ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 09.08.2024, 22:52
“بحران در برونمرز، منشاء در درونمرز”

داریوش مجلسی

قبل از هر چیز، در رسانه‌های غرب می‌بینیم، می‌شنویم و می‌خوانیم که همه در انتظار حمله انتقامی جمهوری اسلامی و حزب‌الله بر علیه اسرائیل می‌باشند. شاید هم‌زمانی که این مقاله را می‌خوانید این حمله صورت گرفته باشد. با این تفاوت که حملات اسرائیل غالبا موضعی و فقط متوجه هدف بوده و، اقلا تا کنون، مناطق مسکونی و تردد مردم را مورد هدف قرار نداده. به این امید که این‌بار جامعه ما و اسرائیل، هر دو، دچار زیان‌های مالی و جانی نگردند و کشور ما قادر باشد از این بحران جان سالم به در ببرد.

هم‌زمانی عجیبی با فاصله‌های زمانی نه زیاد طولانی با انتخاب پزشکیان در داخل کشور صورت گرفت که هرچه جلوتر رفتیم قطعات جداگانه پازل، دقیق‌تر کنار همدیگر قرار گرفتند و وقایع، سلسله‌وار بمانند یک ارکست به رهبری رهبر ناشناس از درون تاریکخانه تندروها رهبری می‌گردید. اول حوتی‌ها با راکت‌های دریافتی از ایران اسرائیل را مورد حمله قرار دادند و بعد هم حزب‌الله با همان راکت‌ها بلندی‌های جولان را مورد حمله قرار داد که باعث کشته شدن اطفال شیعه دروزی گردید آن‌ها هم زمان به خاک سپردن اطفال شعار می‌دادند و از اسرائیل می‌خواستند که انتقام بگیرد. چشم‌گیر بود که هم حزب‌الله و هم حوتی‌ها ابائی نداشتند که نشان دهند  راکت‌ها ساخت ایران بودند.

این در حقیقت مشهود بود که حزب‌الله و حوتی‌ها به عمد مایل بودند نشان دهند که به نیابت از سوی ایران این عملیات انجام می‌گیرد، دیروز هم در رسانه‌های غربی دیدیم که شیخ نصرالله صحبت از “حزب‌الله و ایران” می‌کرد و علنا اعلام نمود که این دو،  مشترکا اقدام به انتقام از اسرائیل خواهند نمود. در همین حین در مجلسی که در تهران به‌مناسبت انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری برگزار شد، هنیه و سران حزب‌الله در ردیف جلو نشسته بودند.

حالا سختگیری به پوشش مردان در خیابان‌های تهران، که کم سابقه بود و تجدید سختگیری به پوشش دختران در خیابان‌ها از سوی خاله‌خانباجی‌ها را هم به وقایع ذکر شده در بالا اضافه کنید، به اضافه ازدیاد تعداد اعدامی‌ها آن هم از زمانی که پزشکیان انتخاب شد.  ظاهرا خرابکاری و شرارت خفاش‌ها از درون لانه‌های تاریک‌شان هم در صحنه داخل کشور و هم در خاورمیانه را پایانی نیست. علی نظری از اصلاح‌طلبان داخل کشور گله دارد که “معلمانی که به پزشکیان رای دادند تنبیه می‌شوند زیرا ظاهرا وزیر آموزش و پرورش کسی جز یکی از نزدیکان جمیله علم الهدی نیست”.

داشتم با دلخونی وقایع چند روز گذشته را مرور می‌کردم که خبر آمد اشرار متعلق به همان تاریکخانه خفاش‌ها با کمال بی‌شرمی به ضرب و شتم زنان زندانی سیاسی پرداخته و حتی نرگس محمدی در زندان دچار حمله قلبی شده. یک صاحب‌نظر در تهران نوشت “تندروها محال است اجازه دهند که آب خنک از گلوی پزشکیان پایین برود”.

آیا فکر نمی‌‌کنید تمام موارد ذکر شده در بالا همزمان با انتخاب پزشکیان، یک اقدام حساب شده از سوی “دولت پنهان” و تندروها برای فلج کردن پزشکیان در انجام هدف‌های موردنظرش می‌باشد؟ دعوت از مهمانان خارجی برای شرکت در مراسم رسمی از سوی مقامی بالاتر از رئیس جمهور انجام می‌گیرد خصوصا زمانی که مهمان از قماش رهبران حزب‌الله و حماس باشد.

تندروها در داخل کشور ضربه خوردند ولی نشان دادند که در صحنه خارج کشور قادرند به آسانی چوب لای چرخ رئیس جمهور بگذارند و در داخل کشور هم با دست باز قادر به انجام هر جنایتی می‌باشند. شخصا معتقدم مسعود پزشکیان باید خیلی شفاف نشان دهد که چنین خرابکاری‌هایی را بر نمی‌‌تابد و خرابکاران مدتهاست که  خط قرمزشان را پشت سر گذارده‌اند. یا با صدای بلند اعتراض کند و خواهان مجازات خاطی‌ها شود یا از این مهلکه فاصله بگیرد  و استعفا دهد... مشکل اینجاست که خرابکاران هم در انتظار چنین چیزی هستند و مطمئن باشید در تاریکخانه‌شان به شادی خواهند پرداخت.

یک نشریه صبح هلند مطلبی را در ستون بین‌المللی خود انتشار داد که شخصا قادر به تشخیص صحت و سقم آن نیستم، مفهوم و خلاصه آن نوشته این بود: “تندروهای رژیم حاکم بر ایران و اطاق فکرشان فطرتا، خوی قتل و آدم‌کشی دارند و لذا راه‌حل‌ها و گذار از موانع‌شان هم با قتل و کشتار همراه است، این جماعت از تدبیر و راه حل از طریق سیاسی بوئی نبرده و چنانچه منافعشان ایجاب کند فرد سد راهشان را از طریق حذف فیزیکی از سر راهشان برمی‌دارند. نظر به طینت نحس و بدشان دارای نوعی زیرکی و بد جنسی نیز می‌باشند. نمونه‌ای از اینگونه راه‌حل‌ها!!!! و رفع موانع سرراهشان سانحه هوائی هلی کوپتر رئیس جمهور سابق در شمال غربی ایران می‌باشد. هیئت تحریریه بخش مربوط به وقایع بین المللی، انتخاب پزشکیان و وقایع اخیر را زیر ذره بین مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. دعوت‌ هنیه به تهران همراه با تبلیغ زیاد، بعد هم هدف‌گیری دقیق او از سوی اسرائیل در حالی که فقط دو نفر از محل اقامت او خبر داشتند. تیم تحریریه ما، بعد از بالا پائین کردن اتفاقات در این رابطه، به نتیجه‌گیری غیر قابل‌باوری رسید که می‌تواند هم منفی و هم مثبت باشد. سانحه هلی کوپتر، تائید صلاحیت بزشکیان و انتخاب عجولانه او می‌تواند نشان از تغییر ملایم در سطح رهبری به این باور باشد که زمان تغییر ملایم و تحت کنترل وضع اسفبار فعلی فرا رسیده ولی نه به طوری که سیلاب به یکباره همه چیز را با خود ببرد. دعوت زیرکانه ‌هنیه به تهران می‌تواند یک اقدام با دو هدف باشد. اقدام به تضعیف موقعیت بین‌المللی پزشکیان که پایش را از گلیم خودش فراتر نگذارد و در عین حال یک خدعه  زیرکانه (شاید هم با کمک اسرائیل) برای رها شدن از شر‌ هنیه و پیچش آرام به سوی روابط، تا حدی، نورمال در روابط بین‌المللی. این در عین این که نهایتا می‌تواند به نفع غرب باشد ولی درعین حال نشان از وجود یک اطاق فکر خطرناک دارد که حتی اطاق فکر‌های روسیه و اسرائیل را از حیث دنائت انگشت به دهان کرده و چنانچه منافعش اقتضا کند از اقدام به هیچ کار خطرناکی اباء ندارد، نکات مثبت و منفی که اطاق فکر‌های غرب باید آن را دقیق تحت نظر داشته باشند”.

این متن خلاصه‌ای بود از مفهوم تحلیل یک تیم تحریریه قسمت روابط بین‌المللی یک نشریه صبح هلند درباره وقایع اخیر کشورمان. این تحلیل از یک سو بوی تصور یک توطئه را می‌دهد که بیشتر بر مبنای تصور و گمان استوار است ولی از سوی دیگر چنانچه نشانه حتی مقداری از وجود یک واقعیت باشد هم اصلاح‌طلبان و هم سرنگونی‌طلبان با واقعیتی خطرناک و در عین حال مبهم روبرو می‌باشند که هم موذی و هم قدرتمند است. یعنی به قدری قدرتمند که حتی مقام رهبری هم از تهدید‌های آنها مصون نیست. اعتراضات شفاف و در عین حال مودبانه تعدادی از سران سپاه از دخالت در غزه با وجود وضع  نا بسامان داخل کشور، حکایت از نارضایتی  از وجود تار عنکبوتی دارد که حتی طیف رهبری را هم در  چنگ تار‌های خود دارد.

سروکار ما با موجوداتی ست، مانند باسیل‌هائی که فقط در آب آلوده و کثیف  می‌توانند به حیاتشان ادامه دهند. آب‌های زلال و پاک را تحمل نمی‌‌کنند.

پزشکیان چند روز پیش صدای اعتراضش بالا بود که “نمی‌گذارند کارمان را بکنیم”. تعدادی از نزدیکان رئیس جمهور و اصلاح‌طلبان در نامه‌هائی که انتشار یافت از این که بعضی از منصب‌ها و کرسی‌ها به جای اصلاح‌طلبان به غیر خودی‌ها داده شد شکوه و اعتراض داشتند.

در این میان مایل بودم نظرتان را به نغمه‌های ملایم و امید بخشی نیز جلب کنم که از جمله از سوی حزب توسعه و تدبیر عضو  شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان و نیز بیانیه‌ای که از سوی همین شورا منتشر شده.

چند سطر از بیانیه  این حزب در رابطه با عکس‌العمل در برابر اسرائیل: “ابزار تنبیه اسرائیل اسلحه گرم نیست. بلکه بسیج افکار و اراده دولت‌ها در جهان با ابزار سیاسی و بسیج اراده ملت‌ها با ابزار فرهنگی می‌باشد”.

چند سطری هم از یک بیانیه شورای همکاری احزاب اصلاح‌طلب: “مبرهن است که تمام ایرانیان با هر دین، آیین، قومیت، سلیقه و طبقه اجتماعی، دارای حقوق مساوی جهت مشارکت در کلیه امور کشور و تعیین سرنوشت خود و اداره امور جامعه هستند.”

البته شخصا معتقدم چنانچه حمله‌ای از سوی حزب‌الله صورت نمی‌‌گرفت عکس‌العملی هم از سوی اسرائیل دیده نمی‌‌شد. نتانیاهو و حماس در حقیقت دو روی یک سکه هستند که برای بقای خود نیاز به یکدیگر دارند. حماس با جنایات هفت اکتبر بهانه حمله به غزه و با خاک یکسان کردن غزه را دو دسته تقدیم نتانیاهو نمود. نتانیاهو قرار بود بعد از پایان دوره صدارتش بخاطر خلاف‌هایی که مرتکب شده در اسراییل محاکمه شود. به‌همین دلیل هم کوشش در ادامه جنگ دارد. هم اسرائیل و هم جمهوری اسلامی به خاطر مسائل و منافعی که در داخل کشورشان دارند خود را سرگرم آتش‌افروزی در بیرون مرزهایشان می‌کنند.

شخصا معتقدم اگر روزی دموکرات‌های اسرائیل و اصلاح‌طلبان ایران در راس حکومت قرار گیرند تاثیر مثبتی در حل  بحران خاورمیانه خواهد داشت.

حالا ما با سه گزینه روبرو هستیم، یا دست روی دست بگذاریم و به خاطر چالش‌ها و موانع سر راه، از فرط ناچاری خانه‌نشین شویم. یا اینکه با اشاره به فریاد‌هائی که می‌گفتند در این چارچوب امکان هیچ تغییری وجود ندارد به گزینه براندازی و سرنگونی رژیم بپیوندیم، یا گزینه سوم یعنی تغییرات گام به گام در دراز مدت به یمن جامعه مدنی در حال رشد جامعه‌مان و در عین حال حمایت از اصلاح‌طلبان و طیف میانی سیاسی درون کشور.

به علت عدم وجود یک آلتر ناتیو واقعی، قدرتمند و دارای پا در خاک، شانس موفقیتی برای گزینه دوم، یعنی سرنگونی، قایل نیستم. لذا با وجود تمام کارشکنی‌ها و موانع جدی که در راه پزشکیان وجود دارد گزینه حمایت از او و این که اجازه ندهیم او را خورد و خمیر کنند را بیشتر منطبق با واقعیت‌های موجود سرزمینمان می‌دانم، شاید (با تاکید روی شاید) بتوانیم از این طریق شاهد گشایشی  در ورود به دروازه تغییر و اعتدال باشیم.

اگوست ۲۰۲۴



نظر خوانندگان:


■ آقای مجلسی عزیز. دو اصطلاحی که به کار بردید، “دولت پنهان” و “تاریکخانه خفاش‌ها” بسیار با مسما و گویا هستند، و هدف نیز باید عقب نشاندن آن نیروها از طریق فعالیت خلاقانه و مبتکرانه مردمی باشد. اینکه از پزشکیان مستقیمأ حمایت کنیم، خوبست، اما (با توجه به امکانات ما) اثر چندانی ندارد. آنچه مهم است، حمایت «غیر مستقیم» از پزشکیان از طریق وادار کردن ” دولت پنهان” به قبول نظر اکثریت جامعه در قانونگذاری و حکومت است. میزان پیروزی در این زمینه بستگی به میزان کوشش، خلاقیت و ابتکار قاطع ایرانیان (در داخل و خارج) در این برهه تاریخی دارد.
موفق باشید. رضا قنبری. آلمان


■ قنبری عزیز، با شما موافقم ولی کو گوش شنوا؟
مجلسی


■ با تشکر برای مقاله. آقای مجلسی حق شما و هر ایرانی است که بین سه گزینه ای که طرح کرده‌اید گزینه سوم را انتخاب نماید و به پزشکیان و دولت او در تحولات گام به گام کمک کند، اما استدلال شما برای انتخاب چنین گزینه‌ای به نظر من خالی از اشکال نیست و با تجربه ۴۵ ساله گروه‌های سیاسی از عملکرد جمهوری اسلامی ناسازگار است. جبهه ملی و بعدا سازمان فداییان اکثریت و حزب توده صرفنظر از ویژگی عقیدتی و سازمانی آنها بر مبنای چنین سیاستی در کنار خمینی قرار گرفتند و هست و نیست سیاسی خود را، بویژه اعتماد مردم از دست دادند.
اصلاح طلبان نیز که به عناوین مختلفی این سیاست ادامه دادند نتیجه بهتری نگرفتند. تجربه کشور ما و کشورهای مشابه نشان می‌دهد که گزینه‌ی “دست روی دست گذاشتن” و “خانه نشستن” اتفاقا می‌تواند یک عمل سیاسی موثر برای فشار به رژیم‌هایی از قبیل جمهوری اسلامی باشد. اگر ۶۰% مردم دست روی دست نگذاشته و در خانه ننشسته بودند و در انتخابات شرکت می‌کردند الان به جای پزشکیان قالیباف یا جلیلی نشسته بود. بنا بر این من فکر می‌کنم که استدلال شما که چون گزینه‌ی دیگری نیست باید به همراه اصلاح‌طلبان در کنار پزشکیانی که تا امروز جز مرور عبارات بی‌ربط نهج البلاغه و اظهار خاکساری به ولی فقیه کار دیگری نکرده قرار گرفت استدلال محکمی نیست.
حدس من بر این است که مردم تازه متوجه ظرفیت عظیم “سیاست دست روی دست گذاشتن” یا به بیان دقیقتر “بی توجهی به جمهوری اسلامی” شده‌اند و احتمالا در آینده از آن بیشتر استفاده خواهند کرد. بی‌توجهی به جمهوری اسلامی یعنی گذار از جمهوری اسلامی که البته خط قرمز اصلاح‌طلبان است چه اکثریت آنها کما فی السابق در توهم حکومت عدل علی غوطه می‌خورند.
آرش


■ جناب آرش، آن ۶۰ درصدی که در مرحله اول و آن ۵۰ درصدی که در مرحله دوم در خانه نشستند به خاطر این بود که خواسته‌هاشان بیش از پزشکیان بود و یا امیدی به اینکه او بتواند در این ساختار کاری پیش ببرد نداشتند و در انتخابات شرکت نکردند. چطور و بر چه اساسی شما چنین نتیجه‌گیری عجیبی کرده‌‌اید که اگر آنها در انتخابات شرکت کرده بودند قالیباف یا جلیلی برنده شده بودند؟! اگر کسانی که شرکت نکردند طرفدار قالیباف و جلیلی بودند پس چرا در خانه نشستند تا هیچ‌کدام از آنها پیروز نشوند!! اتفاقا اگر آنها در خانه ننشسته بودند پزشکیان در همان دور اول پیروز می‌شد.
حمید فرخنده


■ آقای مجلسی گرامی. در سطور آخر اشاره کردید به “عدم وجود یک آلتر ناتیو واقعی” که فکر می‌کنم جان کلام باشد. روشنفکران می‌توانند تا بی‌انتها موافق و برخی مخالف اصلاح‌طلبان باشند و آبی از آب تکان نخورد. همان اصلاح‌طلبان حکومتی دست کم تشکیلاتی دارند و “جمع متحدی” (که ظاهرا آنرا شش دانگ اجاره داده‌اند به خامنه‌ای)، من و شما چه داریم؟ آیا درست نیست به جای چانه زدن بر سر دولت‌ها و ترفندهای جمهوری اسلامی, فکر نیرو و استعدادهایمان را متمرکز جبهه فراگیر (یا تا حدودی فراگیر) کنیم. رهبران راستین مردم در بندند و در حال مبارزه، و اپوزیسیون امکان دفاع موثر و یکپارچه از آنان ندارد. از جامعه جهانی نیز نمی‌توان بیش از این توقع داشت, همینکه معتبرترین جایزه صلح جهانی را دو بار به فعالین زن ایرانی اهدا کرده‌اند باید سپاسگزار بود.
درود بر شما، پیروز


■ پیروز عزیز، جانا سخن از زبان ما می‌گویی.
ظریف توضیح داد که استعفایش بخاطر گرفتاری‌های خودش بوده و نه بخاطر ایراد به شکل کابینه. حالا درست یا نادرست شخصا به تمهیدات “تاریکخانه خفاش‌ها” اعتقاد دارم. زیدآبادی به درستی نوشت، چنانچه آن تعداد که از کابینه سیزدهم در کابینه چهاردهم هم شرکت دارند حاضر به همکاری برای اجرای سیاست‌های کابینه چهارم باشند این یک برد است. سوال اینجاست اگر غیر از این باشد چاره چیست. بهتر است صبر کنیم تا کابینه جدید برنامه خود را ارائه دهد شاید هم شوری آش به قدریست که حتی سر آشپز کلان هم به فکر چاره است.
متاسفم از فریادهای شادی که بعد از استعفای ظریف شنیدیم این فریاد های شاد شدید تر هم خواهد شد اگر پزشکیان استعفا دهد به همین دلیل اغراق نیست اگر بگوئیم ایران بر سر یک دو راهی قرار گرفته. یا تعادل، تدبیر و تغییر گام به گام یا دوران خطرناکی که پایانش نا معلوم است. رئیس تاریکخانه باید مطمئن باشد که نتیجه کارشکنی در راه تعادل در دل داخل و تعامل در خارج، قربانی شدن کشور زیبای گربه مانندمان و در وحله اول خود خفاش ها خواهند بود. پیامی دریافت کردم که نظر به مطالبم در “ایران امروز” از من دعوت شده که در تشکیل دولت در تبعید شرکت کنم!!. برنامه حکومت آینده هم، حتی در زمینه بهداشت و ترابری، در ضمیمه بود. نمی‌دانم بخندم یا گریه کنم. من برای این بانیان خیر! دعا گوی موفقیت هستم، ولی عزیزان ما درباره کشوری به وسعت ایران و یک منطقه بحرانی به نام خاورمیانه صحبت می‌کنیم. زمان ایده‌های رویا مانند مدتهاست که سپری شده.
آقای مهدی نصیری هم با ایده رویا مانند “از تاجزاده تا شاهزاده” با هزار امید به خارج کشور آمد با مصاحبه‌هایی که محتوایش را سالهاست در خارج کشور شنیده‌ایم. آیا بهتر نمی‌بود اگر آقای مهدی نصیری عزیز نیرویش را در درون کشور در جهت تشکل نیروهای پراکنده صحنه میانی سیاسی ایران می‌نمود؟ یعنی اصلاح‌طلبان در بند و بیرون از بند، منفردین، فعلان مدنی و صنف ها و سندیکاهای کارگری، کارمندان و معلمین. آنوقت شاید شعار جدید “از تغییرطلبان داخل تا شاهزاده در خارج” موضعیت پیدا میکرد آن هم بشرطی که شاهزاده در خارج، دچار پیچش ۱۸۰ درجه بسوی “آلترناتیو برای حمایت از صحنه میانی در ایران” میگردید.
داریوش مجلسی