ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 17.12.2024, 18:53
آدرس اپوزیسیون، کنش‌گری در عصر دیجیتال

آذرخش

۱۲ دسامبر ۲۰۲۴

در فضای سیاسی امروز ایران، بسیاری از تحلیل‌گران و کنش‌گران سیاسیِ قدیمی که از دوران انقلاب کوبا، جنگ ویتنام، ظهور ناصریسم و گسترش جهان‌بینی مارکسیستی الهام گرفته‌اند، همچنان نگاه گذشته‌محور خود را در تحلیل‌های کنونی به کار می‌برند. این نسل از کنش‌گران که در مطبوعات سیاسی خارج از کشور نفوذ بالایی دارند، گاه با همان ابزار و دیدگاه‌های قدیمی تلاش می‌کنند به مسائل امروز بپردازند. در این میان، نقدهایی چون ناکارآمدی یا حتی عدم وجود اپوزیسیون در ایران، به‌کرات شنیده می‌شود.

این مقاله تلاش دارد با بازخوانی واقعیات و شواهد موجود، از زاویه‌ای نو به این موضوع بپردازد و ادعای «فَشَل بودن اپوزیسیون» را به چالش بکشد. نگارنده بر این باور است که تحولات جهانی، ابزارهای ارتباطی و روش‌های کنش‌گری سیاسی و مدنی تغییرات بنیادی کرده‌اند و تحلیل وضعیت کنونی با عینک گذشته، نتایجی نادرست به دنبال خواهد داشت.

در دنیای مدرن و هوشمند دیجیتال، گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی بسیاری از مفاهیمی را که از دوران گذشته در ذهن‌ها مانده‌اند، دگرگون کرده است. با این وجود، اغلب ما همچنان با عادت‌ها و آموزه‌های پیشین به آن‌ها می‌نگریم. پیش از پرداختن به موضوع اپوزیسیون، اجازه دهید برخی از این تغییرات را بررسی کنیم.

تحول کانال‌های کسب دانش و اطلاعات
یکی از نمونه‌های تغییر، کاهش چشمگیر مطالعه کتاب در ایران است. آمارهای رسمی نشان می‌دهند که تیراژ کتاب و سطح کتاب‌خوانی در کشور با کاهش نگران‌کننده‌ای مواجه شده است.

در حال حاضر، متوسط تیراژ کتاب در ایران به ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نسخه رسیده است، در حالی که پیش از انقلاب، با جمعیتی حدود یک‌سوم امروز (۳۷ میلیون نفر)، تیراژ کتاب به طور متوسط بین ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نسخه بود. حتی در دوران انقلاب، برخی کتاب‌ها به تیراژی صدها هزار نسخه‌ای دست می‌یافتند.

براساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۹، سرانه مطالعه روزانه کتاب در کشور به ۱۶ دقیقه و ۳۶ ثانیه کاهش یافته است که از این میزان، تنها ۶ دقیقه به مطالعه کتاب‌های غیر درسی اختصاص دارد. این آمار نه تنها تلخ و هشداردهنده است، بلکه نمایانگر تغییری ساختاری در شیوه‌های دسترسی به دانش و اطلاعات است.

در چنین فضایی، نمی‌توان به صرف کاهش شاخص‌های سنتی چون تیراژ کتاب، نتیجه‌گیری کرد که آگاهی یا کنش‌گری در جامعه کمرنگ شده است. راه‌ها و ابزارهای دسترسی به اطلاعات متحول شده‌اند؛ از شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های دیجیتال گرفته تا رسانه‌های نوین، همگی به ابزارهایی قدرتمند برای انتقال دانش و گفتمان‌سازی بدل شده‌اند.

ادامه این بحث نیازمند نگاهی عمیق‌تر به نقش ابزارهای جدید در بازتعریف اپوزیسیون و کنش‌گری در ایران است؛ ابتدا نگاهی به چند مثال دیگر بیندازیم سپس بر می‌گردیم به موضوع اپوزیسیون.

با وجود کاهش آمار و ارقام مطالعه، این پرسش مطرح می‌شود: آیا جامعه‌ی ما نسبت به گذشته کم‌سوادتر، ساده‌لوح‌تر و ناآگاه‌تر شده است؟ شواهد موجود، چه بر اساس تحقیقات علمی و چه از منظر تجارب و مشاهدات میدانی، حاکی از افزایش چشمگیر آگاهی در میان مردم است. داده‌های آماری مرتبط با این موضوع نیز در پرتال جامع علوم انسانی (https://ensani.ir/fa) در دسترس هستند.

نسل جدید ایران، در مقایسه با دهه‌های ۴۰ و ۵۰، به طور محسوسی آگاه‌تر، به‌روزتر و جهان‌دیده‌تر شده است، حتی اگر آمار کتاب‌خوانی کاهش یافته باشد. نتیجه‌ای که می‌توان از این تغییرات گرفت این است که دیگر نمی‌توان با نگاه قدیمی به تحولات نگریست. کوتاه‌خوانی و گسترش ارتباطات دیجیتال در حد چشمگیری جایگزین مطالعه‌ی سنتی شده است. این پدیده، هرچند نیازمند مطالعه‌ای تخصصی و آکادمیک است، نشان می‌دهد که نسل زِد با بهره‌گیری از ابزارهای مدرن، به مراتب هوشمندتر از گذشته عمل می‌کند.

یکی دیگر از نمونه‌های تحول اجتماعی، تغییر در مفهوم وابستگی به احزاب و تشکل‌های حزبی است. این حوزه نیز نیازمند پژوهش‌های علمی عمیق است، اما تجربیات شهودی نشان می‌دهد که دلبستگی‌های حزبی سنتی جای خود را به تعلقات برنامه‌محور و موضوع‌محور داده است. برای مثال، ممکن است فردی در حوزه‌ی قانون کار به احزاب چپ گرایش داشته باشد، اما در مسائل زیست‌محیطی به احزاب سبز رأی بدهد و در زمینه‌ی آزادی‌های مدنی و اجتماعی به احزاب لیبرال علاقه‌مند باشد. این تغییر الگو، نشانگر آن است که رأی‌دهی در دنیای جدید بیشتر به برنامه‌ها و سیاست‌های مشخص وابسته خواهد بود تا به تعلقات حزبی ثابت. در نتیجه، لازم است که نگاه‌ها و تحلیل‌های سنتی در این حوزه به‌روزرسانی شوند.

در خصوص اپوزیسیون نیز می‌توان چنین تغییری را مشاهده کرد. این ادعا که “تشکیلاتی کلاسیک” به نام اپوزیسیون در داخل یا خارج کشور وجود ندارد، با نگاهی مدرن و فراتر از چارچوب‌های قدیمی، قابل بازنگری است.

در عصر تکنولوژی‌های ارتباطی، اپوزیسیونی وسیع و میدانی در ایران و تا حدودی در خارج از کشور شکل گرفته است که نه تنها قدرتمند و مؤثر عمل می‌کند، بلکه در سطح جهانی به عنوان یک الگوی پیشرو شناخته می‌شود. این اپوزیسیون ایرانی، که در مراحل اولیه‌ی تکامل خود قرار دارد، با وجود نقاط ضعف و قوت‌های خاص خود، پتانسیل و تأثیرگذاری بسیار بیشتری نسبت به اپوزیسیون‌های کلاسیک دارد که در ذهن‌های قدیمی به‌عنوان الگو جا افتاده بودند.

برای درک بهتر این موضوع، می‌توان جنبش “زن، زندگی، آزادی” را به‌عنوان نمونه‌ای کلیدی بررسی کرد و تحولات و دستاوردهای آن را مرور نمود.

آن چه که جنبش “زن، زندگی، آزادی” را نمادی از اپوزیسیون مدرن می‌سازد

با آغاز جنبش فراگیر “زن، زندگی، آزادی” نیرویی عظیم و بی‌سابقه در بطن جامعه به حرکت درآمد. در مدت زمانی کوتاه، شاهد جلوه‌هایی کم‌نظیر از همدلی، هماهنگی، خلاقیت‌های هنری، و فعالیت‌های سیاسی و مدنی بوده‌ایم که عمق و گستره این جنبش را نشان می‌دهد. این جنبش به سرعت توانست قهرمانان بزرگی را پرورش دهد و نام آنها را به‌عنوان نمادهای استقامت، آزادی و ایستادگی در تاریخ معاصر ایران ثبت کند. اینک نگاهی کوتاه به مظاهر متفاوت و کلیدی این جنبش می‌اندازیم.

۱- استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای هماهنگی و اطلاع‌رسانی
• استفاده گسترده از پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، توییتر، تلگرام، واتساپ و حتی کلاب هاوس برای سازمان‌دهی اعتراضات و رساندن پیام به دیگران.
• انتشار لحظه‌به‌لحظه اخبار و ویدئوهای اعتراضات.

۲- خلق شعارهای جمعی و الهام‌بخش
• شعار “زن، زندگی، آزادی” که به شعار اصلی و هویت مشترک جنبش تبدیل شد و این شعار به سرعت در سطح ایران و جهان مورد پذیرش و احترام قرار گرفت.

۳- تبدیل قربانیان به قهرمانان نمادین
• گرامیداشت نام‌هایی چون مهسا امینی، نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، کیان پیرفلک، نوید افکاری، خدایار، مجید رهنورد، حدیث نجفی، علیرضا کریمی و دهها و صدها قهرمان با نام و گمنام دیگر.
• ایجاد کمپین‌های جهانی برای معرفی این چهره‌ها به افکار عمومی بین‌المللی در سطحی بی‌سابقه.

۴- آفرینش محتوای هنری و فرهنگی دیجیتال
• ترانه‌ی “برای...” از شروین حاجی‌پور به سرود جهانی این جنبش تبدیل شد. سرودها و ترانه‌های بی نظیری خلق شد که در سراسر جهان و با زبانهای مختلف به قلب و روح مردم نفوذ کرد و مهمترین رهبران سیاسی و فرهنگی جهان واژه ها و ملودی آن را به زبان فارسی تکرار کردند.
• طراحی گرافیک‌ها، تصاویر، پوسترها و ویدیوهای خلاقانه که پیام جنبش را در فضای دیجیتال گسترش داد.

۵- همگرایی شبکه‌ای از طریق هشتگ‌ها
• استفاده از هشتگ‌هایی مانند #زن_زندگی_آزادی، #مهسا_امینی و #MahsaAmini برای جمع‌آوری و انتشار مطالب مرتبط. در سال ۲۰۲۲ هشتگ مهسا امینی از ۲۷۰ میلیون گذشت و رکورد تاریخ توییتر را شکست.
• هماهنگی بین کاربران ایرانی و جهانی برای ترند کردن این هشتگ‌ها.

۶- جلب حمایت‌های بین‌المللی
• مشارکت فعال ایرانیان خارج از کشور در حمایت از جنبش از طریق شبکه‌های اجتماعی.
• انتشار نامه‌ها، تصاویر و ویدیوهایی که جنایات حکومت را به اطلاع جهانیان رساند.

۷- فراخوان برای اعتراضات و اعتصابات
• اعلام زمان و مکان اعتراضات، اعتصابات و تجمعات از طریق پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی.
• انتشار فراخوان‌ها به صورت گسترده و هماهنگ در فضای دیجیتال.

۸- افشاگری درباره سرکوب و خشونت دولتی
• مستندسازی خشونت نیروهای امنیتی و انتشار ویدیوهای آن در فضای مجازی.
• استفاده از اینترنت برای انتشار مشاهدات و خاطرات افرادی که مورد آزار رژیم قرار گرفته‌اند.

۹- برقراری ارتباطات امن و ناشناس
• استفاده از ابزارهایی مانند VPN، پروکسی، و شبکه‌های غیرمتمرکز برای مقابله با فیلترینگ و نظارت حکومت.
• ایجاد گروه‌ها و کانال‌های محرمانه برای سازمان‌دهی اعتراضات.

۱۰- شبکه‌سازی و ایجاد همبستگی جهانی
• هماهنگی میان ایرانیان در داخل و خارج کشور برای برگزاری تجمعات بین‌المللی و برگزاری بزرگترین تجمع اعتراضی ایرانیان پس از انقلاب در خارج از کشور.
• جلب نظر شخصیت‌ها، رسانه‌ها و سازمان‌های جهانی از طریق فضای مجازی.

۱۱- ایجاد مقاومت‌های کوچک و غیرمتمرکز
• انتشار ویدیوها و تصاویر از اقدامات نمادین مانند برداشتن حجاب، شعارنویسی روی دیوارها و پخش تراکت‌ها.
• تشویق افراد به انجام اعتراضات کوچک و مستندسازی آن‌ها برای الهام‌بخشی به دیگران.

۱۲- تبدیل اندوه و شکنجه و سرکوب به قدرت جمعی
• اشتراک‌گذاری داستان‌های شخصی از سرکوب، زندان و شکنجه در فضای آنلاین.
• استفاده از این داستان‌ها برای ایجاد حس همدلی و تقویت روحیه مقاومت.

۱۳- مبارزه با پروپاگاندای حکومتی
• پاسخگویی به روایت‌های جعلی حکومت در فضای مجازی.
• انتشار شواهد و مدارکی که خلاف ادعاهای رسمی حکومت را ثابت کند.

۱۴- حمایت از زندانیان و خانواده‌های قربانیان
• انتشار نام و اطلاعات زندانیان سیاسی برای جلب توجه بین‌المللی.
• کمک‌های جمعی به خانواده‌های قربانیان از طریق کمپین‌های آنلاین.

۱۵- تحریم‌های مدنی و اقتصادی
• استفاده از فضای مجازی برای تشویق به تحریم کالاها و خدمات مرتبط با حکومت.
• هماهنگی برای اعتصابات و تعطیلی بازارها و کسب‌وکارها.

۱۶- آگاهی‌بخشی و آموزش آنلاین
• تولید محتواهایی برای آموزش حقوق شهروندی، راه‌های مقاومت مدنی و تاکتیک‌های امنیتی.
• استفاده از فضای دیجیتال برای آموزش افراد در مورد نحوه مقاومت در برابر سرکوب

مصادیق و نمونه‌های متعددی که از این جنبش برخاسته‌اند، به‌وضوح ظرفیت‌های اپوزیسیون مدرن در عصر دیجیتال را آشکار می‌سازند. اگر این جریان خلاق و پرتوان نشانه‌ی زایش اپوزیسیون نوین نیست، پس چه می‌تواند باشد؟ ظهور شاهکارهای هنری، ادبی، و اجتماعی، و همچنین هماهنگی‌های بی‌سابقه، گواهی بر کارآمدی این رویکرد نوین است. حتی می‌توان استدلال کرد که این اپوزیسیون مدرن به‌مراتب فراگیرتر و مؤثرتر از اپوزیسیون کلاسیک است که در ذهن بسیاری رسوب کرده است.

ممکن است برخی بر تعریف آکادمیک واژه “اپوزیسیون” تأکید کنند، اما وظیفه دانشگاهیان و تحلیلگران این است که واقعیت‌های جامعه را مشاهده و درک کنند و سپس تعاریف علمی را با شرایط جدید انطباق دهند. تکیه بر تعاریف کهنه و کلاسیک، مانعی در تحلیل صحیح و بهره‌گیری از فرصت‌های موجود است.

این اپوزیسیون مدرن، با وجود قدرت و خلاقیتش، همچنان در مراحل اولیه تکامل قرار دارد و نیازمند ارتقاء و توسعه است. یکی از نقاط ضعف عمده آن، نبود توانایی کافی در برنامه‌ریزی استراتژیک و طراحی تاکتیک‌های متناسب با اهداف بلندمدت است. این کاستی می‌تواند با تعامل و همکاری میان فعالان سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیک جبران شود. آنچه از نسل‌های پیشین و فعالان باسابقه انتظار می‌رود، انتقال تجربه‌های ارزشمندشان به نسل‌های جدید است، نه حسرت خوردن بر گذشته یا گله از نبود تشکیلات کلاسیک.

برای درک بهتر این موضوع، می‌توان به تحولات تاریخی اشاره کرد. به‌عنوان مثال، کشورهای دیگری نیز وجود داشته‌اند که از طریق روش‌های غیرسنتی به موفقیت‌های بزرگ دست یافته‌اند. به‌عنوان مثال، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با وجود نبود اپوزیسیون سازمان‌یافته یا حزب مخالف قدرتمند رخ داد. در آن زمان، تنها لهستان اتحادیه کارگری منظمی با رهبری لخ والسا داشت، اما در سایر کشورهای اروپای شرقی، جنبش‌ها و محافل کوچک و پراکنده توانستند فضای سیاسی را دگرگون سازند. سقوط دیوار برلین نمونه‌ای برجسته است که نشان می‌دهد قدرت مردم می‌تواند بدون وجود تشکیلات حزبی کلاسیک نیز تغییرات عظیمی ایجاد کند.

جنبش “زن، زندگی، آزادی” نیز نشان داده است که با بهره‌گیری از ابزارهای مدرن و دیجیتال، می‌توان اپوزیسیونی کارآمد و پویا ایجاد کرد. این جنبش نیازی به ساختارهای سنتی نظیر احزاب بزرگ یا بودجه‌های کلان ندارد.

جمهوری اسلامی اکنون در ضعیف‌ترین نقطه تاریخ خود قرار گرفته است و این جنبش فراگیر نباید با بهانه‌هایی مانند نبود احزاب سیاسی با نفوذ و سازمان یافته و ضعف اپوزیسیون سنتی، فرصت‌های طلایی را از دست بدهد. اکنون دیگر تاثیرگذاری وابسته به وجود تشکیلات بزرگ حزبی و بودجه و کادر و غیره نیست. نمونه‌های موفقی مانند کمپین “چهارشنبه‌های سفید” که توسط مسیح علی‌نژاد با امکاناتی محدود آغاز شد، گواه این واقعیت است. او نه متفکر سیاسی است، نه رهبر سیاسی و نه دارای تشکیلات و سازمان سیاسی. تنها هنر او بهره‌گیری هوشمندانه از امکانات فضای مجازی بود.

چنین نمونه‌هایی نشان می‌دهند که فرصت‌های تاریخی می‌توانند بدون تکیه بر الگوهای قدیمی مورد استفاده قرار گیرند. زمان زیادی برای بهره‌گیری از این فرصت‌های تاریخی وجود ندارد. لازم است با نگاهی نو و مبتنی بر واقعیت‌های امروز، به ارزیابی شرایط بپردازیم و از قید و بندهای نگاه سنتی رها شویم. تغییر نگرش، اولین گام برای دستیابی به تأثیرگذاری واقعی است.



نظر خوانندگان:


■ آذرخش گرامی، این نگارنده را می‌توانید از آن دسته افراد که کوبا و ویتنام و جنگ سرد را تجربه کرده‌اند بپندارید، اما نظیر بسیاری از هم قطارانم با کلیات نوشته شما موافقم و به هیچ وجه اپوزسیون ایران را (داخل و خارج) فَشَل نمی انگارم. در واقع بر عکس آن صادق است، توانایی‌ها و پتانسیل جنبش بسیار بیشتر و قوی تر از سیستم دیکتاتوری حاکم است.
برتری کمی و کیفی اپوزسیون از جنبش سبز به این طرف به عینیت رسید و از آن به بعد روز به روز این فاصله بیشتر شد. در واقع تمامی حسرت و نگرانی کنشگران در این واقعیت نهفته است، که انرژی جنبش آزادی خواهی ایران به هرز می‌رود و به یک بردار نیرومند مبدل نشده است. اتاق فکر جمهوری اسلامی نیز مدتهاست به این “چشم اسفندیار” اپوزسیون پی برده و نیروی خود را متمرکز به تشدید تشتتات مخالفانش کرده است.
شما بدرستی ویژگیهای مثبت و توانایی‌های جنبش را بر شمردید، اما در انتها پیامتان این است که بشتابید تا دیر نشده، و “زمان زیادی برای بهره‌گیری از این فرصت‌های تاریخی وجود ندارد.”؟ منظور شما چیست؟ چه برنامه عملی را پیشنهاد می‌کنید؟ بسیاری از کنشگران کنونی رمز موفقیت را در وحدت حداقلی اندیشه‌های متفاوت می بینند. در این راستا نظر و جواب شما چیست؟
موفق باشید، پیروز


■ با سپاس از تحلیل پر محتوا و کاملتان. ولی هرچه کوشیدم نامی از صدیقه دولت آبادی از پیشروان نهضت زنان، و موسس کانون بانوان و همچنین از طاهره قره العین، شاعره بهائی که کشف حجاب کرد، در تحلیل خوبتان ندیدم.
موفق باشید. داریوش مجلسی


■ آذرخش گرامی. کاملأ با شما موافقم که «اکنون دیگر تاثیرگذاری وابسته به وجود تشکیلات بزرگ حزبی و بودجه و کادر و غیره نیست». اما دغدغه امثال من، فراتر از تاثیرگذاری برای انتقاد یا تخریب است. تخریب یک سیستم، یک چیز است، و بنا کردن یک سیستم جدید، یک چیز دیگر. هم اکنون استفاده از فضای دیجیتال برای تاثیر‌گذاری (علی‌رغم فیلترینگ) هم در داخل و هم در خارج از کشور به خوبی جلو می‌رود. مسئله اما، همانطور که نوشته‌اید: «...نبود توانایی کافی در برنامه‌ریزی استراتژیک و طراحی تاکتیک‌های متناسب با اهداف بلندمدت است. این کاستی می‌تواند با تعامل و همکاری میان فعالان سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیک جبران شود». در این رابطه نیز از فضای دیجیتال به خوبی استفاده می‌شود که نمونه‌اش همین مقاله شما و انعکاس آن است.
با احترام. رضا قنبری. آلمان


■ با تشکر از خوانندگانی که نقد و نظرشان را ارسال کردند.
داریوش مجلسی: عذرخواهی میکنم که تمام اسامی شایسته نیامده است. متاسفانه امکان تهیه و ارسال تمام اسامی نبود. این اسامی نیز فقط به عنوان نمونه آمده است و امیدوارم باعث دلخوری و سو برداشت نشود.
پیروز: بسیار مایلم که در موردی که مطرح کردید تعامل بیشتری صورت گیرد تا نتایج عملی مشخص از آن بیرون آید. عجالتا من فکر میکنم که باید از فضای مجازی بیشتر برای ایجاد هماهنگی و سازماندهی نافرمانی مدنی و اعتراض سیاسی استفاده کرد. یعنی تمرکز بر روی خروجی‌های مشخص و کاربردی در راستای اهداف تغییرات در جهت منافع ملی.
رضا قنبری: در کامنت بالا نظرم را نوشتم. باید این تعامل ها به خروجی های عملی تبدیل شود تا به نتیجه های مشخص برسد.
با تشکر آذرخش


■ یکی از پیشنهادات من تکیه و باز نشر پیام‌های نرگس محمدی است. از ویژگیهای پیامهای نرگس:
۱- فراگیری در سطح جنبش و تکیه بر دمکراسی و سکولاریزم
۲- پرهیز از اشارات حذفی و استقبال از نیروهای مردمی با هر رنگ و عقیده.
۳- محوریت دادن به جنبش زنان - که حقانیت دارد زیرا این محوریت جنبش را آگاه و توانا برای عبور به شرایط بعد از دیکتاتوری میکند.
۴- دفاع و پشتیبانی از نرگس, رژیم را در فشار و ظلم بیشتر نسبت به زندانیان سیاسی محدود می‌کند.
روزتان خوش، پیروز


■ با سلام، تاثیر گزاری و دستاوردهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی در عصر دیجیتال در جهان و ایران را می توان با نقش تلفن همراه در سراسر جهان در دست مردم مشاهده کرد. ضمن ارج نهادن به نکاتی که نویسنده ی محترم در این مقاله روشنگر طرح نموده‌اند. بی‌تردید در جوامع مختلف کم و بیش متناسب با وضعیت سیاسی و ماهیت حکومت های آنها کاربرد داشته ست. نکته ای که همیشه پاشته آشیل «اپوزیسیون» ایران بوده ست. حاکمیت های تمامیت خواه ست که مجال برگزاری انتخابات برای هیچ نوع مجلس نمایندگی نداده‌اند.
به همین دلیل در این ۷۰ سال اپوزیسیون به معنی پارلمانتاریستی آن نداشته ایم .زیرا در نبود انتخابات آزاد امکان حضور تمام نحله های فکری وجود نداشته ست. حتی احزاب وابسته به حکومت نیز پایدار نبوده و ادامه کاری نداشته و از صحنه سیاسی اخراج شدند. در حکومت گذشته تنها حزب رستاخیز هم در سال ۵۷ منحل شد و محمد رضا شاه در کتاب«در پیشگاه تاریخ» نوشت که تشکیل حزب رستاخیز درست نبود.
نگاهی به وقایع سیاسی مهم بعداز جهانی شدن اینترنت به روشنی نکات مطروحه ی در نوشتار جناب آذرخش را در جوامع مختلف می توان دید . چگونه رسانه های اجتماعی ( دیجیتالی) تاثیر زیادی در فعالیت احزاب و کنشگران سیاسی گذاشتند و بسیاری از احزاب کلاسیک و یزرگ در این پروسه عقب افتادند.
از دونالد ترامپ در آمریکا تا امانوئل مکرون در فرانسه و دیگر احزاب در آلمان، ایتالیا، اتریش، هلند و... جدا از وابستگی آنها به احزاب یا جنبش های مربوط به کنشگران سیاسی، در نهایت در انتخابات میزان نفوذ آنها در جامعه با رای مردم تائید می شود.
متاسفانه در نبود چنین امکانی در ایران ؛ حکومت فاشیستی مذهبی، هیچوقت زیر بار انتخابات آزاد نرفته و با وقاحت و بی توجه به نافرمانی مدنی ِ مردم که با تحریم رای کشی های شورای نگهبانی ، دکّان حقه بازی آنها را تحته کرده ست . فقط با پشتیبانی اقلیتی از مردم،مجلس فرمایشی خود را برای بحث ها بی ارتباط با زندگی مردم و تصمیم های قرون وسطائی و جنگ افروزی در سراسر منطقه به نمایش می‌گذارند.
یک از وظایف کنشگران حتی در عصر دیچیتال توجه به ضرورت انتخابات آزاد به منزله تنها شیوه ی سنجش مقبولیت نحله های فکری در جامعه ست که به عنوان یک کارزار دائمی باید در دسستور کار قرار گیرد. فقط توجه به رای کشی ها در پیش و پس از آن و تحریم و افشاگری کافی نیست! حکومت های تمامیت خواه نه به میزان مشارکت و نه شرکت مخالفان سیاسی خود هیچوقت اهمیت نداده‌اند.
لذا باید بر این خواسته پافشاری کرد که حکومت فاسد و جنایتکار راهی برای دروغ پراکنی علیه مخالفین نداشته باشد. این حکومت ست که میلیونها بار حق شهروندی مردم و مخالفان فکر خود را نقض کرده ست. در انتخابات آزاد ست که ما در همین سال ۲۰۲۴ دیدیم چه شگفتی ها در نتایج انتخابات پارلمان اروپا، مجلس فرانسه ، آلمان ، انگلستان و... در بین احزاب به وجود آمد دولت ها و احزاب سقوط کردند. هر یک پشتوانه سالها فعالیت اجتماعی و سیاسی داشتند و رسانه های اجتماعی (دیجیتالی) نقش برجسته ای در آن نتایج داشته‌اند.
در مورد ایرانیان حارج از کشور نیز مشکلات دیگری از جمله پراکندگی در سراسر جهان داریم . راه حل آن این نیاز به راهکارهای جدیدی برای همگرائی دیجیتالی دارد. تا مخالفان جمهوری اسلامی در چند بلوک بزرگ بتوانند جنبش های اعتراضی خود را با کیفیت بالاتر پیش ببرند.
با تشکر از جناب آذرخش
ارادتمند کامران امیدوارپور