نمیدانم انتخاب پزشکیان را یک موفقیت و پیروزی بنامم یا نوعی موفقیت در رفع بلا، من از این انتخاب خوشحالم ولی به این واقعیت هم واقفم که نظر به عدم شرکت اکثریت در این انتخابات ما نمیتوانیم ادعا کنیم که پزشکیان منتخب واقعی اکثریت جامعه است. صادق زیباکلام هشدار داد که اگر جلیلی انتخاب شد آنوقت باید با چراغ دنبال احمدینژاد بگردید، او به این ترتیب خواست عمق فاجعه را در صورت گزینش جلیلی به مسند ریاست جمهوری نشان دهد.
من از نتیجه این انتخاب راضیام و موافق دوستانی نمیباشم که معتقدند تفاوتی بین حضور پزشکیان یا جلیلی در این مسند وجود ندارد. عقب افتادگی، درد، زجر، فقر و جور و اختناق در چنان سطح وسیعی جامعه را در چنگال خود گرفتار کرده که هر گام ضعیفی در جهت التیام آلام و زجر و جورها چند گام به جلو میباشد. بله اگر منظورتان تغییر ساختاری این سیستم میباشد نه فقط پزشکیان بلکه هیچ فرد دیگری در این جایگاه موفق به تغییرات کلان نخواهد گردید.
دولت جدید، اگر در مرحله اول، قادر به رفع فشار و سرکوب زنان در رابطه با پوشش و حجاب اجباری گردد و با قدمهای مثبت در رابطه باغرب موفق به حل مشکلات اقتصادی و بهبود معیشت مردم گردد، نظر به عمق فاجعهای که دچار آن هستیم، میتوانیم امیدوار باشیم که بهبودیهای بیشتری در راه خواهد بود.
من قبل از ادامه این مقاله مایل بودم اشارهای کنم به کلیپی که از یک شخصیت فرهیخته به دستم رسید. محمدجواد اکبرین در این کلیپ با فروتنی، ادب و متانتی که کمتر در این گونه مباحث به چشم میخورد، کسانی را که موافق شرکت در این رایگیری بودند مورد خطاب قرار داده و با ذکر نمونههائی مانند استقبال بسیار ضعیف مردم سیستان و بلوچستان از این انتخابات، و ذکر مشکلاتی که کشور ما با آن روبروست، با طرح یک سوال پرسیده که چرا حتی یک جواب از کسی دریافت نکرده. به درستی میپرسد نظر به این که هیچ تغییری تا کنون در جهت بهبود وضع اقتصاد و معیشت مردم بوجود نیامده چه میتوان کرد که با وجود انسداد در جامعه حتی یک بهبودی مختصر در وضع معیشت مردم به وجود بیاید و چرا تاکنون بوجود نیامده.
بهدرستی اشاره نموده به عدم موفقیت حسن روحانی در صحنه بینالمللی برای شکستن تحریمها آن هم فقط بخاطر مخالفت یک نفر. به عبارت دیگر اکبرین میپرسد چه کسی جوابی دارد برای شکستن این سد، که موفقیت تمام تصمیمها منوط به موافقت یک نفر (مقام رهبری) دارد و با وجود انسداد حاکم در این کشور، خاصیت وجودی یک رئیس جمهور که برای تمام تصمیماتش با وتوی رهبر روبرو میشود، چیست؟ بعد هم اعلام میکند که او ترجیح میدهد در کنار زندان سیاسی و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بایستد.
با احترام، در وحله اول، برای شخص خودش و تصمیمش، من هم به نوبه خود سئوالی از خود او داشتم که تا کنون، نه فقط از شخص او، ولی از دیگر تحریمکنندگان هم جوابی دریافت نکردهام. خیلی ساده، راه حل چیست؟ بله، بر منکرش لعنت، تصمیمگیرنده در این مملکت فقط یک نفر است، بهقول خودشان یک رئیس جمهور، در بهترین حالت، چیزی بیش از یک کار گزار نیست. فقر، ظلم و فساد هم بیداد میکند. راهحلتان چیست؟ راهحلی که همخوان با امکانات و شرایط وضع موجود و نیروهائی که توانائی انجام این تغییر را دارا باشند چیست؟ به خودتان زحمت ندهید چون حدس میزنم که جوابتان چیست. هم شما و هم من میدانیم که در حال حاضر امکانات، جو، شرایط و توازن قوا برای تغییر این وضع وجود ندارد مگر این که از درون رژیم نیروهائی به دلیل ضرورت و جبر زمان ضرورت تغییراتی را احساس کرده باشند. اینجاست که ظهور شخصیتی مانند پزشکیان میتواند محرک، کاتالیزاتور و شاید هم عاملی در جهت حرکت بهسوی تغییر باشد.
این زینتبخش شخصیت اوست که در کنار زندانیان سیاسی و موسوی و رهنورد عزیزمان ایستاده ولی آیا صلاح و مصلحت این عزیزان در گرو تحولات هر چند سطحی در درون رژیم نیست؟ آیا نشست پزشکیان بر مسند ریاست جمهوری بسی بیش از نشست جلیلی بر این مسند نمیتواند امیدی برای آزادی این عزیزانمان از بند و حصر باشد؟
چرا با توجه به سخنان اخیر پزشکیان و امیدهای ضعیفی که به وجود آمده آستینها را بالا نزنیم و بهجای جلسات توجیحی خارج کشوری، نقب به داخل نزنیم و نظر به رشتهها و تماسهائی که وجود دارد صدا و مبلغ آنها در خارج کشور نباشیم. آقای اکبرین بیش از من به این حقیقت واقف است که شانس ایجاد یک آلترناتیو از درون ایران و از میان گروههای میانی و میانهرو بیش از هر گزینه دیگری شانس موفقیت دارد. اصلاحطلبانی که از رژیم گذر کردهاند (موسوی، رهنورد، فائزه، تاجزاده و یارانشان)، شورای هماهنگی اصلاحطلبان (خاتمی و یارانش)، منفردین مانند نرگس محمدی، نسرین ستوده، فعالین جامعه مدنی و فرهنگی، صنفها و سندیکاهای کارگری، کارمندی، معلمان و اصناف، و تحلیلگران و صاحبنظرانی از قماش محسن رنانی، هم از نظر کمیت و هم از حیث کیفیت و هم بهخاطر حضورشان در داخل و در درون جامعه بیش از هر گزینه دیگری قادر به ایجاد یک آلترناتیو سالم، توانا دارای امکانات بالقوه و بالفعل میباشند.
بیائید با امکانات و تماسهائی که در داخل وجود دارند نوعی ملاط یا سریشم برای چسباندن این قطعات موزائیک از هم جدا بوجود آوریم و مطمئن باشید که نیروهای خفتهای هم در درون رژیم وجود دارند که چنانچه این قطعات از هم جدا تبدیل به یک بستر موزائیک مانند گردند، ما را از حمایت خودشان بینصیب نخواهند گذاشت. جامعه مدنی و فرهنگی و طیف تحولطلب جامعه درون مرزمان تفاوت بزرگ و فاحشی با همین طیف در زمان خاتمی و روحانی دارد. حضور پزشکیان در صحنه میتواند محرکی برای ایجاد یک موزائیک وسیع درصحنه میانی سیاست کشورمان گردد. تا دیر نشده داخل کشور را بیابید. بقول معروف: مسجد و بتخانه و معبد همه آنجاست، اینجا خبری نیست.
داریوش مجلسی، جولای ۲۰۲۴
■ ١- جناب مجلسی چه کسی مانع این شده که این نیروهایی که نام بردید تشکیل آلترناتیو بدن؟ اونها منتطر اجازه «ما» هستند یا اینکه خود قادر به اینکار نیستن و نیاز به «ما» دارن؟
٢- دقیقا و بطور مشخص شما چه خواستهای از «ما» دارید؟
٣- منظور شما از «ما» چه کسانی است؟
با احترام، رنسانس
■ جدا از جهت گیری های سیاسی, زبان و سو گیری غیر حذفی و صمیمانه شما قابل تقدیر است. اگر همه چنین کنند گامی بزرگ است به جلو.
۱- من مخالف شرکت در این انتخابات بودم و همچنان فکر میکنم قدرت مرکزی در تلاش اجرای سناریو جلوگیری از فاجعه برای خودش است. با این وجود اگر به هر دلیل نظر شما منوط بر تخفیف در رنج عمومی بوقوع بپیوندد هر آزادیخواه و مردم مرامی میباید از آن استقبال کند. حتی اگر اپسیلون باوری به اصلاح طلبی پزشکیان نداشته باشیم, صرف اینکه چنین اسمی روی او و “دولتش” گذاشته اند باید همواره از دولت وی خواست به مشکل مردم نگاه کند, حتی اگر جمله “من قولی نداده ام” هر بار تکرار شود. دو روز پیش قبل از آغاز سخن رانی کوتاه پزشکیان, حضار شعار موسوی و تاجزاده دادند. کار خوبی بود, اگر چه پزشکیان طفره رفت و جواب نداد ولی میداند دیر یا زود باید چنین کند. من امیدوارم پزشکیان شریک جنایات امروزین رژیم نشود.
۲- فرمودید اگر امید (خیلی کمی) به این دولت نبندیم پس چه کنیم؟ الف- تلاش برای اتحاد نیروهای دمکراسی خواه ب- دعوت مردم به مقاومت منفی, مدنی, و خشونت پرهیز.
۳- خوشحالیم که فاجعه جلیلی بوقوع نپیوست؟ اگر واقع بین و منصفانه به بازه زمانی (مرگ رییسی تا صندوق دوم) بنگریم آیا روشن نیست که جلیلی قرار نبود از صندوق بیرون آید؟ نه تقلب یا تئوری توطعه, تنها به مهره چینی ها و فضا دادن های انتخاباتی بنگریم. کمتر کسی منکر است که پزشکیان دست چین حاکمیت و انتخاب آنها نبود. با این وجود امیدوارم نقشه هاایشان بر آب شود و این دولت نتیجه مثبتی برای مردم ببار آورد نه رژیم. گفتاری از آقای زید آبادی شنیدم که میگفت حالا که پزشکیان پیروز شد تحریم کنندگان آرزوی شکست وی از منظر “نقش مردمی” دولتش را دارند. بسیار موجب تأسف و ناامیدیست که کسانی به اسم قلم زنی مردمی اینچنین انرژی منفی ساطع میکنند و مبلغ تز خودی-غیر خودی خامنه ای هستند.
۴- رژیم در چند هفته اخیر دست به فشار و تضییقات مضاعفی علیه فعالان سیاسی بویژه بانوان زده. این پیامیست در آغاز به آنها که در ایران دل به فضای باز خوش کرده بودند. از طرفی, یکی از دست آورد های جنبش مهسا این است که حجاب اجباری امروز با ۳ سال پیش فرق بسیار کرده و بازگشت ناپذیر است, رژیم کاری در این مورد نمیتواند بکند. حرکاتش تنها کنترلی است تا خاکریز ها را جهت نرم جدید دوباره بسازد. این یکی از توقعاتی است که از دولت پزشکیان دارد.
با آرزوی موفقیت، پیروز.
■ رنسانس گرامی،
آن مخاطبی که مورد خطاب من بود امیدوارم پیامم را به دل بگیرد. مطمئن باشید این “ما” وجود دارند. به این امید که نقطه ثقل حرکت را به داخل سرزمینمان منتقل کنند. با سپاس از شما.
داریوش مجلسی
■ پیروز عزیز، اتحاد نیروهای دموکرات و آزادیخواه و دعوت مردم به نافرمانی مدنی همان کلید بزرگ برای گشودن دری است که هنوز باز نشده. این خواست درست شما نیاز به یک آلترناتیو مردمی و خوب سازمان داده شده میباشد آن هم در درون کشور که نیازش بیش از هر زمان، احساس میشود.
با عرض ارادت. مجلسی
■ دغدغه جناب مجلسی قابل فهم است ولی تحریم بیشتر میتوانست کاربرد ساز و کارهای رژیم را برای تنفس بیشتر و از سرگذراندن مقطعی بحران خنثی کند. نگاهی به رسانههای غربی که صحبت از رئیس جمهور میانهرو میکنند نشان میدهد که زمینه وقت خریدن بیشتر برای رژیم فراهم شده است. فرج از این ستون به ستون دیگر برای رژیمهایی که از بحران تغذیه میکنند یک تاکتیک دائمی است. اصولا ملتی را مدام تشویق برای انتخاب میان بد و بدتر و در آنها امید کذایی ایجاد کردن هیچ گاه به ایجاد آلترنایو منتهی نمیشود و دست آنهایی را که قصد عبور از این ساختار غیر انسانی را دارند میبندد و به ایجاد تشتت در اپوزیسیون و مردم کمک میکند. این نوع تاکتیک، توهم اصلاحپذیر بودن رژیم را به یک گفتمان “روزنه گشایی” تبدیل کرده است و این یعنی به مرده سیاسی در مقاطع بحرانی و از هم پاشیدگی تنفس مصنوعی دادن. بهجای شجاعت و ایستادگی ترس و گدایی از نظامی توتالیتر را به ملتی تزریق کردن، جامعه مدنی را بیرمق میکند و دست رژیم را در بازیهایش در عرصه داخلی و بینالمللی باز میگذارد.
باید مردم را به قدرتی که دارند واقف کرد و به مصاف ترس و و دودلی رفت. تحریم هم به مانند اعتصاب یک حرکت مدنی است و کاملا اثربخش. نمیشنوید که چگونه خامنهای دایره لغاتش تنگتر شده و به خود مرفین تقلبی تزریق میکند و با ۵۰ در صد تحریمی میگوید “آنهایی که در انتخابات شرکت نکردند مخالف نظام نیستند”.
حال با این وضعی که پیش آمده باید کسانی که رای داده و کسانی که به هر دلیلی تشویق به رای دادن کردهاند “جدای صف کشیدهها برای پست و مقام و رانت” مطالبهگر باشند و مثل آقای قمیشی که ریش گرو گذاشته، مدام انتخاب شده را در حرکات و کنشهایش مورد پرسش قرار دهند و از حقوق شهروندی خود در کنار تحریم کنندگان دفاع کنند.
در هر صورت نباید به رژیم فرصت تجدید قوا داد و جنبش زن زندگی آزادی را زنده نگاه داشت و گسترش داد. رفتار کنونی رژیم حاکی از عدم انعطاف است و باید کسانی را که توهم اصلاح از بالا و توسط هسته اصلی قدرت را داشتند نا امید کرده باشد. رژیم در پی فرصت خریدن است با همبستگی ملی و ایستادگی نقشههایش را پاره کنید.
با احترام سالاری
■ آقای مجلسی عزیز. پیش از انتخابات اخیر، هر دو گروه تحریم کننده و رأی دهنده به پزشکیان، به درستی معتقد بودند که مقام ریاست جمهوری یک نهاد بسیار ضعیف بوده و قدرت قد علم کردن در مقابل نهاد رهبری را ندارد. حالا شما چطور از چنین رئیس جمهوری انتظار «رفع فشار و سرکوب زنان» و «قدمهای مثبت در رابطه باغرب» را دارید؟! جنبش مهسا با آن عظمت و گسترش و تداوم نتوانست «حجاب اختیاری» را به کرسی قانونی بنشاند. حالا چطور یک رئیس جمهور که حکم چاقوی بیدسته را دارد، از عهده این کار برمیآید؟ چطور او قدمهای مثبت در رابطه با غرب بردارد، در حالی که محافل بسیار قدرتمند اقتصادی، از ادامه تحریمها سود سرشار میبرند؟! من از کسانی بودم که از پزشکیان حمایت میکردم و همچنان به درستی این انتخاب باور دارم. اما نباید خود را گول بزنیم و چنین انتظاراتی از او داشته باشیم. راه اصلی این است که مستقیمأ به «هسته اصلی قدرت» فشار وارد آید و آن را به سمت تغییرات بیشتری سوق دهد. میپرسید چگونه؟ اگر تا اینجا استدلال من درست باشد، میتوان در مورد «چگونه»، شروع به چارهاندیشی کرد.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ سالاری گرامی،
مینویسید امید کاذب ایجاد کردن مانع از ایجاد آلترناتیو میشود. سالاری گرامی آلترناتیو واقعی حاصل یک تحول طبیعی در جامعه میباشد. ساختنی نیست. بعد از این که مصدق و ۱۷ نفر از یارانش در دربار تحصن کردند نطفه یک آلترناتیو، ایجاد جبهه ملی و ظهور مصدق در صحنه سیاسی ایران بسته شد. آلترناتیو نامبارک رژیم محمدرضا شاه با ظهور خمینی و پیوستن گروههای چپ و ملی به او تدریجا بسته شد. هم در زمان مصدق و هم در انقلاب ۵۷ هیچگاه قراری از قبل برای ایجاد آلترناتیو وجود نداشت یک پروسه طبیعی بود که بعد از بوجود آمدن سازماندهی شد، جنبشی که اکنون متاسفانه وجود ندارد.
با سپاس مجلسی
■ جناب مجلسی، می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. در روزهای اولیه پزشکیان بر پشتیبانی از حزبالله و حماس تا فتح قدس تاکید کرد و در تماس با روسیه بر وفاداری خود از سیاست جمهوری اسلامی در مقابل روسیه تاکید کرد. این یعنی همان سیاست ایران برباد ده ۴۵ سال گذشته جمهوری اسلامی. شما در آخرین کامنت خود صحبت از اجازه خامنهای به پزشکیان و برگشت لایحه پوشش اجباری به دولت میدهید. در همان روزهای اولیه بعد از تایید رای گیری این خبر را من از طریق گروههای مجازی دریافت کردم ولی در سایت عصر ایران و بقیه خبرگزاریها هیچ اثری نبود و من اون خبر را از جمله خبرهای جعلی قلمداد کردم. اگر شما منبعی دارید لطفاً لینک آنرا بگذارید.
با احترام رنسانس
■ آقای مجلسی محترم جامعه زندگی گیاهی ندارد و “تحول طبیعی” در آن وابسته به کنشی که در آن صورت میگیرد هم هست. بیراهه اصلاح رژیم ضربات جدی به مبارزه مردم زد و باعث توهم پراکنی و امیدی بی پایه در جامعه شد و بخشی بزرگی را هم با انتظار بهبود شرایط منفعل کرد و این چرخه باید متوقف شود. چند مثال شما خود نشاندهده این است که با کنش آن تحول طبیعی مد نظرتان حاصل میشود نه با کمک به سرپا نگه داشتن رژیمی در حال غرق شدن در بحرانهای خود ساخته.
بآ درود سالاری
■ بازگشت لایحه حجاب به دولت؛ پزشكیان مجوز تدوین و ارسال “لایحه آزادی پوشش” به مجلس را از رهبری گرفت.
سایت عصر ایران و برخی خبرگزاری های داخلی اعلام كردند، در جلسه خصوصی مسعود پزشكیان با مقام معظم رهبری، ایشان با ارایه نقطه نظرات خود، مجوز بازپس گیری لایحه حجاب از مجلس، و ارایه لایحه ای تحت عنوان “آزادی پوشش، فرهنگ و قومیت” را از رهبری، به محض استقرار دولت جدید، دریافت كرده است. با این شرایط احتمالا در آتیه، لوایح اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیگر در راستای گشایش های اساسی در كشور به مجلس شورای اسلامی ارایه خواهد شد.
قنبری عزیز و سایر دوستان، امروز این خبر به دستم رسید. از چند و چون و صحت آن اطلاع ندارم ولی شاید هم جوابی باشد به بخشی از کامنت هایی که دریافت کردم. شاید هم این هنوز از نتایج سحر است. در صورت صحت، شروع بدی نیست.
داریوش مجلسی
■ جناب مجلسی، می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. در روزهای اولیه پزشکیان بر پشتیبانی از حزبالله و حماس تا فتح قدس تاکید کرد و در تماس با روسیه بر وفاداری خود از سیاست جمهوری اسلامی در مقابل روسیه تاکید کرد. این یعنی همان سیاست ایران برباد ده ۴۵ سال گذشته جمهوری اسلامی.
شما در آخرین کامنت خود صحبت از اجازه خامنه ای به پزشکیان و برگشت لایحه پوشش اجباری به دولت میدهید. در همان روزهای اولیه بعد از تایید رای گیری این خبر را من از طریق گروه های مجازی دریافت کردم ولی در سایت عصر ایران و بقیه خبرگزاری ها هیچ اثری نبود ومن اون خبر را از جمله خبرهای جعلی قلمداد کردم. اگر شما منبعی دارید لطفاً لینک آنرا بگذارید.
با احترام رنسانس
■ جناب مجلسی به خاطر درست دانستن موضع و رای خویش به آقای پزشکیان از سر ذوق صبر نمیکنند تا نان خبر پخته شود و قابل هضم. این نشان میدهد که احتمالا احساس میکنند که دلایل قبلی ایشان محتاج این گونه مکملها است. فعلا که همه این خبر را تکذیب کردند. در هر حال الهی فال زینب راست باشد و بر بخیلش لعنت.
بازم با احترام سالاری
■ لطفا دوستان مشوق رای دادن «دیپلماسی دولت من، ترجمه فارسی مقاله مسعود پزشکیان از زبان انگلیسی» را در همین سایت ایران امروز بخوانند. تا اندازه سوراخ کشتی نظام دستشان بیاید. هم طرفدار چین است هم روسیه و اوکراین، به جای گرفتن یقه محمد مخبر و رهبری که ورود واکسن از غرب را ممنوع اعلام کرده بود آمریکا را مقصر میداند و تمجیدش از سردار سلیمانی مانند تمجید خاتمی از خلخالی است. هر چه که بیشتر میخوانی از خود میپرسی چرا تا انتخاب شد سرعت عقب گرد موتورش بیشتر شده؟ حتما همان قضیه معروف رئال پولتیک است که ماها ازش سر در نمیآورم. شاید هم مترجم متن انگلیسی به فارسی رفیق حسین شریعتمداری است.
بآ درود سالاری
■ ج-اسلامی این بحث جاری شده است که با یک همهپرسی قانونی اساسی کنونی ریاست جمهوری را حذف کنند و رهبر ج-اسلامی را به مقامی در مقیاس شاه برسانند و پست نخستوزیری را جایگزین ریاست جمهوری بسازند! آیا این خطر را میشود ندیده گرفت زیرا به سادگی ایران را به مرحلهای از استهلاک دچار خواهد ساخت که نتیجه آن نابودی موجودیت ایران است! پس بر خلاف تصور بخشی از ملت ایران تحریم راهکاری همیشگی نمیباشد و باید با این ابزار منعطف با هدف مبارزه با شکلگیری نظام خلافت اسلامی در ایران به درستی کار کرد و تحریم ابزرای نمیباشد که همیشه و در همه حال کارا باشد! باز گردیم به محمد مهدی میرباقری که یک مصباحی است که امروزه پدر معنوی جریانی مخوف است که با سه نام در پایداری-شریان-مصاف کناره هم شناخته میشوند! البته این سه یکی هستند. اینان با تحریم ایران کاسبی کردهاند و برای چپاول ایران به هر راهی تا امروز دست زدهاند! گروه پایداری که در دل آن گروهی است که موسوم به دسته آکادمی شده بینهایت مخوفند! اینان اگر نبودند طالبان به سادگی بر افغانستان مستولی نمیشد و خواسته این گروه مخوف تبدیل ایران به نمونهای از افغانستان زیر سیطره طالبان است و برنامه ابنان ساختن وضعیتی تا حد کره شمالی است! ساده نگری است که گمان کنیم این گروه می توانستند بر پاستور مسلط شوند فرقی نداشت!
جعفری
■ آقای سالاری عزیز. همانطور که توصیه کرده بودید مقاله مسعود پزشکیان را خواندم. البته که اظهار نظر و انتقاد، هم مفید است و هم حق شماست، اما از طرف دیگر، شایسته است که «تحریمیها» نیز برنامه و اقدامات خود را در جهت مهار هسته اصلی قدرت، در معرض دید و قضاوت دیگرن قرار دهند.
ارادتمند. رضا قنبری. آلمان
■ میبخشید جناب قنبری تئوری شما از این وضعیتی که آلترناتیوی چون وجود ندارد هم نان و آب میخورد و در فکر اعتماد به نفس دادن ملت ایران نیست و آنان را به گدایی و تشویق به خوردن یک سیلی به جای ده سیلی میکند تا این چرخ با دلایل واهی تا نابودی این سرزمین مدام بچرخد. قسمت اول نوشتهام “دغدغه جناب مجلسی قابل فهم است......” این را مفصل توضیح دادهام. روشنفکر و فرهیختهای که با وجود شورای نگهبان و رییسش که همه چیز را تعیین و ردیف میکند مشوق شرکت در چنین انتخاباتی باشد در واقع توهین کنندهای است به شعور هر انسان خردمند. علت این همه سقوط خود بررسیای عمیق میطلبد.
دیگر عرضی نیست و با احترام سالاری