سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه و فروپاشی گروههای نیابتی کلیدی رژیم ولایی نظیر حزبالله و حماس، همراه با تنشهای موجود میان رژیم ولایی و کشورهای حاشیه خلیج فارس و نیز مسئله برنامه هستهای در مواجهه با اروپا و ایالات متحده، وضعیت بسیار حساسی را برای تهران رقم خواهد زد. این تحولات، بهویژه در ابعاد منطقهای و بینالمللی، میتواند حلقه محاصره سیاسی و اقتصادی رژیم ولایی را تنگتر کرده و آن را در موقعیتی بسیار دشوارتر از گذشته قرار دهد.
در وهله نخست، باید توجه داشت که سقوط بشار اسد بهعنوان یکی از متحدان کلیدی رژیم ولایی، نه تنها گسست جدی در “محور مقاومت” ایجاد میکند، بلکه باعث میشود تهران عمق راهبردی خود در منطقه مدیترانه شرقی را از دست بدهد. سوریه برای رژیم ولایی نه فقط یک متحد، بلکه پلی راهبردی بوده است که امکان انتقال تسلیحات، لجستیک، و حمایت از گروههایی چون حزبالله و حتی سایر گروههای نیابتی نظیر حوثیها را فراهم میکرد. سقوط اسد این پل را به طور کامل قطع خواهد کرد و دسترسی رژیم ولایی به لبنان و جبهه فلسطین و یمن را بهشدت محدود خواهد ساخت. همچنین، پایگاههای نظامی رژیم ولایی در سوریه که نقش حیاتی در پیشبرد سیاستهای منطقهای داشتند، از دست خواهند رفت و این امر به معنای کاهش نفوذ رژیم ولایی در سوریه و حتی در کشورهای همسایه نظیر عراق است.
در دیگر سوی، فروپاشی حزبالله در لبنان به معنای از بین رفتن مهمترین ابزار نفوذ رژیم ولایی در این کشور خواهد بود. حزبالله نه تنها بازوی نظامی رژیم ولایی در مواجهه با اسرائیل بود، بلکه نفوذ سیاسی قابلتوجهی در ساختار قدرت لبنان داشت. همین گروه حتی حشد الشعبی عراق و حوثیهای یمنی را آموزش داده و تجهیز و سازماندهی میکرد. با آسیبهای جدی و اساسی این گروه، رژیم ولایی نهتنها نفوذ نظامی خود را از دست میدهد، بلکه امکان دخالت در تصمیمگیریهای داخلی لبنان و همچنین استفاده از این کشور بهعنوان یک جبهه فعال علیه اسرائیل و حمایت سایر گروههای نیابتی را نیز از دست خواهد داد. علاوه بر این، وابستگی شدید حزبالله به کمکهای مالی و تسلیحاتی رژیم ولایی به این معناست که فروپاشی آن، نشاندهنده کاهش توان رژیم ولایی در تامین مالی و حمایت از نیروهای نیابتی خود است.
از سوی دیگر، فروپاشی حماس در فلسطین، یک ضربه جدی به نفوذ رژیم ولایی در میان گروههای فلسطینی و بهویژه در تقابل با اسرائیل خواهد بود. حماس، یکی از ابزارهای اصلی رژیم ولایی در حفظ نفوذ در جبهه فلسطین و ایجاد فشار بر اسرائیل بوده است. این گروه همچنین نقش مهمی در نشان دادن وجهه ایدئولوژیک رژیم ولایی بهعنوان حامی فلسطین ایفا کرده است. با از دست رفتن این گروه، رژیم ولایی بخشی از قدرت نرم خود در جهان عرب را نیز از دست خواهد داد و زمینه برای قدرتگیری رقبا مانند ترکیه و قطر در حمایت از مسئله فلسطین با روشهای دیپلماتیک خاص خودشان فراهم خواهد شد.
این تحولات در کنار رابطه آتش زیر خاکستر رژیم ولایی با کشورهای حاشیه خلیج فارس، مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین، رژیم ولایی را بیش از پیش در معرض انزوای منطقهای قرار خواهد داد. کشورهای حاشیه خلیج فارس که از سیاستهای نیابتی رژیم ولایی همواره نگران بودهاند، سقوط این بازیگران منطقهای را فرصتی برای اعمال فشار بیشتر بر تهران میدانند. این وضعیت، بهویژه با تقویت ائتلافهای منطقهای نظیر توافقات عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی (توافقات ابراهیم)، زمینه را برای محدود کردن بیشتر نفوذ رژیم ولایی فراهم خواهد کرد. عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای خلیج فارس و همکاری امنیتی آنها میتواند منجر به ایجاد ائتلافهای نظامی و سیاسی ضدرژیم ولایی قویتری شود که قدرت مانور رژیم ولایی را بهشدت کاهش میدهد.
در سطح بینالمللی، تضعیف نیابتیهای رژیم ولایی و از دست رفتن متحدان راهبردی آن میتواند غرب را در اعمال فشارهای بیشتری بر رژیم ولایی جسورتر کند. برنامه هستهای رژیم ولایی که همچنان بهعنوان یکی از موضوعات اصلی تنش میان تهران و قدرتهای غربی باقی مانده است، احتمالاً در مرکز فشارهای جدید قرار خواهد گرفت. اروپا و آمریکا ممکن است با استفاده از انزوای منطقهای رژیم ولایی، اجماع بیشتری علیه برنامه هستهای آن ایجاد کنند. در چنین شرایطی، رژیم ولایی با چالشهای جدی در روابط بینالمللی خود مواجه خواهد شد و ممکن است با تحریمهای بیشتری روبهرو شود.
همچنین، تأثیرات داخلی این تحولات نباید نادیده گرفته شود. کاهش نفوذ منطقهای و شکست سیاستهای نیابتی میتواند مشروعیت گفتمان رژیم ولایی را زیر سئوال ببرد. حاکمیت رژیم ولایی که همواره بر حمایت از محور مقاومت و مقابله با اسرائیل تاکید کرده است، در صورت شکست این سیاستها با بحران مشروعیت داخلی، ریزش نیروهای سرکوب و حتی اعتراضات مردمی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها و کاهش منابع مالی وضعیت اقتصادی داخلی را بحرانیتر کرده و توانایی حکومت برای ادامه سیاستهای خارجی توسعه طلبانه و پرهزینهاش را محدودتر کند.
با این حال، احتمالاً رژیم ولایی برای جلوگیری از انزوای بیشتر و حفظ نفوذ منطقهای، به اقدامات تهاجمیتری دست خواهد زد. برای مثال رژیم ولایی ممکن است به سمت ساختن بمب اتمی خیز بردارد. این اقدامات همچنین میتواند شامل افزایش فعالیتهای نیابتی در مناطق دیگر، مانند عراق و یمن، یا حتی تلاش برای ایجاد تنشهای نظامی جدید در خلیج فارس یا با اسرائیل باشد. اما این استراتژیها، هرچند ممکن است بهطور موقت قدرت چانهزنی رژیم ولایی را افزایش دهند، در درازمدت هزینههای سنگینی برای کشور به همراه خواهند داشت.
در مجموع، سرنگونی رژیم اسد و فروپاشی حزبالله و حماس بهطور جدی حلقه محاصره سیاسی رژیم ولایی را تنگتر خواهد کرد و تهران را در مواجهه با کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی در موقعیت ضعف قرار خواهد داد. این شرایط، رژیم ولایی را با انتخابهای دشواری در زمینه تغییر یا ادامه سیاستهای منطقهای و بینالمللی خود مواجه میکند.