ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 05.11.2023, 20:43
جنگ غزه و رشته‌های بافته‌شده

حمید فرخنده

در دهه‌های گذشته رسم امریکا و کشورهای اروپایی چنین بوده است که هرگاه جنگی میان اسرائیل و نیروهای مختلف فلسطینی از کرانه باختری گرفته تا نوار غزه و یا حتی در جبهه شمالی، میان حزب‌الله و اسرائیل در‌می‌گرفته است، برای جلوگیری از کشته شدن غیرنظامیان و به دلایل انسانی، بلافاصله خواستار آتش‌بس و بازگشت طرفین به میز مذاکره می‌شدند. قبول یا عدم قبول درخواست آتش‌بس از سوی اسرائیل البته هیچ‌وقت مانع روابط نزدیک این کشورها با اسرائیل نبوده است.

در جنگ اخیر اما علیرغم بی‌سابقه بودن میزان کشتار انسانی، ویرانی‌ها و مصائبِ مجازات دسته‌جمعی ساکنان غزه، امریکا و عمده کشورهای اروپایی به‌علاوه کانادا و استرالیا به قطع‌نامه مجمع عمومی سازمان ملل برای آتش‌بس رای موافق ندادند. به‌طور بی‌سابقه‌ای امریکا به این قطع‌نامه رای مخالف داد و اکثر کشورهای مهم اروپایی به‌جز فرانسه، اسپانیا و‌ نروژ رای ممتنع دادند.

اینکه در جنگ اخیر حتی به قطع‌نامه آتش‌بس که چیزی بیش از یک درخواست و یا ژست و حرکت سیاسی نیست و اسرائیل هم الزامی به پذیرش آن ندارد [چون اسرائیل می‌تواند مانند برخی موارد قبلی تا پذیرش آن این پا و آن پا کند یا به قبول معرف «کار» خود را انجام دهد]، رای موافق داده نمی‌شود، هم بر امریکا و هم بر کشورهای اروپایی در کوتاه‌مدت و در دراز مدت هزینه‌هایی تحمیل خواهد کرد.

البته جنگ هنوز ادامه دارد و همه ابعاد آن قابل پیش‌بینی نیست، اما از هم‌ اکنون می‌توان پیش‌بینی کرد که سیاست یک‌جانبه امریکا و کشورهای اروپایی و حتی سکوت نسبی احزاب اپوزیسیون این کشورها در برابر آنچه در غزه می گذرد، چه هزینه‌هایی در عرصه ملی و بین‌المللی بر دوش آنها می‌گذارد.

بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد نقش امریکا نیز در تحولات جهانی دستخوش تغییر و تحول شد. نقش میانجی‌گرایانه امریکا در قرارداد صلح اسو در سپتامبر ۱۹۹۳ و صحنه دست دادن اسحاق رابین و یاسر عرفات با حضور بیل‌ کلینتون در حیاط کاخ سفید را می‌توان سرآغاز این تغییر وجهه امریکا در افکار عمومی جهان، به‌ویژه در میان کشورهای عرب و ملت‌های خاورمیانه دانست. دو سال بعد در ۱۹۹۵ دخالت نظامی امریکا در شکستن محاصره سارایوو و کشتار مسلمانان به‌دست صرب‌ها، بازهم به تقویت وجهه مثبت امریکا به‌ویژه نزد مسلمانان کمک کرد. ایالات متحده از امپریالیستی که به هر قیمتی حامی اسرائیل بود و فقط برای کودتا یا دفاع از دیکتاتورها در این یا آن کشور جهان دخالت نظامی می‌کرد، به کشوری که می‌تواند برای کمک به مسلمانان، نجات جان آنها از کشتار و یا اصولا دفاع از مظلومان و بیگناهان نیز وارد عمل شود، تغییر یافت.

این روند مثبت به‌جز وقفه‌ای در دوران جورج بوش پسر ادامه یافت. سخنرانی تاریخی باراک اوباما در دانشگاه قاهره در ۲۰۰۹ خطاب به مسلمانان و انتقادهای تند او به اسرائیل و سیاست‌های بنیامین ناتانیاهو در دوران ریاست جمهوری‌اش ادامه آن روند مثبت بود.

اکنون اما با مخالفت امریکا با درخواست آتش‌بس در جنگ نابرابر غزه و صحنه‌هایی که از کشتار غیرنظامیان و ویرانی‌ها هر روزه به جهان مخابره می‌شود، گویی بسیاری از رشته‌هایی که سیاست خارجی امریکا طی سه دهه گذشته در خاورمیانه بافته بود، پنبه شده است. این بازگشت به عقب، هزینه‌های درازمدتی به امریکا در سطح جهانی و بویژه درمیان ملت‌های خاورمیانه تحمیل می‌کند. سفرهای مکرر آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا برای «وقفه انسان‌دوستانه» در حملات اسرائیل به غزه نیز از جمله برای کاهش دامنه این آسیب به وجهه امریکاست.

سفرهای وزیر خارجه امریکا به اسرائیل تلاشی برای رهایی جو بایدن از مخمصه سیاست داخلی و انتخابات ریاست جمهوری سال آینده امریکا نیز هست. چراکه اوجگیری مخالفت‌های داخلی و جهانی با حمایت سیاسی و نظامی دولت بایدن از اسرائیل، دمکرات‌ها را تضعیف و احتمال بازگشت جمهوری‌خواهان در قامت دونالد ترامپ را افزایش داده است.

کشورهای اروپای غربی، کانادا و استرالیا نیز که در دهه گذشته با موج گسترده‌تری از پناهندگان  از کشورهای اسلامی روبرو بوده‌اند، درحال دست و پنجه نرم کردن با هزینه‌های اجتماعی و مشکلات فرهنگی جذب این پناهندگان در جوامع خود هستند. عدم موافقت این کشورها با درخواست آتش‌بس علاوه بر افزایش بی‌اعتمادی به غرب در افکار عمومی عمده کشورهای اسلامی خاورمیانه، بر میزان بی‌اعتمادی مهاجران اکثرا مسلمان عرب به جامعه میزبان و احزاب سیاسی این کشورها که عمدتا در جنگ اخیر یا کاملا از اسرائیل دفاع کرده‌اند و یا سکوت اختیار کرده‌اند، خواهد افزود. این موضوع به نوبه خود به دوقطبی شدن این جوامع و بر هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی این کشورها خواهد افزود. رای ممتنع این کشورها به قطع‌نامه آتش‌بس در کوتاه مدت می‌تواند بر انتخابات آتی این کشورها نیز کم‌وبیش تاثیرگذار باشد.

دلایل بی‌توجهی یا کم‌توجهی به مسئله فلسطین در کشورهای غربی خود موضوع مهمی است که در جای خود باید به آن پرداخت.

تا همین‌جا، به نظر می‌رسد ایران علیرغم شعارهای همیشگی در حمایت از فلسطینی‌ها و علیه اسرائیل و علیرغم کمک‌های مالی به حماس و حمایت‌های مالی و نظامی از حزب‌الله هشیارانه پای خود را از درگیری در جنگ اسرائیل و حماس بیرون کشیده است. اسماعیل هنیه چند روز پیش بی‌سروصدا به تهران رفت و با رهبر جمهوری اسلامی دیدار کرد. اینکه خبر این دیدار در ایران چند روز مسکوت گذاشته می‌شود و یک روز بعد از سخنرانی حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان، منتشر می‌شود خود گویای این است که ایران فتیله دخالت خود در این جنگ را کاملا پایین کشیده است.

جالب است که برخی از نیروهای سیاسی اپوزیسیون که کمک ایران به حماس و سازمان‌های افراطی مشابه و یا دخالت‌هایش در منطقه را به حق محکوم می‌کنند، حال که ایران نه مستقیما و نه از طریق حزب‌الله نمی‌خواهد وارد درگیری با اسرائیل شود و بعد از سخنرانی حسن نصرالله اعلام می‌دارند «کوه موش زایید»! مگر به نفع منافع ملی ما بود که ایران از طریق حزب‌الله جبهه جدیدی علیه اسرائیل بگشاید؟

به‌هرحال ایران با کنار کشیدن فعلی خود از آتش جنگ، نظاره‌گر تخریب بیش از پیش چهره نتانیاهو بدست خودش است. و همچنان تماشاگر افت وجهه سیاسی امریکا و کشورهای اروپایی در میان کشورهای عرب و اسلامی خاورمیانه. اگر ایران از طریق حزب‌الله وارد جنگ با اسرائیل شده بود، نه تنها ایران غیرمستقیم وارد جنگ با اسرائیل شده بود با همه مخاطراتی که در بر داشت، بلکه نتانیاهو را از زیر ضرب خارج کرده بود. چراکه او اسرائیل را درحال جنگ با ایران و مورد هجوم قرار گرفته از هر طرف اعلام می‌کرد، نه در حال بمباران بی‌گناهان در غزه. سیاست یک‌طرفه امریکا و اروپا در برابر اسرائیل، ایران را تا حدی از انزوای منطقه‌ای بیرون آورده است.



نظر خوانندگان:


■ فرخنده گرامی، صحنه سیاسی کنونی در خاور میانه صرفا صفحه شطرنج نیست، این حجم از خشونت و دردهای انسانی همه افراد مسئول را به باز نگری عمیق باور های خود وامیدارد. خون‌ریزی های اخیر و در پیش تاثیرات ماندگاری در زندگی مردم منطقه از جمله ایران خواهد داشت. نقش انکار ناپذیر ایران در جنایات کنونی، چه کشتار بیگناهان در اسرائیل و چه تنها شادمان فاجعه غزه، از خاطره جهانیان، چپ و راست و میانه، پاک نمی‌شود. حتی روسیه که از ذینفع های اصلی فاجعه است در زمان مقتضی ممکن است از این وجهه منفی ج.ا. برای قربانی کردن ایران در جهت منافع دیگرش استفاده کند.
به هر جهت با یک نتیجه‌گیری شما موافقم، که در حال حاضر ج.ا. خود را برنده این حمام خون می‌داند. در مورد امریکا باید گفت که سیاست‌گذاران پنتاگون امروز استراتژی دقیق و حساب شده‌ای در منطقه ندارند، چرا که خود درگیر تشتت آرا و عدم تکلیف آینده قدرت در امریکا هستند. همینطور که گفتید سفر های بلینکن قبل از آنکه حساب شده و در جهت سیاست خاور میانه‌ای باشد، جلوگیری از ضربه منفی انتخاباتی است.
با سپاس، پیروز


■ محور اساسی استدلال شما اینست که چون برخورد دولتهای غربی مورد قبول کشورهای عربی نیست و فاصله سیاست‌ورزی غربی‌ها را از دنیای عرب بیشتر می‌سازد، اشتباه است. حال اینکه مهمترین مولفه سیاست غرب نه بر خشنودسازی اعراب استوار است. البته قطعا جایی در محاسباتشان دارد ولی نه آنطور که شما برجسته می‌کنید. چرا که منافع دراز مدت آنان ترسیم‌کننده خطوط اصلی و استراتژیک‌شان در سیاست ورزی است.
بنظر من آقای فرخنده شما دیدگاهی هدف‌گرایانه دارید و آنهم هدف‌های کوتاه. دوم، مقایسه برخورد غرب با آتش‌بس میان اسراییل و فلسطینیها و اعراب در گذشته و حال قیاسی مع الفارق است. ۱. بربریت و جنایتی که حماس در ۷ اکتبر انجام داد بی‌سابقه است. ۲. هنوز ۲۴۰ گروگان اسراییلی شامل زنان و کودکان در اسارت حماس‌اند.
فرهاد ارزیده


■ جناب فرخنده، ارزیابی شما یک جانبه است. حمله گروه تروریستی و بنیادگرای حماس به اسرائیل و کشتار حداقل هزار غیر نظامی و گروگان گرفتن حتی کودک ۹ ماهه قابل سکوت نیست. شما کوشیده‌اید تنها تلاش‌های مرگ و زندگی اسرائیل را برای نابودی این دشمن بنیادگرا که به کمتر از نابودی اسرائیل تن نمی‌دهد محکوم کنید. شکی نیست که واکنش مشت آهنیَن اسرائیل نیز بویژه در بستن آب و غذا و مایحتاج زندگی بر مردم بی‌گناه غزه توجیه ناپذیر است اما حماس خود دشمن درجه یک مردم بی‌گناه غزه است و به آنان به عنوان کوشت لب توپ نگاه می‌کند و از درد و رنج آنان در این جنگ خانمان سوز بهره گیری سیاسی می‌کند، باید شدیدا محکوم گردد.
در ضمن به باور من خامنه‌ای نیز که به صدها میلیون و شاید میلیادها دلار از سفره مردم ایران را خرج “محور مقاومت” با هدف نابودی اسرائیل کرده و در روشن کردن آتش این جنگ دخالت دارد نیز فراموش کرده‌اید. اگر خامنه‌ای خود را کنار کشید زیرا از سنبه پر زور آمریکایی‌ها ترسید. فراموش نکیند که “حفظ نظام اوجب واجبات است” تا زمانی که گروه‌های بنیادگرای شیعه با پشتیبانی خامنه‌ای در منطقه فعالند و راست افراطی و فلسطینی ستیز فرمان اداره کشور اسرائیل را در دست دارد، خاورمیانه روی آرامش نخواهد دید.
شهرام


■ آقای شهرام گرامی، من پاسخی را که یکی از کامنت‌‌گذاران در فیس‌بوک زیر مطلبی در همین مورد نوشته است و پاسخ من به شما هست را در اینجا می‌آورم: هر عنصری مسئول اعمال خودش هست. اسرائیل به عنوان یک کشور مسئول می‌توانست هزاران کودک و زن و آواره را قصابی نکند ولی تصمیم گرفت اینکار را بکند بنابراین مسئول اعمالش هست. حماس هم مسئول اعمالش در خاک اسرائیل هست.
یک سوال از شما: اگر حماس چند تا گروگان اسرائیلی بگیره و گروگان‌ها را ببره در یک مدرسه در اسرائیل پناه بگیره شما فکر می‌کنید اسرائیل میره اون مدرسه را بمباران میکنه؟ اگر جواب شما نه هست دقیقا همین کار را اسرائیل داره در غزه انجام میده.
من در نوشته‌های قبلی‌ام راجع به نقش منفی جمهوری اسلامی و رهبر آن در کمک به حماس و دیگر گروهای افراطی فلسطینی و نقش منفی جمهوری اسلامی و این گروه‌ها در برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطین نوشته‌ام و فکر نمی‌کنم لزومی باشد ذیل هر یادداشتی آن را تکرار کرد. اینکه جمهوری اسلامی در برابر سمبه پر زور امریکا عقب‌نشینی نیز صحیح است. همینکه حداقل این اندازه از درک و واقع‌گرایی سیاسی داشته باشند که کشور را وارد جنگ نکنند خودش امری مثبت است.
حمید فرخنده


■ جناب فرخنده گرامی. طرح آتش بس، آن گونه که در آن قطعنامه آمده، و شوربختانه تروریسم حماس را محکوم نکرده، از این نکته‌ی مثبت برخوردار است که از منظری انسانی و برای جلوگیری از گسترش فاجعه در غزه مطرح شده است. بگذریم از این که شمار بسیاری از کشورهایی که به این قطعنامه رای داده اند، کمتر ین حقوق انسانی را رعایت نمی‌کنند. اما نقاط ضعف این طرح نیز بسیار مهم و اساسی است. جان کلام طرح آتش بس فوری، به معنای پذیرش وضع موجود است. وضع موجود از چه قرار است؟ حماس پیروزمندانه، گروگان‌های اسرائیلی را در اختیار داشته باشد. حماس، برای تروریسم و کشتار دهشتناکی که آفریده، از پیامدهای آن در امان بماند. حکومت حماس بر نوار غزه، به عنوان واقعیت موجود، پذیرفته شود. هواداران صلح، به جای انتقاد یک سویه از اسرائیل، می‌باید در گام نخست و همزمان، از اسرائیل بخواهند که به بمباران غزه پایان دهد و حماس را به آزادی گروگان‌ها ملزم کنند. بدون طرح چنین خواستی دو جانبه، طرح آتش بس فوری، حتا اگر تروریسم حماس هم محکوم شود، باز هم در عمل، به معنای حمایت از تروریسم، پذیرش حکومت حماس به عنوان دِفاکتو، و به انتظار نشستن ِ فاجعه ای دیگر در آینده است.
فریدون


■ مایه شرمساری است که سازمان ملل در این مورد دخالتی نمی‌کند. آیا نمی‌شود سازمان ملل اقدام کند و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در غزه مستقر شوند و گروگانها آزاد شده و حماس نیز خلع سلاح و از غزه بیرون رانده شود؟ بدون این دخالت فقط با جنگ و کشتار از هر دو طرف همچنان رو به رو خواهیم بود.
حکومت اسلامی نگرانیش از ملت ایران است و می‌داند ورود مستقیم به این مناقشه به علت نداشتن پایگاه مردمی می‌تواند باعث سرنگونی‌اش شود. اگر در مثل مناقشه نیست را کنار بگذاریم مثال جناب فرخنده در باره گروگان‌گیری کمی خنده‌دار است ولی می‌شود یک جور دیگر این را مطرح کرد: فرض کنید طالبان از زیر زمین مدرسه یا بیمارستان در هرات هر روزه مشهد یا بیرجند را راکت باران کند حالا توصیه ایشان به حکومت و قوای نظامی چیست؟ ترجیح می‌دهند که اهالی مشهد و بیرجند تلف شوند و تنها دنبال راه‌های دیپلماتیک برای جلوگیری از این تجاوز بروند؟
عده‌ای کار حماس را تروریستی می‌دانند بدون آنکه به تروریست بودن این سازمان اذعان داشته باشند مثل “بیانیه هشتاد نفر از فعالان سیاسی و مدنی ایران”. واقعیتاین است که حماس دست به قمار زد و دیگر جایی در غزه نخواهد داشت و این جنگ را بدون دخالت سازمان ملل هم چنان از دو طرف قربانی می‌گیرد.
سالاری


■ آقای سالاری گرامی، رئیس سازمان ملل که تاکنون چندین بار درخواست آتش‌بس داده و مجمع عمومی هم ۱۰ روز پیش با ۱۲۰ رای موافق به قطع‌نامه آتش‌بس رای داد. سازمان ملل قدرت اجرایی ندارد، فقط شورای امنیت قدرت اجرایی دارد که آنجا نیز امریکا حتما قطع‌نامه دخالت برای پایان دادن به جنگ را ‌تو می‌کند. کمااینکه به درخواست آتش‌‌بس رای مخالف داد.
اما در مورد بمباران‌های اسرائیل و کشتار مردم غزه: برای پیدا کردن راهی که غیرنظامیان کشته نشوند بشر جنگ را هم قاعده‌مند کرده است. برای آن قوانین گذاشته‌‌اند و مرجع داوری معین کرده‌اند تا از کشتار غیرنظامیان و مجازات دسته‌جمعی بیگناهان در جنگ جلوگیری شود و یک طرف نتواند طرف دیگر را مقصر جنابت در حق غیرنظامیان معرفی کند. طبق همین قوانین جنگی اسرائیل حق دارد نیروهای حماس را تحت تعقیب قرار دهد، با آنها بجنگد و با فرستادن کماندوهای ویژه پلیس با پشتیبانی نیروی نظامی آنها را دستگیر و محاکمه‌شان کند، اما نمی تواند برای نشانه گرفتن یک نیروی حماس یا پناهگاهی متعلق به حماس ساختمانی که چنین نیرویی در آن پناه گرفته بعلاوه ساختمان‌های اطراف آن را با بمباران‌های خود بلکل بر سر ساکنان غیرنظامی آوار کند. کما اینکه اگر نیروهی حماس فرار کرده بودند و در داخل اسرائيل در برخی ساختمان‌های مسکونی پنهان شده بودند و مقاومت از خود نشان می‌دادند اسرائیل برای کشتن نیروهای حماس با بمباران ساختمان هایی که در آن بیگناهان زیادی زندگی می‌کردند را بر سر همه خراب نمی‌کرد تا در کنار کشته شدن یک یا ۱۰ نیروی حماس ۱۰۰ شهروندش نیز کشته شوند. در مورد مثال طالبان و حمله فرضی به مشهد هم ایران حق ندارد بخاطر پاسخ دادن به موشک طالبان کاری که اسرائیل در غزه می‌کند را با مردم بیگناه افغانستان بکند.
حمید فرخنده


■ آقای فریدون عزیز، به قول علما «اثبات شئ نفی ما ادا نمی‌کند». یعنی موافقت با آتش‌بس به معنای مخالفت با آزادی گروگان‌ها نیست. از این گذشته کشورهایی که رای منفی یا ممتنع به قطع‌نامه آتش‌بس دادند اگر واقعا مشکل‌شان نکته‌ای بود که شما می‌گویید، می توانستند اعلام کنند اگر بطور صریح محکومیت حمله حماس و تقاضای آزادی گروگان‌ها در قطع‌نامه قید شود، به آن رای موافق خواهند داد.
حمید فرخنده


■ چرا باید آمریکا آن طرح یاد شده توسط شورای امنیت یا هر مرجع ذیصلاح دیگر را وتو کند:  آزادی گروگان‌ها، استقرار نیروهای حافظ صلح و اخراج حماس از غزه.  اگر کسی مخالف آن باشد بی‌شک روسیه و ایران هستند نه غرب. عجیب نیست که طرفداران فلسطین آن موقع که روسیه و ایران سوریه را به ویرانه تبدیل می‌کردند و یا سلیمانی در عراق نزدیک کربلا آدمکشی می‌کرد و سنی‌ها را کوچ می‌داد و یا همین الان که روسیه به تجاوز خود بر علیه اوکراین ادامه می‌دهد اینقدر حرف از حقوق انسانها نمی‌زدند و نمی‌زنند. یک جای این نوع برخورد دوگانه ایراد اساسی دارد که همه دیگر به آن واقف‌اند.
سالاری


■ آقای فرخنده با توجه به اینکه دولت اسرائیل دولتی دست راستی افراطی و کاملا فلسطین ستیز است اگر بر فرض محال حماس گروگان‌هایش را در مدرسته ای در داخل اسراییل نگه می‌داشت، به جای بمباران‌های فله‌ای رویکرد متفاوتی برای ازادی آنها اتخاذ می‌کرد. پرسش اینجاست که چرا حماس که از مشت آهنین اسراییل در برابر حمله ترورویستی‌اش به اسراییل آگاه بود، مردم بی‌گناه خود را سپر بلای حملات اسراییل قرار داد. گفتن اینکه حماس و اسرائیل مسئول اعمال خود هستند کافی نیست، مسئولیت ما این است که به جای ارزیابی‌های یک جانبه و ضمن انتقاد به رویکرد افراطی دولت اسرائیل بنیاد گرایی تروریستی اسلامی را شدیدا محکوم کنیم. خامنه‌ای برای نجات نظام غیر محبوب و مشروعیت‌باخته‌اش عقب‌نشینی کرد و حتی با تصویب قطعنامه سازمان ملل که شامل تشکیل دو دولت بود رای مثبت داد و در واقع دولت اسرائیل را علیرغم رجزخوانی‌های چند دهه‌اش مبنی بر نابودی اسرایئل به رسمیت شناخت. وی که در قضیه کووید با دستور ممنوعیت ورود واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی مخالفت کرد و باعث مرگ حداقل ۷۵ هزار نفر شد، پشیزی برای ایرانی و ایرانی‌ها قایل نیست و نباید به عقب‌نشینی وی اعتبار بخشید!!
شهرام



■ جناب فرخنده. اشاره ی من به قطعنامه از این منظر بود که این گونه قطعنامه ها، ارزش حقوقی ندارند و گاه رای مثبت و منفی یا ممتنع، به معنای ابراز سیاست واقعی کشورها نیست. دیگر این که من نگفته ام که مدافعان آتش بس فوری با آزادی گروگان ها مخالف اند. آن چه من گفته ام این که تقدم و تاخر آتش بس و سپس آزادی گروگان ها پذیرفتی نیست. به گفتار ی دیگر، آزادی گروگان ها، شرط آتش بس است و نه نتیجه ی آن. نادیده گرفتن این مهم، برای حماس امتیازهایی دارد که به آن ها اشاره کرده ام.
من تصور می کنم برخی نکات در دیدگاه شما قابل تامل است. از دوستی پرسیده اید:» اگر حماس چند تا گروگان اسرائیلی بگیره و گروگان‌ها را ببره در یک مدرسه در اسرائیل پناه بگیره شما فکر می‌کنید اسرائیل میره اون مدرسه را بمباران میکنه؟« البته پاسخ شما نه است و با این قیاس بمباران و حمله نظامی به غزه را نکوهش می کنید. این قیاس پاسخگوی مسئله نیست. البته مقابله با هر اقدامی در درون کشور، که امنیت شهروندان را به مخاطره افکند، در حوزه اقدامات پلیس و نیروهای انتظامی است و نه ارتش و نیروی هوایی و دریایی آن کشور. اما این جا با چنان وضعیتی روبرو نیستیم که اقدامات پلیسی (درون مرزی) را توصیه می کند. بر پایه اصول حقوق بین الملل اگر حکومت ب ( حماس که در سرزمین غزه حاکمیت دارد) به کشور ب (اسرائیل) حمله نظامی کند و امنیت مرزها و شهروندان آن را به مخاطره اندازد، در این صورت کشور ب، از حق دفاع مشروع برخوردار است. طبیتعن حق دفاع مشروع، نافی رعایت قوانین جنگ و پرهیز از تلفات غیرنظامیان نیست.
خویشکاری هر دولتی، تامین امنیت شهروندان و مرزهای کشور است. دولتی که در انجام این خویشکاری درماند، فلسفه ی وجودی خود را از دست داده است. این به معنای پذیرش اشغالگری اسرائیل هم نیست. از این روست که من بر این نظرم که طرح آتش بس فوری، در اوضاع کنونی سازنده نیست. به این دلیل که اقدام و تروریسم حماس، یعنی حمله نظامی، کشتار غیر نظامیان، گروگان گیری و سپس آتش بس و مذاکره برای آزادی گروگان ها نباید به عنوان یک رویه تحمل شود. در گام نخست می باید گروگان ها آزاد شود و بلافاصله پس از آن حمله نظامی به غزه متوقف شود و نه برعکس. گام های بعدی باید به تشکیل دولت فلسطینی ختم شود تا این منطقه روی صلح و آرامش را ببیند.
فریدون