ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 01.07.2024, 20:04
جلیلی بدتر از پزشکیان نیست!

بهرام خراسانی

چرا ریاست جمهوری احتمالی سعید جلیلی بدتر از پزشکیان نیست و نتیجه‌ی کار هر دو یکی است؟

در ادبیات سیاسی و سخنان برخی تحلیگران این روزها درباره‌ی ایران، آگاهانه و هدفمند و یا نا آگاهانه، گزاره‌هایی ساخته می‌شود که گاه بیش از آنکه راهنما و راهگشا باشد، گمراه کننده و در راستای منافع و هدف‌های سرکوبگرانه‌ی حکومت جمهوری اسلامی و ترساندن مردم از رویارویی با این حکومت است. برای نمونه، مدتی در شیپور خطر داعش و طالبان می‌دمیدند و با هزینه‌های بسیار، قهرمان مبارزه با داعش می‌ساختند و با بزرگ کردن او، بهانه‌ای به دست دادند تا آمریکا آن قهرمان ادعایی را ترور کند. این در حالی است که اگر بخواهیم از سخن مصطفا مهرآیین وام بگیریم، باید گفت که «جامعه‌ای را که تجربه‌ی حکومت خمینی را دارد، از طالبان نترسانید» زیرا سرشت و ساختار هر دو یکی است.

در همین روزهای دور دوم تعیین جایگزین ابراهیم رئیسی و در حالیکه حکومت اسلامی با رویای پشتیبانی از به اصطلاح آرمان فلسطین، ایران و جهان را به پرتگاه جنگی بزرگ و ویرانگر کشانده است، برخی از اصلاح طلبان مردم را از این می‌ترسانند که مبادا به دلیل تحریم انتخابات، جلیلی بر پزشکیان پیروز شود. این درحالی است که از همان روز پیروزی انقلاب ۵۷ و آمدن خمینی به ایران، فرهنگ حکومتی از جمنس جلیلی با چگالی اندکی بالا یا پایین، بر بر ساختار کشورداری ایران چیره شده است و شخص «رئیس جمهور» تنها یک چرخ پنجم و کتک خور رهبر بوده است.

هیچ رئیس جمهوری شاید تا کنون شاید اندکی در رفسنجانی، نتوانسته یا نخواسته‌اند هیچ گامی در راستای دموکراسی و منافع مردم بردارند. از بنی صدر پرورش یافته در غرب که به ارتش فرمان می‌داد تا کردها را سرکوب نکرده‌اید «پوتین از پا در نیاورید» بگیر تا احمدی نژاد که معجزه‌ی قرن در دروغگویی، مردم فریبی، خرافات، تحقیر مردم و کشیدن آنها به دنبال خودرو خود در خیابان‌ها و نابودی ثروت‌های ملی بود، تا تازه‌ترین آنها یعنی سید ابراهیم. برخی از بزرگان اصلاح‌طلب حکومتی رخنه‌جو و پشتیبان کنونی پزشکیان هم مجری فرمان بنی‌صدر و دادرس بیدادگاه‌های مردم کردستان بودند. اما خود بنی‌صدر سرانجام با چادر زنانه از کشور گریخت.

پزشکیان و جلیلی یعنی رئیس جمهوی احتمالی آینده نیز از همین تبار هستند، جز آنکه توان و شخصیتی در حد خاتمی، رفسنجانی یا روحانی نیز ندارند. در نمونه‌ای دیگر از این گزاره‌های تقلبی و ساختگی، پر رنگ کردن گزاره‌ی «بحران جانشینی» است که از چند سال پیش یکی از به اصطلاح کارشناسان سیاسی تلویزیون‌های برون مرزی شاید به سفارش دولت جمهوری اسلامی آن را اختراع کرده، و از سومین رهبر جمهوری اسلامی چنان سخن می‌گوید که گویی «رهبر» و ولایت فقیه در سرشت طبیعت کشورداری ایران از اکنون تا ابد نهفته است و باید ۱۲۴۰۰۰ آخوند یکی پس از دیگری بر ایران حکومت کنند.

در همین پیوند او تا کنون با گفتگوهای کشدار فراوان و تکیه کلام‌هایی مانند «تصویر بزرگتر» وقت بینندگان رسانه‌ها را گرفته و چندین رهبر پس از خامنه‌ای را حدس زده که نام هر یک از آنها به تدریج خط خورد وآخرین آنها ابراهیم رئیسی بود که به آن سرنوشت دچار شد. دیگر گزینه‌ها نیز راه به جایی نبردند چنین کسانی با این روش می‌خواهند یک دیدگاه و روش نادرست را طبیعی و ناگزیر وانمود کنند، و به خورد ایرانیان بدهند . این در حالی است که شاید بتوان گفت، در ساختار سیاسی آینده‌ی ایران «رهبر» سومی مانند خمینی یا خامنه‌ای وجود نخواهد داشت و ایرانیان آن ر نخواهند پذیرفت. همانگونه که پس از استالین در روسیه و مائو در چین، این پست از فرهنگ سیاسی آن کشورها پاک شد و اکنون تنها در کره شمالی چنین پستی وجود دارد.

بر کسی پوشیده نیست که گزاره‌ی «ولی فقیه» نیز بویژه با توجه به پی‌آمد ناخوشایند آن، در هیچ جای جهان بازسازی نخواهد شد. با کمی کنکاش، شاید بتوان نمونه‌های دیگری از این گزاره‌های ساختگی و هدفمند برای گمراه کردن مردم را واشناخت. از این رو برخلاف ادعای اصلاح‌طلبان حکومتی، نه پیروز شدن مسعود پزشکیان وضعیت کشور را بهبود می‌بخشد، و نه آمدن سعید جلیلی آینده‌ی ایران را از این تاریک‌تر و تلخ‌تر خواهد ساخت. آنها تنها به سود خویش بازار گرمی و بازار سازی می‌کنند ساختار سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی از همان آغاز تا کنون مذهبی، پلیسی و خودکامه بوده است و تا هنگامی هم که این نظام وجود داشته باشد، چیزی جز این نخواهد بود و چیز درست نخواهد شد. در این ساختار، رئیس جمهور نقش کیفی و محسوسی نخواهد داشت و دستِکم در سی سال گذشته اینکه چه کسی رئیس جمهور تأثیر بر رفتار سرشتینه‌ی «جمهوری اسلامی» نخواهد داشت.

بررسی تاریخ گذشته و تحلیل روز رویدادهای سیاسی و اقتصادی کشورها را با روش‌ها و پارادایم‌های گوناگون ازجمله باورهای مذهبی پژوهش‌گر یا ارزیابی کننده می‌توان انجام داد. در یکی از این روش‌ها که اصلاح‌طلبان حکومتی ایران با هر نام و شناسه‌ی علمی که داشته باشند از آن پیروی می‌کنند، تمرکز بر پیوندهای سیاسی، حزبی، دوستی و خانوادگی و گونه‌ای «علم رجال» ابزار اصلی شناسایی سوژه است. مانند اینکه حسن با حسین چه نسبت حزبی یا خانوادگی با دیگران دارند، با کدام دولت یا شخصیت سیاسی یا روحانی کار کرده، گرایش دینی و مذهبی او چیست، با کدام باند سیاسی و اقتصادی دوستی دارد، چه برنامه‌ای را اعلام می‌کنند و مانند آن. گذاشتن گعده‌ها و برگزاری نشست‌های افطاری و روضه خوانی برای گسترش دوستی‌ها و کدخدامنشی از ابزارهای کارآیی سازمانی پنداشته می‌شود. روشی که حتا اگر همه پاکدست باشند، گاه در این نشست‌ها زمینه‌ی فساد اداری و پنهانکاری فراهم می‌شود.

گرچه این داده‌ها می‌تواند برای داوری درباره‌ی یک چهره یا پست سیاسی و دولتی در حد رئیس جمهور مهم باشد، اما مهمتر آنست که سپهر کلان سیاسی و ساختار حکومتی کدام رفتار یا سیاست کلان را شدنی می‌سازد. این نگارنده بیشتر یه روش دوم گرایش دارد و حتا اگر پاک‌دست‌ترین و دانشمندترین مدیر هم پست ریاست «جمهوری اسلامی» را که حکومت را از آن خدا و مجری قانون اسلام می‌داند بر دوش گیرد، تفاوتی جدی و مؤثر در فرجام کار و دستآورد آن نخواهد داشت. 

پیروز باشیم. بهرام خراسانی
یازدهم تیرماه ۱۴۰۳