با تایید صلاحیت مسعود پزشکیان، سومین کاندیدای «جبهه اصلاحات» صحنه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو وارد مرحله جدیدی شد. از امروز اصلاحطلبان ۱۸ روز وقت دارند تا مردم را بسیج کنند. هرچند شانس مسعود پزشکیان هم به خاطر سوابق خودش هم به خاطر حمایت «جبهه اصلاحات» و ورود آقای خاتمی به صحنه و دعوت مردم به مشارکت به نفع کاندیدای اصلاحطلبان، بیشتر از شانس عبدالناصر همتی در ۱۴۰۰ است، اما دو مانع عمده نیز بر سر راه اوست.
مانع اول یا مشکل اول مشارکت پایین است. باید دید اصلاحطلبان تا چه اندازه میتوانند چشمانداز امیدبخش برای بسیج مردم ایجاد کنند و بازار سرد صندوق رای گرم کنند. و حتی در صورت موفق شدن، چنین بسیج و تحرکی تا به آن میزان است که از پس کاندیدای اصولگرایان که پایه ثابت رای دارند و از ابزارها و امتیازات حکومتی نیز برخوردارند، پیروز شوند؟ بدنام بودن و یا سابقه فساد و تندروتری داشتن اکثر کاندیداهای تایید شده اصولگرایان یعنی قالیباف، جلیلی و زاکانی و برعکس در طرف مقابل خوشنام بودن پزشکیان و همچنین محبوب بودن او در میان اقلیتهای قومی به خاطر حمایت از آنها، امتیاز و شانس مهمی برای اصلاحطلبان است.
مانع دوم برای پیروزی کاندیدای اصلاحطلبان این است که حاکمیت بر بیرون آمدن کاندیدای دلخواه خود - مثلا قالیباف - از صندوق رای به هر قیمتی مصمم باشد. در اینصورت وضعیتی مشابه سال ۸۸ پیش میآید و اصلاحطلبان بر سر دوراهی تمکین کردن یا نکردن به آمار وزارت کشور و احتمالا روبرو شدن با درگیریهای خیابانی قرار میگیرند.
اما دلایلی که میتواند حکومت واقعا به پیروزی پزشکیان گردن نهد و اصولا خواستار پیروزی او باشد:
۱. کاهش شکاف میان مردم و حاکمیت که در سالهای اخیر و بویژه با سرکوب جنبش زن، زندگی، آزادی به اوج رسیده است.
۲. در این سالها پروندههای فساد و بدنامی مسئولان مشکل فزایندهای بر مشکلات حاکمیت بوده است، حضور فردی در جایگاه ریاست جمهوری که سالها سابقه شرکت در جبهههای جنگ در برابر عراق داشته است، جراحی حاذق در بیمارستانهای دولتی بوده است و یک دوره وزیر بهداشت دولت خاتمی بوده، برای کاهش بحران بیاعتمادی مردم به حاکمیت موثر است.
۳. احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات نوامبر آینده و غیرقابل پیشبینی بودن او در رفتار با ایران و سختتر شدن تحریمها از جمله تحریم نفت، حکومت را به فکر تقویت پایگاه داخلی و مردمی خود واداشته و به پذیرش پیروزی احتمالی یک کاندید اصلاح طلب واداشته است.
شاید هم حاکمیت حساب کرده است که با تایید صلاحیت پزشکیان هم میزان مشارکت در انتخابات بالا میرود، هم قالیباف رئیس جمهور میشود و اصلاحطلبان نیز شکست دیگری را تجربه میکنند و شکاف آنها با مردم بیشتر میشود. اما درهرحال ایستادگی و زیر بار کاندیدای نیابتی نرفتن بخش مهمی از اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ با رهبری آذر منصوری در حزب اتحاد، عدم شرکت محمد خاتمی در آخرین انتخابات مجلس در اسفندماه گذشته نیز میتواند بر تصمیم حاکمیت و شورای نگهبان بر تایید صلاحیت کاندیدای موردنظر اصلاحطلبان در این دوره موثر بوده باشد.
از بین رفتن شکاف درونی اصلاحطلبان که به طرفداران عدم مشارکت با کاندیدای نیابتی و روزنهگشایان تقسیم شده بودند نیز فرصتی است که از امروز فعلا نصیب اصلاحطلبان شده است. باید دید چقدر در این سه هفته مانده به انتخابات و در مناظرههای تلویزیونی، اصلاحطلبان و کاندیدای آنها با دفاع از مطالبات مردم و بویژه زنان و اقشار متوسط، موفق خواهند شد مردم و بویژه جوانان بریده از «انتخابات» در جمهوری اسلامی را برای شرکت در پای صندوقهای رای بسیج کنند.
■ وعده دادن به تلاش برای “آزادی تمام زندانیان سیاسی، نرگس محمدی، تاجزاده، میرحسین موسوی” تنها ثمره مثبت از این تریبون ۲-۳ هفتهای میتواند باشد. باید به گوش خاتمی و دوستانش رساند.
با سپاس، پیروز
■ مردم به اندازه کافی شعار شنیدهاند. روحانی رادیکالترین انتقادها را کرد و با کلید آمد و حتی چون حاکمیت هم میخواست برجام را به ثمر رساند. ولی بعد که هسته سخت قدرت دست و پایش را بست کاری نتوانست بکند. مردم دیگر دنبال شعار بیپشتوانه نمیافتند. هسته سخت قدرت با در دست داشتن مجلس، مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهمان و رهبری اجازه نخواهد داد که کسی پشت فرمان ماشین دولتی بنشیند که قصد تغییر مسیر را دارد. این مضحکه رای جمع کنی هم دیگر نخنما شده و مردم میدانند که دزدها و شارلاتانها در این نمایش بیشتر برای خارج کشوریها نقش خود را بازی میکنند ولی اونکه قرار است از صندوق رای برنده بیرون آید، از قبل تعیین شده و رای مردم جنبه زینتی دارد و بس. البته در بالا در پشت پرده دعوای جانشینی جریان دارد و گرگها را بیدار نگه داشته. در مجموع پارادایم دوقطبی اصلاح طلب-اصولگرا کارکرد خود را از دست داده.
با احترام، رنسانس
■ با تشکر. اصلاحطلبان به انتخابات بازگشتی ندارند بلکه این حاکمیت است که آنان را داخل گود انتخابات هل داده است. بدنبال شکست دو انتخابات بی رونق قبلی نقشه حاکمیت اینست که با اندک آرایشی وجهه خویش را بهتر بنمایاند شاید از رویگردانی مردم در انتخابات جدید بکاهد...شاید. چارهای جز این نیست که قبول کنیم “دیگه تموم ماجرا ” و اصلاحطلب یا اصولگرا نداریم هر چه هست هر دو طیف، دو برند یک شرکتند که با قصد نیرنگ و برای جلب مشتری به بازار عرضه میشوند. فقط باید گفت و نوشت که سرنوشت ملت با رنگ و روی این برندها گره نمیخورد. باید حاکمیت را مجبور به این کرد که مدیریتش فریاد بزند: “من صدای انقلاب شما را شنیدم” بس!
تشکری دوباره اکرم
■ شعف و امید نویسنده برای ورود اصلاحطلبان و تشویق مردم برای شرکت در سیرک انتخابات در انتهای مقاله قابل کتمان نیست. اگر یک اپوزیسیون یک پارچه و با برنامه وجود میداشت کسی به خویش جرات زدن این نوع اظهارات را نمیداد. در پهنه سیاسی فقدان آلترناتیو، صرف نظر از مزدوران و لابی ها، بسیارند خودبهخوابزدگانی که کاسه گدایی بدست گرفته در هزارتوی بیت رهبری سرگردانند. بگذاریم بار دیگر این آقایان و طرفدارانشان با طناب پوسیده گردانندگان این معرکه وارد چاهی شوند که بیرون آمدن از آن را دیگر هیچ امکانی نیست. از انگشت سوخته دیگر اثری برای شناخت صاحبش بر جای نخواهد ماند. بلیط این سیرک بسیار گران است و هستی سوز.
سالاری
■ اکرم گرامی، اصلاحطلبان کاندیدشان تایید صلاحیت شده و بازی یا کار سیاسی خودشان را پیش میبرند، این گفته شما که حاکمیت هم برنامه خود را دارد درست است. اما برای یک نیروی سیاسی اصلاح طلب مهم است که بر اصول و شروط خود بایستد و مردم را دعوت کند به مشارکت در صورت تایید کاندیدای خود. اینکه ممکن است مردم استقبال زیادی از انتخابات نکنند هم حرف درستی است. دیگران هم که نگاه و راهبرد دیگری دارند، فکر میکنند کار اصلاحطلبی تمام شده و دنبال انقلاب و سرنگونی هستند هم باید کار و برنامههای سیاسی خود را پیش ببرند.
با احترام/ حمید فرخنده
■ تنها جمله ارزشمند در این مقاله: ...«حاکمیت حساب کرده است که با تایید صلاحیت پزشکیان هم میزان مشارکت در انتخابات بالا میرود، هم قالیباف رئیس جمهور میشود»... بقیه تحلیل همان سناریوهای نخ نمای گذشته است. پزشکیان به صراحت گفته است، که راه رفع مشکلات کشور اجرای دقیق منویات رهبری است. بس کنید بازی در زمین ج.ا. را.
با احترام اقبال
■ سلام استاد گرامی
من هیچ نظری راجع به فعالیت اصلاحطلبان ندادم. فقط معتقدم این آقایان مهمان آن آقا هستند و چون نمک خورده ایشانند پس ارزش نمکش را پاس میدارند و سر به زیر و دوست داشتنی میشوند. اصلاحطلبان البته که کار سیاسی خود را پیش میبرند و در زمین بازی آن آقا بازیگوشی میکنند. کل نظرم اینست که تمام این بازی ها از شه بود و اینان هیچ اختیاری ندارند....پس سودی هم برای ملت ندارند. بگذار بروند و بینند سزای خویش.
با تشکر اکرم
■ در یک مورد کسی نباید تردید داشته باشد، که تصمیم برای برنده انتخابات از هم اکنون گرفته شده، حتی قبل از اعلام صلاحیتها از طرف شورای نگهبان. کسی چه میداند شاید قبل از سرنگونی هلیکوپتر رییسی؟ فراموش نکنیم که سبک باندهای مافیایی بر راهبرد بیت خامنهای غالب است. در هر شکل این قضیه حاکمیت از خاتمی و پزشکیان استفاده ابزاری میکند. اما اگر عقلی در اصلاح طلبان باقی باشد از تریبونی که بدست آوردهاند استفاده میکنند و حساب استراتژیک روی “لطف” رهبری باز نمیکنند. در این مورد با آقای فرخنده موافقم که از جناح راست اصلاحطلبان به همان اندازه باید انتظار داشت که در چنته آنان است. اگر چه میدانیم آبی از آنان گرم نخواهد شد، با این وجود باید امید داشت که بیشتر از آنچه که تا کنون کردهاند خودشان را خراب نکنند.
با احترام، پیروز.
■ اصلاحطلبان به پزشکیان چندان دل خوش نباشند. چون شاید در این انتخابات قالیباف و زاکانی و حتا شاید جلیلی شانسی بیشتر از او داشته باشند. گویا اصلاح طلبان تکنوکرات، هنوز سرشت جمهوری اسلامی آخوندسالار را به خوبی نشناختهاند. هرچه هست، از پزشکیان آبی برای کسی گرم نخواهد شد، و احتمال روی کار آوردن یکی از آن سه تن بیش از پزشکیان است، و اگر چنین شود، آنگاه دکان دو نبش اصلاح طلبان حکومتی و ملیمذهبی برای همیشه تخته خواهد شد. همه چیز ممکن است.
بهرام خراسانی ۲۲ خرداد ۱۴۰۳
■ چند جمله جالب و قابل تعمق از آقای بیژن اشتری همین جا دیدم:
“هسته سخت قدرت خوب میداند که جنبش اصلاحطلبی در واقع یک جنبش براندازانه است که صرفا نقاب اصلاحطلبی بر چهره دارد و بنا بر این با تمام قوا آن را سرکوب میکند و نمونه بارزش هم جنبش سبز در ایران که به نظرم یک جنبش کاملا براندازانه بود با نقاب اصلاحطلبی که نظام با تمام قدرت آن را نابود کرد.”
و “عناصر اصلاح طلب داخل حکومت فقط زمانی شانس موفقیت دارند که در محدوده دالانهای قدرت، بدون توسل به نیروی مردم و بدون علنی کردن نیات و مقاصدشان، فعالیت کنند. حاکمان دیکتاتور تنها زمانی که احساس کنند هدف اصلاحات براندازی آنها نیست احتمال دارد که به پاره ای اصلاحات تن بدهند.”
شاید همین توهم است که فردی مثل پزشکیان که کوچکترین قصدی برای تقابل با نظام ندارد را وامیدارد تا بسان یک بوروکرات سر به راه قدم در لانه افعی بگذارد ولی در نظامی توتالیتر و مافیایی هیچ تضمینی وجود ندارد که گزیده نشود.
با احترام سالاری
■ با سلام - کشور یکپارچه دست امنیتیهاست، نود درصد فعل و انفعالات بیرونی عموما ماهها قبل توسط بازجویان امنیتی با دهن کجی و تمسخر به زندانیان گفته میشود!!! داغترین اتفاق و حادثه اجتماعی به دقت قبلا توسط امنیتیها در زندانها نقل قول و نقل مجلس میشود.. این بازیها همه معرکه و خیمهشببازی و سرگرمی امنیتیها است .. داستان خیلی رنجآورتر و خرابتر از آن است که آدمی مثل پزشکیان بخواهد موجد حرکت و تغییری بشود .. خاتمی در رایزنیهای مکرر امنیتی ها تاکید کرده بود که اگر اصلاح طلبان نمایندهای نداشته باشند در انتخابات شرکت نمیکند این موضوع در زندانها عنوان شده است! کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند؟؟ حقیقتا یک وطنپرست جگردار میتواند نسخه این جمهوری جهنمی اسلامی را بپیچد که جان خود را در این راه بگذارد .. و از ارعاب و ترسخوری امنیتیها بیمحابا گذر کند، قبل از اینکه سر او را به باد دهند به مردم مراجعه کند، همه این امنیت ها و بختکهای ترسو به دنبال سوراخ موش خواهند گشت .. یک میلیاردم چنین جگر و جنمی در پزشکیان وجود ندارد. لذا راه دیگر که خیلی پر هزینه و با تاخیر زیاد صورت گرفته تنها ره عقلانی و منطقی است تحریم انتخابات بصورت یکپارچه و متحد .. تبلیغ دو قطبیسازی و شرکت در انتخابات شرمآور و بیمسئولیتی محض است .. دقیقا همانی است که امنیتیها میخواهند.. خداوند ایران را از ویرانی و انهدام بیشتر نجات دهد ..
با تشکر علی روحی
■ درود و عرض احترام٫ دو سوال از جناب فرخنده
این ۶ نفر تایید شده توسط شورای نگهبان در این ۴۵ سال گذشته مستقیم یا غیر مستقیم در غارت، فساد و کشتار مردم نقش خیلی مهم داشتهاند، همچنین در تحکیم نظام:
سوال ۱- با توجه به نقش ویرانگر این نفرات، در کجای عملکرد این آقایان اصلاح و اصلاحات مشاهده کردهاید؟
سوال ۲- اگر منظور جناب عالی آقای پزشکپور است که ایشان گفتند هیچ برنامهای ندارند و پیشبرد منویات و سیاست های رهبری را دنبال میکنند. پس جناب عالی اصلاحات را چه جوری در برنامه ایشان کشف کردید؟
سپاس/مرادی
■ جناب مرادی گرامی، نام ایشان پزشکیان است نه پزشکپور. ایشان را با پنج کاندیدای دیگر یکی ندانید چون پزشکیان با آنها فرق اساسی دارد. او در میان مردم تبریز، اسکو و آذرشهر محبوب است، پنج دوره نماینده این شهرها بوده است. دو سال قبل از انقلاب پزشکی تبریز قبول میشود و انسان پاکدست، تقریبا صریح، صادق و طرفدار عدالت و شایستهسالاری است و به مردم مناطق محروم کشور نیز توجه ویژه دارد. جراح حاذق قلب است و چندین سال در جبهههای جنگ شرکت کرده. هرکس در این نظام مسئولیتی داشته لزوما دزد و فاسد و آدمکش نیست. میرحسین، تاجزاده، خاتمی، صفائیفراهانی و بسیاری دیگر نیز از مسئولان این نظام بودهاند بدون اینکه غارتگر یا دستی در کشتار داشته باشند. من هم فکر میکنم دیشب قوی و خوب ظاهر نشد، اما در مورد او با همین یک صحبت تلویزیونی قضاوت نکنید. باید منتظر حضورهای تلویزیونی پزشکیان در روزهای ۲۴ خرداد تا ۳ تیر خرداد در حدود ۹ برنامه تلویزیونی حضور خواهد داشت. بعد هم در مناظرههای تلویزیونی از مواضع و برنامههایش دفاع خواهد کرد. حزب اتحاد و دیگر اصلاحطلبانی که در ۱۴۰۰ در انتخابات شرکت نکردند، جبهه اصلاحات و آقای خاتمی با همه اعتبارشان او را کاندید خود کردهاند. همین نشان میدهد که او انسان غارتگر و فاسدی نیست. در همین مصاحبه ضعیفش حرفهای جالبی هم زد. بهرحال امیدوارم درمورد زندگی و سابقه سیاسی ایشان بیشتر بخوانید و همه را به یک چوب نرانید و زود درمورد انسانها قضاوت نکنید.
با احترام/ حمید فرخنده
■ جناب فرخنده هرگاه که بهشون ایراد جانبداری از اصلاحطلبان گرفته شد خود را در مقام تحلیلگر سیاسی به دیگران معرفی میکنند. پاسخ ایشان به جناب مرادی از جانب یک کنشگر سیاسی و کاملا جانبدارانه است. ایشان ظاهرا این مضحکه رای گیری را جدی میگیرند. اونها که هنوز از فیلتر شورای نگهبان عبور میکنند باید ریگی به کفششان باشد. مقایسه پزشکیان با موسوی و حتی تاجزاده توهین به این افراد است. مهمترین تفاوت اینها درجه سرسپردگی یا عدم سرسپردگی به خامنهای و سهم آنها از سفره انقلاب است. اونها الان کجا هستند و پزشکیان کجاست؟ خاتمی براستی چقدر اعتبار دارد؟ در نمایش رای گیری ١۴٠٠ که هنوز جنبش مهسا با همه عظمتش هم روی نداده بود طیفی از نیروها از جمله خاتمی و کروبی و در خارچ چپهای از نوع فرخ نگهدار دعوت به شرکت و رای دادن به همتی کردند. این نیروها حدود ۴ در صد واجدین شرایط را توانستند به پای صندوقهای رای بکشانند.
با احترام، رنسانس
■ جناب رنسانس هرکس از سد شورای نگهبان رد شد لزوما ریگی به کفشاش نیست. موسوی، خاتمی، روحانی و نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم تایید صلاحیت شدند و میخواستند برای حل مشکلات مملکت کاری بکنند، اینکه کاملا موفق نشدند برنامههای خود را پیش ببرند بحث دیگریست. منظور من از «اعتبار خاتمی» این نیست که خاتمی و مانند او حتی اگر در جامعه شور و اشتیاق شرکت در انتخابات نباشد آنها میتوانند مردم را بسیج کنند و مشارکت را بطور تعیین کنندهای افزایش دهند. اصل حرکت و جنب و جوش انتخاباتی در متن جامعه است. وگرنه چنانکه شما هم گفتید تنها با درخواست خاتمی و اصلاحطلبان حرکت تعیین کننده برای مشارکت بالا شکل نمیگیرد، چنانکه در ۱۴۰۰ نتوانست، چون مردم نمیخواستند. اگر حرکتی مانند ۹۲ و ۹۶ شکل بگیرد چون مردم خواستار تغییر و تحول و گشایش در روابط خارجی و توافق برجام بودند، آقای خاتمی و مانند او میتوانند بعنوان نیروی کمکی وارد شوند و تا حدی میزان مشارکت را بالا ببرند. اصل وجود حرکت و خواست مشارکت در میان مردم است. منظور من این بود که حتی اگر از زندگی، خوشنامی و فعالیتهای سیاسی پزشکیان باخبر نباشیم، همینکه خاتمی از او حمایت میکند و همه نیروهای اصلاحات نیز او را بعنوان کاندید خود قبول دارند، معیاری برای اعتبار و کارنامه پزشکیان در دست داریم.
ضمنا تاکید من بر موضع تحلیلگری ناظر به یادداشت قبلی بود. اشکالی هم ندارد گاه ایندو منظر گاه کمی با هم تداخل کنند مادام که نویسنده به منطق بیطرفی تحلیل پایبند باشد.
با احترام/ حمید فرخنده
■ با سلام و احترام. به نظر من دیدگاه آقای فرخنده درست و سنجیده است. چند مصاحبه با آقای پزشکیان دیدم. تفاوت قابلتوجهی است بین شخصیت، کارنامه و سخنان او و امثال آقای رئیسی. من به عنوان شهروند، وظیفه خود میدانم نسبت به چنین تفاوتهایی عکسالعمل مثبت نشان بدهم. اما شم سیاسی عدهای اینطور است که «تفاوت قابلتوجهی» بین پزشکیان و رئیسی نمیبینند و لذا نیازی به واکنش خاصی ندارند. هر سری عقلی دارد و همه آزاد و محترم!
رضا قنبری ـ آلمان
■ جناب فرخنده سپاس از پاسخ شما. هرکس از سد شورای نگهبان عبور کند حداقلش اینه که به ولایت فقیه التزام دارد. در این نمایش رای گیری «عدم شرکت در فتنه ٨٨» هم به بقیه معیار ها اضافه شد. اگر ما خودمان عدم حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی را بهش اضافه کنیم مشخص میشود که کاندید تایید شده سرسپردگی خود را به خامنه ای و پشت کردن به مردم و یا حداقل بی خاصیتی خود را در عمل نشان داده.
مینویسید: «حتی اگر از زندگی، خوشنامی و فعالیتهای پزشکیان با خبر نباشیم، همینکه خاتمی از او حمایت می کند... معیاری برای اعتبار و کارنامه پزشکیان در دست داریم.» واقعیت اینست که اگر ما به مستندات متکی نباشیم، حمایت خاتمی دلیل اعتبار هیچ نیرویی نمیشود. خاتمی اسدالله لاجوردی جلاد اوین را سربازی سخت کوش و خدمتگذار مردم خواند. او حرکت تروریستی هفت اکتبر را ستود و یک پیروزی نامید. خاتمی در کنار گفتههای خوب از اینگونه افاضه ها زیاد دارد.
موضوع دیگر اینکه آیا کسی در مقام یک تحلیلگر (نسبتا) بیطرف چیزی مینویسد یا از موضع کنشگر سیاسی دارای موضعی جانبدارانه، مهم است. اگر کسی مواضع خود را به عنوان تحلیل سیاسی ارائه دهد و وقتی انتقادی شد بگوید من در مقام تحلیلگر سیاسی این تحلیل را دادم، حاکی از عدم صداقت یا شجاعت میتواند باشد. البته منظور این نیست که شما اینگونه هستید. ترجیح اینست که ما امانتدار باشیم و این خط و مرزها را رعایت کنیم. یک قاضی نمیتواند در یک محاکمه گاهی دادستان باشد، گاهی وکیل و گاهی قاضی. این شاید یک خصوصیت ایرانی باشد که همه در همه موضوعات متخصص هستند و برای همین است که ما بیشتر روشنفکر همه فن حریف داریم تا سیاسی کار حرفه ای که تخصصش دفاع از منافع ملی مردمش باشد. و به همین ترتیب خیلی ها خود رهبر هستند و رهبر پذیر نیستند و قادر به کار جمعی نیستند.
پایدار باشید. با احترام رنسانس
■ توجه به یک چیز ضروریست. اینکه حاکمیت میداند که تحریم انتخاباتش حتمی است و خیلیها شرکت نمیکنند. بدین وسیله می تواند به کمک اصلاح طلبان عدهای را به رای دادن جلب کند و تنورش را جوری گرم کند که هم کاندیدای خودش با خطری مواجه نشود و هم بساط سیرکش حداقلی از شرکت کننده را دارا باشد. رژیم به خوبی میداند که ۸۸ ی در کار نیست و جنب و جوشی در این معرکه وجود ندارد که برایش تهدیدی باشد. این هیزمی که اصلاحطلبان قصد انداختنش در تنور انتخابات را دارند تر است و دودش به چشم خودشان میرود و در سطح بینالمللی برای رژیم سمپاتی میآورد. بعد از جنبش “زن زندگی آزادی” و بالا کشیدن رییسی رژیم هیچ عقب گردی نمیکند و از جعبه مارگیریاش همان بیرون خواهد خزید که میخواهد.
با درود سالاری
■ یعنی چه هر سری یه عقلی؟ سری که پیشنهادش موجب آزار و عذاب بیشتر مردم در رسیدن به یک زندگی ساده و معمولی میشود!! و رژیم وحشی و کفتارصفتی را مشروعیت بخشی کند و از راه دهها بار رفته و گزیده شده را پیروی کند، تکلیف مردمی که پس از غارت و چپاول و سرکوب بیرحمانه و خشن ۴۵ ساله تازه راه خودش را پیدا کرده چیست که بنام او در صف دشمن بازی کنند؟ این رژیم را فقط پشت کردن و استفراغ کردن به صندوق و رای و دموکراتیک بازیاش خلع سلاح و منزوی میکند. مابقی فقط هوس خام و بازی خوردن است. حیرت انگیز است که بختیار را به این اژدهای هزار سر ترجیح دادهاند و هست و نیست و موجودیت یک کشور را منهدم کردهاند حالا که تازه خط مردم جدا و کارساز شده باز چند باره با اختاپوس و گرگ بیرحم قصد همکاری دارند؟ چه ملتی هستند روشنفکران و سیاسی کاران ایرانی؟
با ارادت علی روحی
■ علی روحی گرامی این آقای قنبری همیشه شکر به نوشته نویسنده مقاله میزند. گاهی فکر میکنم نکند ایشان خود نویسنده مقاله باشند که این چنین با آن همراه و هم دل هستند. خاتمی و شرکاء با آن همه طرفدار و در دست داشتن مجلس و قوه به اصطلاح مجریه سر آخر اعتراف کرد که تدارکات چیای بیش نیست. اینجا بوی لابیگری می آید. دعوت این آقایان برای شرکت در نمایش حکومتی توهین به شعور هر انسان آزادهای است. انتخابات در این نظام بازی مسخره ایست که ورود به آن جز آبروریزی و سرافکندگی چیزی نصیب کسی نمیکند. واقعا یعنی چه: “تفاوت قابل توجهی است بین شخصیت، کارنامه و سخنان او و امثال آقای رئیسی”؟؟؟
به قول عزیزی از “موتور به شتر” پس رفتن نشانه غارنشینی است نه “شهروندی”. این گونه اظهار لحیه کردن سفسطهای است که حداقل آن پنهان کردن اعتقاد به اصلاح نظام حاکم است. توصیه میکنم “چرا رأی نمیدهم - رحیم قمیشی” را در همین سایت بخوانید.
با درود به شما سالاری
■ جناب سالاری. خیلی خوب تشخیص دادید که بنده سعی میکنم «شکر به نوشته نویسنده مقاله» بزنم. فکر میکنم منظورتان این است که اساسأ جنبه مثبت یک مقاله را تایید و تقویت و بزرگنمایی میکنم. فکر من این است که هر چه به خوبیها بیفزاییم، جا و مجال کمتری برای بدی باقی میماند. شاید کسانی شعارشان این باشد که اساسأ با بدیها مبارزه کنند. هر کس برای خود روشی دارد! نکته دیگر اینکه قبل از توصیه شما، مقاله رحیم قمیشی را خوانده بودم. آیا خیلی مشکل است توجه به این نکته، که افراد برحسب تجارب، دانش، تحصیلات و سوابق زندگی، ممکن است نظرات مختلف داشته باشند؟!
رضا قنبری ـ آلمان
■ جناب قنبری این “که افراد برحسب تجارب، دانش، تحصیلات و سوابق زندگی، ممکن است نظرات مختلف داشته باشند” مشکلی نیست مشکل از آنجا آغاز میشود که آن نظرات قصد خرید آبرو برای نظام حاکم دارند. فروتنی های بیجا و رندانه و تعارفاتی که در فرهنگ ما مرزش با دروغ مشخص نیست از جمله آفتهایی هستند که با صبر و حوصله وارد هستی سیاسی میشوند و آن را از درون فاسد میکنند. آن گونه نظرات وقتی به کنشی سیاسی تبدیل شوند عواقب آن برای جامعه میتواند فاجعه بار باشد. من چیز مثبتی در این مقاله نمیبینم جز لابیگری و ذوقزدگی مکرر برای جا انداختن امکان اصلاحات در هرم قدرت. بحث اصلی این است و مابقی اضافه و جارویی برای پاک کردن رد پا و پوشاندن منظور.
به امید روزگارانی پاکتر سالاری
■ از سرنام این نوشته تا پایان آن چنان از »اصلاح طبان» حکومت دینی صحبت شده که گاهی آدم خیال میکنه راست راستی در این حکومت دینی و ایدئولوژیک، اصلاح طلبان عرفی، ملی ، سکولار و.... در این ۴۵ سال در جامعهی شریعت پناهان حق حیات داشته و در انتصابات حکومتی شرکت و نقشی در نهادهای مختلف داشتهاند. به باور من نقطه صفر برای انتخابات واقعی در این حکومت تمامیت خواه زمانی شروع میشود که تمام شهروندان ایرانی حق کاندید شدن داشته باشند و نه این حکومت و هیچ حکومتی دیگر نباید به بهانه های ایدئولوژیک کسی را از کاندید شدند محروم کند مگر دادگاههای صلاحیتدار اتهامات کاندید را محرز و محکوم نماید . میبینیم که دانالد ترامپ با تمام «شاهکار»های درخشان سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ هنوز برای انتخابات پیش روی تلاش میکند. ما را چه میشود که برای این حکومت متهم به جنایت بشری؛ بجای کارزار سیاسی مدنی علیه انتخابات فرمایشی و خواستار برگزاری انتخابات آزاد توسط نهاد مستقل انتخاباتی بدون دخالت فیلترهای حکومتی طبق معمول همیشگی تسلیمطلبانه به ادا اطوارهای حکومت از صدر تا ذیل تمکین میکنیم. چند بار مردم باید این حکومت را منزوی و افشاء کنند؟ چند بار مردم نباید در انتخابات مانند ۱۴۰۰ (ریاست جمهوری) و ۱۴۰۲ (مجلس ) شرکت کنند تا فعالان سیاسی نبض جامعه دستشان بیاید؟
کامران امیدوارپور