تحلیلی بر حمله غافلگیرانه شبهنظامیان حماس به اسرائیل و شکستن تابوی سیستم اطلاعاتی-حفاظتی آن
با توجه به حمله تروریستی مرگبار حماس به اسرائیل در روز شنبه ۷ اکتبر، بسیاری تحلیلگران نظامی به درستی شکست در رهگیری و جلوگیری از حمله را «شکست اطلاعاتی اسرائیل» میدانند. بسیاری از آنها به ویژه با توجه به سسیستم عملیاتی تحسینبرانگیز و افسانهای سازمان امنیت و اطلاعات اسرائیل که زبانزد جهانی داشت از این حمله شگفتزده شدهاند.
در این کارزار میتوان تحلیل کرد که رژیم اسلامی ایران در جنگ سایبری برعلیه اسرائیل و آمریکا برنده است. نمیتوان به سادگی تحلیل کرد که حمله تروریستی شبه نظامیان حماس و جهاد اسلامی فلسطین صرفا یک «شکست اطلاعاتی اسرائيل» بود، بلکه میتوان گفت که رژیم اسلامی ایران از طریق سازمان دفاع غیرعامل که سالهاست در پیشبرد امکانات جنگ سایبری با روسیه همکاری نزدیکی داشته، در برنامهریزی حمله حماس به اسرائيل مؤثر و موفق بوده است.
جنگ سایبری را میتوان چنین تعریف کرد «استفاده از حملات دیجیتال برای حمله به یک ملت که باعث آسیب قابل مقایسه با جنگ واقعی و یا برهم زدن سیستمهای کامپیوتری در ساختارهای حیاتی مانند نیروگاه اتمی، پالایشگاههای نفت و گاز، بانکها، سیستمهای حمل و نقل و غیره شود». دیدگاه دیگری هم هست که میگوید اصطلاح «جنگ سایبری» یک اشتباه است، چرا که هیچ اقدام سایبری را نمیتوان به عنوان “جنگ” توصیف کرد. اما در دنیای امروزی و با پیشرفت تکنولوژی، «جنگ سایبری» میتواند مانند جنگ واقعی آسیب فیزیکی به مردم و تاسیسات حساس در دنیای واقعی برساند. گفته شده است که کشورهایی از جمله ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، روسیه، هند، پاکستان، چین، اسرائیل، ایران، و کره شمالی توانایی جنگ سایبری فعالی برای پیکار تهاجمی و دفاعی دارند. نمونه پیکار یا جنگ سایبری، حمله شنبه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است که توانسته سیستم اطلاعاتی و حفاظتی اسرائیل را قبل از حمله خنثی کند.
از اینگونه حملات سایبری در آبان ۱۴۰۰ در ایران رخ داد که سامانههای سوخترسانی در داخل ایران را مختل کرد. سازمان پدافند غیرعامل رژیم این اقدام را کار اسرائیل و آمریکا دانست. در این حمله سایبری به گفته دبیر شورای عالی فضای مجازی، همه ۴۳۰۰ جایگاه سوختی در ایران دچار اختلال شد. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور رژیم هم گفت «حمله سایبری به سامانه فروش بنزین یارانهای در سراسر کشور، اقدامی برای «ایجاد بینظمی و اخلال در زندگی مردم» و «عصبانی کردن آنها بود». تصور براین بود اینگونه اقدامات برای گوشمالی رژیم اسلامی بوده و نشان دادن آنکه رژیم از طریق جنگهای سایبری آسیبپذیر است. ولی سازمان پدافند غیرعامل هم با توجه به امکانات مالی بیکار ننشست. بنابراین حمله غافلگیرانه حماس برعلیه اسرائيل را میتوان نتیجه پیشرفت سامانه «جنگ سایبری» پدافند غیرعامل رژیم و غیر فعال کردن سیستمهای اطلاعاتی-حفاظتی اسرائیل دانست.
با این حال، پیتر هوکسترا دیپلمات و نماینده پیشین کنگره آمریکا در مقالهای که در رسانه اینترنتی گیت استون به چاپ رساند، تهدید شکست اطلاعاتی یا شکست رهبران سیاسی را مقوله نوظهوری ارزیابی نمیکند. این گزارش که به بررسی شکست اطلاعاتی ایالات متحده و سازماندهی مجدد پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ علیه آمریکا پرداخته است، میگوید از منتخبان و کارشناسان امنیت ملی گرفته تا شهروندان عادی یک سوال دارند و آن اینکه؛ چگونه ممکن است برای ملتی با ساختار نظامی و اطلاعاتی عظیم و پرهزینه چنین اتفاقی بیفتد(۱)؟ همین سئوال را اکنون مردم اسرائيل از دولت دستراستی نتانیاهو دارند.
موسسه بروکینز بررسی کرده علیرغم هشدارهای جامعه اطلاعاتی ایالات متحده، دولت بایدن نتوانست خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را درست برنامهریزی کند، تا از خروح فاجعهبار آمریکا از افغانستان جلوگیری شود. از دیگر شکستهای اطلاعاتی اخیر حمله روسیه به اوکراین است. جامعه اطلاعاتی آمریکا به درستی و علناً در مورد حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین هشدار داد، ولی دستگاه اطلاعات روسیه نتوانست سرسختی جنگجویان اوکراینی در دفاع از میهن خود را پیشبینی کند و تصورشان این بود که ظرف ۷۲ ساعت کیف مجبور به تسلیم خواهد شد. ژنرال مک میلی رئیس ستاد مشترک ارتش وقت آمریکا هم همینطور پیشبینی میکرد و حتی به قانونگذاران آمریکا هشدار داد که تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین میتواند منجر به سقوط کیف ظرف ۷۲ ساعت شود. ولی شاهد آن بودهایم که اینگونه نشد.
با توجه به تحلیل بالا هنوز این سئوال برجا است چرا سیستم امنیت و اطلاعات اسرائیل نتوانست حمله غافلگیرانه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را پیشبینی کنند؟ درحالی که تجربه گذشته میبایست آنها را مجاب میکرد تا پیشبینی لازم را داشته باشند!! برای مثال تجربه موفقیتآمیز اطلاعاتی اسرائیل در حمله سال ۱۹۷۳ مصر به اسرائيل (یوم کیپور)، کافی نبود؟
آیا میتوان این شکست را دلیل ضعف سیاست داخلی اسرائیل و سیاست خارجی دولت آقای بایدن در خاورمیانه و بویژه در مماشات با رژیم تروریستی اسلامی در ایران دانست؟ این در حالی است که مشاور امنیت ملی دولت بایدن جیک سالیوان بیش از یک هفته قبل از حمله حماس به اسرائیل، درباره موفقیتهای بدست آمده در خاورمیانه صحبت میکرد! نتیجهگیری سالیوان در آن زمان این بود که «منطقه خاورمیانه امروز ساکتتر از دو دهه گذشته است!!».
با توجه به اینکه اسرائیل بهطور مداوم تهدیدهای شبهنظامیان غزه، کرانه باختری، ایران، سوریه و حزبالله لبنان و دیگر گروههای تروریستی وابسته به رژیم اسلامی ایران را رصد و خنثی کرده است، چگونه میتوان این حمله جنایتکاران را توجیه کرد؟ آیا میتوان آن را ناشی غفلت مسئولان سیستمهای اطلاعاتی-حفاظتی اسرائیل دانست و یا پیشرفت سازمان پدافند غیرعامل رژیم اسلامی در ایران باعث موفقیتآمیز بودن حمله بود.
در باره شکست سیستم اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
• سیاست خارجی دولت بایدن در خاورمیانه و حفاظت از منافع آمریکا در این منطقه شکست خورده است.
• اثرات جانبی حمله حماس به اسرائیل با احتمال قوی روی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز اثر خواهد گذاشت.
• با احتمال زیاد این شکست اطلاعاتی-امنیتی باعث خواهد شد حزب دمکرات آمریکا و بهویژه آقای بایدن در انتخابات پیش روی امریکا شکست بخورد.
• افزون بر این میتوان تحلیل کرد جمعآوری اطلاعات از طریق سیستمهای الکترونیکی-دیجیتالی در مقابل کسب اطلاعات انسانی پیشین (پیک) شکست خورده است.
• مشخص نیست با افزایش کاربرد هوش مصنوعی در سیستمهای جمعآوری اطلاعات دیجیتالی، بتوان گفت که امنیت ملی و حفاظت از مردم در کشورهای پیشرفته جهان تأمین خواهد شد.
• با دیجیتالیزه شدن سیستمهای امنیتی-اطلاعاتی، این مجموعه در زیرساختار جنگ سایبری قرار میگیرد که شاهد شکست آن در حمله غافلگیرانه حماس به اسرائيل بودهایم. در نتیجه کشورهای پیشرفته جهان مانند آمریکا و اسرائيل همچنان از کمبود توانائی و خلاقیت در پیش بینی و درک تهدیدات نوظهوری که توسط دشمنان ایجاد میشود رنج خواهند برد.
• ضعف اطلاعاتی و یا به عبارت دیگر ورود هوش مصنوعی بهویژه در جنگ سایبری، در سیستمهای رأی گیری انتخاباتی نیز میتواند اختلال ایجاد کند. به عبارتی دیگر سیستمهای اطلاعاتی-حفاظتی «سیاسی» شده و از وظیفه اصلی کسب اطلاعات برای ایجاد امنیت و حفاظت از مردم کشور دور شده است. برای مثال نفوذ اطلاعاتی روسیه در انتخاب ریاست جمهوری گذشته امریکا و اثرات جانبی آن که تاکنون ادامه دارد.
نقص عمده اطلاعاتی امریکا، که پس از ۱۱ سپتامبر مشخص شد، اتکای بیش از حد به مجموعه فناوری اطلاعات مانند ماهوارهها، سایبری و شنود است. اگر چه این روش نیاز به شبکههای جاسوسی فیزیکی و خطرات آن را کاهش میدهد، امّا دشمن میتواند در این سیستمهای پیچیده اطلاعاتی دیجیتالی نفوذ کرده و اطلاعات نادرست تولید کند. میتوان ادعا کرد هر چند در بسیاری موارد سیستم تحلیلگر هوش مصنوعی جواب صحیح در اختیار تحلیلگران قرار میدهد، اما هرگز نمیتواند جایگزین تفکر انسانی که پشت تولید این سیستمها قرار دارد شود.
اگر برگردیم به حمله حماس به اسرائیل، میتوان ادعا داشت: بهطور قطع حماس توانسته است با استفاده از سرویسهای امنیتی جهان غرب و اعتماد بیش از حدّ به فنآوری دیجیتالی، سیستمهای جمعآوری و شنود اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا را برای مدتی مختل کند. در غیر اینصورت چگونه امکانپذیر بود که صدها دوربینهای امنیتی مرزی را از کار انداخته و از ۲۵ نقطه مرزی با بولدوزر که سرعت زیادی هم برای رسیدن به دیوار مرزی بین اسرائیل و غزه ندارد برسد، دیوار بتونی را منهدم کند و سیستم اطلاعاتی اسرائيل از آن بیخبر باقی بمانند؟
البته تجربه حملات به برجهای نیویورک برایمان شناخته شده است که اسامه بن لادن برای عمل جنایتکارانه خود از سیستمهای اطلاعاتی فنآوری الکترونیکی برای ارسال پیام استفاده نکرد و به پیکهای انسانی متکی بود و موفق هم بود. بعضی از تحلیلگران پنهان کاری اطلاعاتی حماس را دور از استفاده پیکهای انسانی نمیدانند. اگر چه این فرضیه بسیار قابل تأمل است، امّا با احتمال بالا طراحان حمله حماس به اسرائیل توانستهاند با ایجاد کدهای دیجیتالی (حمله سایبری) و ارسال به سیستمهای اطلاعاتی اسرائیل عملکرد آنها را خنثی کرده باشند.
بههر روی احتمالاً اسرائیلیها هرگز به فکر انجام یک حمله چند جانبه از طریق دریا، زمین و هوا - از جمله استفاده از پاراگلایدر نبودند. شبهنظامیان از بولدوزرها و مواد منفجره با فناوری پایین برای شکستن حصار مرزی اسرائیل استفاده کردند و سپس با کامیونها، موتورسیکلتها و سایر تجهیزات از مرز عبور کردند بدون اینکه سیستم امنیتی اسرائيل باخبر شود. همزمان هزاران راکت را همزمان شلیک کردند و بر سیستم پدافند هوایی گنبد آهنین اسرائیل غلبه کردند. افزون بر راکت پراکنیها از پهپادهای رادارگریز انتحاری هم استفاده کردند.
سئوال دیگر این جاست برجهای نگهبانی و دوربینهای مدار بسته خبررسانی اقدام ثانوی دارند که بهمحض انفجار، بطور اتوماتیک خبر اضطراری صادر میکنند، این بسیار قابل تأمل است که این اخبار اضطراری که میتوان آنرا مشابه خبر «اس-او-اس» دانست، نتوانستهاند سیستمهای اطلاعاتی و حفاظتی اسرائیل را مطلع کنند. اسرائيل در مورد حملات راکتی و موشکی حماس تجربه کافی دارد و همیشه توانسته ضمن جلوگیری از خسارات بالا، اقدامات تلافیجویانه نیز انجام دهد ولی این رویکرد یعنی تعداد زیادی موشک و راکت در مدت زمانی بسیار کوتاه، چیزی بود که تاکنون تجربه نشده است.
چگونه میتوان حمله غافگیرانه حماس را که باعث شوک اطلاعاتی در جهان غرب گردیده است، پشت سرنهاد؟ بنظر میرسد لازم است اسرائيل در فرصت اول تکلیف خود را با حماس یکسره کند. لازم است بههرنحوی حماس در نوار غزه برای همیشه مغلوب و حذف شود. لازم است مشخص شود امران این جنایت چه کسانی بودهاند. جهان دمکراتیک غرب بویژه آمریکا میگوید که شواهدی در دست نیست که رژیم اسلامی ایران مستقماً در این حمله دست داشته است؟ ولی شواهد دیگری هم وجود دارد و نشان میدهد بدون برنامهریزی و هدایت از طرف سپاه قدس رژیم اسلامی، حمله غافلگیرانه حماس با ابعاد گسترده آن غیر ممکن میبود. استفاده از تجهیزات پیشرفته برای حمله، از جمله خنثی کردن سیستمهای اطلاعاتی-امنیتی اسرائيل، به برنامهریزی و آموزشهای لازم نیاز دارد که به سختی میتوان باور داشت از عهده تروریستهای جهاد اسلامی و حماس برآمده باشد. تولید چندین هزار موشک و پهپاد و امکانات پرتاب صرفا توسط یک گروه تروریستی بسیار بعید بنظر میرسد.
اگر این حمله و عوامل آن در نطفه خنثی نشود، حماس و جمهوری اسلامی برنده این جنایت خواهند بود. توازن نظامی و اطلاعاتی منطقه خاورمیانه از کنترل خارج و با احتمال بالا شاهد فجایع بیشتری در آینده خواهیم بود. شاید هم لازم باشد کمیسیون ویژهای برای شناسایی دقیق نقاط قوت و ضعف سیستم اطلاعاتی جهانی ایجاد شود تا با بررسی آن راه کار ارایه شود. این که نتانیاهو بگوید دیگر هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد کافی نیست. اینگونه به نظر میرسد حوادث و شکستهای اطلاعاتی یوم کیپور، پرل هاربر، حمله به برجهای نیویورک در سپتامبر ۲۰۰۱، حمله جنایتکاران ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تجربه کافی بدست نداده، و دلیلی هم وجود ندارد که دوباره تکرار نگردد.
ناخدا محمد فارسی
۲۴ اکتبر ۲۰۲۳
■ با درود به آقای فارسی گرامی، نوشتاری دقیق و کارشناسانه و هشداری به جا.
سلامی
■ با سپاس از آقای فارسی. باید پیش از نابودی گروه تروریستی حماس به این پرسش یک میلیون دلاری پاسخ داد که الترناتیو حماس در غزه کدام نیرو، ائتلاف و یا نهاد بینالمللی است؟ آمریکا، غرب و اسرائیل تا کنون با توجه به بیکفایتی و فساد غالب در دولت محمود عباس در کرانه غربی، تفرقه در کشور های عربی و آیا اینکه مردم غیر نظامی غزه به چه گروه و یا سازمان اجازه حکومت در غزه را خواهند داد، پاسخ مناسب نیافتهاند. در ضمن بدون پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینی صلحی پایدار برقرار نخواهد شد.
شهرام
■ تحلیل شما جناب فارسی بسیار صحیح و به موقع است. جمهوری اسلامی ایران تمام بودجۀ کشور را صرف به دست آوردن آخرین تکنولوژیهای جنگی میکند و در این میان از کمک دولتهای دیکتاتوری چین و روسیه نیز برخوردار است. خامنهای مدت سی و چند سال است که به دنبال تشکیل امپراطوری اسلامی شیعی در خاورمیانه است. چین و روسیه هم برای تضعیف غرب از او پشتیبانی میکنند. دنیای آزاد و سرنوشت همۀ آزادی خواهان جهان در خطر است. چپ پوپولیست جهانی به انضمام چپ پوپولیست ایرانی، که تئوریهای مندرس و شکست خوردۀ مارکس را به عنوان یک دین دنیوی میپرستد به آب و جارو کردن این جادۀ منتهی به بربریت مشغول است. به نظر من کار تئوریک برای شکافتن ماهیت غیر علمی و مخرب مارکسیسم از وظایف امروز روشنفکران آزادیخواه میباشد.
قلیائی