چرا جنبشهای زنان پیشران توسعه جامعه مدنی و توسعه پایدار هستند؟
در ادبیات اقتصاد توسعه پایدار، تأکید بر نقش جنبشهای زنان در توسعه پایدار و توسعه جامعه مدنی در چندین نظریه و رویکرد مطرح شده است. این رویکردها تأثیرات چندجانبه فعالیتهای زنان را بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، و زیستمحیطی توسعه پایدار بررسی میکنند. نقش پیشران زنان در توسعه سازمانهای مردمنهاد و جامعه مدنی به چند دلیل ساختاری، فرهنگی و اجتماعی برمیگردد. که در اینجا به فشردگی به آن پرداخته میشود.
مارتا نوسبام (Martha Nussbaum) پژوهشگر آمریکایی توانمندسازی زنان و توسعه انسانی، نظریه رویکرد قابلیتها (Capabilities Approach) را بهعنوان چارچوبی برای عدالت اجتماعی و توسعه انسانی ارائه کرده است. او در مقالات و کتابهای خود، بهویژه (Women and Human Development: The Capabilities Approach) تأکید میکند که زنان بهدلیل موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی خاص خود، نیازمند حمایت و توسعه قابلیتهایی هستند که آنها را قادر به زندگیای با شأن و کرامت انسانی کند.
از نظر مارتا نوسبام، زنان انگیزه و تمایل بیشتری به مشارکت در جامعه مدنی دارند، چرا که این مشارکت به آنها کمک میکند در برابر تبعیضهای تاریخی و اجتماعی مقابله کنند و به توسعه ظرفیتهای انسانی خود و دیگران بپردازند. نوسبام در چارچوب نظریه رویکرد قابلیتها (Capabilities Approach) خود، عوامل اصلیای را برای انگیزه زنان در جامعه مدنی ارائه میدهد.
۱. تجربه نابرابری و نیاز به عدالت اجتماعی
نوسبام بر این باور است که زنان به دلیل تجربه تاریخی نابرابری جنسیتی (Gender Inequality)، بیش از مردان به بهبود وضعیت جامعه و رفع بیعدالتیها علاقهمند هستند. آنها درک عمیقی از اهمیت دسترسی به حقوق برابر دارند و این تجربه، انگیزه آنها را برای مشارکت در شبکههای مدنی و سازمانهای مردمنهاد افزایش میدهد.
۲. تمایل به ارتقای زندگی و ظرفیتهای فردی و جمعی
نوسبام تأکید میکند که زنان، به دلیل نقشهای چندگانهای که در خانواده و جامعه ایفا میکنند، بهطور خاص به بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی علاقهمند هستند. این انگیزه آنها را ترغیب میکند تا در توسعه جامعه مدنی و ایجاد سازمانهایی که به تقویت قابلیتها و مهارتها کمک میکند، فعال باشند.
۳. گرایش به همکاری و ایجاد همبستگی
زنان به دلیل نیاز به حمایت اجتماعی، اغلب تمایل بیشتری به ایجاد همبستگی (Solidarity) و همکاری دارند. نوسبام بر این ویژگی تأکید دارد که زنان به جای رقابت و فردگرایی، بیشتر به مشارکت و تقویت شبکههای اجتماعی (Social Networks) میپردازند. این تمایل، آنها را به عوامل مؤثر در گسترش جامعه مدنی تبدیل میکند.
۴. تأثیرگذاری بر نسل آینده و ارتقای خانواده
زنان، بهویژه مادران، بهطور طبیعی به بهبود زندگی نسل آینده علاقهمندند، زیرا این موضوع تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی خانواده دارد. این نقشها انگیزه بیشتری به زنان میدهد تا در جامعه مدنی فعال باشند و بر مسائلی همچون آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی تمرکز کنند.
۵. افزایش صدای زنان در عرصه عمومی
نوسبام معتقد است که مشارکت زنان در جامعه مدنی به آنها کمک میکند تا صدای خود را در عرصه عمومی بلندتر کنند و بتوانند مطالبات و حقوق خود را مطرح کنند. این مشارکت برای زنان فرصتی فراهم میکند تا در سیاستها و تصمیمگیریهای عمومی تأثیرگذار باشند و به برابری دست یابند.
مثالهای کاربردی از مشارکت زنان در جامعه مدنی
نوسبام به نمونههایی مانند جنبشهای زنان در هند اشاره میکند که از طریق سازمانهای مردمنهاد (NGOs)، بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی زنان را پیگیری میکنند. همچنین در جنبشهای محیطزیستی و سازمانهای حامی حقوق بشر، حضور زنان مشهود است. نظریه مارتا نوسبام، بهویژه دیدگاههای او درباره “قابلیتهای انسانی” (Capabilities Approach)، میتواند برای تحلیل شرایط ایران مفید باشد.
این نظریه، بر محور توانمندسازی افراد برای داشتن یک زندگی انسانی شایسته تمرکز دارد و معیارهایی برای عدالت اجتماعی و رفاه ارائه میدهد. نوسبام در این چارچوب بر عواملی چون آزادیهای اساسی، کرامت انسانی، برابری جنسیتی، آموزش، بهداشت و مشارکت سیاسی تأکید دارد. انطباق این نظریه با شرایط ایران را میتوان از چند منظر بررسی کرد:
۱. آزادیهای اساسی و کرامت انسانی
شرایط در ایران: محدودیتهای گسترده بر آزادی بیان، سرکوب مخالفان سیاسی، و برخوردهای امنیتی با فعالان مدنی و کارگری در ایران، نقض جدی کرامت انسانی و آزادیهای اساسی است.
مطابق نظریه نوسبام: این محدودیتها با اصول عدالت در نظریه قابلیتها مغایر است، چراکه آزادی عمل و انتخاب، یکی از بنیادهای شکوفایی انسانی در دیدگاه اوست.
۲. برابری جنسیتی
شرایط در ایران: قوانین و سیاستهای تبعیضآمیز علیه زنان در حوزههای حقوقی (مثل ارث، طلاق، سرپرستی کودکان)، شغلی، و اجتماعی قابل مشاهده است.
مطابق نظریه نوسبام: چنین تبعیضهایی مانع از دسترسی برابر زنان به قابلیتهای اساسی مانند مشارکت در زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میشود و در نتیجه، عدالت اجتماعی مختل میگردد.
۳. آموزش و بهداشت
شرایط در ایران: هرچند ایران در حوزه آموزش و بهداشت در سطح منطقه پیشرفتهایی داشته، اما دسترسی عادلانه به این امکانات برای گروههای محروم، حاشیهنشین و اقوام غیرفارس محدود است. علاوه بر این، مشکلات اقتصادی، مهاجرت نخبگان و فرسودگی زیرساختهای بهداشتی به شکاف بیشتری دامن زده است.
مطابق نظریه نوسبام: حق دسترسی به آموزش و بهداشت یکی از قابلیتهای کلیدی انسانهاست. نبود سرمایهگذاری در این حوزهها، بهویژه برای گروههای محروم، نقض عدالت اجتماعی محسوب میشود.
۴. مشارکت سیاسی و اجتماعی
شرایط در ایران: مشارکت محدود اقوام، اقلیتهای مذهبی، و گروههای سیاسی منتقد در فرآیندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری، باعث نابرابریهای عمیق شده است.
مطابق نظریه نوسبام: حق مشارکت فعال در زندگی سیاسی و اجتماعی از مؤلفههای حیاتی برای توانمندسازی افراد است. سرکوب این حق، نقض بنیادی عدالت از نگاه نوسبام است.
۵. عدالت اقتصادی و کاهش نابرابری
شرایط در ایران: نابرابریهای اقتصادی و شکاف طبقاتی گسترده، همراه با فساد سیستماتیک و سوءمدیریت منابع، شرایط زندگی بسیاری از مردم را به حداقلهای بقا تقلیل داده است.
مطابق نظریه نوسبام: این وضعیت، نقض آشکار توانایی افراد برای داشتن یک زندگی با کرامت است. نوسبام بر اهمیت ایجاد شرایطی تأکید دارد که افراد بتوانند از حداقل توانمندیهای لازم برای زندگی انسانی برخوردار شوند.
راهحلهای پیشنهادی از نگاه نوسبام:
۱. تقویت نهادهای مدنی: برای تضمین حقوق اساسی و دسترسی برابر به قابلیتها، نهادهای مدنی مستقل باید تقویت شوند.
۲. رفع تبعیض جنسیتی و قومی: تغییر سیاستها و قوانین برای تضمین برابری فرصتها.
۳. سرمایهگذاری در آموزش و بهداشت: بهبود زیرساختها و کاهش نابرابری در دسترسی به خدمات.
۴. حمایت از آزادی بیان و مشارکت سیاسی: ایجاد فضاهای آزاد برای گفتگو و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود.
—————————————
منابع
Nussbaum, Martha. Women and Human Development: The Capabilities Approach. Cambridge University Press, 2000.
Nussbaum, Martha. Creating Capabilities: The Human Development Approach. Harvard University Press, 2011.
Robeyns, Ingrid. “The Capability Approach: A Theoretical Survey.” Journal of Human Development, 2005.