در روز سه شنبه ۲۷ آذر سال ۱۴۰۳ یک سخنرانی برای خامنهای که مخاطبینش با عنوان ” اقشار مختلف بانوان ” توصیف شده از سوی دفترش سازماندهی شد. خامنهای در سخنرانی خود برای “اقشار مختلف بانوان” نمونه دیگر از مغالطات تکراری رهبر ولایی را اینبار در خصوص مسائل زنان به نمایش گذاشت. سخنان علی خامنهای البته بعدا به شکل یک متن نوشتاری در صفحه اینترنتی او در معرض دید قرار گرفت. این یاداشت بر مبنای همان متن نوشتاری تهیه شده است.
این متن نوشتاری سخنان خامنهای مجموعه است مرکب از انواع مغالطههای نظیر تعمیم ناموجه، پهلوان پنبه، توطئهگرایی، ایدهآلگرایی، دورباطل، علت جعلی، ادعای بدون دلیل، و تقلیلگرایی، انگیزه خوانی، حمله شخصی و بارها در متن تکرار شده است. برخی از این جملات و گزارههای متن سخنرانی رهبر رژیم میتواند در ذیل چندین نوع مغالطه طبقه بندی شود همچنین شمار مغالطههای بیش از مواردی است که به فشردگی به آنها اشاره شده است. بنابراین اختصار از بررسی همه مغالطهها، طبقه بندی اخص و اشاره به همه آنها خودداری شده است.
۱. مغالطه کلیگویی (Hasty Generalization)
«بیصداقتیِ سرمایهداران غربی است که امروز بر دنیا مسلّطند. این بیصداقتی، در قضایای مختلف دیده شده.»
توضیح: در این جمله، همه سرمایهداران غربی به “بیصداقتی” متهم شدهاند، آنهم بدون ارائه شواهد کافی یا بررسی جامع. این مفاهیم دارای سور منطقی(Quantifier) نیستند، بنابراین قابل تایید یا رد نمیباشند.
۲. مغالطه علت جعلی (False Cause)
«بحث آزادی زن و استقلال مالیِ زن را مطرح کردند... باطنش این بود که کارخانجاتشان احتیاج به کارگر داشت.»
توضیح: اینجا فرض شده که هدف اصلی استقلال مالی زنان، تأمین نیروی کار ارزان برای کارخانهها بوده است، بدون الینکه سایر دلایل مانند عوامل فرهنگی و اجتماعی و جنبشهای اجتماعی زنان مطرح شود.
۳. مغالطه انگیزهخوانی (Ad Hominem - Circumstantial)
«انگیزه، دستاندازی سیاسی و استعماری است... در زیر یک ظاهر فلسفی، در زیر یک ظاهر نظری، در زیر یک ظاهر انساندوستانه پنهان میکنند.»
توضیح: به جای نقد دلایل یا سیاستها، به نیت و انگیزه سیاستمداران غربی حمله شده است. توضیح: به جای نقد دلایل یا سیاستها، به نیت و انگیزه سیاستمداران غربی حمله شده است.
۴. مغالطه قیاس ناقص (False Analogy)
«یک نمونهاش در حدود یک قرن پیش، بحث آزادی زن و استقلال مالی زن... نمونهی دیگر مسئلهی آزادی بردگان در آمریکا است.»
توضیح: مقایسه آزادی زنان با آزادی بردگان، به دلیل تفاوتهای اساسی در زمینه و اهداف، مقایسهای ناقص است.
۵. مغالطه تله یا دام مغالطهآمیز (Slippery Slope)
«آنها زنها را برای کارگری آوردند، آنهم با دستمزد کمتر از مردان.»
توضیح: این استدلال بیان میکند که آزادی زنان منجر به استثمار اقتصادی آنها شد، بدون توضیح مراحل و علل دیگر.
۶. مغالطه تعمیم منفی (Negative Stereotyping)
«سیاستمداران عالم و سرمایهداران عالم... منشأ استعمار در دنیا بودند.»
توضیح: همه سیاستمداران و سرمایهداران بهعنوان مسبب استعمار و مشکلات معرفی شدهاند. این تعمیم قابل تایید نیست.
۷. مغالطه توسل به احساسات (Appeal to Emotion)
«امروز و دیروز، سیاستمداران عالم و سرمایهداران عالم در همهی مسائل مربوط به سبک زندگی بشر دخالت میکنند.»
توضیح: این جمله سعی دارد احساسات منفی مخاطب نسبت به سیاستمداران و سرمایهداران را برانگیزد.
۸. مغالطه توسل به احساسات (Appeal to Emotion):
«امروز جنایات بزرگ در حق زنان توسط صاحبان قدرت، سیاست و ثروت در جهان غرب و جوامع تحت تأثیر غرب صورت میگیرد.»
در این جمله، با استفاده از واژههایی مانند “جنایات بزرگ”، مخاطب به سمت احساسات منفی سوق داده میشود، بدون ارائه شواهد مشخص برای این ادعا.
۹. مغالطه انگیزه پنهان (Appeal to Motive):
«هدف اصلی آنها از مطرح کردن آزادی زنان، بیرون کشاندن زنان از محیط خانواده و سپردن نقشهای مردانه به آنها و محروم کردن زنان از نقش اصلی و خدا داده آنان است.»
این جمله بدون شواهد، ادعا میکند که هدف اصلی آزادی زنان، آسیب به نقشهای سنتی و خانوادگی است و یک انگیزه پنهان و منفی برای آن معرفی میکند.
۱۰. مغالطه علت جعلی (False Cause):
«اینکه در غرب روابط خانوادگی گسیخته است، اینکه بنیان خانوادهها متزلزل است، اینکه مرد و زن در خانواده علیه یکدیگرند، اینها همه به دلیل همین مفاهیم غلطی است که ترویج کردهاند.»
این جمله رابطه علت و معلول را بدون شواهد منطقی برقرار میکند و تمام مشکلات خانواده در غرب را به “علل و مفاهیم غلط” نسبت میدهد.
۱۱. مغالطه مصادره به مطلوب (Cherry Picking):
«نظامهای غربی امروز افتخار میکنند که زنها کارهای مردانه انجام دهند، اما به آنها ظلم میکنند که کارهای مناسبِ شأن و طبیعت زنانه را از آنها میگیرند.»
در این جمله، تنها جنبههایی از شرایط زنان در غرب که به نظر گوینده منفی است، ذکر میشود، در حالی که جنبههای مثبت نادیده گرفته شده است.
۱۲. مغالطه پهلوان پنبه (Strawman Fallacy):
«اینها میگویند که زن باید آزاد باشد؛ این آزادی یعنی زن در اختیار مرد قرار بگیرد تا مرد هرجور خواست از او استفاده کند.»
این جمله مفهوم آزادی زنان را تحریف میکند و تعمیم میدهد و به جای نقد ایده واقعی آزادی، یک نسخه کاریکاتوری از آن را مورد حمله قرار میدهد.
۱۳. مغالطه تعمیم فرهنگی (Ethnocentrism):
«زن در اسلام جایگاه بسیار رفیعتری از زن در تمدن غربی دارد.»
این جمله بدون مقایسه دقیق و شواهد، برتری یک فرهنگ را بر دیگری اعلام میکند و ارزشهای خاص فرهنگی را جهانی فرض میکند.
۱۴. مغالطه نتیجهگیری از موارد جزئی (Anecdotal Evidence):
«بسیاری از زنان غربی که به ایران میآیند، از وضعیت زن در غرب و بیعدالتیای که در آنجا به زنان میشود، شکایت دارند.»
این ادعا بر اساس شواهد حکایتی و محدود از تجربه معدود زنان غربی است، اما به کل جمعیت تعمیم داده شده است.
۱۵. مغالطه دوگانهسازی (False Dichotomy):
«اگر بخواهند به زنان آزادی دهند، باید این آزادی از دست مردان زورگو و هوسران گرفته شود، نه اینکه آزادی به معنای رها کردن زن در اختیار هوسرانها باشد.»
این جمله دو گزینه مخالف (آزادی از مردان یا آزادی به معنای رها شدن) ارائه میدهد و سایر احتمالات نادیده گرفته میشود.
۱۶. مغالطه نقل قول تحریف شده (Quotation Out of Context):
«غربیها مدام از حقوق زنان حرف میزنند اما در عمل حقوق زن را پایمال میکنند.»
این جمله مفاهیم گستردهای مانند “حقوق زنان” را بدون زمینه یا مستندات خاص به ادعاهای نامشخص نسبت میدهد. همچنین انکار میکند که زنان به حقوق اجتماعی دست یافته باشند.
۱۷. مغالطه تقلیلگرایی (Reductionism):
«زن در غرب ابزاری است برای تبلیغات، برای کار، برای سوءاستفاده مالی و جنسی.»
این جمله جایگاه زن در غرب را به چند نقش محدود و منفی تقلیل میدهد، بدون اینکه پیچیدگیهای جامعه غربی در نظر گرفته شود.
۱۸. مغالطه دور (Circular Reasoning):
«زن در اسلام جایگاهی دارد که او را از ظلمهای تمدن غربی حفظ میکند. چرا؟ چون اسلام زن را محترم میداند.»
این استدلال با تکرار یک ادعا (احترام به زن در اسلام) به عنوان دلیل، به جای ارائه شواهد منطقی، به دور میافتد.
این مغالطات نشان میدهند که متن بیشتر از آنکه به دنبال استدلال منطقی باشد، به سمت تأثیرگذاری احساسی و توجیه پیشفرضهای خود گرایش دارد.
۱۹. مغالطه مقایسه اشتباه (Faulty Comparison)
«زن غربی برای اینکه آزادی داشته باشد، باید از همه حقوق واقعی خودش صرفنظر کند.»
این ادعا مقایسهای بین آزادی زن در غرب و حقوق او انجام میدهد، اما مفهوم “آزادی” و “حقوق واقعی” بدون تعریف مشخص استفاده شدهاند، و نتیجهگیری بر پایه مقایسهای ناقص است.
۲۰. مغالطه استناد مبهم (Appeal to Vagueness)
«آنچه در غرب بهعنوان حقوق زن مطرح میشود، اغلب چیزی جز تزویر و فریب نیست.»
واژههایی مثل “اغلب” و “تزویر و فریب” بسیار مبهم هستند و ادعا را بدون توضیح یا شواهد کافی مطرح میکنند.
۲۱. مغالطه حمله شخصی غیرمستقیم (Ad Hominem Indirect)
«اینها که دم از حقوق زن میزنند، خودشان بزرگترین ظالمان علیه زنان هستند.»
به جای نقد منطقی دیدگاه مخالف، حملهای شخصی به افرادی که این دیدگاه را مطرح میکنند، انجام شده است.
۲۲. مغالطه ارجاع به عام (Bandwagon)
«اگر به آمارها نگاه کنید، در جوامع غربی بیشترین نرخ طلاق، خودکشی، و جنایت علیه زنان وجود دارد.»
استفاده از “آمارها” بدون ذکر منبع یا جزئیات، با این هدف که اکثریت این نظر را بپذیرند، صورت گرفته است.
۲۳. مغالطه توسل به سنت (Appeal to Tradition)
«در اسلام، زن جایگاه والایی دارد که از ابتدا خداوند برای او مشخص کرده است.»
این ادعا بر اساس سنت دینی ارائه میشود، بدون اینکه بررسی کند آیا این سنت در همه موارد بهتر از سایر دیدگاههاست یا خیر.
۲۴. مغالطه سوگیری تأیید (Confirmation Bias)
«هر جا اسلام بهدرستی اجرا شده است، زن از حقوق واقعی خود بهرهمند شده است.»
این جمله تنها به مواردی که گوینده از آنها رضایت دارد اشاره میکند، و مواردی که ممکن است حقوق زنان نادیده گرفته شده باشد، حذف شده است.
۲۵. مغالطه تقلیل تاریخی (Historical Reductionism)
«تمدن غرب از همان ابتدا با زن بهعنوان یک کالا رفتار کرده است.»
تاریخ تمدن غرب به یک دیدگاه سادهسازیشده و منفی تقلیل یافته، بدون در نظر گرفتن پیچیدگیها و تغییرات تاریخی.
۲۶. مغالطه پیشفرض پنهان (Begging the Question)
«زن در غرب نمیتواند به جایگاهی که برای او در نظر گرفته شده برسد، چون آنها به ذات زن اعتقادی ندارند.»
این جمله پیشفرض میگیرد که “ذات زن” وجود دارد و دیدگاه غرب آن را نادیده میگیرد، بدون اینکه این پیشفرض اثبات شود.
۲۷. مغالطه تقلیل پیچیدگی (Oversimplification)
«مشکلات زن در غرب همه ناشی از فاصله گرفتن از مفاهیم الهی است.»
مشکلات زنان در غرب به یک دلیل ساده و واحد نسبت داده شده، در حالی که این مسائل دلایل متعددی دارند.
۲۸. مغالطه توسل به نتیجه نهایی (Appeal to Consequences)
«اگر این مفاهیم غربی وارد جامعه ما شود، بنیان خانواده کاملاً نابود میشود.»
این جمله بدون شواهد یا دلایل منطقی، پیامدهای فرضی و ناگوار را به پذیرش مفاهیم غربی نسبت میدهد.
۲۹. مغالطه ترکیب (Composition)
«چون برخی زنان در غرب از حقوق خود ناراضیاند، پس کل نظام غربی حقوق زنان را نادیده میگیرد.»
نتیجهگیری از بخشی از زنان به کل جامعه تعمیم داده شده است.
۳۰. مغالطه تفکیک (Division)
«چون تمدن غرب با زنان رفتار ابزاری دارد، هر زن غربی نیز قربانی همین نگاه است.»
نتیجهگیری از کلیت یک تمدن به همه اعضای آن تعمیم داده شده است.
۳۱. مغالطه انگیزهگرایی (Psychogenetic Fallacy)
«آنها از حقوق زنان دم میزنند چون میخواهند فرهنگ و اقتصاد خود را به جوامع ما تحمیل کنند.»
انگیزهسازی برای دیدگاه مخالف به جای بررسی محتوای آن، در اینجا به چشم میخورد.
۳۲. مغالطه تکرار بیپایه (Repetition)
«زن در غرب بهعنوان ابزار سوءاستفاده استفاده میشود.»
این ادعا بارها در متن تکرار شده است، بدون اینکه شواهد جدید یا منطقی برای آن ارائه شود.
۳۳. مغالطه علت و معلول برعکس (Reverse Causation)
«زیادهروی در آزادی زن باعث نابودی خانواده شده است.»
این جمله علت و معلول را معکوس در نظر میگیرد، زیرا ممکن است مشکلات خانواده دلایل دیگری داشته باشد و آزادی زنان پیامد آن باشد.
۳۴. مغالطه توسل به افراد خاص (Appeal to Authority)
«برخی از متفکران غربی نیز به این موضوع اذعان کردهاند که وضعیت زنان در غرب ناعادلانه است.»
استفاده از نظر “برخی متفکران” بدون ذکر نام یا شواهد دقیق بهعنوان تأیید دیدگاه، مغالطهای آشکار است.
این تحلیل نشان میدهد که متن با مجموعهای از مغالطات تلاش دارد دیدگاهی خاص را تأیید کند، اما استدلالهای منطقی در آن به شدت کمرنگ هستند.
۳۵. مغالطه تعمیم شتابزده (Hasty Generalization)
«زن در غرب فقط برای تبلیغات و جلب مشتری ارزش دارد.»
این جمله به یک کلیگویی غیرمنصفانه درباره زنان در غرب میپردازد و تمام نقشها و جایگاههای آنها را به یک جنبه محدود میکند.
۳۶. مغالطه توسل به احساسات (Appeal to Emotion)
«چگونه میتوان پذیرفت که مادری که برای فرزندش از جان مایه میگذارد، اینگونه بیارزش شود؟»
این ادعا به جای ارائه استدلال منطقی، تلاش دارد احساس همدردی و خشم را برای تأیید دیدگاه برانگیزد.
۳۷. مغالطه دلیلنمایی (Post Hoc Ergo Propter Hoc)
«افزایش طلاق در غرب نتیجه مستقیم آزادی زنان است.»
این استدلال بدون بررسی دیگر عوامل، آزادی زنان را علت اصلی افزایش طلاق میداند.
۳۸. مغالطه دوگانهسازی (False Dichotomy)
«یا باید اسلام را بپذیریم که زن را گرامی میدارد، یا مثل غرب زن را به کالا تبدیل کنیم.»
این استدلال تنها دو گزینه ممکن را مطرح میکند و سایر رویکردها را نادیده میگیرد.
۳۹. مغالطه توسل به کمال (Nirvana Fallacy)
«تنها در نظام اسلامی زن میتواند به حقوق واقعی خود برسد.»
این جمله وضعیت مطلوب و کامل را بدون اثبات عملی به یک نظام خاص نسبت میدهد و سایر نظامها را نادیده میگیرد.
۴۰. مغالطه شخصیتمحوری (Personal Incredulity)
«چگونه ممکن است غربیها که همواره در پی استعمار و استثمار بودهاند، به فکر حقوق زن باشند؟»
این استدلال بر مبنای عدم باور شخصی گوینده به نیت غربیهاست، بدون ارائه شواهد.
۴۱. مغالطه بیربطی موضوعی (Irrelevant Conclusion)
«اگر غرب حقوق زنان را رعایت میکرد، این همه آمار جنایت و خشونت علیه زنان وجود نداشت.»
این ادعا مسئله حقوق زنان را با جنایت و خشونت مرتبط میکند، اما این دو مفهوم لزوماً به شکل مستقیم به هم مربوط نیستند.
۴۲. مغالطه مصادره به مطلوب (Cherry Picking)
«در آمارها، زنان غربی بالاترین نرخ افسردگی را دارند.»
این جمله تنها به آماری خاص اشاره میکند که منبع آن مشخص نیست و از دیدگاه گوینده حمایت میکند، اما تصویر کلی و عوامل متعدد را نادیده میگیرد. به نظر نمیرسد چنین آماری وجود داشته باشد.
۴۳. مغالطه ارائه تکعلتی (Single Cause Fallacy)
«تمام مشکلات زنان در غرب به دلیل نبود ارزشهای اخلاقی است.»
این ادعا مشکلات پیچیده را به یک علت ساده تقلیل میدهد.
۴۴. مغالطه هدف متحرک (Moving the Goalposts)
«حتی اگر برخی زنان غربی حقوقی داشته باشند، این حقوق هرگز با کرامت زن در اسلام برابر نیست.»
این استدلال معیار ارزیابی را مدام تغییر میدهد تا هر دستاوردی از سوی غرب را نادیده بگیرد.
۴۵. مغالطه کاربرد استعارههای تحقیرآمیز (Loaded Language)
«زن در غرب به عروسک خیمهشببازی سرمایهداران تبدیل شده است.»
استفاده از استعارههای تحقیرآمیز به جای استدلال منطقی برای القای احساس منفی نسبت به دیدگاه غرب.
۴۶. مغالطه تناقضگویی (Contradictory Statements)
«زن در غرب آزادی ندارد، اما همین آزادی باعث نابودی او شده است.»
این جمله دو ادعای متناقض را بهطور همزمان مطرح میکند.
۴۷. مغالطه تعریف دلخواه (No True Scotsman)
«هر جا زن به حقوق واقعی خود دست یافته، نتیجه اجرای کامل اسلام بوده است.»
این جمله بهطور پیشفرض هر مورد موفقیتآمیز را به اسلام نسبت میدهد و موارد مخالف را “غیراسلامی” تلقی میکند.
۴۸. مغالطه قیاس معالفارق (False Analogy)
«همانطور که ماشین بدون سوخت نمیتواند کار کند، زن بدون اسلام نمیتواند به حقوق خود برسد.»
این قیاس میان دو موضوع متفاوت (ماشین و حقوق زن) انجام شده است که هیچ شباهت منطقی یا ساختاری ندارند.
۴۹. مغالطه استدلال دوری (Circular Reasoning)
«اسلام بهترین نظام برای حقوق زنان است، چون حقوق زنان در اسلام به بهترین شکل رعایت میشود.»
این استدلال دلیل و نتیجه را به شکل دایرهای به هم وابسته میکند.
۵۰. مغالطه تخریب (Poisoning the Well)
«کسانی که از حقوق زن در غرب دفاع میکنند، ناآگاه یا مغرض هستند.»
این استدلال با تخریب شخصیت مخالفان، آنها را از پیش بیاعتبار میکند.
۵۱. مغالطه توسل به مرجعیت مجهول (Anonymous Authority)
«بسیاری از کارشناسان غربی به شکست حقوق زنان در جوامع خود اذعان دارند.»
این جمله به کارشناسانی مبهم و بدون ذکر نام یا منبع استناد میکند.
این موارد نشان میدهد متن مورد بحث بهجای استفاده از استدلال منطقی و دقیق، بر پایه مغالطات متنوعی نوشته شده است که برای متقاعد کردن مخاطب طراحی شدهاند، اما از لحاظ علمی و منطقی اعتبار چندانی ندارند.
۵۲. مغالطه تاکید (Accent Fallacy)
«اسلام میگوید که زن مانند گوهری است که باید از آن مراقبت کرد.»
تاکید بر این استعاره احساسی، تلاش میکند بهجای تحلیل حقوق واقعی، توجه را به زیبایی ظاهری کلام جلب کند.
۵۳. مغالطه توسل به استثناء (Special Pleading)
«اگر در برخی کشورهای اسلامی حقوق زنان رعایت نمیشود، آنها اسلام را درست اجرا نکردهاند.»
این مغالطه اجرای نامناسب را بهانهای برای نادیده گرفتن کاستیها معرفی میکند.
۵۴. مغالطه نتیجهگرایی (Consequence Fallacy)
«اگر حقوق زن در غرب خوب بود، آمار زاد و ولد اینقدر پایین نمیآمد.»
این ادعا بدون بررسی علل پیچیده و چندگانه، صرفاً یک نتیجه را به حقوق زن نسبت میدهد.
۵۵. مغالطه داستانگویی به جای استدلال (Anecdotal Fallacy)
«من شخصاً زنانی را دیدهام که در غرب از شرایط خود ناراضیاند.»
این استدلال به تجربههای شخصی یا موارد خاص برای نتیجهگیری کلی تکیه میکند.
۵۶. مغالطه محدودیت انتخاب (False Choice)
«یا باید به اسلام پایبند بود، یا زن را به ابزار تبلیغاتی تبدیل کرد.»
این جمله بهطور نادرست فرض میکند که فقط دو گزینه وجود دارد.
۵۷. مغالطه عدم شواهد مخالف (Appeal to Ignorance)
«هیچکس نتوانسته ثابت کند که زنان در غرب واقعاً خوشبختتر از زنان مسلمان هستند.»
این استدلال عدم وجود شواهد مخالف را بهعنوان اثبات درستی ادعای خود مطرح میکند.
۵۸. مغالطه کژتابی زبانی (Equivocation)
«آزادی زنان در غرب یعنی آزادی از همه ارزشهای اخلاقی.»
در این جمله از چندمعنایی کلمه «آزادی» برای تحریف مفهوم آن استفاده شده است.
۵۹. مغالطه همزمانی (Cum Hoc Ergo Propter Hoc)
«در جوامع غربی که آزادی زنان بیشتر است، آمار خشونت خانگی نیز بالاست.»
این استدلال همزمانی دو پدیده را بهاشتباه بهعنوان رابطه علّی در نظر میگیرد.
۶۰. مغالطه استنتاج از نادانی (Appeal to Ignorance)
«هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد زن در غرب به جایگاهی بهتر از زنان مسلمان رسیده است.»
نبود مدرک برای اثبات یک دیدگاه مخالف، بهعنوان تأیید دیدگاه خود در نظر گرفته شده است.
سخن پایانی
مغالطات موجود در متن بهطور عمده بهمنظور تبلیغ و ترویج گفتمان اخص علی خامنهای و جهت دادن افکار مخاطبینش به سمت اهداف مورد نظر اوست. پیامد چنین سخنرانیهایی جلوگیری از تحلیل عقلانی، منطقی و بیطرفانه تنگناهای کشور، ایجاد فضا برای پیروی از یک روایت خاص در خصوص مسائل زنان است. یکی از دلایل گونه بن بستهای نظام ولایی همین دیکته کردن مغالطات رهبر ولایی به عنوان سیاست گذاری در امور کشور است.
■ ممنون آقای علوی گرامی. کلّیگویی، مبهمگویی، دوپهلوگویی، مغالطه و سفسطه سکههای رایج در ج.ا. اند که جمع آن میشود مهملگویی. متاسفانه اما به قول آقای رامین پرهام جواب مهمل را دادن چند برابر وقت میگیرد. ممنون از زحمت شما.
با احترام، بهرام اقبال
■ آقای علوی عزیز. مقاله ارزشمندی است، به خاطر دستهبندی سیستماتیک مغالطهها با ذکر مثال. مخصوصأ ذکر معادل انگلیسی اصطلاحات، برای خواننده علاقمند به بررسی مفصلتر موضوع، بسیار مفید است. حتمأ توجه دارید که نه تنها در موضوع «زنان» بلکه اساسأ در بررسی مسائل عمومی سیاسی، نه فقط در ایران بلکه در کل دنیا، مغالطههای بسیاری رواج دارد. اگر بتوانید در ادامه موضوع، به بررسی مغالطههای مهم در سپهر سیاست نیز بپردازید، بسیار مفید خواهد بود.
با احترام. رضا قنبری. آلمان