گزارشی مختصر از یک پرده دیگر از بازی دموکراسی در زمین ترکیه
انتخاباتی که دیروز تمام شد و نتایج اولیه آن در ساعات عصر و شب اعلام شد، با بندهایی چند به انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ماه مه پارسال مرتبط بود. باخت شوککننده در آن انتخابات برای حزب جمهوریخواه خلق، یک پروسه بحرانی منتهی به تغییر در رهبری حزب را موجب شد. اگر این حزب دچار انشعاب نشد، بخاطر این دلیل ساده بود که تاکنون هیچ انشعاب کنندهای قادر نشده است تا عنوان معتبری چون “حزب مصطفی کمال آتاتورک” را به نام خود کند.
همه نیروهای درون این حزب، بعداز شکست ماه مه ۲۰۲۳، هم خود را مصروف مبارزات درون حزبی کردند. نتیجه این مبارزه، ظهور سه مرکز قدرت در این حزب شد که اکرم اماماوغلو شهردار پیروز استانبول یکی از آنها بود. دو مرکز دیگر یکی اؤزگور اوزل، دبیرکل رسمی حزب جمهوریخواه خلق است که با اشاره به بهترین نتیجه انتخاباتی حزب از ۱۹۷۷ بهاینسو، میتواند خود را یکی از معماران یا حداقل رهبران پیروزی بزرگ دیروز حساب کند. مرکز رهبری سوم، حول شخص کمال قلیچداراوغلو بود که در کنار رجب طیب اردوغان، حق دارد خود را بازنده دوم انتخابات حساب کند. نزدیکان وی ادعا میکردند که او منتظر باخت رهبری جدید حزب در انتخابات دیروز بود تا بتواند کارنامه باخت صد در صد رقابتهای انتخاباتی خود با رجب طیب اردوغان را توجیه کند.
مسئله اصلی
اردوغان و حزب عدالت و توسعه در بستر ناکامی مزمن اقتصاد ترکیه در طی چند دهه متوالی به قدرت رسیدند. رشد مستمر اقتصاد ترکیه زمینه انجام یک سری اصلاحات همهجانبه از مبارزه با فساد تا شایستهسالاری و رعایت حقوق بشر و مبارزه با ناعدالتی را در بر گرفت. تنها سکته قابل مشاهد در این دوره دوازده ساله مربوط به سال ۲۰۰۸ است که مرتبط با رکود اقتصادی جهانی است. هرچند سه سال اخیر، رشد اقتصادی از پس هفت سال رکود اقتصادی و فقیر شدن کشور و شهروندان طی هفت سال تا دوران پاندمی کرونا، ادامه داشته است اما ارقام مربوط به سال ۲۰۲۳ هنوز هم زیر ارقام مشابه از سال ۲۰۱۳ است.
یک دهه یأس و امید
ناتوانی گربه از گرفتن موش طی ۱۱ سال سپریشده از ۲۰۱۳ (سال وقوع اعتراضات پارک گزی) بر رأی دهندگان ترکیه پنهان نبود. در شرایط متعارف، حزب عدالت و توسعه بایستی در اولین انتخابات بعداز ۲۰۱۳، زمین بازی را به حریف واگذار میکرد. در اصل هم میزان آرای این حزب در اولین انتخابات بعداز ۲۰۱۳ (در انتخابات محلی ۳۰ مارس ۲۰۱۴) نسبت به انتخابات قبل از ۲۰۱۳ (انتخابات پارلمانی ۱۲ ژوئن ۲۰۱۱) بیش از ۶ درصد کاهش نشان داد. حزب عدالت و توسعه همین ریزش را در پی بحران اقتصادی جهانی ۲۰۰۸ نیز تجربه کرده بود. این دو ریزش آرا، از پی دو رکود اقتصادی، رفتار عقلانی رأی دهندگان ترکیه را نشان میدهد.
سوال مهم این است:
ـ چرا در پی دو رکود اقتصادی ۲۰۰۸ و ۲۰۱۳ و سالهای بعد از ۲۰۱۳ تا انتخابات ۲۰۲۳، کاهش آرای حزب عدالت و توسعه به حدی نبود که به شکست این حزب و رهبر کاریزماتیک آن منجر شود؟
این موضوع از سوی متخصصان داخل و خارج از ترکیه موضوع مقالات و کتابهای متعددی بوده است. دمدستترین و ارزانترین توضیح این رفتار رأی دهندگان ترکیه در حفظ اقتدار حزب عدالت و توسعه، علیرغم ناکامی آشکار اقتصادی این حزب، اشاره به آرای ایدئولوژیک رأیدهندگان محافظهکار است. من در نوشتههای قبلی خود در این موضوع نشان دادهام که میزان آرای ایدئولوژیک رأی دهندگان حزب عدالت و توسعه بالاتر از رقم مشابه برای رأی دهندگان دیگر احزاب سیاسی نبوده است.
در میان دهها علت قابل طرح برای توجیه شکستناپذیری حزب عدالت و توسعه در ده سال بعداز ۲۰۱۳، چند مورد بیش از هر علی دیگری قابل قبول به نظر میرسند:
۱. نقش شخص رجب طیب اردوغان به عنوان یک سیاستمدار ماهر و استراتژیست.
۲. امید رأیدهندگان به بازگشت سالهای خوش ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۳.
۳. وحشت رأیدهندگان از بازگشت سالهای دهه ۱۹۹۰.
۴. ضعف شخص کمال قلیچداراوغلو در رهبری اپوزیسیون.
نگاهی به ده ماهه مابین انتخابات سراسری ۲۰۲۳ و انتخابات محلی ۲۰۲۴
در ماهها و روزهای منتهی به انتخابات (پارلمانی و ریاست جمهوری) ماه ۲۰۲۳، اپوزیسیون جوسازی مؤثری با وعده پیروزی قطعی خود در انتخابات ماه مه راه انداخته بود. عدم تحقق این وعده، شوک بزرگی به رهبران و رأی دهندگان مخالف اقتدار طولانی حزب عدالت و توسعه وارد کرد.
در شرایط حاکمیت ناباوری و ناامیدی بعداز شکست، موجی از اخبار شوککننده از درون احزاب مخالف اردوغان منتشر شدند. در صورت پیروزی اپوزیسیون، طبعا یا این افشاگریها هرگز انجام نمیشد و یا در صورت درز برخی از آنها، شیرینی پیروزی میتوانست، همه آثار سوء این افشاگریها را خنثی کند.
از جمله نتایج شکست برای مخالفان پرشمار حزب عدالت و توسعه، فهم علت شکستناپذیری اردوغان و حزب عدالت و توسعه، علیرغم ناکامی اقتدار سیاسی حاکم در مدیریت اقتصاد بود. طرفداران اوپوزیسیون بخاطر بینتیجه ماندن زد و بندهای جبهه اپوزیسیون، در حیرت بودند که برای چرا قابلمه خالی رأی دهندگان قادر به شکست دادن حزب عدالت و توسعه نشد.
شکست ناپذیری حریف، موجی از انتقاد را متوجه رهبران و اجزاء تشکیل دهنده بلوک متحد اوپوزیسیون شامل ۶+۱ حزب کرد. اسرار زیادی از بیکفایتی کمال قلیچداراوغلو در جریان این انتقادات از پرده برون افتاد. از جمله معلوم شد که وی همزمان با زد و بند با حزب ناسیونالیست کردی، با حزب ناسیولیست ترکی پناهندهستیز (به رهبری اومیت اؤزداغ) هم وارد معاملات غیرشفاف شده است. اومیت اؤزداغ در اقدامی بیسابقه، متن توافق پشت پرده خود با کمال قلیچداراوغلو را منتشر کرد که طبق آنها توافق شده بود تا بخش مهمی از قدرت امنیتی ترکیه، به این حزب دو درصدی تسلیم شود!
از آنجایی که طبق اقدام عجیب اما علنی دیگری، چندین معاون ریاست جمهوری به تک تک احزاب کوچک “اتحاد ملت” (به رهبری کمال قلیچداراوغلو و حزب جمهوریخواه خلق) پیشاپیش اعطا شده بود، تابلویی که از یک سیستم اداری کشور ۸۵ میلیونی ترکیه در صورت پیروزی کمال قلیچداراوغلو در اذهان عمومی ایجاد شد، شبیه یک کاریکاتور بود.
برخی از نمایندگان اپوزیسیون بعداز روشن شدن پشت پردههای انتخابات و حواشی آن، آشکارا از باخت خود، اظهار خوشحالی کردند. آدنان بکر (Adnan Beker) نماینده منتخب حزب “نیک” قویترین عضو ائتلاف شش حزبی بعداز حزب جمهوریخواه خلق، از حوزه آنکارا بعداز افشای معاملات پشت پرده کمال قلیچداراوغلو، جمله زیر را در تلویزیون ۱۰۰ بیان کرد: «در صورت پیروزی قادر به تشکیل کابینه نمیشدیم. خدا مملکت را [از رهبری بیکفایت ما] نجات داده است.»
در انتخابات ماه مه ۲۰۲۳ به جز اپوزیسیون، حداقل دو تز مهم قبلی هم شکست خوردند:
۱. قابلمه خالی رأیدهندگان، اقتدار سیاسی حاکم را شکست میدهد.
۲. برنده قدرت در استانبول، برنده قدرت در ترکیه هم خواهد بود.
هر چند دو شکست فوق به نظر قطعی و ابدی بودند اما انتخابات دیروز اثبات کردند که سناریوی دیگری هم کاملا محتمل بود و طبق ادعای بسیاری از مفسرین سیاسی ترکیه، بیکفایتی کمال قلیچداراوغلو یکی از علل شکست ناپذیری حزب عدالت و توسعه و رهبر آن بود.
باید در نظر داشت که سه دهه رهبری بلامنازع اردوغان و بیش از دو دهه رهبری حزب عدالت و توسعه، قادر به تغییر توازن قوا در میان رسانهها و خبرنگاران و شکل دهندگان افکار عمومی کشور نشده است و هنوز هم معروفترین و مؤثرترین اصحاب رسانه و کنسرنهای رسانهدار تأثیرگذار، متعلق به کمالیستها هستند. در نتیجه در جریان هر انتخابات در ترکیه، قدرت رسانهای کمالیستها، چنان جوی نیرومندی از وعده شکست قطعی حزب عدالت و توسعه در جامعه ایجاد میکرد که محقق نشدن آن، موج سنگینی از احساس استیصال را در میان مخالفان سبب میشد. در آستانه انتخابات دیروز همه اصحاب رسانه و همه بنگاههای سنجش آرا دست به عصا بودند و نتیجه حاصله برای اپوزیسیون از خوش بینانهترین پیشبینیها هم درخشانتر بود.
آنچه در غوغای جنگ داخلی حزب جمهوریخواه خلق برای تغییر رهبری با سکوت برگزار شد، نقش کمال قلیچداراوغلو در پیروزیهای پی در پی رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه در هر انتخابات و هر رفراندوم انجام شده طی ۱۳ سال زمامداری وی بود. نکته مهم این بود که پیروزیهای حزب عدالت و توسعه و اردوغان قبل از نشستن کمال قلیچداراوغو به جای دنیز بایکال رهبر سابق اوپوزیسیون، طی دو دهه (از ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۳) با موفقیت اصلاحات همهجانبه حزب و اردوغان در همه عرصهها قابلفهم بود. اما پیروزیهای اردوغان و حزب وی طی یک دهه بعداز اعتراضات پارک گزی تا انتخابات سراسری ماه مه ۲۰۲۳، همزمان با ناکامیهای فزاینده آنان در سکانداری اقتصاد و سقوط سطح رفاه مردم واقع میشد و توضیحی دمدستی و مورد اجماع نداشت.
ابعاد و جزئیات پیروزی اپوزیسیون
جزئیات حادثه دیروز برای سالهای طولانی از همه سو مورد تجریه و تحلیل قرار خواهد گرفت. اما در مورد ابعاد آن در همین ساعات اولیه بعداز پایان انتخابات میتوان اشاره کرد که از نظر روانی بعداز شکست غیرقابل انتظار ده ماه پیش، اپوزیسیون علیرغم اختلافات درونی و از هم پاشیدن ائتلاف شکستخورده ۶+۱ حزبی پیشین، از نظر روانی غیرقابل تصور بود. حزب جمهوریخواه خلق شهرهای بزرگ تحت رهبری خود را از ۱۱ شهر به ۱۴ شهر رسانید و به اولین حزب کشور از نظر کل آرای مأخوذه تبدیل شد که این مسئله در ۴۷ سال اخیر برای اولین با اتفاق افتاد.
آنچه مهمتر بود، اکثریت مجالس محلی این شهرداریها هم (علاوه بر ریاست شهرداری) به حزب جمهوریخواه خلق رسید. این جنبه از پیروزی دیروز برای موفقیت در کار اداره محلی شهرها بسیار مهم است و نشانه قطعی بودن هم پیروزی و هم شکست در رقابت انتخاباتی پایان یافته مورد بحث است.
ملزومات دموکراسی
برگزاری انتخابات آزادانه تضمینی برای انتخاب شایستهترینها نیست. برای ساختمان یک دموکراسی قابلقبول، حداقل سه پیش شرط دیگر نیز لازم است:
۱. آگاهی کافی در میان رأی دهندگان.
۲. وجود تیمها و رهبران لایق در میان انتخاب شوندگان.
۳. وجود “بازنده های خوب”.
آگاهی کافی در میان رأی دهندگان
حتی اگر شما چهار دهه هم در سوئد زندگی کرده باشید، احتمالا هنوز از تعلق سیاسی هیچ روزنامهنگار یا کانال تلویزیونی مهمی باخبر نیستید. برعکس کافی است که برای اولین بار به برنامه تلویزیونی ترکیه نگاه کنید یا یک روزنامه را در دست بگیرید تا نه تنها از خط و خطوط سیاسی آن باخبر شوید، بلکه حتی تعلق حزبی آن منبع را هم بدانید. سیاسی شدن شدید رسانهها در کنار قطبی بودن شدید جامعه ترکیه، یکی از مهمترین چوبهای لای چرخ دموکراسی در ترکیه است.
نبودن رسانههای بیطرف، امکان اشراف رأی دهندگان بر کارکرد نمایندگان منتخب خود و کاندیداهای انتخابات را دچار معضل جدی میکند.
دو پلاتفرم مهم رسانهای در ترکیه عبارت از کانالهای تلویزیونی سنتی و شبکههای یوتیوبی است که در اولی دست بالا با “اتحاد جمهور” (متشکل از حزب عدالت و وتوسعه، حزب حرکت ملی و یکی دو جریان کوچک) و در پلاتفرم دوم، مخالفین این اتحاد، حاکمیت دارند. همه رهبران این شبکههای یوتیوبی جدید، از چهرههای موفق کانالهای تلویزیونی بزرگ هستند که با استفاده امکانات شگرف تکنولوژی مدرن، به فضای کمهزینه و بدون طمطراق یوتیوب اسبابکشی کرده و کنسرنهای رسانهای بزرگ محل کار قبلی خود را در رقبت بر سر میزان مخاطب شکست دادهاند.
اما این اسباب کشی هم موجب ظهور رسانههای بیطرف به معنی متعارف غربی آن نشده است و تعلق آشکار حزبی همه این کانالهای یوتیوبی عیب جدی این شبکههاست که اتفاقا بسیاری از آنها از سوی روزنامهنگاران حرفهای و موفق ترکیه رهبری میشوند.(جدول زیر)
مهمترین عارضه ناشی از نبود رسانههای معتبر و جدی و در عین حال بیطرف مورد قبول همه جناحهای سیاسی این است که، کشف نوع و میزان موفقیت انتخابشدگان و بررسی اعتبار وعدههای کاندیداها بر عهده انتخاب کنندگان باقی مانده است. رأی دهنده ترکیه روزنامه، کانال تلویزیونی، کانال یوتیوبی و کانالهای شبکه اجتماعی “باب طبع” خودش را میشناسد و بیش از آنکه، کار حرفهای رسانهها در انتخاب کاندید از سوی وی، لحاظ شود، او خودش رسانه موافق خودش را انتخاب کرده است.
کنترل فاکت
مثل کشورهای غربی، در ترکیه نیز، نهادهای کنترل فاکت یا Fact-checking وجود دارند اما توده بزرگ رأیدهندگان وقت و عادت مراجعه به این ارگانها را ندارند. در نتیجه نکته مهم دیگر از نحوه جریان دموکراسی در جامعه ترکیه، درجه بالای اختلاف بر سر “فاکت” است. این پدیده در کشورهای برخوردار از دموکراسی پیشرفته هم اتفاق میافتد. مثلا در سوئد، نرخ بیکاری تا زمان ورود این کشور به اتحادیه اروپا، همیشه با دور قم متفاوت از سوی اقتدار و اپوزیسیون بیان میشد. آنچه به ترکیه مربوط است، گستردگی و میزان بالای اختلاف بر سر انواع آمار و ارقام مهم است. حتی مسائلی نظیر طول مسیر مترو احداث شده طی پنجساله مسئولیت شهردار وقت استانبول، بسته به اینکه میکروفون دست کیست، کاملا متفاوت است. این مسئله یعنی ابهام در فاکت، موجب تدوام قطبی شدن فضای سیاسی و قوام انگیزههای ایدئولوژیکی در رفتار انتخاباتی رأی دهندگان میشود.
از دیگر تفاوتهای مهم سیاست در دموکراسیهای پیشرفته و ترکیه، غیبت مناظره رو به رو میان چهرههای رقیب در کانالهای تلویزیونی است. نخوت طرفهای مقتدر (طرف حاکم) تنها علت سر نگرفتن چنین مناظرهها است. در آستانه انتخابات دیروز، کانال یوتیوبی جونئیت اؤزدمیر یک مناظره یوتیوبی با شرکت دو نفر آکادمسین طرفدار دو کاندید اصلی شهردارای استانبول را به نامهای برک اسن (طرفدار شهردار قبلی و فعلی اکرم اماماوغلو) و باریش ائرتن (طرفدار مورات کوروم از حزب عدالت و توسعه) برگزار کرد.
وجود تیمها و رهبران لایق در میان انتخاب شوندگان
در میان دهها دلیلی که برای شکست حزب عدالت و توسعه در ده سال اخیر وجود داشته است، علیالظاهر، یک تغییر در رهبری اپوزیسیون توانست شکست ماه مه سال قبل را به پیروزی تبدیل کند اما واقعیت، پیچیده و چندلایه است. آنچه در فضای ناکامی مستمر ده ساله بعداز حوادث پارک گزی، رأی دهندگان را در اعتماد به اپوزیسیون دچار تردید کرده بود، کارنامه به غایت منفی احزاب اپوزیسیون در دهههای قبل از اقتدار حزب عدالت و توسعه بود.
نتیجه رهبری حزب جمهوریخواه در اداره محلی شهرهایی مثل ایزمیر و محلات مرفه استانبول و اکثر شهرهای ساحلی جنوب و غرب ترکیه، که بهطور سنتی “قلعه” آنها حساب میشوند، در مقایسه با کارنامه شهرداریهای موفق حزب عدالت و توسعه این بیاعتمادی به لیاقت رهبران جمهوریخواه خلق به عنوان تیم اصلی بلوک اپوزیسیون را تقویت میکرد.
وجود “بازنده های خوب”
اگر انتخابات یک رقابت است، مثل هر رقابت دیگری، تنها طرف برنده ندارد و یک طرف بازنده هم محصول طبیعی و گریزناپذیر این پروسه است. انکار مسئولیت شکست از سوی بازندگان و متهم نکردن داور بازی یا کمیسیون انتخابات به جای پرداختن به ضعفهای تیم خود، نشانه ناپختگی طرف بازنده و آماده نبودن وی برای پیروزیهای آینده است.
ترکیه از این جهت کارنامه خوبی در تمکین بازندگان به نتایج حاصل از انتخابات دارد اما کمال قلیچداراوغلو و تیم اطراف وی را بایستی استثناهایی بر یک رسم نیک عمومی حساب کرد. کمال قلیچداراغلو را باید در کنار بازنده دائمی بودن، نمونه درخشان یک بازنده بد هم نامید. او هرگز شکست را نپذیرفت و همیشه خود را طرف “پیروز” انتخاباتی اعلام کرد که آنها را باخته بود. کاندید حزب جمهوریخواه برای پست ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۸ که بهترین نتیجه انتخاباتی در مقابل حریف نیرومند را به نام خود ثبت کرد، محرم اینجه بود. حتی او هم بعداز روشن شدن باخت بزرگ خود، شبانه از همه رادارها گم شد و تنها به ارسال یک اس ام اس به یک دوست خبرنگار خود اکتفا کرد: “او پیروز شد”(آدام گازاندی!)
این اتفاق یعنی انکار شکست و مسئولیت آن، بعداز ناکامی ماه مه ۲۰۲۳ نیفتاد. ائتلاف ۶+۱ حزبی از هم پاشید و یک دوره نفسگیر برای یارگیری و یارکشی جدید، هم در رهبری جمهوریخواه خلق و هم در صفوف اپوزیسیون شروع شد.
آنچه حزب عدالت و توسعه برای پیروزی انجام نداد
“پوپولیسم” به درجات و انواع متنوع آن در دنیای امروز مُد روز است و در همه این سالها این صفت در کنار نام رجب طیب اردوغان را شنیدهایم. برای یک قضاوت قابلاعتنا در مورد این ادعا به نظر من هنوز زود است. قدر مسلم این است که وی طی یک دهه منجر به ۲۰۱۳، کارهای بزرگی برای کشور خود انجام داده است که ربطی به پوپولیسم ندارند.
اما در آستانه انتخابات دیروز برای تأمین پیروزی مواجه با خواستههایی بود که یک پوپولیست امکان تسلیم نشدن به آنها را نداشت. یکی از این تقاضاها، افزایش حقوق ارتش شانزده میلیونی بازنشستگان بود که اردوغان آشکارا به آن “نه” گفت. او استدلال کرد که بالا بردن جدی این حقوق، هم اثرات تورمی غیرقابل مهار خواهد داشت و هم دست دولت را از همه منابع مالی لازم برای سرمایهگذاری، کوتاه خواهد کرد.
خواست مهم دیگر که از سوی پیروز شماره دو انتخابات دیروز یعنی “رفاه نو” به رهبری فاتح اربکان فرزند بنیانگزار جنبش بازگشت به خویشتن در ترکیه (موسوم به “نگرش ملی”) در مورد مواجه با اسرائیل بود. فاتح اربکان در کنار سیاستمداران محافظهکار معروفی چون احمد داووداوغلو (نخست وزیر سابق) خواهان ورود ترکیه به صحنه درگیری اسرائیل و حماس بودند. حزب عدالت و توسعه بعداز یک سلسله مذاکرت با فاتح اربکان خواستههای وی را قبول نکرد. اگر حزب عدالت و توسعه به بهای ورود به صحنه درگیری در جنگ اسرائیل و حماس، به ائتلاف قبلی خود با حزب رفاه مجدد ادامه میداد، ما امروز با نتیجه دیگری از انتخابات دیروز سر و کار داشتیم. حزب رفاه مجدد با کسب بالای شش درصد آرای کل ترکیه. بیشترین آرای تاریخ خودش را بنام خود ثبت کرد.
اتفاقات ساعات اولیه بعداز اعلام نتایج انتخابات
رفتار اکرم اماماوغلو به عنوان برنده انتخابات قابل پیشبینی بود. او برای طرفدارانی که بسیاری از آنها در طول عمر خو حتی یک پیروزی مهم از طرف حزب جمهوریخواه خلق را بخاطر نداشتند، دو بار سخنرانی کرد. دومین سخنرانی وی همزمان با سخنرانی رجب طیب اردوغان بود که خود این همزمانی، حاوی پیام دعوت به ادامه مبارزه بود. در همان سخنرانی دوم، وی مانع هو کردن طرفدارانش موقع اشاره به رجب طیب اردوغان شد. وی در عین حال گفت که نتایج حاصل از انتخابات مهم هستد. منظور وی از این تأکید، اشاره به نقش دولت مرکزی در اداره محلی و امکان سنگ اندازی مرکز برای تأمین سهم دولت مرکزی از سرمایهگذاریهای کلان در ایالتها و شهرها بود.
سخنرانی رجب طیب اردوغان گویی برای ثبت در تاریخ تنظیم شده بود. او به عنوان یک ناطق بزرگ هر کلمهای را با دقت زرگری انتخاب کرد. بارها بر روی اصل حاکمیت مردم و محترم بودن آرای مردم تأکید کرد و تاریخ ۳۱ ماه مارس ۲۰۲۴ یک “شروع جدید” خواند. این نامگذاری یک رفتار کلیشهای در عالم سیاست است. با این وجود سخنرانی، از بالکن ساختمان رهبری حزب عدالت و توسعه در آنکارا و ایراد سخنرانی همانند همه انتخاباتی که از همان بالکن در مورد آنها نطق پیروزی کرده بود، برای ثبت در تاریخ مهم بود.
مورات کورم نامزد پست ریاست شهرداری استانبول هم به سخنرانی مشابهی در استانبول پرداخت. او به عنوان یک تکنوکرات ناشی در عالم سیاست وارد کارزار انتخاباتی شد و طی این کارزار هر روز به کار خود مسلطتر شد و بعید است که کسی وی را مقصر در شکست دیروز اعلام کند یا انتخاب وی را نابهجا بداند. او سابقه خوبی در پست وزارت و بخصوص در بازسازی مناطق زلزله زده را در کارنامه خود ثبت کرده است. یکی از دستاوردهای انتخابات اخیر، ورود وی به عنوان رهبر سیاسی به صحنه سیاست در ترکیه بود که با توجه به ۴۷ ساله بودن وی، ایفای نقشهای مهمتری در سیاست ترکیه در آینده برای وی دور از انتظار نیست.
■ بعد از مدتها که عادت کرده بودیم فقط خبر بد بشنویم اخبار انتخابات ترکیه نوید مثبتی است از چندین جهت. یکم اینکه پایههای دمکراسی ترکیه پس از لرزشهای دهه اخیر هنوز پا برجا و زنده است بویژه در سالهایی از نیم قرن اخیر که دمکراسی جهانی از بیشترین ضعف و بیماری برخوردار است. دوم - بعد از نتایج، رفتار اردوغان (که سیاستمدارانه و زیرکانه بود) نشان از فضایی سالم در میان رای دهندگان داشت که بهانههای قلدرمآبانه و ضددمکراتیک را بر نمیتابند. سوم - بدلیل نزدیکی ژئوپلتیکی، قومی، مذهبی ترکیه به ایران این تحول را نوید خوبی برای جنبش مردم ایران میبینم. نمیدانم این تاثیر مثبت دقیقا و چگونه بر ایران و کل منطقه عمل کند، اما حس ناشی از عقل سلیم اینچنین الهام میدهد.
با درود فراوان، پیروز
■ ممنون از اظهار نظرتان.
پیچیدگی ساختمان دموکراسی در ترکیه، باید برای ما هشیاری آور باشد. زمانی در صدر مشروطیت، پدران آن انقلاب دچار این خوشبینی بودند که “قانون” (به جای فرمان شاه) یعنی همه چیز. امروز هم تصور ساده شدهای از دموکراسی در بین هموطنان موجود است که گویا “انتخابات آزاد” یعنی همه چیز یا حداقل یعنی “دموکراسی” آنچه در ترکیه اتفاق میافتد، آنچه مردمان در آن حوزه بدان موفق میشوند و حتی ناکامیهای آن جامعه برای ما میتواند درسهای زیادی داشته باشد.
با سپاس. علیرضا اردبیلی
■ من هم مثل پیروز عزیز از نتیجۀ انتخابات شهرداریهای ترکیه؛ از پیروزی دموکراسی بر تحجر سیاسی خوشحالم و امیدوار از تاثیر مثبت آن برای آیندۀ میهن مان. سپاس از آقای اردبیلی برای مقالۀ مستند و امیدبخششان
سلامی
■ من هم با دیدگاه جناب پیروز همسویم.
بهرام خراسانی