امروز جنگ غزه وارد هشتمین ماه خود میشود. علیرغم ادامه حمایت احزاب دستراستی کابینه اسرائیل از نخستوزیری نتانیاهو، اسرائیل و بهویژه شخص نتانیاهو از دیروز که این کشور کنترل گذرگاه رفح را در دست گرفت ایزولهتر از همیشه در ۷ ماه گذشته شده است. شواهد زیر تاییدکننده این وضعیت تاریخیسیاسی برای اسرائیل و نخستوزیر آن است:
۱. حماس آتشبس را پذیرفت و اسرائیل نپذیرفت.
۲. فشار داخلی در اسرائیل برای از مذاکره و توافق با حماس برای از دست ندادن فرصت و آزادی گزوگانها افزایش یافته است.
۳. آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل و نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا جوزپ بورل ورود اسرائیل به رفح و نپذیرفتن آتش بس از سوی اسرائیل را بطور صریح مورد انتقاد قرار دادند.
۴. امریکا برای اولینبار از آغاز جنگ در ۷ اکتبر، تحویل سلاح به اسرائیل را متوقف کرده است.
۵. نماینده سازمان ملل درباره افزایش میزان مرگ و میر بویژه کودکان بهخاطر گرسنگی و قحطی هشدار داده است.
۶. تظاهرات دانشجویی امریکا در حمایت از فلسطینیها و مخالفت با کشتار اسرائیل در غزه به برخی دانشگاههای اروپا رسیده و در حال گسترش است. چنانکه روز گذشته در کپنهاگ، برلین و آمستردام تظاهرات دانشجویی علیه اسرائیل بودیم.
۷. ظاهرا امریکاییها با حضور نماینده سازمان سیا موافق پیشنهاد آتشبس مطرح شده از سوی مصر و قطر و با تغییراتی پذیرفته شده توسط حماس بودهاند.
کشورهای غربی و مهمتر از همه امریکا علیرغم هشدارهای متعدد به اسرائیل در مورد کشتار غیرنظامیان و ورود به رفح، هیچ اقدام عملی جدی برای جلوگیری از ورود اسرائیل به این منطقه و پایان دادن به کشتار در غزه نکردهاند. اگر مذاکرات جدید که از سوی دو طرف به عنوان آخرین فرصت نجات گروگانها اعلام شده است نیز به نتیجه نرسد، شکست بزرگتری نصیب کابینه دست راستی اسرائیل به رهبری نتانیاهو خواهد شد. هرچند مرگ، ویرانی و مصیبت نیز برای مردم غزه ادامه خواهد یافت.
فشارها کشورهای غربی به اسرائیل برای توافق یا پایان بمباران غزه و تسهیل رسیدن مواد غذایی و پزشکی به غزه تشدید خواهد شد. به احتمال زیاد فشار و تظاهرات داخلی در داخل اسرائیل برای توافق با حماس و آزادی گروگانها و یا کنارهگیری نتانیاهو و تحولات سیاسی در دولت اسرائیل افزایش خواهد یافت و شاهد گسترش اعتراضات دانشجویی در دیگر کشورها خواهیم بود.
■ در جنگ ویتنام همه به اصطلاح جناحهای مترقی آن زمان به حمایت از ویت کنگها و وینتام شمالی برخاسته و بسیج شدند و اصلا کسی در حقانیت ویت کنگها شکی نکرده که تاریخی متفاوت خواهند ساخت اما نتیجه میراث هوشی مین به کجا رفت و چه شد که الان ویتنام با آزادسازی اقتصادی و نفی رویاهای آرمانگرایانه و رابطه نیکو با خصم خود امریکا از پیشرانهای توسعه و پیشرفت در جهان شد. اگر توسعه در هماهنگی با جهان پیشرو حاصل میآید پس فایده اینهمه خرابی و کشتار چه بود؟ مگر نمیشد با انتخاب راه درست سریعتر و کم هزینهتر به این دستاوردها رسید همان راهی را تایوان وکره جنوبی و تایلند بدون این همه مشقت و هزینه وتلفات طی کرده و یا طی میکنند. حالا همان قضیه فلسطین و دست زدنها و هورا کشیدن ها و تحریک احساسات عمومی در کار است. حال آنکه سرانجام این مردم نگون بخت که در اسارت عصبیت ها و عملیات نظامی و تروریستی هستند سرانجام به همان راهحل ویتکنگها و وارد شدن در اقتصاد جهانی میرسند و دیگر قهرمان آنها نه هوشی مین و یحیی سنیوار بلکه بنسلمانها و حاکمان دوبی و امارات خواهند شد. آیا دیگر نباید از تاریخ درس گرفته و در جهت درست آن بایستیم.
بهرنگ
■ بهرنگ گرامی
میگویند معما چو حل شود آسان گردد. یادتان هست که در ۱۳ آبان ۵۸ چه غوغائی بعداز بالا رفتن حزب الهیها از سفارت آمریکا در تهران و جهان راه افتاد؟ در پشت آن همه شعار ها و بیا و بروی انقلابیون جهان به ایران معاملهای کثیفی بین حزب جمهوریخواه آمریکا و حکومت خمینی صورت گرفت که هیچ کس و حتی سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی جهان بو نبردند. حکومت ایران ۴۴۴ روز گروگانها را نگاه داشت تا ریگان در انتخابات ۱۹۸۰ جیمی کارتر را شکست دهد. ماجرای معامله پنهانی حکومت خمینی و ریگان تا سال ۱۹۸۶ ادامه داشت که تصادفی با سفر مک کارلین(نماینده ریگان) به تهران توسط جناح های تندروی حکومت خمینی فاش و افتضاح «ایران گیت» باردیگر سیاست های غیر قانونی و پنهانی ریاست جمهوری آمریکا را رسانهای کرد. حال آن معامله در مجموع چه تاثیری در فرآیند قدرت گیری حکومت خمینی و رشد واپسگرائی در ایران و سراسر منطقه و جهان داشت را نگارنده نمیتواند ارزیابی کند. ولی اگر در آن زمان قادر به برخورد هوشیارانه و مسئولانه بودیم میتوانست پوپولیسم و غوغاسالاری را کاهش دهد. دریغ که قدر تهای جهانی و رسانههای آنها میتوانند مسیر اذهان را به هر طرف که می خواهند سیر دهند
کامران امیدوارپور