مقدمه مترجم:
آیا از اصطلاح «نسلکشی» در جنگ اسرائیل و حماس استفاده نادرست میشود؟(۱)
این روزها پرونده ۸۴ صفحهای که از سوی آفریقای جنوبی به دیوان بینالمللی قضایی سازمان ملل متحد ارائه شده و در آن اسرائیل متهم به ارتکاب نسلکشی فلسطینیها در نوار غزه است، باعث بحثهای فراوانی میان موافقان و مخالفان این پرونده شده است. موضوع پرونده یک امر حقوقی پیچیده است که میباید از سوی ۱۵ قاضی دیوان بر اساس معیارهای حقوقی تعریف شده در «کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی» مصوب دسامبر ۱۹۴۸، ارزیابی و تصمیمگیری شود. اما خشم فزآینده و قابل درک از حملات گسترده اسرائیل به نوار غزه که باعث کشتار دهها هزار غیرنظامی، بهویژه کودکان و زنان شده و این نوار کوچک را که محل زندگی بیش از دو میلیون فلسطینی است، به تلی از آهن و سیمان و خاکستر تبدیل کرده، باعث شده تا هرچه بیشتر موضوع پرونده نسلکشی از منظری عاطفی و سیاسی مورد داوری قرار گیرد و بعد اصلی حقوقی آن، که در صورت تأیید از سوی دیوان میتواند نه تنها پیامدهای سنگینی برای اسرائیل داشته باشد بلکه همچنین باعث تغییراتی عمیق، حتی در سطح تغییر موازنه قوا، در قوانین بینالمللی شود، در سایه قرار گیرد.
از منظر حقوقی نیز میان افراد متخصص در این موضوع بر سر اینکه آیا بر اساس معیارهای تعریف شده در کنوانسیون سازمان ملل عملکرد نظامی اسرائیل در نوار غزه مصداقی از نسلکشی است، نظرات کاملاً متفاوت و بعضاً متناقضی ابراز میشوند. مثلاً در یک گزارش شبکه یک تلویزیون آلمان (۲)، اشتفان تالمون (Stefan Talmon) متخصص سرشناس آلمانی-انگلیسی حقوق بینالملل از دانشگاه بن معتقد است که اتهام نسلکشی علیه اسرائیل در دیوان «پودر شده و به هوا خواهد رفت» و هیچگونه پیامدی نیز نخواهد داشت، در حالیکه دکتر پیتر مالکونتنت (Peter Malcontent) که در دانشگاه اوترخت هلند متخصص تاریخ و امور خاورمیانه است، ضمن تایید این نظر که اتهام نسلکشی آفریقای جنوبی شانس زیادی جهت موفقیت ندارد، معتقد است که این پرونده در نهایت میتواند پیامدهای سیاسی سنگینی برای اسرائیل داشته باشد بطوریکه بر رفتار این کشور و بویژه متحدان غربی آن تاثیراتی عمیق بگذارد.
در باره مستدل بودن پرونده نیز نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی چون اندرو فاینشتاین (Andrew Feinstein)، که پیشتر در آفریقای جنوبی سیاستمدار و عضو کنگره ملی آفریقا (ANC) بود و خود از یک خانواده یهودی میآید که از قتلعامهای یهودیان در روسیه تزاری و آلمان نازی جان سالم بدر برده، معتقد است که پرونده ارائه شده از سوی آفریقای جنوبی بسیار مستدل و دقیق تنظیم شده (۳) و از آن میتوان اتهام نسلکشی اسرائیل را نتیجه گرفت. در مقابل، هفتهنامه معتبر دی تسایت (Die Zeit) آلمان در نوشته جامعی با عنوان «یک جنگ جلوی دادگاه میآید»(۴)، ضمن تایید اینکه اتهامات مطرح شده علیه اسرائیل در دیوان بینالمللی را نمیتوان به سادگی رد کرد، اما حکم نسلکشی صرفاً بر اساس دلایل ارائه شده در پرونده را بسیار بحثبرانگیز میداند.
به اعتقاد دی تسایت، کمتر وکیل امور بینالمللی وجود دارد که اقداماتی مانند بسته شدن موقت نوار غزه توسط اسرائیل را غیرقانونی نداند و اینکه چنین محاصرهای مجازات دستهجمعی است و بمباران مردم غیرنظامی و شلیک به آنها، حتی زمانی که جنگجویان حماس میان این مردم پنهان شوند یا پشت سر آنها سنگر گیرند، جنایت جنگی محسوب میشود. با این حال، به نظر دی تسایت این نتیجهگیری که صرف ویرانیهای عظیم در نوار غزه نقض کنوانسیون نسلکشی است، بسیار مناقشهبرانگیز است، زیرا آنچه که در این میان مهم است وجود یک نیت نسلکشی است و پرونده آفریقای جنوبی این نیت را عمدتاً از اظهارات و لفاظیهای برخی نمایندگان دولت اسرائیل بعد از ۷ اکتبر استخراج میکند، اگرچه ممکن است برخی از این افراد در صورت داشتن قدرت تصمیمگیری به «قصد نسلکشی» عمل میکردند.
بد نیست در اینجا به این حقیقت اشاره شود که هیچ مناقشه حقوقی بینالمللی در یک خلاء سیاسی رخ نمیدهد. آفریقای جنوبی برای دههها یکی از سرسختترین منتقدان سیاست اشغالگری اسرائیل بوده است. نلسون ماندلا و دزموند توتو آن را با سیستم آپارتاید مقایسه میکردند. برای مردم آفریقای جنوبی و بویژه در صفوف کنگره ملی آفریقا این موضوع که اسرائیل تا آخر از رژیم آپارتاید حمایت میکرد، فراموش نشده.
از سوی دیگر دولت آفریقای جنوبی در گذشته همیشه به عنوان مدافع برجسته حقوق بینالملل ظاهر نشده. مثلاً در سال ۲۰۱۵، دولت آفریقای جنوبی آشکارا برای عمرالبشیر، دیکتاتور وقت سودان، جهت یک سفر دولتی به این کشور اجازه ورود و خروج صادر کرد، در حالی که این یک نقض قانون و توهین به دیوان کیفری بینالمللی مستقر در لاهه بود، زیراکه این دیوان به دنبال دستگیری عمرالبشیر بود به بدلیل حکم صادره برای او از سوی دیوان در سال ۲۰۰۹ به ظن جنایت علیه بشریت و بعد از آن نسلکشی در دارفور.(۵)
در آن زمان، دولت کنگره ملی آفریقا حتی به سیستم حقوقی بینالمللی اعتراض میکرد که در آن سیاستمداران، ژنرالها و جنگسالاران کشورهای آفریقایی مسئول جنایات جنگی شناخته میشدند، در حالیکه دولتهای غربی و رهبران آنها نمیشوند. در نتیجه شاید بتوان پرونده فعلی علیه اسرائیل را، حداقل تا حدی، تلاشی دانست جهت استفاده از ابزار حقوق بینالملل علیه کسانی که ظاهراً یا در واقع قدرتمند هستند. صفبندی کشورهای گوناگون در دیوان بینالمللی سازمان ملل حول این پرونده ظاهرا نشان از این موضوع نیز دارد.
مقاله زیر از اکونومیست ابعاد مختلف موضوع پرونده آفریقای جنوبی را به طوری موجز و روشن توضیح میدهد. اگرچه اکونومیست در این نوشته داوری «حقوقی» خود درباره اتهام نسلکشی به اسرائیل را بدون شک و تردید بیان کرده، اما همانطور که در بالا اشاره شد، معیار اصلی حکم حقوقی قضات دیوان بینالمللی سازمان ملل است که باید به دور از جدلها و بحثهای سیاسی منتظرش ماند تا بتوان عیار واقعی اتهام آفریقای جنوبی را محک زد و پیامدهای حقوقی و سیاسی احتمالی آن حکم را ارزیابی کرد.
***
یادداشت سردبیر اکونومیست (۹ ژانویه ۲۰۲۴): این مقاله از زمان انتشار در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۳ بهروز شده است.
آفریقای جنوبی اسرائیل را به ارتکاب نسلکشی متهم میکند
در ۱۱ ژانویه، آفریقای جنوبی پروندهای را در دیوان قضایی بینالمللی سازمان ملل طرح میکند که اسرائیل را به ارتکاب نسلکشی در غزه متهم میکند. فلسطینیها نیز همچون دشمنان دیرینه اسرائیل، مانند ایران، این کشور را به همین جنایت متهم کردهاند. اما این نشان از خشم فزاینده از حمله اسرائیل به این سرزمین (فلسطین) دارد که باعث شده این ادعا به طور فزایندهای از کشورهای دیگر نیز شنیده شود.
معترضان و مفسران در غرب نیز از این اصطلاح استفاده میکنند. کرایگ مخیبر، مدیر دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در نیویورک، در ۲۸ اکتبر نوشت که “این یک کتاب درسی درباره نسلکشی است.” اسرائیل هم ارتکاب نسلکشی را رد کرده و هم حماس را به جنایت متهم کرده است. گیلاد اردان، نماینده دائم اسرائیل در سازمان ملل در ۲۶ اکتبر گفت: «این جنگ با فلسطینیها نیست. اسرائیل در حال جنگ با سازمان تروریستی حماس است که خواهان نسلکشی است». اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل، اتهامات آفریقای جنوبی را «احمقانه» خوانده.
اما نسلکشی دقیقاً چیست و اگر اصولاً وجود داشته باشد، این اصطلاح برای درگیری فعلی چگونه قابل استفاده است؟
پس از جنگ جهانی دوم در دسامبر ۱۹۴۸، سازمان ملل کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی را به تصویب رساند. این کنوانسیون، نسلکشی را به عنوان اعمالی تعریف میکند که هدف آن «از بین بردن کلی یا جزئی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی» است. برخلاف درک رایج از این اصطلاح، سازمان ملل میگوید برای ارزیابی تنها کشتار مهم نیست. «دست زدن به اعمال محاسبهشده عمدی در زمینه شرایط زندگی یک گروه، بطوریکه هدف تخریب فیزیکی آنرا داشته باشند» نیز همین عملکرد را دارد، همچنین وارد کردن «آسیب جدی جسمی یا روحی»، «اقدامات با هدف جلوگیری از تکثیر نسل» و «انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروهی دیگر». طبقهبندی جنایت به عنوان نسلکشی دارای پیامدهای قانونی است. مثلاً، دیوان کیفری بینالمللی میتواند فردی را به دلیل این جنایت متهم کند.
تفاسیر از این کنوانسیون متفاوت هستند، زیراکه چارچوب بسیار وسیعی دارد. پس کدام جنایات نسلکشی است؟
قتل سیستماتیک ۶ میلیون یهودی توسط نازیها نسلکشی بود. همچنین، قصابی سازمانیافته حدود ۵۰۰ هزار نفر از قوم توتسی توسط شبهنظامیان هوتو در رواندا در سال ۱۹۹۴. در هر دو مورد، نابود کردن یک قوم هدف آشکار بود. با این حال، مورد دارفور، در سودان، جایی که در آن حدود ۳۰۰ هزار نفر در سالهای پس از آغاز جنگ در سال ۲۰۰۳ کشته شدند، چندان روشن نیست. آمریکا این را نسلکشی نامید. اما در سال ۲۰۰۵ یک کمیسیون سازمان ملل به این نتیجه رسید که دولت سودان «سیاست نسلکشی را دنبال نکرده است» (اگرچه ممکن است برخی افراد با «قصد نسلکشی» عمل کرده باشند). دولت دونالد ترامپ نیز رفتار دولت چین با اویغورها در سینکیانگ را نسلکشی خواند، اما دیگران با آن مخالفت کردند. این روزنامه (اکونومیست) به این نتیجه رسید که آزار و شکنجه اویغورها توسط چین «وحشتناک» بود، اما نسلکشی نبود.
طبق تعریف سازمان ملل، حماس یک سازمان با هدف نسلکشی است. منشور آن که در سال تاسیس آن ۱۹۸۸ منتشر شد، به صراحت آن را متعهد به محو اسرائیل میکند. در اصل هفتم منشور حماس آمده است: «روز قیامت برپا نمیشود تا زمانی که مسلمانان با یهودیان جنگیده و آنها را نکشند». ماده ۱۳ هرگونه مصالحه یا صلح تا زمانی که اسرائیل نابود نشود را رد میکند. جنگجویان حماس که در ۷ اکتبر به اسرائیل حمله کردند و تقریباً ۱۲۰۰ اسرائیلی (و ملیتهای دیگر) را کشتند، در واقع در صدد اجرای قانون نسلکشی خود بودند.
در مقابل، عملکرد اسرائیل با معیارهای نسلکشی همخوان نیست. شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه اسرائیل، به مانند حماس، «قصد» نابودی یک گروه قومی - یعنی فلسطینیها - را دارد. اسرائیل قصد دارد حماس، یک گروه شبهنظامی را نابود کند و آماده است تا در این راه بسیاری از غیرنظامیان را بکشد. در حالی که برخی از تندروهای اسرائیلی ممکن است بخواهند فلسطینیان را ریشهکن کنند، اما این یک سیاست دولتی نیست.
همچنین اسرائیلیها قصد آشکاری جهت جلوگیری از تکثیر نسل فلسطینیها نشان نمیدهند. اما کسانی که آن را به نسلکشی متهم میکنند، مانند آفریقای جنوبی، به تعداد زیاد غیر نظامیان کشتهشده - تاکنون حداقل ۲۳ هزار نفر - اشاره میکنند و مدعی هستند که محاصره نوار غزه با معیار «شرایط زندگی» مطابقت دارد. اسرائیلیها به وضوح “آسیب جدی جسمی یا روحی” به فلسطینیها وارد کردهاند. آنها همچنین تعداد زیادی از مردم را از شمال نوار غزه آواره کردهاند. اگر به این افراد اجازه بازگشت داده نشود، این میتواند تخریب بخشی از قلمرو آنها یا همان طور که یان اگلند، رئیس سابق سازمان ملل متحد در زمینه تلاشهای بشردوستانه و امدادی هشدار داده است، انتقال اجباری جمعیت قلمداد شود.
اقدامات ارتش اسراییل حتی اگر از مرز نسلکشی نیز عبور نکرده باشد، باز هم میتواند اشتباه باشد. همانطور که سازمان ملل در گزارش خود در دارفور نتیجه گرفت، «جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی که مرتکب شدهاند... ممکن است کمتر از نسلکشی جدی و شنیع نباشند».
——————-
1- https://www.economist.com/the-economist-explains/2023/11/10/how-the-term-genocide-is-misused-in-the-israel-hamas-war
2- https://www.tagesschau.de/ausland/afrika/klage-suedafrika-israel-voelkermord-100.html
3- https://www.derstandard.at/story/3000000202604/voelkermordklage-suedafrikas-ordnet-ereignisse-in-gaza-mit-bemerkenswerter-praezision-ein
4- https://www.zeit.de/2024/03/voelkermord-klage-israel-gazastreifen-suedafrika-krieg
5- https://www.zeit.de/2020/24/omar-al-baschir-diktator-gefangenschaft-sudan-voelkermord-darfur