iran-emrooz.net | Sat, 23.12.2006, 9:32
انتخابات شوراها و اپوزيسيون؛ تكرار يك خطا
مريم سطوت
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
شنبه ٢ دی ١٣٨٥
با برگزاری انتخابات شوراها همانطور كه انتظار میرفت موضع گيری در رابطه با اين انتخابات و پس از برگزاری انتخابات تحليل نتايج آن درمركز توجه همه جريانها و فعالان سياسی قرار گرفت.
ولی آنچه محرك من در نوشتن اين چند سطر شد آن بود كه اين بار هم همچون انتخابات های گذشته بخش عمده بحث ها و موضع گيری های جريانها و شخصيت های سياسی خارج از كشور باين امر اختصاص يافت كه انتخابات را تحريم كنند و يا مردم را به شركت در انتخابات و رای دادن يا ندادن باين يا آن جريان دعوت كنند. پس از اتمام انتخابات هم ميتوان انتظار داشت كه برمبنای نتايج انتخابات تا ماهها شاهد مقالاتی باشيم كه می كوشد باز هم از همين زاويه موضع ديگر جريانها را به نقد بكشد . مشكلات جنبش را ناشی از خاك به چشم مردن پاشيدن طرفداران شركت در انتخابات بدانند و يا انتخاب افراد نامناسب را ناشی از خطای دعوت كنندگان به تحريم. آيا تجربه چندين انتخابات در چندسال گذشته اثبات نكرده است كه دعوت به تحريم يا شركت در انتخابات توسط سازمانها وافراد مقيم خارج از كشور تاثير بسيار ناچيزی در تصميم مردم به شركت و يا عدم شركت دارد؟ آيا دوم خرداد در شرايطی رخ نداد كه هيچ جريانی در خارج از كشور مردم را به رای دادن به خاتمی تشويق نكرد؟ آيا انتخابات شوراهای دور گذشته در شرايطی كه بخش قابل توجهی از جريانهای سياسی خارج از كشور شركت در آن را تاييد ميكردند ، مورد بی مهری اقشار مدرن جامعه قرارنگرفت؟
دشواری اين متد برخورد را میتوان در اكثر موضع گيريها مشاهده كرد.
جمهوری خواهان لاييك دمكرات در مستدل كردن دلايل دعوت مردم به تحريم انتخابات منجمله ميگويند مردم در مقايسه با گذشته كمتر به انتخابات تمايل داشته و هر چه بيشتر از آن روگردان شده اند. حكمی كه نادرستی آن در رابطه با اين انتخابات نه تنها امروز بلكه همان روز صدور اطلاعيه آنقدر آشكار بود كه من دشوار ميتوانم بپذيرم كه مسيولين اين جريان از آن بی اطلاع بوده باشند.
اكثريتی ها در اطلاعيه شان مينويسند كه آنقدر دامنه حذف گسترده بوده كه هرگونه امكان انتخاب از مردم سلب شده است. من مطمئنم كه نويسندگان اطلاعيه، مردمی كه كانديداهای مستقل را به كانديداهای حكومتی ترجيح داده اند خواهند ستود. انتخاب شدن تعداد زياد كانديداهای مستقل به معنی آنست كه نه تنها امكان انتخاب وحود داشته و حكم فوق واقعی نبوده است بلكه اين امكان عملكرد نيز داشته است.
برخی از نوشته ها نيز مرا بياد ادبيات سی سال پيش مياندازد. نوشته هايی كه از مردم تمجيد كرده و متواضعانه مطرح ميكنند كه بايد ازمردم آموخت و چند سطر بعد متفرعنانه در توصيف مردم تمام آن چند ميليونی كه به احمدی نژاد و رفسنجانی و اصلاح طلبان و مستقل ها رای ميدهند را از صف مردم حذف ميكند.
در سوی ديگر نيز بخش عمده مسيولين اتحاد جمهوريخواهان معتقد بودند كه درست آنست كه از مردمی كه در انتخابات شركت ميكنند خواسته شود كه به طرفداران احمدی نژاد رای ندهند ( تقريبا مشابه موضع ادوار تحكيم وحدت و كادرهای ملی مذهبی). مسئولين اين جريانها قطعا ميدانند كه بعيد است كسی بخواهد در انتخابات شركت كند و به جمهوريخواهان نظر مثبت داشته باشد و برود به طرفداران احمدی نژاد رای دهد. چنين موضع گيری تنها برای تعيين جايگاه خود نيرو ميتواند مطرح باشد وگرنه هيچ رايی را جابجا نخواهد كرد.
موضع ديگری در درون اتحاد جمهوريخواهان رای دادن در شهرهای بزرگ را بدليل سياسی بودن انتخابات نادرست دانسته و معتقد بود كه بايد از مردم در شهرهای كوچك و روستاها خواست كه در انتخابات شركت كنند و به كانديداهای مستقل رای دهند. لاوه بر آنچه در رابطه با موضع اول طرح شد، مردم در چند فرسنگی روستاها و شهرهای كوچك ممكن نيز امكان نداشت كه از آن مطلع شوند و بخواهند به آن عمل كنند.
اشتباه نشود. من با برخورد فعال نيروهای سياسی با مسئله انتخابات نه تنها مخالف نيستم بلكه آنرا ضرور ميدانم. برخورد فعال به معنای دعوت از مردم بشركت و يا عدم شركت و شماتت يكديگر نيست. فعاليت در اين عرصه در درازمدت از طريق تصويرسازی و تاثيرگذاری نظری ممكن می باشد. اقداماتی كه نه در چند هفته آستانه انتخابات از طريق يك اطلاعيه و مقاله بلكه در ميان مدت از طريق كار توضيحی تاثير گذار خواهد بود. نقش فعالان سياسی خارج از كشور توضيح شرايط ، نشان دادن امكاناتی كه مردم ميتوانند در انتخابات بدست آورد و يا زيانهای آن است.
بعد از هر انتخابات نيز می توان نتايج آن و آنچه مردم بدست آورده اند و آنچه از دست داده اند را بررسی كرده و توشه فعاليت های آينده ساحت. نقش موضع گيری سياسی نيروها در خارج از كشور در لحظه انتخابات در تصميم مردم به شركت يا عدم شركت در آن ناچيز است و عوامل ديگری در اين امر دخالت دارند كه هنر تحليل سياسی شناساندن آن عوامل است و نه ساده ترين و نادرست ترين كار و حمله بيك ديگر.
آقای نگهدار و خانم محمدی انتخابات را در تقويت مبارزه مدنی دارای اهميت استراتژيك ميدانند و حق دارند كه در اين راستا استدلال كنند. ولی در اين تصويرسازی كه گويا معتقدين به تحريم آنهم درخارج از كشور نقش مهمی در تضعيف مشاركت مردم داشته اند محق نيستند. مرد م د رانتخابات شوراها در دور گذشته شركت نكردند چون شوراها دستاورد مثبتی نداشتند و بقول مردم فقط سروكله هم زدند. حال كه در نتيجه انتخابات تعداد زيادی افراد مستقل انتخاب شده اند بايد كوشيد كه اين شوراها كارآيی داشته باشند.
لاييك دمكرات ها و اكثريتی ها حق دارندكه در جهت مقاومت مدنی تبليغ كنند ولی بجای پرداختن و اعلام موضع تحريم و عدم تحريم بايد به افرادی مثل من نشان دهند كه چرا آنهاييكه كه در انتخابات شركت ميكنند نميتوانند در جنبش های مدنی فعال باشند؟ همه آنهايی كه من ميشناسم در جريانهای مدنی فعالند در انتخابات هفته گذشته شركت كرده اند . چرا شركت آنها در انتخابات با ديگر فعاليت هايشان در تضاد است؟
آقای مهدی فتاپور و يا در آنسو داريوش همايون حق دارند كه معتقد باشند اقشار و گرايشهای مختلف در ايران تمايلات و روشهای مبارزاتی متفاوتی دارند و روشهای معتدلتر و راديكالتر مبارزه ميتواند نه عليه هم بلكه در جهت تقويت هم عمل كند ولی بايد نشان دهند كه اين متدشان چگونه در مواردی مانند انتخابات كه تاكتيك ها رودرروی هم قرار ميگيرد عمكرد خواهد داشت و در برخورد مشخص با انتخابات چه عواملی را فكر میكنند بايد مورد نظر باشند.
شايد من در توضيح نظراتی كه ذكر كردم و آنچه در برابر آنها قراردارد موفق نبوده باشم و همچنين طبيعی است كه مواضع پر اهميت ديگری مطرح است كه من اينجا ذكر نكردم. ولی تصور ميكنم كه به جای دعوت از مردم بشركت و يا عدم شركت در انتخابات كه هيچ نتيجه عملی مشخصی ندارد و مرزبندی های تندی كه در اين رابطه مابين نيروها هربار شكل ميگيرد ميتوان مباحث را در راستاهايی سوق داد كه تاثيرگذار و راهگشا باشند.