اخیرا آقای علی کریمی در مورد کسانی که با شاهزاده رضا پهلوی مخالف هستند گفته است: «اینکه کسی از خاندان پهلوی و الان از شاهزاده رضا پهلوی انتقاد میکنه به هر نوعی دو تا مورد بیشتر نداره از نظر من، یا ذینفع جمهوری اسلامی هست یا باعث بوجود آمدن جمهوری اسلامی بوده. یعنی گزینه سومی واسه من نداره اینها. حالا اگر کسی فکر میکنه گزینه دیگری هم هست، بگه که ما هم در جریان قرار بگیریم، ولی در مجموع همین بوده چیزی دیگهای نیست اینا».
ظاهرا فوتبالیست سرشناس کشور ما که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی به خاطر مخالفت آشکارش با سرکوب معترضان بهویژه زنان و دختران تظاهرکننده مجبور به ترک شد کشور شد، گروه بزرگی از نسل جوان یا میانسال کشور که نه ذینفع جمهوری اسلامی هستند و نه بهخاطر سن و سالشان اصولا میتوانستهاند در روی کار آمدن جمهوری اسلامی سهیم بوده باشند، را نمیبیند یا نمیخواهد ببیند.
از سوی دیگر هستند افرادی که میتوانستهاند در انقلاب ۵۷ شرکت نکرده باشند و اصولا مخالف آن انقلاب بوده باشند، ناراضی از وضع موجود و ضربه خورده از این نظام نیز باشند، اما اکنون با شاهزاده و راهحل سیاسی او برای کشور هم مخالف باشند. ترجیح آنها راه و روش سیاسی شاهزاده نیست نه به این علت که «ذینفع» مادی و معنوی جمهوری اسلامی هستند، بلکه راه شاهزاده را «ضرر» یا «ریسک» غیرقابل قبول برای مردم و کشور ارزیابی میکنند. اگر از این زاویه نگاه کنیم که به خاطر دفع ضرر یا ریسک نکردن از شاهزاده حمایت نمیکنند، البته از زاویه «ذینفع»ی حق با آقای علی کریمی است.
یک سیاستمدار بسته به مقام و قدرت سیاسیاش به یک سلبریتی تبدیل میشود، اما یک سلبریتی لزوما سیاستمدار نمیشود، هرچند فضای نمایشی سیاست در دنیای کنونی این کار را برایش آسان کرده باشد. آقای علی کریمی نیز با توییتها و اظهارات پرحاشیه خود که هر از چندی در رساناها و فضای مجازی منتشر میشود نشان داده است تاکنون از پختگی و دقت سیاسی لازم برای تبدیل شدن به یک سیاستمدار برخوردار نبوده است.
اصولا چون سلبریتیهای هنری و ورزشی نسبت به سیاستمداران از آغاز راهشان با ویژگیها، فرهنگ و ایدهآلهای خاصی رشد مییابند، همپوشانی این دو حرفه یا عرصه چندان آسان نیست. هرکدام الزامات خاص خود را دارند که لزوما در خدمت رشد محبوبیتشان در عرصه دیگر نیست.
سیاستمدارانی که منتقد و یا مخالف وضع موجود بویژه در کشورهایی مانند ایران هستند معمولا محاسبه پرداخت هزینه سیاسی و روبرو شدن با محرومیتها به خاطر راهی که انتخاب کردهاند، میکنند. ضمنا اغلب آنها از یک زندگی اقتصادی متوسط برخوردار هستند. سلبریتیها اما خود را برای پرتاپ شدن ازعرصه و پرداخت هزینه سیاسی آماده نکردهاند و از نظر درآمد اقتصادی نیز بهطور از متوسط سیاستمداران معترض یا مخالف در موقعیت بسیار بهتری قرار دارند. علی کریمی در یکی از صحبتهایش گفته که هرچه داشته را از دست داده است. این گفته و لحن او هنگام گفتن از شرایط جدید خویش، گویای شوکی است که از تغییر ناگهانی از موقعیت یک سلبریتی ثروتمند با جایگاه مشخص در داخل کشور به یک سلبریتی-سیاستمدار فقیر، یا با موقعیت اقتصادی بسیار پایینتر، با جایگاه غیرمشخص در خارج کشور به او وارد شده است.
در دموکراسیها ورود یک سلبریتی به عرصه سیاست با ریسک پرداخت هزینههای سیاسی روبرو نیست و همچنین این ورود میتواند به تدریج صورت بگیرد، در نظامهای غیردمکراتیک و بسته مانند ایران که اتفاقات و سرکوبهای سیاسی میتواند ناگهان بروز کند، سلبریتیهایی که وارد سیاست میشوند با چالش و ریسک زیر و رو شدن ناگهانی زندگیشان روبرو هستند.
مشکل دیگر سلبریتیها این است که همه آن هوادارانی که در میدانهای ورزشی، کنسرتها و یا در فضاهای مجازی به آنها ابراز علاقه میکنند، لزوما در زمینه سیاسی از آنها پیروی نمیکنند. بسیاری از هواداران این سلبریتیها متوجه متفاوت بودن این عرصهها و اینکه چه کاری از چه کسی برمیآید، هستند. پس، آنها میتوانند در موقعیتی قرار بگیرند که اظهارات سیاسی آنها نه همه هوادارانشان را جذب کند و نه چنگی به دل نخبگان سیاسی بزند.
در دموکراسیها به دلیل اینکه احزاب و شخصیتهای سیاسی آزاد هستند، هرکس جایگاه و فعالیت اصلی خود را دنبال میکند و سلبریتیها مجبور نیستند جای خالی سیاستمداران و احزاب را پر کنند. این چهرههای مشهور اغلب نقش حامی سیاستمدارانی که به آنها نزدیک هستند را بازی میکنند و یا در کنسرتها و تبلیغات انتخاباتی به آنها کمک میکنند.
مسئول سرنوشت و موقعیت ناگواری که آقای علی کریمی فوتبالیست مشهور کشور ما در آن قرار گرفته در درجه اول کسانی هستند که با سرکوب جنبش زن، زندگی، آزادی و حامیان این جنبش او را مجبور به ترک کشور کردند.
■ مشکل جوامع دیکتاتوری بسته یک دو تا نیست. وقتی حکومت تمامیت خواه باشد. «جامعه قطبی» ست و زندگی پیچیدهتر میشود. یکی از برجستهترین مشکلات در این «جوامع قطبی» موقعیت نخبگان جامعه در تمام بخش های اجتماعی ست.
از متخصص گرفته تا استاد دانشگاه ، نویسنده، شاعر و مترجم، هنرپیشه و کارگردان، خواننده، ترانه سرا و آهنگساز ، ورزشکار و ... در بین حکومت دیکتاتوری و اقشار مختلف مردم مثل این ست که بین دو سنگ آسیاب قرار گرفته باشند؛ تحت فشارند. یا بین حکومت و مردم به کش به کش وجود دارد که نخبگان را به صفوف خود در بیاوردند.
هر نحبه ای که به محافل حکومت نزدیک شود. مورد شدید ترین انتقاد ها و تهمت ها ی منقدین حکومت قرار میگیرند . همکاری با حکومت هم که اصلا و ابدا جائز نیست و «خیانت» محسوب می شود.
برعکس؛ هر نخبه ای که همراه اقشار مختلف مردم باشد و از نزدیکی به حکومت پرهیز کند و یا به انتقاد از حکومت روی بیاورد به شدید ترین اشکال مورد پیگیرد و اتهامات سنگین حکومت دیکتاتوری قرار میگیرد.
در این جوامع همه چیز با دوری و نزدیکی به حکومت اندازه گیری می شود که همیشه منفی ست که در انتخابات های فرمایشی خصلت نمائی می کند چون حکومت «سخت» پابرجا ست و تغییری مطابق نیازهای مردم با دولت های «صوری» صورت نمی گیرد.
در جوامع دموکراتیک چنین نیست. نخبگان در جامعه ی باز می توانند به احزاب سیاسی موجود گرایش داشته باشند یا نداشته باشند. به مثل در آمریکا مردم می دانند کدام هنرپیشه یا ورزشکار، نویسنده و متفکر و... به کدام حزب گرایش دارند.
مردم با حکومت آمریکا مشکل ندارند . دولت ها و حزب ها میایند و میروند و جابجا میشوند. ما می توانیم این موضوع را در مورد مشاهیر آمریکا در ۱۰۰ سال گذشته دنبال کنیم .طرفداری از حزب دموکرات یا جمهوریخواه لطمه ای به زندگی نخبگان نمی زند و هر کدام در میان مردم بدیل حرفه و قابلیت ها جایگاه خاصی دارند و موضوع گرایش سیاسی آنها نمی تواند مانع پیشرفت و ترقی آنها شود.
موضوعی که در جوامع باز تعیین کننده ست انتخابات ادواری ست و مردم نمایندگان خود را یا رئیس جمهور را انتخاب می کنند قانون از حقوق شهروندی همه بدون استثناء حمایت می کند.حتی نژاد پرستان ، نازیست ها ، بیگانه ستیز ها و...
به دلایل بالا مادامیکه در ایران انتخابات آزاد و فعالیت آزاد سیاسی پا نگیرد. نخبگان یا سلبریتی ها نیز نمی توانند بدون تعدی های حکومتی یا «ملامت»های مخالفان حکومت به کار و خلاقیت آزاد ادامه دهند.
کامران امیدوار پور
■ آقای فرخنده در اینجا دو موضوع مطرح میکنند. یکی انتقاد به محتوای صحبت علی کریمی و یکی دخالتش در سیاست و اظهار نظر سیاسی و جانبداری از رضا پهلوی. علی کریمی به عنوان یک فوتبالیست و سلبریتی که در دو قطبی بین مردم و جمهوری اسلامی جانب مردم را گرفته و مجبور به جلای وطن شده شناخته می شود. جانبداری ایشان از رضا پهلوی و انتقاد به ایشان به دلیل این جانبداری مورد بحث اینجانب نیست. بحث من موضوع دوم یعنی دخالت ایشان در سیاست و اظهار نظر سیاسی و جانبداری از سیاستمداران است. ایشان ادعا نکرده که سیاستمدار است. حتی در موضوع تنظیم منشور مهسا و شرکت در مسائل اجرایی ایشان خود را کنار کشید و آن کار را به سیاستمداران واگذار کرد.
دخالت در سیاست و جانبداری از سیاستمداران حق هر شهروند است و ربطی به دیکتاتوری و دمکراسی ندارد. در دمکراسیها سلبریتیها، که الزاما خود سیاستمدار حرفهای نیستند، در سیاست دخالت میکنند. نمونه اخیر آن جرج کلونی و توصیهاش به کنار رفتن بایدن بود. در آمریکا از سلبریتیها بخاطر دخالت آن در سیاست انتقاد نمیشود. چطور است که سلبریتی های جهان سوم از این امر مستثنی میشوند؟ تبدیل شدن به سیاستمدار حرفه ای هم حق هر شهروند است. ما نمونه هابی مثل ریگان و دیگر هنرپیشه های هالیوود داریم که به سیاستمداران حرفه ای تبدیل شدند. در هند آمیتاب بچن و در اوکراین زلنسکی نمونه های دیگر هستند. در تاریخ خودمان ستارخان ها قبل از سیاستمدار شدن چکاره بودند؟
اینکه جناب فرخنده خود منتقد رضا پهلوی باشد، که البته حق نظر خود را دارند و نظرشان محترم است، دلیل نمیشود از دخالت علی کریمی در سیاست به سبب سلبریتی بودنش انتقاد کند. هر شهروندی در هر موقعیتی حق دخالت در سیاست دارد. هر شهروندی در هر موقعیتی حتی حق انتخاب دارد که به یک سیاستمدار حرفه ای تبدیل شود. سیاستمدار شدن حق انحصاری هیچکس نیست.
با احترام رنسانس
■ رنسانس گرامی، مشابه این بحث، پیش از این در سایت ایران امروز مطرح شده است، و من در آن زمان، در یک متن نسبتا طولانی، نظر خودم را، با تکیه به مقالهای از مایکل والزر، مطرح کردهام. گمانم بر این است که اگر شما به لینک زیر رجوع کنید و بحث را از آنجا ادامه بدهیم زودتر به نتیجه میرسیم. در همین مورد، میتوانید نظر آن موقع حمید فرخنده را هم در همان جا ببینید. البته هر کس میتواند نظرش را هر موقع خواست، عوض کند. اما نظر من در این مورد هنوز عوض نشده است.
https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/105321/
با احترام – حسین جرجانی
■ جناب جرجانی عزیز، من به نوشته شما رجوع کردم. همانطور که نظر شما عوض نشده، نظری هم که من دادهام بعد از خواندن نظر شما عوض نشد. از دید من تحولات را نمیتوان و نباید در فرمولهای زیبای از پیش تعیین شده محدود کرد. مردم ما در آنچنان شرایطی هستند که در حسرت یک زندگی معمولی بارها مثل همین نمایش رای گیری اخیر مجبور به انتخاب بین بد و بدتر شدهاند. برای رهایی از حاکمیت شرع و رسیدن به یک حاکمیت عرفی به هر ابتکار و قدم کوچک خوش آمد باید گفت و برنامههای تمیز و خواهان سیاستمداران معصوم شدن را فعلاً در جایی پارک باید کرد تا شرایطی فراهم شود که اهداف مطلوب و حداکثری قابل دستیابی شوند. در شرایط فعلی تجمیع نیرو برای به عقب راندن حاکمیت اقلیت قلیل امری حیاتی است.
با احترام رنساتس
■ جناب رنسانس گرامی، البته که حق هر کسی از جمله سلبریتیها هست که در سیاست به هر شکل دوست دارند دخالت کنند. من طبیعتا در هیچجای این یادداشت نگفتهام سلبریتیها و در این مورد مشخص آقای علی کریمی نباید وارد سیاست شود. اما هرکس وارد سیاست شد و اظهار نظری کرد یا پیشنهادی برای مبارزه سیاسی داد نیز میتواند مورد نقد دیگران قرار بگیرد. حتما هم نباید شخصی سیاستمدار حرفهای باشد تا بتوان او را نقد کرد. هرکس در عرصه عمومی گفته یا تحلیلی طرح کرد دیگران حق دارند درباره نقاط قوت یا ضعف آن تحلیل نظر دهند.
با احترام/ حمید فرخنده
■ جناب فرخنده گرامی، سپاس از پاسخ روشنگرانه شما. بدیهی است که هرکس وارد سیاست شد و نظر سیاسی داد قابل نقد است.
با احترام رنسانس
■ اظهار نظر و بیان مواضع سیاسی یک هنرپیشه، خواننده و ورزشکار و کلاً یک سلبریتی امریست عادی و به نظر من در مجموع مسئله خاصی نمیتواند در آن رابطه مطرح باشد، چونکه یک سلبریتی همچون دیگر افراد جامعه تافتهای جدا بافته نیست و همچون دیگر آحاد جامعه حق دارد نسبت به مسائل مختلف اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی و ... اظهار نظر کند و دیدگاه خود را به اشتراک بگذارد. در این رابطه نظرات له و علیه او که برخی مواقع در سطح وسیعی انعکاس پیدا میکند، در حقیقت بر میگردد به افراد، گروهها و نحلههای فکری و سیاسی جامعه که آن بیان و موضعگیری چقدر به نظرات و مواضع آنان نزدیک و یا دور است، چونکه نظرات یک سلبریتی در بعضی مواقع بُرد بسیار وسیعی در میان توده مردم پیدا میکند و این باعث خوشنودی برخی دیدگاهها و نظرات فکری مقابل او نیست و واکنشهای شدیدی ایجاد میکند که اگر همان گفته و نظر احتمالاً از سوی یک سیاستمدار و یا فعال اجتماعی بیان شود آن واکنش را در سطح جامعه نداشته باشد و شاید اصلاً بنظر نیاید!
رامان
■ جناب فرخنده درود بر شما. من با شما همسو هستم که علی کریمی و کسانی مانند او سلبریتی هستند اما سیاستمدار نیستند. اما فراموش نمیکنم کسانی چون من هم به صرف اینکه در جایی چیزی مینویسیم؛ سیاستمدار نیستیم. اما برخلاف کسانی چون من که شاید برای ارضای خودخواهی خود چیزی مینویسم اما هیچ نقش موثری در سرنوشت کشورم ندارم و حتا کمتر به ایران میاندیشم، سلبریتیهایی مانند کریمی یا ترانه علیدوستی هم به ایران میاندیشند و هم برای آن هزینه میپردازند. به همین دلیل بیشاز کسانی مانند من کنار گودنشین بر سپهر سیاسی و آینده کشور اثر سازنده میگذارد. تاریخ نیز همین را نشان میدهد. همین سخن را درباره کسی مانند آقای رضا پهلوی میتوان گفت که بسی بیش از من عریضه نویس در گذار از این نظام اثر میگذارد و شاید به همین دلیل شما از او هم خوشتان نمیآید.
بهرام خراسانی