پس از معرفی لیست وزیران پیشنهادی پزشکیان به مجلس در هفته گذشته، موجی از واکنشهای مختلف در رسانههای رسمی و فضای مجازی به راه افتاد. حساسیت و واکنش مردم و طیفهای مختلف سیاسی ایران چنانکه رئیس جمهور اصلاحات محمد خاتمی نیز بدان اشاره کرد، نشانهای از انباشت خواستههای برآورده نشده مردم طی سالهای گذشته و افزایش انتظارات آنها از انتخابات اخیر است.
استعفای محمد جواد ظریف رئیس «شورای راهبری انتخاب وزرا» و معاون راهبردی رئیس جمهور نیز مهر تاییدی بر این سرخوردگی و اعتراضات به لیست وزرا قلمداد شد.
استعفای ظریف چنانکه از بیانیه اولش برمیآید به خاطر این بود که: نیمی از لیست وزرا از وزرای پیشنهادی شورای راهبری نبودند، تنها یک زن در لیست بود و هیچکس از اقلیتهای دینی و قومی نیز در لیست وزرا نبود. ظریف با وجود اینکه تاکید میکند حق نهایی انتخاب وزرا با رئیس جمهور است و لیست ارائه شده شورای راهبردی مشورتی است، اما از بیانیه اولش معلوم است که از این لیست ناراضی است و دلیل استعفایش ارائه این لیست به مجلس از سوی پزشکیان است:
«بارها گفتهبودم که انتخاب اعضای دولت حق رئیس جمهور است و شورای راهبری و کمیتهها نهاد مشورتی هستند. از ایشان سپاسگزارم که این افتخار را به بنده دادند که در این تجربه جدید و ابتکار شجاعانه، مشارکتی داشته باشم. از دوستانم در کمیتهها و شورای راهبری نیز سپاسگزارم که چهار هفته شبانه روز کوشیدند و بیش از هزار نامزد را بررسی کردند، تا نتیجه را به رئیس جمهور محترم ارائه نماییم.
البته از نتیجه کار خود رضایت ندارم و از اینکه نتوانستم به شکل شایستهای نظر کارشناسی کمیتهها و حضور بانوان، جوانان و اقوام را آنگونه که که وعده دادهبودم به نتیجه برسانم، شرمندهام. البته هنوز برخی معاونتهای رئیس جمهور باقی مانده که امید است این کاستی کمی جبران شود.»
در بیانیه دوم و توضیحی محمدجواد ظریف اما مشخص میشود که تابعیت امریکایی فرزندان او که در امریکا متولد شدهاند و بهانه کردن این موضوع از سوی تندروها برای فشار به پزشکیان هم از عوامل استعفای او بوده است.
واکنشهایی که از سوی نیروهای سیاسی علیه وزرای پیشنهادی پزشکیان صورت گرفت را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
۱. گروه اول افراد یا نیروهای رادیکال اعم از گذارطلب، انقلابی، یا سرنگونیطلب بودند که اصولا در انتخابات شرکت نکردند یا آن را تحریم کردند. این نیروها اگر وزرایی بهتر، شایستهتر و یا با کارنامه اصلاحطلبی نیز در لیست پزشکیان بودند، اصولا به مخالفت خود ادامه میدادند، چون بنا به راهبرد انقلابی یا انقلاب مخملی و حذفی خود اصولا تغییر و تحول سیاسی به نفع مردم و جمهوریت نظام را در ساختار کنونی غیرممکن ارزیابی میکنند. لیست وزرای پزشکیان برای آنها به مثابه «آفتاب آمد دلیل آفتاب بود». طبق معمول و بر اساس منطق راهبردیشان گفتند «ما که گفته بودیم!» و به تولید حجم عظیمی از حمله و توهین به پزشکیان و رایدهندگان به او در رساناهای فارسیزبان خارج کشور و در فضای مجازی پرداختند. این درحالیست که پزشکیان از همان اول بارها تاکید کرده بود برای ستیز و چالش در بالا نیامده است، تجربه دعواهای پایان ناپذیر در حکومت را زیانبار برای کشور، پیشرفت امور آن و منافع ملی ارزیابی میکند و با توجه به تجربه دولتهای خاتمی و روحانی میخواهد کار دولت خویش را با تفاهم و توافق با دیگر نهادهای حاکمیت از جمله رهبری به پیش ببرد. البته این گفته پزشکیان به معنای آن نیست که تفاهم در بالا کافی است، بلکه رابطه و گفتگو با مردم و تقویت اعتماد میان مردم و دولت نیز اگر او بخواهد موفق شود، حتما باید در دستور کار او باشد.
۲. گروه دوم اصلاحطلبان، طرفداران اصلاحات ساختاری یا گذارطلبانی بودند که شاید اکثر آنها در دور اول به پزشکیان رای نداده بودند، اما در دور دوم برای بستن راه جلیلی و رفع خطر از سر کشور به پزشکیان رای داده بودند. تاسف آنها از نبودن سردار حسین علایی به جای اسکندر مؤمنی برای وزارت کشور، فردی شایستهتر از علیرضا کاظمی برای وزارت آموزش و پرورش و وزرایی از اقلیتهای قومی و یا جوانترها نیز قابل درک است. اما مگر برنامه پزشکیان از آغاز فعالیتهای انتخاباتیاش پیش رفتن سیاستها بر اساس توافق در حاکمیت و بویژه با رهبر نظام نبود؟ پس اصل منتظر ماندن و نقد سیاستها و اقدامات این یا آن وزارتخانه است تا صرف نقد شخصیت این یا آن وزیر. البته پزشکیان باید مشخص و صریح عوامل و نهادهایی که با حضور زنان یا وزرای سنی مذهب مخالفت میکنند را به مردم معرفی کند، وگرنه مسئولیت این امر بجای متوجه پرقدرتانِ بدون مسئولیتِ پشت صحنه شدن، بر گردن خودش میافتد.
۳. گروه سوم نیز اصلاحطلبان و آن بخش از ۵۰ درصد رایدهنده بودند که مانند آقای ظریف امیدوار بودند در لیست وزرا چهرههای اصلاحطلب، خوشنام، زنان، اقلیتهای قومی و دینی و جوانان بیشتری حضور داشته باشند. هرچند این مهم به اندازه شایسته و درخور ملت بویژه زنان و دختران شجاع و مبارز ایران تأمین نشده است، اما باید توجه داشت که بخشی از ملت ایران نیز همین مجلس، تندروها و آیات عظام سنتی هستند که با حضور زنان و اقلیتهای مذهبی در رأس پستهای مهم کشور مخالفت میکنند.
در شرایط کنونی و با انبوه مشکلاتی که کشور با آن روبروست اگر پزشکیان بتواند به سه وعده مهم خود یعنی بهبود روابط خارجی و رفع تحریمها که او آن را «خروج از قفس» نامید، جمع کردن گشت ارشاد یا «طرح نور» و رفع فیلترینگ اینترنت بپردازد، کارهای مهمی انجام داده است. چراکه این سه اقدام هرچند بخودی خود مهم و اساسی هستند، هم الزاماتی مانند رفع انحصار از صدا و سیما را دارند و هم فضا را برای تقویت جامعه مدنی و افزایش امید در کشور هموارتر میکند.
■ آقای فرخنده عزیز. جالب توجه است که شما در مقاله خود کوشیدهاید واکنش نسبت به انتخاب وزرا را گروهبندی کنید. انتخاب و حتی ابداع واژگان مناسب و جدید، از ابزار بنیادی یک بحث عمیق و دقیق است. مثلأ کلمه «رادیکال» برای ما دارای بار مثبت است. نباید آن را با «تندرو» معادل دانست. یحیی سنوار تندرو است، اما رادیکال نیست (البته به زعم من). در زمینه انتخاب وزرا، میتوان خواست مشخصتری را مطرح کرد. مثلأ حضور حداقل ۳ وزیر زن در کابینه. مشخص و دقیق بودن یک خواست (در راستای تحقق ۳ مورد و وعده که برای پزشکیان نوشتید)، جنبهای از اعمال نیرو است.
موفق باشید. رضا قنبری. آلمان
■ آقای قنبری عزیز، ما بسیاری از زنان شایسته و کاردان هم از نظر سیاسی و از نظر تخصص داریم. اگر دموکراسیخواهان و آزادیخواهان تصمیم گیرنده بودند یا صدایشان شنیده میشد میتوانستند تقاضای حضور ۵۰ درصدی بانوان و چند وزیر اهل تسنن در کابینه باشند. نکتهای که من به آن اشاره داشتم این بود که لیست خواستهها بسیار بلند است و باید هم مطالبهگری کرد. اما محدودیت قدرت رئیس جمهور و نقش آیات محافطهکار و سنتی و مانعتراشیهای آنها را در نظر گرفت. فرض کنید حسین علایی یا بسیاری وزرای اصلاح طلب در کابینه بیایند، رای اعتماد هم بگیرند اما در عمل نیروهای افراطی نظام یعنی جبهه پایداری، دولت سایه و دیگران آن وزارتخانهها را زمینگیر کنند و نگذارند کار مهمی از پیش ببرند. نهایتا انجام کار و از پیش پا برداشتن مشکلات مردم و کشور مهم است.
حمید فرخنده