A Chilling Photograph's Hidden History
Twenty-six years ago, a picture of an execution in Iran won the Pulitzer Prize. But the man who took it remained anonymous. Until now.
The Ayatollah's agents come calling
By JOSHUA PRAGER
Wall Street Journal - December 2, 2006; Page A1
روایتی از مقاله منتشره در وال استریت جورنال دوم دسامبر ٢٠٠٦
دوشنبه پنجم شهریور ماه ١٣٥٨ شهر سنندج شاهد محاکمه و اعدام دستجمعی ١١ کرد است که در برابر یازده پاسدار به صف ایستادهاند، فرمان آتش و تن به خاک افتاده ی یازده تن بر فیلم کداک دوربین نیکون اف ای خبرنگار عکاس روزنامه اطلاعات نقش میبندد. عکاس، «جهانگیر رزمی» امروز پس از بیست و هفت سال اسرار از قصهی خویش بر میدارد و در مصاحبه با خبرنگار وال استریت جورنال از آن روز و حکایت عکسی سخن میگوید که چند ماه بعد اما بدون نام عکاس برنده جایزه پولیتزر میشود. برای تنها بار در تاریخ نود ساله پولیتزر جایزه به عکسی داده میشود که ناشر بینالمللی آن از اعلام نام عکاس خودداری میکند. این عکس نیز همچون عکس ادوارد آدامز عکاس آسوشیتد پرس که پولیتزر ١٩٦٩ را برای عکس اعدام در سایگون گرفت صفحات روزنامههای جهان را پر میکند بیآنکه از نام عکاس خبری باشد. امروز هم همچنان وب سایت پولیتزر برنده جایزه را یک عکاس بدون نام (و نه ناشناس) یونایتد پرس برای عکس "جوخه آتش" از ایران معرفی میکند.
جاشوا پراگر خبرنگار وال استریت جورنال چهارسال پیش با مشاهدهی کتاب برندگان پولیتزر متوجه این عکس شده و برای پیداکردن عکاس و روایت داستان او به تحقیق میپردازد و سرانجام سال قبل عازم ایران میشود. داستان منتشره در شماره امروز روزنامه وال استریت این سر عکاس را باز میگوید. آقای رزمی از داستان گرفتن عکس و ارسال آن به تهران میگوید و گرفتاریهایی که برایش ایجاد میشود. او بیاد میآورد که پس از شروع ناآرامیهای کردستان به عنوان عکاس روزنامه اطلاعات به همراه «خلیل بهرامی» خبرنگار دیگری که ظاهرا مورد اعتماد خلخالی بوده به منطقه اعزام میشود و در روز واقعه با اجازه آیتالله خلخالی در دشتی که حکم اعدام اجرا میشده حضور مییابد و مجموعا هفتاد عکس میگیرد که بعدها همه را از بین میبرد اما فقط کانتکت آنها را نگاه میدارد که بیست و هفت تای آن امروز در سایت وال استریت جورنال قابل دیدن است در لینک:
محمد حیدری ادیتور روزنامه اطلاعات از ترس آنکه برای خبرنگارش گرفتاری پیش نیاید نام او را از زیر عکس حذف میکند ولی عکس را بدون نام به صفحه اول اطلاعات سه شنبه ٦ شهریور میسپارد تا در بالای شش ستون چاپ شود.
«ساجید ریزوی» مسئول دفتر یونایتد پرس در تهران عکس را از اطلاعات میخرد و آن را در جهان منتشر میکند و سرانجام «لاری دو سانتس» مدیر ارشد یونایتد پرس با فرض آنکه عکس را یک عکاس آژانس خودش گرفته آنرا به نام یونایتد پرس برای جایزه پولیتزر کاندید میکند که با رای داوران به عنوان بهترین عکس خبری سال ١٩٨٠ انتخاب میشود. بعدها هم جهانگیر رزمی از بازخواست مامورین به این دلیل که از خلخالی مجوز داشته رهایی مییابد اما نام عکاس در ملاء عام پنهان باقی میماند. عکس اما نه تنها شهرت جهانی میيابد که به سمبل مبارزات مردم ایران و نشانهای از خشونت رژیم هم بدل میشود. جایزه اما همچنان بیصاحب میماند تا بدان جا که برخی آن را به کاوه گلستان نسبت میدهند و پس از مرگ کاوه در کردستان عراق بردن جایزه پولیتزر هم به دنبال گزارش بیبیسی جزء افتخارات او انتشار دوباره مییابد. از جمله خود من هم به نقل از بیبیسی بر این باور بودم و در مرثیهای برای کاوه گلستان در ایران امروز چنین نوشتم. امیدوارم امروز با این یادداشت حق عکاس واقعی را هم باز پس داده باشم.
وال استریت در سایت ویژه این گزارش همچنین ادعا میکند که رضا دقتی عکاس معروف ایرانی مقیم پاریس هم تعدادی از عکسهای اعدام های کردستان را به مجله پاری ماچ فرستاده و مدعی شده که عکس معروف نیز از آن او بوده است و به عبارتی خودرا برنده پولیتزر معرفی کرده است. صحت و سقم این ادعای وال استریت جورنال البته بر این قلم روشن نیست. به هرحال رازمگوی دیگری بازگفته میشود و تاریخ ورق دیگری میخورد.
برای دیدن مصاحبه با خبرنگار وال استریت جورنال لینک زیر را کلیک کنید: