گسترده، بی‌عدالتی و ناکارآیی حکمرانی‌اش تحت آن پنهان کند. بنابراین سناریوی “سوریه‌شدن هراسی” مقامات رژیم به تدریج رنگ می‌بازد. وقوع چنین فرایندی در سوریه، البته دارای پیامدهای معتنابهی برای رژیم ولایی و جنبش‌های مردم نهاد ایران خواهد بود که در این یادداشت به فشردگی به آن اشاره خواهد شد.

۱. از بین رفتن کارآمدی “ترس از سوریه‌ای شدن” به‌عنوان ابزار تبلیغاتی
کاهش اثربخشی پروپاگاندا: “سناریوی سوریه‌ای شدن ایران” یکی از ابزارهای مهم تبلیغاتی رژیم ولایی برای ترویج یاس و انفعال سیاسی در میان فعالین مدنی و جامعه ایران، سرکوب اعتراضات و مهار افکار عمومی بوده است. با آرام شدن اوضاع سوریه و سقوط رژیم اسد، این ابزار تبلیغاتی کارآمدی و اثر بخشی خود را از دست خواهد داد.

افزایش تمایل به اعتراضات: در شرایط فعلی شهروندانی که از تنگناهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به ستوه آمده اند، دیگر از”سناریوی سوریه‌ای شدن ایران” و بالتبع جنگ داخلی و نابسامانی مشابه سوریه نگرانی به خود راه نخواهند دارد. بنابراین آمادگی بیشتری برای اعتراض و خیزش عمومی نشان خواهند داد، زیرا احساس می‌کنند هزینه‌های گذار از رژیم ولایی کمتر از هزینه بقای این رژیم است.

۲. فروپاشی مشروعیت گفتمان “محور مقاومت” و صادرات تشیع ولایی
سقوط اعتبار توجیهات گفتمان ولایی: سقوط اسد و رژیمش ضربه‌ای جدی به گفتمان ” هلال شیعی محور مقاومت” وارد نمود، چراکه سوریه یکی از کلیدی‌ترین حلقه‌های این محور بوده است. رژیم ولایی به بهای فقر و فلاکت مردم ایران، میلیاردها دلار را صرف بقای رژیم اسد نمود. شکست پروژه خاندان اسد، این امر اعتبار داخلی و خارجی ادعاها و سیاست‌های منطقه‌ای رژیم ولایی را برباد داده است.

تقویت گفتمان مخالفان رژیم ولایی: گروه‌های اپوزیسیون داخلی و خارجی با استناد به سقوط رژیم اسد اینک می‌توانند با تاکید بر شکست سیاست‌های منطقه‌ای هلال شیعی و گفتمان ولایی و همچنین برباد رفتن، میلیاردها دلار از دارایی‌های مردم ایران، خواستار پاسخگویی مقامات رژیم ولایی و بطور اخص رهبر آن شوند.

۳. آسیب‌پذیری ساختار امنیتی-نظامی رژیم
سستی و کاستی توان سرکوب: اگر پیامدهای سقوط اسد باعث کاهش نفوذ رژیم ولایی در سوریه و محدود شدن دسترسی به گروه‌های نیابتی مانند حزب‌الله شود، رژیم ولایی از یکی از مهم‌ترین بازوهای منطقه‌ای خود محروم می‌شود که این امر حتی دارای پیامدهای امنیتی داخلی خواهد بود. تنش در میان مقامات و ریزش نیروهای طرفدار حاکمیت بر آسیب‌پذیری ساختار امنیتی-نظامی رژیم خواهد افزود.

۴. تغییرات در ساختار قدرت و توان سرکوب داخلی
شکاف در میان مقامات حکومتی: سقوط اسد و کاهش نفوذ منطقه‌ای رژیم ولایی موجب اختلافاتی در میان مقامات سیاسی و امنیتی رژیم شده است. بنابراین برخی از آنها ممکن است خواستار تغییر خطوط مشی رژیم شوند، در حالی که دیگران به سیاست‌های گذشته پافشاری کنند. چنین اختلافاتی زمینه ساز افزایش ریزش و انشقاق درونی حاکمیت خواهد بود.

کاهش پایگاه اجتماعی حاکمیت: کاهش مشروعیت سیاست‌های منطقه‌ای و افزایش نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی می‌تواند بخشی از پایگاه اجتماعی رژیم را به سوی مخالفان رژیم ولایی سوق دهد.

۵. افزایش فشارهای خارجی بر رژیم ولایی
تقویت موقعیت رقبای منطقه‌ای: سقوط اسد فضای راهبردی بیشتری برای رقبای منطقه‌ای رژیم ولایی مانند عربستان سعودی، اسرائیل و ترکیه ایجاد می‌کند تا نفوذ خود را در سوریه و منطقه گسترش دهند. این رقبا تلاش خواهند کرد تا ایران را بیش از پیش منزوی کنند و نفوذ آن را در مناطق دیگری مانند عراق و یمن نیز محدود نمایند.

افزایش اقدامات اسرائیل و آمریکا: رژیم اسد سپر محافظتی برای حضور رژیم ولایی در مرزهای سوریه با اسرائیل فراهم کرده بود. با سقوط این رژیم، اسرائیل و آمریکا ممکن است با آزادی عمل بیشتری به حملات نظامی علیه مواضع ایران و متحدان آن در منطقه بپردازند.

۶. کاهش قابلیت‌های بازدارندگی نظامی از دست دادن عمق راهبردی:
سوریه برای ایران به‌عنوان عمق استراتژیک نظام ولایی در مواجهه با تهدیدات اسرائیل و آمریکا عمل می‌کرد. سقوط اسد این عمق استراتژیک را حذف می‌کند و ایران را به مواجهه مستقیم‌تر با این تهدیدات سوق می‌دهد.

تضعیف توانایی در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای: کاهش نفوذ در سوریه به معنای کاهش توانایی رژیم ولایی در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای و حمایت از متحدان خود در لحظات بحرانی است. این امر جایگاه رژیم ولایی و اعتبار آنرا در معادلات امنیتی خاورمیانه را تضعیف کند.

پیامدهای شکست عمق راهبردی بر تحولات داخلی ایران
تدا اسکاچپول (Theda Skocpol) جامعه‌شناس و پژوهشگر سیاست شناسی دانشگاه‌هاروارد، تأکید می‌کند که دگرگونی‌ها بین‌المللی و پویایی مناسبات منطقه‌ای می‌تواند روند تحولات سیاسی و گذار از رژیم‌های خودکامه را تسهیل و تسریع نماید. اینک با سقوط اسد، توازن قدرت در منطقه تغییر کرده و نفوذ منطقه‌ای رژیم ولایی دچار فروپاشی شده است. این دگرگونی می‌تواند به تضعیف حمایت از گروه‌های نیابتی رژیم ولایی مانند حزب‌الله و در نتیجه کاهش قدرت گفتمان ولایی و نظامی رژیم منجر شود.

اسکاکپول معتقد است که ضعف دولت در مدیریت ساختارهای اجتماعی و اقتصادی داخلی در کنار شکست در عرصه خارجی می‌تواند به فروپاشی مشروعیت آن منجر شود. در ایران، استفاده رژیم ولایی از گفتمان “سوریه‌ای شدن” به‌منظور توجیه سرکوب داخلی و تأمین مشروعیت، وابسته به ادامه بی‌ثباتی در سوریه بوده است. سقوط اسد و پایان جنگ داخلی سوریه، این ابزار مشروعیت‌بخش را از رژیم ولایی سلب کرده و فشار بیشتری بر ساختار حاکمیت ولایی برای پاسخگویی به نیازهای داخلی وارد می‌کند.

بنا به نظریه اسکاچپول نارضایتی‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از عوامل کلیدی در تحولات اجتماعی هستند. در ایران، نابرابری اقتصادی، فساد و چپاول منابع عمومی از سوی مقامات حکومتی و سوءمدیریت در تخصیص منابع به تقویت نارضایتی‌های اجتماعی انجامیده است. در شرایطی که “هراس سوریه‌ای شدن” دیگر کارایی ندارد، شهروندان ممکن است هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی بقای رژیم را بیش از هزینه‌های تغییر آن ارزیابی کنند. این امر زمینه‌ساز خیزش‌های اجتماعی و افزایش تمایل به اعتراض خواهد بود.

ختم کلام
سقوط رژیم اسد، یک ضربه گفتمانی و راهبردی سنگین به رژیم ولایی و رهبرش بود. رژیم ولایی دیگر نمی‌تواند از سناریوی “سوریه‌ای شدن” به‌عنوان ابزاری برای ترساندن مردم از آشوب پس از فروپاشی اش استفاده کند و احتمال افزایش اعتراضات و کاهش اثربخشی سرکوب بیشتر خواهد شد. در بلندمدت، این امر می‌تواند تغییرات گسترده‌تری در فضای سیاسی ایران ایجاد کند و حتی زمینه‌ساز تحولاتی در ساختار قدرت رژیم باشد.

طبق تئوری اسکاچپول، رژیم ولایی در شرایطی قرار دارد که بحران اقتصادی، شکاف اجتماعی، فشارهای خارجی، و کاهش مشروعیت سیاسی، شرایط گذار از اجتماعی از این رژیم را افزایش داده است. اگرچه رژیم هنوز به‌واسطه ابزارهای سرکوب و کنترل رسانه‌ها توانسته بقای خود را حفظ کند، اما ادامه این روند در بلندمدت ممکن نیست.