ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 02.07.2024, 9:31
«انتخاب» سرنوشت‌ساز

ب. بی‌نیاز (داریوش)

انتخابات در نظام اسلامی ایران همیشه از کیفیتِ «بیعت» با خلیفه الله برخوردار بوده است. این سنت را خلفای عباسی پایه‌گذاری کردند (البته پیش از آنها هم وجود داشت ولی نه به عنوان یک کانسپت سیاسی مدون) یعنی زمانی که خلیفه مأمون نیز از فره‌ایزدی از نوع اسلامی‌اش برخوردار گردید و به مقام «امام» ارتقاء یافت. ایرانیان دربارِ هارون الرشید و مأمون که همه قدرت سیاسی و اداری کشور را در دست داشتند سرانجام موفق شدند، مأمون را با فره ایزدی یعنی امام بیارایند.

شوربختانه بخش بزرگی از «کنش‌ورزان سیاسی» ایران (دقیق‌تر گفته شود واکنش‌ورزان سیاسی) نه تاریخ اسلام را می‌شناختند و می‌شناسند و نه تاریخ شیعه را. به همین دلیل، نه درکی از «امامت» دارند و نه درکی از «خُدعه». و درست به همین دلیل، روشنفکران سکولار ایرانی نتوانستند بفهمند که چرا یکباره خمینی‌ِ خدعه‌گر به مقام امام ارتقاء یافت و شد «امام خمینی».

برخلافِ تمامی «انتخابات» تاریخ جمهوری اسلامی ایران، «انتخابات» کنونی مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین رخداد سیاسی ایران است. البته اهمیت این رخداد نه در ماهیت انتخابات به مثابه یک پدیده دموکراتیک بلکه در ماهیت جنگِ قدرت در هسته حاکمیت است. از این رو، ضروری است نگاهی به این رخداد سرنوشت‌ساز بیندازیم. بررسی این انتخابات را باید در ابعاد منطقه‌ای و جهانی پیگیری کرد و طبعاً توازن قوا در درون ایران.

جمهوری اسلامی بر لبه پرتگاهِ مغاکی بس ژرف قرار گرفته است، در همه حوزه‌ها (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ...). در حال حاضر هسته قدرت در ایران دو قطبی شده است: بخشی که راز بقای خود را در یک جنگ گسترده در خاورمیانه می‌داند و بخشی که بر این نکته تأکید دارد که آغاز چنین جنگی سقوط به پرتگاه را بسیار کوتاه‌تر می‌کند.

توازن قوا در هسته قدرت

بیت‌رهبری به رهبری خامنه‌ای (پدر و پسر) و حفاظت بیتِ رهبری (یا همان سازمان اطلاعات بیت)، سپاه قدس و بخش‌های کوچکی از سپاه پاسداران درون ایران (بویژه بخش هوافضا سپاه پاسداران) در یک سو قرار گرفته‌اند و بخش‌هایی از سپاه پاسداران و ارتش و اطلاعات وزارت کشور نیز در سویی دیگر (در اینجا فقط اشاره‌وار می‌پردازم).

این تقسیم‌بندی از چه زمانی به این روشنی شکل گرفته است؟ از زمان شکست نظامی جمهوری اسلامی از اسرائیل. شکست نظامی؟ بله درست خوانده‌اید! موشک‌باران اسرائیل توسط جمهوری اسلامی و ساقط کردن بیش از ۹۷ درصد موشک‌ها پیش از رسیدن به مقصد توسط نیروهای آمریکایی، فرانسوی، بریتانیایی، اردنی و سرانجام اسرائیلی نشان داد که استراتژی نظامی جمهوری اسلامی که همه توان خود را روی ساختن موشک و پهپاد گذاشته است کاملاً ناموفق بوده است.

اسرائیل در پاسخ به این حمله جمهوری اسلامی دو مکان استراتژیک جمهوری اسلامی را بمباران کرد پایگاه شکاری اصفهان و تبریز. چرا؟ چون هر دوی آنها توسط پدافند اس-۳۰۰ پاسداری می‌شوند یعنی مهم‌ترین و بزرگ‌ترین پدافند جمهوری اسلامی. هواپیماهای اف-35 توانستند بدون شناخته شدن این دو پایگاه را بمباران کنند و سالم بازگردند.

این یعنی چه؟ یعنی این که اسرائیل / آمریکا می‌توانند مراکز هسته‌ای ایران یعنی نطنز و فُردو را که توسط پدافند اس-۳۰۰ محافظت می‌شوند نابود کنند. آمریکا و اسرائیل به جمهوری اسلامی نشان دادند که این کشور عملاً در برابر بمباران لخت و برهنه است. این نکته را بسیاری از کارشناسان نظامی جمهوری اسلامی فهمیدند و احتمالاً به بیت رهبری انتقال دادند و به امامشان اعلام کردند که در برابر اسرائیل و آمریکا عملاً هیچ شانسی ندارند.

ولی جبهه‌ی گسترش جنگ در خاورمیانه که توسط خامنه‌ای (پدر و پسر) و سپاه قدس رهبری می‌شود در سراسر خاورمیانه زیرساخت‌های نظامی خود را دارد، بویژه حوثی‌ها و حزب‌الله لبنان و نیروهای پراکنده بسیار زیادی حتا در آفریقا. طبعاً آنها می‌دانند که چنین جنگی یک تأثیر بسیار بزرگ روی اقتصاد جهانی و در حوزه مهاجرت دارد. این هم برگِ برنده این بخش.

جلیلی و پزشکیان در واقع عددی نیستند، همانقدر این دو اهمیت دارند که من، نویسنده این مقاله، اهمیت دارم. مهم هم نیست چند نفر به جلیلی یا پزشکیان رأی می‌دهند، تصمیم‌گیری در پست پرده و توافق دو نیروی فوق‌الذکر به ما خواهد گفت که برای چه استراتژی‌یی تصمیم‌گیری شده است. اگر برای گسترش جنگ باشد آنگاه جلیلی از صندوق بیرون خواهد آمد و اگر استراتژی بخش دیگر مورد پذیرش واقع شد، پزشکیان از صندوق رأی بیرون خواهد آمد.

از این رو شگفت‌انگیز نیست که روسیه پیمان استراتژیک ۲۰ ساله خود را با جمهوری اسلامی تعلیق کرده و به سطح «همکاری» کاهش داده و چین هم قرارداد ۲۵ ساله‌اش را فعلاً غیرفعال کرده است. احتمالاً سازمان‌های اطلاعاتی این دو کشور اطلاعاتِ دقیقی به کشورهای متبوع خود داده‌اند که قضیه از چه قرار است و اگر جنگی میان اسرائیل و ایران رخ دهد چه عواقبی خواهد داشت.

زیرا اگر جنگی رخ دهد روسیه مطلقاً کاری نمی‌توان بکند چون خودش درگیر جنگ اوکراین است و دخالت در جنگ با استراتژی چین اصلاً همخوانی ندارد، آنگاه «علی می‌ماند و حوض‌اش».

اگر جنگی در خاورمیانه آغاز شود بدون شک به گونه‌ای پای قبرس را میان می‌کشانند و این به معنی کشاندن ناتو به جنگ علیه حزب‌الله (به عبارتی جمهوری اسلامی) است. با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت که جنگ احتمالی در خاورمیانه، بر خلاف حساب کتابِ جنگ‌طلبان بیت رهبری، اصلاً طولانی نخواهد بود و در کوتاه به پایان می‌رسد.

در اینجا باید روی یک نکته تأکید کنم: آینده را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. ممکن است جلیلی از صندوق بیرون بیاید ولی چند روز بعدش خامنه‌ای بمیرد، آنگاه تمامی ورق‌ها را باید از نو بُر زد. یا پزشکیان پیروز اعلام شود ولی در یک تصادف رانندگی کشته شود که باز دوباره جای مُهره‌های شطرنج تغییر خواهد کرد.



نظر خوانندگان:


■ تحلیلی بسیار منطقی و زیبا. دست شما درد نکند.
بهرام خراسانی


■ سپاس فراوان خراسانی گرامی، نظر شما مایه دلگرمی است.
شاد و تندرست باشید. / بی‌نیاز


■ دستتان درد نکند لانه گرگها را خوب تشریح کردید. حالا همه می‌خواهند یک بنده خدایی را بندازند جلو این گرگها و به تماشا بنشینند که چگونه پاره‌اش می‌کنند اگر دست از پا خطا کرد. مردم به این نظام پشت کرده‌اند و عده‌ای ول‌کن نیستند و با ترساندن و قسم و آیه و گاهی هم هندوانه زیر بغل گذاشتن می‌خواهند هر جور شده آنان راضی به این «بیعت» کنند تا وضع ملت و میهن از این هم که هست بدتر شود. نتیجه این همه شرکت مردم و رای دادن به این جماعت تا به امروز به کجا انجامید که باز هم دعوتشان می‌کنند؟ برای اینکه بار دیگر صغیر بودن خود را تایید کنند؟
با درود و احترام سالاری


■ سالاری گرامی سپاس فراوان برای کامنت تان. شاید نکته‌ی زیر هم برای شما و مابقی خوانندگان جالب باشد. ظریف در رسانه اکس اعلام کرد: «اگر نمی‌خواهید ناگزیر به مهاجرت شوید، جمعه ۱۵ تیر برای ایران مشارکت کنید». بسیاری بر این تصور هستند که ظریف این را برای مردم عادی گفته است. نه چنین نیست! چون هزاران نفر ایرانی خواهان مهاجرت هستند ولی نمی‌توانند. در واقع مخاطب ظریف، بیت رهبری و سپاه قدس است و به آنها می‌گوید: اگر دنبال جنگ باشید بدانید که سرنوشت‌تان مهاجرت است و ناگزیر خواهید شد ایران را ترک کنید. ظریف به آن بخش از حاکمیت تعلق دارد که «شکست نظامی» را پذیرفته است و می‌داند جمهوری اسلامی از نظر نظامی هیچ شانسی ندارد یعنی تنها راه، سازش با آمریکا و غرب است و این که حاکمیت اسلامی باید دست از تروریسم داخلی و برونی بردارد.
شاد و تندرست باشید / بی‌نیاز


■ آقای بی‌نیاز گرامی، وضعیت کنونی را از زاویه خوبی بررسی کرده‌اید. من نیز در کلیات با نظر شما موافقم. حال آن که بیت و نیروی قدس دست به یک قمار زده و باعث حمله‌ای هوایی به برخی تأسیسات زیر بنایی شود و آیا این در مدت کوتاهی پایان می‌یابد یا به مسیر دیگری می‌رود ...، بایستی توسط کارشناسان مورد بحث قرار گیرد. اما حتی تصور آن وضعیت نیز دهشتناک است. واقعیت روی زمین این است که شما به درستی می نویسید «... دوباره جای مُهره‌های شطرنج تغییر خواهد کرد». خامنه‌ای به صراحت گفته است:
الف) بالا رفتن میزان مشارکت ب) کارگزاران نباید هیچ زاویه‌ای با انقلاب و سیاستهای نظام داشته باشند.
با توجه به تجربه ۴۵ سال ج.ا. این تصور اشتباه است که هسته سخت قدرت برنامه ریزی دقیق و بلند مدتی دارد و از قبل می داند که چه کسی رئیس جمهور خواهد شد. روزانه مسیر تغییر افکار عمومی و روابط بین الملل بررسی شده و گزارش می شود. در آخرین مهلت که باید فردی به عنوان رئیس جمهور اعلام شود، بنا بر تحلیل آن روز و مقتضیات تصمیم گرفته می شود که نام جلیلی یا پزشکیان از تجمیع قلابی و ساختگی آرا بیرون بیاید. خامنه‌ای پزشکیان را به جمع کاندیداها اضافه کرد تا هم مشارکت را بالا ببرد و هم امکان گزینش نهایی را برای خودش تا روز آخر باز بگذارد.
بعد از انتصاب رئیس جمهور هم صحنه چینی هفتگی و ماهانه نظام متغیر است و به جنگ قدرت داخلی و خارجی بستگی دارد. من انواع تحلیلها و فرضیه های سقوط هلیکوپتر رئیسی را با دقت شنیده و مورد مداقه قرار داده‌ام. محتمل ترین سناریو به نظرم این است که اگر او زنده می ماند و به انتخابات دور دوم ریاست جمهوری می رسید فاتحه مشروعیت نظام خوانده شده بود و میزان عدم مشارکت بسیار بالاتر از این رأی گیری زودرس می بود. پس برای حفظ نظام لازم بود که شهید!!! شود و از او قدّیسی!!! ساخته شود.
در این اوضاع به شدت متغیر و غیر قابل پیش بینیِ نظام مهمترین واقعیت قابل اتکاء بالا رفتن آگاهی سیاسی عمومی، خرد جمعی قابل تقدیر و نه گفتن بسیار معنادار به ج.ا. است. اوپوزیسیون واقعی داخلی به خوبی این را درک کرده و تمام تلاشش را برای گذر حتی‌المقدور بدون خشونت می کند. امیدوارم که اوپوزیسیون خارج از کشور نیز در عمل به این درک برسد و دست از نزاعهای بی فایده بردارد.
با احترام، بهرام اقبال