“اسلام با خون رشد پیدا کرد”[۱] این بخشی از سخنان خمینی در یکی از نشستهایش پس از پیروزی انقلاب ۵۷ بود. وی با استناد به رویکرد شماری از پیامبران از جمله پیامبر اسلام، اعدامهای فلهای شیخ خلخالی را توجیه مینمود که در یک دست کتاب آسمانی و در دست دیگر ابزار نمادین سرکوب (تبر، عصا و شمشیر) را علیه “گمراهان” به کار میبردند.
بر مبنای همین باور قرون وسطایی، سرکوبها با اعدام سران و کارگزاران نظام پادشاهی پایان نیافت و به زودی دامنگیر روزنامهها، کنشگران آزادیخواه و منتقدین رژیم دینی نیز گردید:
«اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد.»[۲]
در پی این سخنرانی در روزهای ۲۸ و ۲۹ مرداد سال ۵۸، دستکم ۲۶ نشریه تعطیل شدند. در همان سالهای نخست انقلاب حداقل ۵ سردبیر روزنامهها و نویسنده شامل سعید سلطان پور نیز اعدام شدند.
در ۲۸ مرداد سال ۵۸، خمینی در طی فرمانی خواستار کشتار در کردستان شد:
“این توطئهگرها در کردستان و غیر آن در صف کفار هستند. با آنها باید با شدت رفتار کنند...”.
در پی این فرمان از ماه خرداد تا شهریور ۵۸، حداقل ۴۲ نفر در دادگاههای صحرایی خلخالی در شهرهای مختلف کردستان اعدام شدند.
اعدامها به ارتشیان نظام پادشاهی، سردبیر روزنامهها، نویسندگان و کنشگران کرد خاتمه نیافت و دامنگیر زنان تن فروش محله “شهر نو” تهران نیز گردید که به حکم انقلابیون تخریب شد. خمینی در گفتگو با “اوریانا فلاچی” روزنامهنگار ایتالیایی در دفاع از تصمیمش در اعدام تنفروشان گفته بود: “این اعدامها برای از بین بردن فساد و تزکیه جامعه مفید است. [...] چیزهایی که یک ملت را فاسد میکند باید از بین برود. ما باید فساد را نابود کنیم.»[۳]
در پی سرکوب خشونتآمیز تظاهرات مسلحانه مجاهدین در ۳۰ خرداد ۶۰، شماری از اعضاء و هواداران این سازمان سیاسی در زندان اعدام شدند. آیتالله منتظری طی نامهای به خمینی به اعدامها از جمله کودکان دختر و پسر چهارده ساله “صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته و یا در تظاهرات شرکت کرده باشند” اعتراض کرد که از سوی خمینی بیپاسخ ماند.
اعدامهای وحشیانه خمینی در تابستان ۶۷ به اوج خود رسید که طی آن هزاران زندانی سیاسی از جمله کسانی که دوران محکومیتشان به پایان رسیده بود، عطش سیریناپذیر این رهبر خودکامه برای اعدام را نمایان کرد.
جامعه ایران در دوران پساخمینی دستخوش تحول شد. توهم اقشار گوناگون نسبت به بهبود زندگیشان با اجرای قوانین اسلامی فرو ریخت و بهویژه تهیدستان کشور به تدریج دریافتند وعدههای اقتصادی و رفاهی خمینی چه در پاریس و چه در بهشت زهرا، بلافاصله پس از ورودش به ایران، سرابی بیش نبوده است.
بدین ترتیب در دهههای هفتاد و هشتاد شاهد خیزشهای ادواری بهویژه از سوی حاشیهنشینان و یا دانشجویان دانشگاهها هستیم که به بدترشدن وضعیت زندگی و یا سرکوب آزادیها معترضند.
ورود جناح اصلاحطلب به قدرت نیز نتوانست هسته مرکزی سخت قدرت را به اصلاح امور وادار سازد و با کودتای انتخاباتی احمدینژاد و خامنهای در سال ۸۸، و مواجهه کشور با تحریمهای ناشی از جاطلبیهای هستهای رژیم و فعالیتهای تروریستی سپاه قدس در منطقه، سفره بویژه کارگران، بازنشستگان، معلمان و تهیدستان شهری هر روز خالی تر شد.
اگر سرکوبها در دوران خمینی، بیشتر علیه اعضاء و هواداران گروههای سیاسی مخالف حکومت دینی صورت میگرفت، در دوران پسا خمینی از جمله دامنگیر افراد “به خود آمده ” نیز میشد که در دوران انقلاب، احتمالا عکس خمینی را در ماه جستجو میکردند!
خیزشها در سالهای ۹۶، ۹۸ و ابر جنبش زن زندگی آزادی که از جنس دیگری بود، خامنهای را به هراس انداخت و دو هفته پس از کشته شدن مهسا ژینا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد، خدای دهه شصت را به یاری طلبید و برای ادامه زنجیره اعدامها در جمع مقامهای قوه قضائیه گفت ” خدای سال شصت همان خدای سال ۱۴۰۱ است.”
خامنهای سرکوب را در خیزشهای نامبرده با کشتار خیابانی و نابینا کردن جوانان آغاز کرد که طی آن هزاران نفر کشته، نابینا و دهها هزار نفر بازداشت شدند.
با فروکش کردن خیزشهای خیابانی، و ادامه آن به اشکال گوناگون از جمله مخالفت شجاعانه شمار زیادی از زنان با حجاب اجباری، ایجاد رعب و وحشت در دستور کار قرار گرفت. تنها در ماههای خرداد و تیر ۱۴۰۳، ۴۲ نفر به دار آویخته شدند. در بین اعدام شدگان ۳ زندانی بلوچ، ۳ زندانی کرد و ۳ نفر افغانی تبار به چشم میخورد. اٍدرسی جمشیدزهی، زندانی سیاسی نیز در تیرماه در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد. کامران شیخه زندانی سیاسی اهل سنت کرد پس از ۱۵ سال زندان در روز دوشنبه ۸ مرداد در زندان مرکزی ارومیه اعدام گردید!
در این میان فصل انتقامگیری خامنهای از جوانان و زنان و ایجاد بازدارندگی در جامعه آغاز شده است. دستگاه سرکوب علاوه بر اذیت و آزار زنان به شیوههای گوناگون، به بهره گیری از ابزار اعدام روی آورده است. محکوم کردن حداقل سه زندانی سیاسی زن به نامهای “پخشان عزیزی” مددکار اجتماعی کرد، “شریفه محمدی” مادری که در روز پیش از انتخابات به اعدام محکوم شد و “وریشه مرادی”، فعال سیاسی کرد که بابت اتهام “بغی” تفهیم اتهام شده است، از آنجملهاند.
افزون براین، سه فعال مذهبی کرد نیز به اتهام بغی، عضویت در گروه انصارالسنه و تبلیغ علیه نظام در دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه محکوم شدهاند.
بنا بر گزارش عفو بین الملل، در سال ۲۰۲۲، ۷۴ درصد اعدامها در جهان در ایران اجرا شده است. سهم عربستان از این اعدامها تنها ۱۵ درصد بوده است. همین گزارش نشان میدهد که در همین سال شمار اعدامها در ایران به ۸۵۳ تن شامل ۵ کودک و ۲۴ زن میرسید. ۲۰ درصد اعدامیها از اقلیت بلوچ بودهاند.
دو رژیم اسلامی در ایران و طالبان در افغانستان تنها حکومتهایی هستند که در دید همگان محکومین را اعدام میکنند.
بر پایه شماری از نظر خواهیها اکثریت مردم کشور بویژه جوانان و زنان از رژیم جهل و جنایت گذر و خواستار جامعهای سکولار دمکرات شدهاند. سرکوب و اعدام پاسخ نومیدانه خامنهای به خواست اکثریت جامعه است.
مرداد ماه ۱۴۰۳
mrowghani.com
———————————-
[۳] - آیدا قجر، امضاهای مرگ: آیت الله خمینی و فتواها و فرمانهای کشتار، ایران وایر، ۱۴ خرداد ۱۴۰۱