ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 20.10.2024, 12:07
گفتمان‌سازی با روایت تراژیک از عاشورا

احمد علوی

عنوان کامل مقاله: روایت تراژیک عاشورا به مثابه برساختن “گفتمان” و “حقیقت”

از هر رخداد تاریخی می‌توان اسطوره ساخت و روایتی نوین عرضه کرد. اسطوره سازی و روایت احساسی-تراژیک عاشورا به مثابه شرط برساختن نوعی “گفتمان” یکی از ابزارهای حاکمیت‌ ولایی در باز تولید “حقیقت‌” به شمار می‌آید. این “گفتمان” با برساختن روایتی خاص که بوسیله دستگاه‌های تبلیغاتی حکومت و منبریان و مداحان سرسپرده حاکمیت عرضه می‌شود، واقعه تاریخی کربلا- را برای توجیه سیاست‌ها و منافع حاکمیت به کار می‌گیرد. این گفتمان از آن جهت که با تصویرسازی احساسی‌تراژیک همراه است می‌تواند به سادگی با اقشار مذهبی رابطه بر قرار کند.

دوگانه‌سازی‌هایی همچون “حق-باطل”، “خیر-شر”، “ستمدیده- ستمکار” و “فداکاری- خودخواهی”، “سرسپردگی-سرکشی” جهان ساده‌ای را ترسیم می‌کند و به شکل نظام‌مند در توجیه سیاست‌های گوناگون - اعم از داخلی یا جهانی، فرهنگی یا امنیتی - حاکمیت به کار برده می‌شود. البته این اسطوره‌سازی تنها به روایت رخداد عاشورا منحصر نمی‌‌شود، بلکه می‌تواند شامل بسیاری از رخدادهای تاریخ اسلام است.

چنین رویکردی، به عنوان ابزاری برای استیلا بر بینش و نگرش برخی از اقشار مذهبی و در نتیجه از خودبیگانگی آنها به کار گرفته شود. چراکه روایتگری احساسی - تراژیک از عاشورا که توسط دستگاه تبلیغات حاکمیت ولایی برساخته می‌شود، به سیطره گفتمانی و برساختن “حقیقت” کاذب کمک نموده و به از خودبیگانگی(Alienation) مخاطبان منجر می‌شود. بدین ترتیب آنها از مواجهه انتقادی با واقعیت‌های روزمره ناتوان شده، و به اسارت گفتمان حاکم و “حقیقت” برساخته حاکمیت در می‌آیند.

نقش اسطوره‌ها در سیاست
جورج سورل(Georges Sorel) نظریه پرداز فرانسوی یکی از اولین پژوهشگرانی است که به‌طور جدی به بررسی نقش اسطوره‌ها در سیاست پرداخت. او در کتاب معروف خود “تأملاتی درباره خشونت” (Reflections on Violence) اسطوره را به‌عنوان ابزاری برای بسیج توده‌ها و ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی معرفی می‌کند. این پژوهشگر، تاکید می‌کند که اسطوره‌ها و افسانه‌ها، به‌خصوص آن‌هایی که به‌صورت مذهبی یا انقلابی مطرح می‌شوند، ابزار بسیار قدرتمندی برای بسیج مردم و هدایت کنش‌های اجتماعی و سیاسی فراهم می‌کنند. از منظر سورل، قدرت اسطوره‌ها در این است که افراد را به شکلی مستقیم و احساسی و هیجانی به عمل وامی‌دارند، بدون اینکه لزوماً از حقیقت رخدادی خبر داده یا دارای اعتبار علمی باشند.

هنری تودور (Henry Tudor) نیز در کتاب خود با عنوان “اسطوره‌های سیاسی” (Political Myths) به تحلیل و بررسی نقش اسطوره‌ها در سیاست مدرن پرداخته است. او معتقد است که اسطوره‌های سیاسی روایت‌هایی هستند که به‌طور نمادین نظام‌های ارزشی و باورهای یک گروه یا جامعه معین را به نمایش می‌گذارند و به چیرگی بر و جهت‌دهی به کنش سیاسی کمک می‌کنند.

همچنین ارنست کاسیرر (Ernst Cassirer) پژوهشگر نئوکانتی آلمانی، در کتاب خود “اسطوره دولت” (The Myth of the State) به تحلیل نقش اسطوره‌ها در شکل‌دهی به دولت‌ها و نظام‌های سیاسی پرداخته است. او بر این باور است که اسطوره‌ها در دوران بحران‌های سیاسی و اجتماعی نقش تعیین‌کننده‌ای دارند و به مدیریت حکومت‌ها برای تقویت هویت سیاسی و اجتماعی و بقای آنها کمک می‌کنند. کاسیرر به ویژه بر نقش اسطوره‌ها در ایجاد دولت‌های توتالیتر در قرن بیستم برای گذار از بحران‌هایشان تاکید دارد.

رابطه اسطوره و مذهب
سورل در آثار خود به‌طور خاص بر نقش اسطوره‌های مذهبی نیز تاکید می‌کند. او معتقد است که بکارگیری اسطوره‌های مذهبی- به‌ویژه در جوامعی که دین نقش مهمی در تعریف هویت جمعی بازی می‌کند - می‌تواند نیروهای عظیم اجتماعی و سیاسی را آزاد نموده به حرکت درآورده و بسیج نماید. روایت تراژیک مانند عاشورا یا قتل امامان شیعی و حتی دیگر روایت‌های شیعی، می‌توانند به عنوان اسطوره‌هایی سیاسی عمل کرده و معتقدان را به زیر پرچم گفتمان معینی بسیج نموده و “حقیقت” را برای آنها بازتعریف نموده و آنها رابه سرسپردگی حاکمیت ولایی تشویق نماید. در چارچوب این اسطوره به مخاطبان آموزش داده می‌شود تا با الهام از سرسپردگی به امامان شیعه، نسبت به ولی فقیه زمان یعنی رهبر حکومت نیز وفاداری نشان دهند، اوامر او را اطاعت کنند و با جانفشانی سرسپردگی خود را به او ثابت نمایند. مخاطبین نیز در ازای این جانفشانی مستحق ثواب اخروی و انواع رانت‌های دنیوی اعم از رانت تحصیلی، شغلی و مالی می‌شوند.

برساختن اسطوره تراژیک از روایات عاشورایی برای سیطره اجتماعی و سیاسی
دستگاه تبلیغاتی حکومتی تلاش می‌کند تا عاشورا را نه فقط به عنوان یک رخداد تاریخی بلکه به عنوان یک الگوی رفتاری و سیاسی برای مخاطبان خود معرفی کند. تصاویر ارائه‌شده از عاشورا معمولاً حول محورهایی چون مظلومیت حسین ابن علی، قیام علیه ستم، سرسپردگی به امام زمانه و ضرورت ایستادگی در برابر مخالفان امام است. چنین تصویرسازی برای مهار هرگونه مخالفت داخلی و سرکوب اعتراضات مردمی استفاده می‌شود. حکومت، که خود را وارث مستقیم حسین ابن علی معرفی کرده و هرگونه مخالفت با خود را به معنای ایستادگی در برابر «راه حسین» تعبیر می‌کند.

نمادها و زبان عاشورائی برای ایجاد یک دوگانه حق و باطل
یکی از ویژگی‌های کلیدی گفتمان عاشورا که توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم ولایی تبلیغ می‌شود، دوگانه‌سازی حق و باطل است. در این دوگانه‌سازی، حکومت خود را نماد حق و دشمنان داخلی و خارجی خود را نماد باطل معرفی می‌کند. این تفکیک نه تنها در سیاست‌های داخلی برای سرکوب مخالفان سیاسی داخلی، بلکه در سیاست‌های خارجی نیز برای تقابل با کشورهای غربی و متحدانشان به کار می‌رود. حکومت ولایی با استفاده از این نمادها، جنگ‌های نیابتی خود را به عنوان ادامه نبرد عاشورا معرفی می‌کند. از آنجا که عاشورا در ذهن مخاطبان حکومت دارای بار سنگین معنایی است، این دوگانه‌سازی به حکومت اجازه می‌دهد تا سیاست‌های خود را به عنوان حرکت در مسیر حق توجیه کند و هر گونه مخالفت یا انتقاد را بعنوان حمایت از «یزید زمان» تلقی کند.

تداوم سیاست‌های خارجی ستیزه‌جویانه
گفتمان عاشورای ولایی در سیاست خارجی حاکمیت نیز نقش محوری دارد. تصاویر ساخته‌شده از عاشورا به عنوان نبرد حق علیه باطل، در توجیه دخالت‌های نظامی و جنگ‌های نیابتی رژیم ولایی در منطقه به کار می‌رود. دستگاه‌های تبلیغاتی حکومتی نظیر صدا و سیما از داستان عاشورا برای توجیه مشروعیت‌ حمایت از گروه‌های نیابتی در کشورهای دیگر مانند حزب‌الله لبنان، حماس، و گروه‌های شیعه در عراق و سوریه استفاده می‌کنند. این گروه‌ها به عنوان «مدافعان راه حسین» معرفی می‌شوند و دخالت رژیم ولایی در این کشورها به عنوان ادامه راه عاشورا و مقابله با ظلم و ستم در برابر «یزیدهای زمانه» توصیف و توجیه می‌شود.

بهره‌گیری از تصاویر عاشورا برای تقویت انسجام داخلی حکومت و ایجاد هویت
یکی از اصلی‌ترین تصاویر ارائه‌شده از عاشورا توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم ولایی، ضرورت ایستادگی و فداکاری در راه رهبری حکومت و سرسپردگی به او است. در چارچوب این تصویرسازی تلاش می‌شود نه تنها به بسیج سرسپردگان حاکمیت برای دفاع از نظام اقدام شود، بلکه هویت آنها نیز بازتعریف شده و به عنوان یاران رهبر ولایی سازماندهی شوند. بدین ترتیب، حکومت از روایت ولایی عاشورا برای ایجاد احساسات و هیجانهای مذهبی در میان اقشاری که به آن دلبستگی دارند استفاده کند. هدف این تحریک احساسات مذهبی نیل به انسجام درونی و تحکیم پایگاه در میان اقشار وابسته به رژیم ولایی، جلوگیری از ریزش آنها و به خصوص در هنگام بحران‌های سیاسی یا اقتصادی داخلی است.

نقش گفتمان عاشورا در بسیج نیروهای شبه‌نظامی
دستگاه تبلیغاتی حکومت از گفتمان عاشورا برای تهییج و سازماندهی نیروهای امنیتی و شبه‌نظامی مانند بسیج و سپاه پاسداران استفاده می‌کنند. این گفتمان که نماد فداکاری و شهادت در مسیر ولی فقیه است، به بسیج جوانان و نیروهای نظامی برای جنگ‌های نیابتی یا دفاع از حکومت کمک می‌کند. این نیروها با این توهم که پیروان راستین امام زمانه هستند، و با این تصور که در حال مبارزه در یک نبرد حق علیه باطل هستند، به سرسپردگی، فداکاری تشویق می‌شوند.

نقش اسطوره در سرکوب مخالفان
یکی دیگر از کاربردهای اسطوره به مثابه پایه گفتمان عاشورا در رژیم ولایی، سرکوب منتقدان داخلی و مخالفان سیاسی است. این گفتمان در فضای رسانه‌ای و خطبه‌های مذهبی به گونه‌ای مطرح می‌شود که هر گونه مخالفت با سیاست‌های حکومت به عنوان انکار اصول عاشورایی و ارزش‌های دینی تلقی شود. حاکمیت با برجسته کردن ارزش‌هایی مانند سرسپردگی به رهبر حکومت، مخالفان خود را به بی‌دینی، بی فایی به حسین ابن علی و خیانت به آرمان‌های اسلامی متهم می‌کند.

جمع‌بندی
اسطوره سازی تراژیک از عاشورا آنهم به زبان خاص حکومت ولایی به مثابه “گفتمان” و “حقیقت “ برای توجیه سیاست‌های داخلی و خارجی‌اش بکار گرفته می‌شود. این گفتمان به مرور زمان به یکی از مهم‌ترین روش‌های توجیه و مشروعیت‌بخشیدن به سیاستهای حکومتی در داخل و خارج کشور تبدیل شده است. روایت احساسی-تراژیک از عاشورا که توسط حاکمیت ولایی برساخته و تحمیل می‌شود، به سیطره گفتمانی و برساختن “حقیقت” و به از خودبیگانگی فرد و جامعه منجر می‌شود. این فرآیند موجب می‌شود که مخاطبان پیامهای حکومت از هویت واقعی خود فاصله بگیرند و به ابزارهای گفتمان مسلط تبدیل شوند، که در نهایت باعث ناتوانی جامعه در مواجهه با واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی روز می‌شود.