دیشب در قسمتهای پایانی میزگرد فرهنگی مسعود پزشکیان در جلو چشم میلیونها ایرانی در برنامه زنده شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی اتفاقی بیسابقه افتاد. اتفاقی که از دیشب تاکنون نقل محافل سیاسی و فرهنگی ایران و همچنین مورد بحث و بررسی در شبکه ایکس (توییتر سابق) و در دیگر پلاتفرمهای فضای مجازی بوده است.
شهاب اسفندیاری، نزدیک به سعید جلیلی و یکی از سه نفری که به عنوان کارشناس برای طرح پرسش و به چالش کشیدن بحثهای پزشکیان و مشاورانش فاضلی و بهشتی در برنامه حضور داشت با طرح اتهاماتی علیه محمد فاضلی به حمله شخصی به او پرداخت.
محمد فاضلی استاد برجسته و سرشناس علوم اجتماعی که در موج اخراج اساتید بعد از رویکار آمدن دولت رئیسی از دانشگاه اخراج شد به دفاع از خود پرداخت و مخاطب خود و رئیس دانشگاه را دروغگو خواند.
در پی تشنجی که بین این دو نفر بوجود آمد میکروفون هردو نفر را قطع کردند. دکتر فاضلی نیز به عنوان اعتراض استودیو را ترک کرد و هنگام خروج میکروفون خود را نیز روی سن پرتاب کرد.
هرچند واکنش محمد فاضلی در پرتاب میکروفون خود، به خصوص از جانب و جایگاه شخصی فرهیخته مانند او قابل قبول نیست، اما خشم و اعتراض او فریاد فروخفته دانشجویان و اساتید اخراجی طی سالیان بود، واکنش به سالها تبعیض در رسانه ملی و دروغپرکنی علیه مخالفان و منتقدان بود.
این اتفاق نه حاشیه میزگردِ فرهنگی، که برجسته شدن متنِ تلخ و واقعی آنچه بر فرهنگ، دانشگاه و اساتید برجسته علوم انسانی کشور رفته است، بود.
مسعود پزشکیان اما با حفظ خونسردی خود و دعوت به آرامش و گفتگو، ضمن دفاع از مشاور خود در برابر حمله طرف مقابل، صحنهای از پختگی و متانت را از خود نشان داد. این میزگرد تلویزیونی مینیاتوری از دعواها و درگیریهای آتی کاندیدای اصلاحطلبان درصورت برنده شدن با هسته سخت قدرت بود. دعواهایی که پزشکیان با تمام نیرو از همان اولین حضور تلویزیونی اعلام کرد، قصد پرهیز از آن دارد.
با توجه به تجربه هر ۹ روز یک بحران برای دولت خاتمی، درگیریهای ۸۸ و کارشکنیهایی که در دولت دوم روحانی صورت گرفت، این نوع اظهارات پزشکیان هرچند میدان این دوره از انتخابات را از شور و هیجان خالی کرده است، اما گویای نوعی واقعگرایی در عرصه انتظارات سیاسی در توازن قوای کنونی نیز هست.
رویداد دیشب یادآوری این واقعیت تلخ هم به کاندیدای اصلاحطلبان و هم به مردم بود که نیروهایی که بخاطر رانت سیاسی و اقتصادی به منابع عظیم قدرت و ثروت کشور دست انداختهاند به آسانی در برابر رئیس جمهور، هرچند پاکدست دلسوز باشد، عقب نخواهند نشست. آنها فقط با حضور مردم در روز انتخابات در پای صندوقهای رای و به قدرت رساندن یک رئیس جمهور اصلاحطلب، دست از منابع قدرت غصبی و ثروت رانتی و غیرشفاف خود دست برنخواهند داشت.
حضور مداوم مردم برای پاسداری از آرای خود و متشکل شدن در تشکیلات و احزاب سیاسی است که هم کمکی به رئیس جمهور احتمالی خواهد بود و هم تضمین کننده رسیدن به خواستهایی که در روزهای انتخابات فریاد میکنند و رئیس جمهور نیز وعده آن میدهد. بیشک تجربه دولتهای خاتمی و روحانی به پزشکیان آموخته است وعدههای زیاد ندهد و مرتب از محدودیتهای اختیارات ریاست جمهور بگوید.
اگر چنانکه انتظار اصلاحطلبان در این دور از انتخابات از کاندیدشان هست پزشکیان در صورت روبرو شدن با سد سدید هسته سخت قدرت و یا تداوم سرکوب مردم استعفا دهد، اصلاحطلبان گام مهمی در ترمیم اعتبار و جایگاه سیاسی خود برداشتهاند.
پزشکیان چنانکه ابراهیم اصغرزاده رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مصاحبه با بی.بی.سی گفت ظاهرا چنین وعدهای را داده است. محمد فاضلی نیز اگر صحنه دیشب را به اعتراض، اما بدون حاشیهی پرتاب میکروفون ترک کرده بود، اقدامی بس پختهتر و سنجیدهتر انجام داده بود.
برخی از ناظران تبلیغات انتخاباتی اما از قضا این اتفاق را از زوایای مختلف باعث ایجاد شور و هیجان در اقشار خاکستری و معترضین مردد و داغ شدن فضای انتخابات به نفع کاندیدای اصلاحطلبان میدانند.
■ بوضوح دو دیدگاه متفاوت در میان اپوزسیون نسبت به انتخابات پیش رو وجود دارد. اکثریت افراد و گروهها ژست آزادی انتخاباتی را اصیل و شفاف نمیدانند و بر تحریم انتخابات تأکید دارند. گروه دوم، که معدودترند، مانورهای اخیر را گشایش واقعی در فضای سیاسی ایران فرض میکنند و توصیه آنها به مردم رفتن به پای صندوقهاست.
چند سوال از گروه دوم: پزشکیان در صورت انتخاب و تشکیل کابینه چه تغییری قرار است یا میتواند در فضای سیاسی ایران ایجاد کند؟ منظور برخی قدمهای مثبت صنفی نیست، همین حالا هم مردم بسیاری کارهای پسندیده و مثبت انجام میدهند (فرهنگی، پزشکی، ادبی، خیریههای مردمی....) اما لزومی نمیبینند آرم “کارگذار خامنهای” را بر سینه خود بزنند. پس میماند قدمهای سیاسی و معنیدار برای مردم (هر چند ناچیز). این آقایان که از بدو ورود خودشان اعلام کردند که سیاست (داخلی یا خارجی) در “حیطه ما نیست”. در همین هفته گذشته کوچکترین انحرافی از “خط امام” نشان ندادند، به قول فرخنده گرامی (محمد فاضلی “خشم و اعتراض او فریاد فروخفته دانشجویان و اساتید اخراجی طی سالیان بود، واکنش به سالها تبعیض در رسانه ملی و دروغپرکنی علیه مخالفان و منتقدان بود”) یعنی پزشکیان و مشاورش حتی اجازه نداشتند به اخراج ظالمانه دانشجو و استاد اشاره کنند چه رسد به اعتراض، و خشم فرو خفته را با پرتاب میکروفون نشان دادند. فاضلی در توضیح روز بعد خود هم اجازه نداشت به ظلم سیاسی چند سال اخیر اشاره کند و به کلی گویی و دفاع از پزشکیان پرداخت.
اگر مفروضات بالا درست باشد آیا سر کار آوردن چنین دولتی تنها شیره مالیدن بر سر مردم نیست؟ آیا بگیر و ببند فعالان اجتماعی نه تنها قطع نمیشود بلکه زیر چتر پزشکیان-خاتمی سرعت هم میگیرد؟ همینطور که در چند روز اخیر شاهد آن بودیم. اگر مردم کمی تمایل و امید به این بازی انتخابات پیدا کنند و در قدمهای بعدی بشدت ناامید و سر خورده شوند چه؟ آیا شما امکان مشارکت واقعی آنها را در زمان دیگر به خطر نیانداخته اید؟ آیا آب را در فضای سیاسی ایران گل آلود نمیکنید که تنها به نفع حلقه قدرت است؟
خواهش میکنم جواب خود را به سوالات بالا مرقوم کنید، حتمآ در آن تعمق میکنم، وظیفه امروز ما داشتن گوش شنواست.
با احترام، پیروز
■ جناب پیروز عزیز. نمیدانم سؤال خود را از چه کسی پرسیدهاید، اما چون من نیز طرفدار این عقیده هستم که حمایت از پزشکیان به نفع «آینده ایران» است، جواب خودم را مینویسم. مخصوصأ اینکه از جمله شما (وظیفه امروز ما داشتن گوش شنواست) خیلی خوشم آمد.
توجه اکید به این نکته لازم است که موضعگیری هر کس، تحت تاثیر پیشبینی او در مورد آینده است.(نگاه کنید به کتاب «در سایه آینده»، از مدرس فلسفه سوئدی سون اریک لیدمن، ترجمه سعید مقدم). من «آینده» ایران را بسیار خطرناکتر و دشوارتر از بسیاری از دوستان میبینم.
اما جواب سؤالات شما: سر کار آوردن چنین دولتی، شیره مالیدن بر سر مردم نیست، چرا که کسانی مثل من، میدانند که این انتخابات، یک مرحله کوچک از مبازرهای بسیار طولانی است. مبارزه فقط سرنگونی یک رژیم نیست، بلکه ساختن آیندهای بهتر است. در آینده، تصمیمگیریهایی به مراتب سختتر از رای دادن یا ندادن به امثال پزشکپور پیش خواهد آمد. بگیر و ببند فعالان اجتماعی قطع نمیشود، بلکه تحت تاثیر دامنه، نوع و عمق جنبش مردمی، کمتر یا بیشتر خواهد شد.
امید این است که وجود پزشکیان، از شدت این پروسه بکاهد. مردمی که خود را برای مبارزه طولانی آماده کردهاند، در قدمهای بعدی ناامید و سر خورده نمیشوند، بلکه درس میگیرند و از فردای انتخابات، مهیای قدمهای بعدی میشوند. مشارکت واقعی مردم در زمان دیگر به خطر نمیافتد، مگر کسانی که انتظار پیروزی سریع دارند. اما کسانی که خود را برای «دو ماراتن» آماده کردهاند، دلسرد نمیشوند.
فضای سیاسی ایران از نظر گل آلود بودن، چندان فرقی نمیکند. الان هم بخشهایی از مخالفان رژیم، چشم دیدن یکدیگر را ندارند. آنچه به نفع حلقه قدرت است، تنوع عقاید نیست، بلکه نداشتن و حتی نیندیشیدن به «سازوکارهایی» است که آحاد ملت را، علیرغم تنوع عقاید، برای پیشبرد امری شریف، همراه و همسو و همصدا کند.
با احترام. رضا قنبری ـ آلمان
■ جناب پیروز عزیز، ظاهرا شما میزگرد فرهنگی پزشکیان را بطور کامل نشنیدهاید و همچنین گفتگوی او با دانشجویان در دانشگاه تهران. او در این برنامهها به اخراج اساتید و دانشجویان و محروم کردن یا ستارهدار کردن دانشجویان اعتراض میکند. اما من همچنان سوال شما از او را وارد میدانم؛ یعنی اگر نگذاشتند سیاستهایش در همان حد ۲۰٪ اجرا شود یا به اخراج اساتید و دانشجو و سرکوب در کوچه و خیابان و مقابله خشن با زنان و دختران بخاطر حجاب ادامه دادند، پزشکیان در مقام رئیس جمهور چه کار خواهد کرد؟
پاسخ کوتاه من این است که ایشان از همین الان باید به صراحت بگوید در چنین حالتی و با چنین اتفاقاتی استعفا خواهد داد. یکی از علل عدم رغبت به مشارکت بدبینی به واکنش رئیس جمهور اصلاحطلب در صورت چوب لای چرخ گذاشتن یا سرکوب مردم است. بسیاری نمیخواهند بار دیگر شاهد دور دوم خاتمی و روحانی یعنی سوختن و ساختن با هسته سخت قدرت باشند. یعنی نه اعتراض به سرکوب کنند، نه کار موثری از پیش ببرند و نه استعفا بدهند.
با احترام/ حمید فرخنده
■ آیا چیزی به جز این چند جمله خانم وسمقی میتوان گفت؟ “اصلاح طلبان چون در زمین حکومت بازی میکنند و حکومت است که این بازی را هدایت میکند. ما با توجه به زمینهسازی که حکومت میکنه از اصلاحطلبان رفتارهای متفاوت در هر انتخابات میبینیم. یک دفعه به میدان انتخابات میان. یکدفعه نمیان. یعنی این حکومته که داره به نفع خودش هدایت میکنه.”
و ایشان اضافه میکنند: “وقتی مشارکت مردم خیلی پایین باشد، نیروهای داخل حکومت دچار ریزش میشوند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند. اما زمانی که مردم پای صندوقهای رای حاضر شوند و رای دهند، این نیروها احساس توانمندی و پشتوانه مردمی میکنند. من رای مردم را یک سرمایه اجتماعی و ملی میدانم که نباید برای هر چیزی هزینه شود و نباید به جیب کسانی برود که مسبب وضعیت موجود هستند. شرکت در انتخابات یعنی ریختن این سرمایه به جیب حکومت و آب به آسیاب حکومت ریختن.”
حالا دیگر خود دانید با “روسفیدی”ای که بعد از این نمایش بر جای خواهد ماند.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید / شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
با احترام سالاری
■ آقای سالاری عزیز. من برای خانم وسمقی خیلی احترام قائل هستم، اما عقاید و نظرات را باید با دقت سنجید. مثلأ استدلال ایشان «وقتی مشارکت مردم خیلی پایین باشد، نیروهای داخل حکومت دچار ریزش میشوند» به برآورد من، درست درنمیآید. الان سالیان دراز است که نیروهای داخل حکومت پیوسته دچار ریزش هستند، چه مشارکت در انتخابات بالا باشد، چه پایین. این را از روی شناختی که از برخورد با افراد جامعه دارم میگویم و متاسفانه دلایل تجربی علمی و آماری ندارم. اگر کسی دارد، ارائه کند.
در ضمن پوزش میخواهم از اشتباه پزشکیان با پزشکپور در کامنت قبلی خودم. پیری است و هزار عیب!
با احترام. رضا قنبری ـ آلمان
■ جناب پیروز، در ادامه کامنت قبلی باید اضافه کنم اینکه محمد فاضلی در نامه خود به اخراجها نپرداخت به گمانم بخاطر مطرح نشدن شائبه پرداختن به مسئله شخصی خودش است. اینکه بعد از پیروزی احتمالی پزشکیان بگیر و ببندها ادامه یابد ربط مستقیمی به پزشکیان ندارد. مگر او و اصلاحطلبان گفتهاند درصورت پیروزی مشکلات بگیروببندها خاتمه یا حصر مییابد؟ اما بهرحال پزشکیان در مقام رئیس جمهور و با توجه به ظرفیت قانون اساسی برای رئیس جمهور میتواند در حد خودش اقدام کند و نسبت به دستگیریها و محدودیتهای احتمالی برای آزادی بیان واکنش نشان دهد، اگر هم موفق نشد کار مهمی در این عرصه یا عرصههای دیگر و اصلی یعنی شایستهسالاری و مبارزه با فساد و رانت و سوءمدریت کار مهمی انجام دهد باید چنانکه وعده داده است کنارهگیری کند.
حمید فرخنده
■ فرخنده و قنبری عزیز، از پاسختان سپاسگذارم، یکبار دیگر دوره میکنم سوال و دغدغه اصلی را: در صحرای برهوت جمهوری اسلامی یافتن پاپوشی مندرس غنیمت است و نباید از کنارش گذشت، اما آنچه یافتیم اگر بجای پاپوش مار و افعی باشد، فرجی که نمیشود هیچ پایمان را هم خواهد گزید.
از کلام فرخنده گرامی حدس میزنم که ایشان هم در این مورد تردید دارند، من نیز نمیتوانم ۱۰۰% یکطرفه بنگرم و بحث و کمک فکری دیگران را پاس میدارم. اشاره کنم به سخن سالاری و کد از خانم وسمقی “خاتمی-پزشکیان در زمین حاکمیت بازی میکنند” . قنبری گرامی، در واقع اصل ماجرا همینجاست، اگر آنها پرده ای از برنامه رژیم را اجرا میکنند، دودش در نهایت به چشمان مردم و حامیانشان میرود.
من ترسی از اشتباه کردن ندارم، ولی هر روز که از این جریان جدید میگذرد بوی سناریو امنیتی بیشتر از آن به مشام میرسد. امیدوارم نظرم غلط باشد اما شواهد میگوید که این انتخابات پاتک رژیم به نیروهای مخالف است. خاتمی ۸ سال بعد از ۲ خرداد در زمین مردم و رفرمیست ها بود و خیلی بد بازی کرد. ولی امروز حلقه قدرت از او و نزدیکانش برای شکاف در بین مخالفین بهره میبرند، جلوگیری از ریزش نیرو هایشان نیز مهم است.
به تاجزاده، موسوی، پزشکیان و خاتمی بنگرید. یک سال پیش همه آنها خود را در یک سو میدانستند و رژیم هم تفاوت چندانی قائل نبود. امروز رژیم یکی را در حصر، یکی را در زندان، و یکی را (شاید) در پاستور قرار میدهد. یک شهروند ایرانی معمولی چگونه به این سناریو رژیم مینگرد؟
فرخنده گرامی، دوباره به مطالب مصاحبه ها دقت خواهم کرد.
موفق باشید، پیروز
■ آقای پیروز عزیز. ممنونم بابت کامنت روشن و متین شما. کاملأ با شما موافقم که «...این انتخابات پاتک رژیم به نیروهای مخالف است». البته که رژیم از این طریق میکوشد پایگاه خود را مستحکمتر کند. مگر انتظار دیگری داشتیم؟! کدام رژیم، آگاهانه تیشه به ریشه خود میزند؟! اما آینده را نمیتوان به طور دقیق پیشبینی کرد. رژیم برای خودش چشمانداز موفقیت میبیند. نیروهای دگرگونیخواه نیز درصدد هستند از شکلبندیها و امکانات احتمالی آینده برای نزدیک شدن به اهداف خود استفاده کنند. همین بحثهای ما و مناظرههای تلویزیونی و بازار داغ تبلیغات انتخاباتی نیز از نتایج مثبت این انتخابات است. در انتخابات قبلی که آقای رئیسی آمد، اصلأ اینهمه بحث و بررسی نبود! با مشارکت در این پروسه (چه موافق چه مخالف) خودمان را ارتقاء میدهیم.
با احترام. رضا قنبری ـ آلمان
■ پیروز گرامی، ضمن احترام به خانم وسمقی و مبارزات ایشان این گفته او که « اصلاحطلبان در زمین حاکمیت بازی میکنند» جملهای است که گاه بصورت یک کلیشه در همه موارد یا انتخاباتها درست یا نادرست به کار میرود. بسته به اینکه شما از چه زاویهای اصولا به انتخابات در جمهوری اسلامی نگاه میکنید کاربرد اصطلاح « بازی در زمین حاکمیت» را بطور حداکثری یا حداقلی به کار ببرید. برای برخی نیروهای سیاسی شرکت در هر انتخاباتی در جمهوری اسلامی بازی در زمین حاکمیت است و برای آنها حتی کاندید شدن موسوی در ۸۸ نیز بازی در زمین حاکمیت بود چراکه همه کاندیداها را اصولا باید از فیلتر شورای نگهبان رد شوند. برخی نیز اگر خاتمی و موسوی حاضر باشند بازی در زمین حاکمیت نمیدانند اما اگر روحانی و پزشکیان باشد چنین تعبیری دارند. مهم و اصل راهنما به گمان من باید معنادار بود انتخابات مورد نظر باشد. البته این معنیدار بودن نسبی است. هرچند زمین بازی را این بار نیز شورای نگهبان با تایید صلاحیتهای خود چیده است، اما اصلاحطلبان در نیمه زمین خود بازی میکنند و بازی سیاسی خود را ارائه میدهند، کمااینکه قبل از تایید صلاحیتها اعلام کردند اگر یکی از سه کاندیدای اختصاصی آنها تایید نشود در انتخابات شرکت نخواهند کرد. من برای کسانی که که از زاویه حقوق بشری یا خواستهای عملی نشده و یا اصولا نبودن امکان کارایی شرکت نمیکنند نیز احترام قائل هستم و آنها را درک میکنم ولی فراموش نکنیم که ما بازی خود را میکنیم. مهم این است که اگر قوائد بازی رعایت نشد و یا پیروز انتخابات نتوانست این پیروزی را به کار زخم مردم و کاهش آلام آنها بزند اعتراض و کنارهگیری کند.
با احترام/ حمید فرخنده
■ این جا دوستان بحث عجیبی را مطرح میکنند و استدلال خود به آن گره میزنند. و آن اینکه اگر پزشکیان انتخاب شد و هسته سخت قدرت چوب لای چرخ رییس جمهور گذاشت او باید استعفا بدهد. مگر نظام داره پست است که یکی آنجا به کار مشغول شود و هر وقت هم که خواست استعفا دهد. ورود به دارودسته مافیا با اجازه آنهاست و خروجش هم اگر تصادفی رخ ندهد به همین صورت. این کاندیدا اول گفت “قصد ما از شرکت در انتخابات افزایش مشارکت مردمی و آوردن یک عده به پای صندوقهای رای است که از نگاه بین المللی و داخلی تصور آنکه مردم از صندوقها قهرند و پای صندوقها نمیآیند را میشود با حضور یک سری از سلایق مختلف و نگاههای مختلف افزایش داد” و بعد هم اجرای منویات رهبری در دستور کارشان بود و بعد از انتقادها کم کم کمی “خدا به دور” رادیکال شد. فکر میکنید کاندیدا شدن اصلاح طلبان بدون تماسها و ارتباطهای قبلی صورت گرفته و بدون حساب و کتابها و توافقهای پشت پرده؟ این دفعه هیزم درست و حسابی ای در کار نیست اینها با چوب تر و برگهای نم گرفته قصد گرم کردن تنور انتخابات را دارند. مواظب باشید که دود بازار گرمی کردن برای این پیشکار ولی فقیه به چشمتان نرود. در ضمن آنچه که هسته اصلی سخنان خانم وسمقی است اصلاح ناپذیری نظام است نکته اصلی این جاست.
با احترام سالاری
■ قنبری گرامی، با نظرتان همسو هستم، این کنشهای فکری عقیدتی به غنای جنبش کمک میکند.
فرخنده گرامی، حق با شماست و منظور من در “بازی اصلاح طلبان در زمین حاکمیت” صرفا این حرکت اخیر است که بقول سالاری عزیز بدون پچ پچهای پشت پرده و تعهدهای خاتمی صورت نمیپذیرفت. و منظور دقیق من از “بازی در زمین حاکمیت” رعایت اصول و خط قرمزهای رژیم است. از خاتمی-پزشکیان توقع پیوستن به صفوف مردم در خیابانها نمیرود، اما یادمان باشد، این مهمترین واقعیتی که یک ایرانی موظف است لحظهای فراموش نکند: امروز رژیمی در ایران با تمام قدرت حکومت میکند که دختران و پسران جوان را بدلیل ساده اعتراض به طرزی وحشیانه دستگیر میکند، به آنها تجاوز میکند و بزدلانه آنها را به قتل میرساند. این فاکتها از خاطره تاریخ پاک نخواهد شد. اصلاح طلبان، از هر طیف، مستثنا نیستند و خوب میدانند واقعیت وحشیگریهای رژیم را و صدماتی که بر پیکر جانی، مالی. هویتی، و تاریخی ایران وارد شده و همچنان میشود. در این صورت وارد بازی تشکیل دولت شدن حساس و خطرناک است، “کمک و همراهی با رشد مدنیت” براحتی میتواند مقابله، ضربه، و حتی خنجر از پشت به جامعه مدنی باشد. اطمینان دارم که ما در اصول کلی و درک از برهه زمانی تفاوتهای اندکی با هم داریم. پس تفاوت در دیدگاه ها بیشتر از چگونه دیدن افعال کنونی و قضاوت در مورد آنهاست.
من بنوبه خود از توضیحات عزیزان سپاسگذارم. پیروز.
■ پیروز عزیز، مگر شرکت در انتخابات و برگزیدن احتمالی یک رئیس جمهور اصلاحطلب مهر تایید بر کشتار و سرکوب و کور کردن جوانان معترض کشور است؟ مطلبی در اینمورد و البته حاوی نکاتی دیگر نوشتهام که شما را به خواندن آن ارجاع میدهم.
حمید فرخنده