انسانها با دیدن پرندگان آسمان، همواره آرزو میکردند که روزی بتوانند پرواز کنند و چون پرندگان سبکبال زیباییهای زمين را از آن بالا تماشا کنند. امکان عروج به عرش اعلا بین مذاهب گوناگون، در زمانها و مکانهای مختلف بنا به فرهنگ خاصشان، انگیزهای برای پیدایش افسانهها و داستانهای زیادی شد؛ افسانهها یا قصههای انسانهای خوب یا بد. آرزوی پرواز و عروجهای مذهبی از دیرباز به صورت داستانها، نقاشیها و اشعار نیز جلوهگر شده است.
از میان انبوه افسانهها، به چند مورد آن که کمتر یا بیشتر برای ما آشنا هستند، اشاره میکنم.
پرواز با قالیچه و با بُراق
افسانۀ قالیچۀ حضرت سلیمان، فرزند حضرت داوود و از انبیاء مهم بنیاسرائیل هم شاید از این تخیلات حکایت میکند. برخی منابع قالیچۀ سلیمان را چهارصد در چهارصد فرسخ ذکر کردهاند؛ به طوری که بر روی آن، تخت سلیمان و شش هزار صندلی قرار داشته است. علامۀ مجلسی هم با اشاره به روایتی میگوید در بساط (قالیچۀ) حضرت سلیمان سههزار صندلی از طلا و نقره قرار داشته که به ترتیب جایگاه پیامبران و دانشمندان زمان سلیمان بوده و جایی هم برای نشستن گروههای مختلفی از مردم و حیوانات و شیاطین در نظر گرفته شده بود.
در بارۀ معراج حضرت محمد، در قرآن و منابع اسلامی اختلافنظر هست، اما سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان در مورد آیۀ اول سورۀ اسراء براساس سخنی از جعفر بن محمد به نقل از محمد، روایاتی دربارهٔ معراج میآورد:
جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به منظور سفر محمد به آسمان مرکبی موسوم به بُراق را در شهر مکه برای او آوردند، یکی مهار آن را گرفت و دیگری رکابش را و سومی جامۀ ایشان را در هنگام سوار شدن مرتب کرد، و سپس معراج آغاز شد. (در جزئیات موضوع و توصیفات ظاهری بُراق اختلاف بسیار است. در بیشتر روایات، جانوری سپید رنگ با جثهای میان قاطر و خر توصیف شده که نزدیک رانهایش دو بال داشتهاست.)
آنگونه که در روایات و نقل قولها آمده است محمد در طور، محل سخن گفتن خدا با موسی، با موسی دیدار و گفتوگو کرد؛ سپس از کلیسای محل تولد عیسی در بِیتالِحِم و خانههای پیامبران پیشین بازدید کرد؛ سپس با جمعی از پیامبران ازجمله ابراهیم، موسی و عیسی در مسجدی به نام مسجد الاقصی در شهر بیتالمقدس در فلسطین نماز خواند. سپس معراج با جبرئیل آغاز میشود.
در آسمان اول با فرشتهای به نام اسماعیل ملاقات میکند که مسئول دفع شیاطین با شهاب بودهاست.
در آسمان دوم گرچه محمد همۀ فرشتگان را خوش و خندان مییابد، اما درضمن، آویزان کردن زنان از زبان و سوزاندنشان در جهنم توسط شیطان سبز (و در برخی منابع شیطان سرخ) بخشی از مشاهدات پیامبر اسلام در واقعۀ معراج بوده است.
محمد در این مرحله از سفر خود، در میان عدهای زیاد از انبیاء، دوباره با ابراهیم خلیل و موسی و عیسی برخورد میکند که همگی آماده برای نماز بودند که به همراه محمد بن عبدالله نماز اقامه میشود.
محمد با مرکب خود تا آسمان هشتم سفر میکند و در هر مورد با پیامبران قبل از خود دیدار کرده و پدیدههای خارقالعادهای مشاهده میکند.
و در پایانِ تور شگرف خود، محمد در بیتالمقدس فرود میآید و بازهم سوار بر بُراق از مسیر هوایی، راه مکه را پی میگیرد.
در بارۀ عروج عیسای مسیح به سوی «پدر» هنوز هم بین متألهین مسیحی، بعد از گذر بیش از دو هزار سال اتفاق نظر وجود ندارد. آیا حضرت عیسی به صورت جسمانی از سوی خدا فرا خوانده شد، یا روح وی به صورت یک کبوتر به عرش اعلا پرواز کرد؟ به نظر برخی مفسران، داستان کبوتر در زندگی حضرت عیسی در واقع بیانگر پاکی روح وی بوده است. برخی نیز بر این گمانند که عیسای مسیح در واقع افسانهای تاریخی بیش نیست؛ هر چند در قرآن ۲۵ بار نام او برده شده است. در سورۀ آل عمران میخوانیم: « خدا فرمود اى عيسى، من تو را برگرفته و به سوى خود بالا مىبرم....»
از این افسانهها بگذریم و به طور کوتاه ببینیم که در دنیای واقعیت، داستان پرواز انسانها به آسمان چه مسیر طولانی و پرپیچخمی را پشت سر گذاشته است.
در برخی منابع آمده است که چینیها با پیشینۀ تاریخی و تمدن کهن خود، در این مورد هم پیشگام بودهاند. آنان در جشنها و مناسبتهایی در حین انجام حرکات سرگرم کننده، با وسیلهای شبیه چتر نجات و بالونها از بلندیها میپریدند و بدون آسیب بر روی زمین فرود میآمدند.
صدها سال بعد لئوناردو داوینچی، نابغۀ ایتالیائی که بیشتر نقاشیهایش او را در ذهنها ماندگار کرده است، اقدام به کشیدن یک طرح از وسیلهای شبیه به چتر نجاتهای امروزه کرد که در آثار بجا مانده، نوشتههایی در حاشیه آن دیده میشود با این مضمون که: «اگر کسی پارچه محکمی به اندازه ۱۱ متر از هر طرف و بندهائی به طول ۱۱ متر تهیه کند و به همدیگر وصل کند، میتواند بوسیله آن از هر ارتفاعی پرش انجام دهد و بدون آسیبی بر روی زمین فرود بیاید.» داوینچی پی برده بود که پرواز پرندگان برمبنای علوم منطق و رياضی است و مسلما بشر میتواند مانند آنها پرواز کند.
داوینچی هرگز هیچکدام از ایدههای پروازی خود را عملی نکرد؛ اما با الهام از طرحهای او و تکمیل آنها در اواخر قرن ۱۸، آندره گارترین از فاصله ۶۰۰ متری زمین و از داخل بالون ، پرش تاریخی خود را انجام داد. این پرواز توجه زیاد مردم را به خود جلب کرد و رؤیای دیرینۀ انسانهایی را که با دیدن پرندگان، ذهن خود را به پرواز در میآوردند، به واقعیت تبدیل کرد.
البته اولین پرش گارترین موفقیت آمیز نبود. این جوان فرانسوی که در زندانهای مجارستان اسیر بود، با فکر آزادی و روحیۀ ماجراجویی خود، با استفاده از ملحفۀ رختخواب و شبیه سازی چتر، از بالای قلعۀ زندان به پایین پرید. این عملیات اما با آزادی وی قرین نشد؛ به دلیل شکستگی یکی از پاهایش موفق به فرار نشد و دوباره به زندان برگشت. ولی این ایده پس از گذشت چهار سال که گارترین از زندان آزاد شد، تبدیل به پرش تاریخی او از داخل بالن شد. پرش بدون سانحۀ گارترین، مورد توجه مردم قرار گرفت. گارترین پس از تمرینات زیاد در فرانسه به کشورهای انگلستان و روسیه مسافرت کرد و پرش از بالون با استفاده از چتر اختراعی خود را در این کشورها به نمایش گذاشت.
در سال ۱۷۸۳، یک فرانسوی بالنی ساخت که با هوای گرم کار میکرد و میتوانست چهار نفر را با خود حمل کند. او پس از تکميل اين طرح به همراه برادرش و دو نفر دانشمند در رشتۀ فضا پرواز کرد وتوانست فاصلۀ ۵/۵ مايل را در مدت ۲۵ دقيقه طی کند و تا ارتفاع ۳۰۰ پايی از سطح زمين اوج بگيرد و اين اولين پرواز موفق بشر در تاريخ هوانوردی بود. در همان سال BLANSHARD فرانسوی بالنی ساخت که فرامينی هم برای آن منظور شده بود.او نخستين دانشمند در تاريخ هوانوردی است که توانست فاصله دريای مانش را به وسيلۀ بالن در سال ۱۷۸۵، طي کند. در سال ۱۸۶۲، بالونيستی بنام چارل گرين هم برای اولين بار توانست دو نفر مسافر را همراه خود به داخل بالون برده و پرواز موفقيت آميزی را آغاز کند وی توانست ۴۸۰ مايل را در مدت ۱۸ ساعت بدون توقف طی کند. رکورد گرين تا سال ۱۹۰۷بدون رقیب باقی ماند.
برادران رایت در اوایل قرن بیستم بعد از تلاشها وشکستهای زیاد موفق شدند تا اولین هواپیما را بسازند. اورویل رایت، یکی از دو برادر، اولین انسانی بود که با یک ماشین سنگینتر از هوا پرواز کرد. او توانست در ۱۲ ثانیه، مسافت ۴۰ متر را در آسمان طی کند.
در گذرسالیان دراز انسانها با تلاشی پیگیر، با دستیابی گام به گام به امکانات تازه در سایۀ پیشرفت شگرف علوم و با آزمایشهای گاهی پرخطر موفق شدند رؤیای دیرینۀ پرواز را عملی کنند و سرانجام «آسمانهای بالاتر از هشتم» را هم به تسخیر خود در آورند.
ایستگاه فضایی بینالمللی
روز شنبه، ۲۶ اوت در ساعت هفت و سی دقیقۀ بامداد به وقت محلی، فضاپیمای Crew Dragon، (اژدها) از مرکز فضایی جان اف. کندی، محل پرتاب سفینهها و موشکهای فضایی ناسا در جزیرۀ ایالت فلوریدای ایالات متحدۀ آمریکا به سوی ایستگاه فضایی پرتاب شد. این ایستگاهِ معلق و همیشه در حال سقوط ، ایستگاهی بینالمللی است که در نوامبر ۱۹۹۸، (۲۵ سال پیش) به مدار زمین پرتاب شده است.
این ایستگاه که با مشارکت ۱۶ کشور ساخته شده، در مدار نزدیک زمین و در ارتفاع ۴۰۰ کیلومتری از سطح زمین مستقر شده است. سرعت آن در مدار، برابر ۲۷٬۶۰۰ کیلومتر در ساعت است. این ایستگاه در مجموع روزانه ۱۵/۵ مرتبه دور زمین میگردد؛ این ایستگاه فضایی با مانورهای «تجدید ارتفاع» با استفاده از موتورهای زیوزدا (ماژول ایستگاه فضایی)، پیوسته مدار خود را در ارتفاع بین ۳۳۰ و ۴۳۵ کیلومتر حفظ میکند. ایستگاه فضایی بینالمللی در ماه چند بار بر فراز ایران حرکت میکند و با چشم غیر مسلح نیز به صورت یک ستاره پرنور دیده میشود.
بیشتر بخشهای اصلی این ایستگاه فضایی پیشتر ساخته شده، اما تا سالهای پایانی دهۀ کنونی چند بخش جدید به آن افزوده خواهد شد. پس از تکمیل، ایستگاه فضایی بینالمللی ۴۵۰ تُن وزن خواهد داشت، و ۱۲۰۰ متر مکعب فضای کار، پژوهش و زندگی برای فضانوردان فراهم خواهد آورد. این ایستگاه فضایی سومین جسم نورانی در آسمان است که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده است.
ایستگاه فضایی بینالمللی پس از ایستگاههای سالیوت، آلماز و میر روسیه، و ایستگاه اسکایلب آمریکا، نهمین ایستگاه فضایی سرنشیندار در مدار زمین است. در آبان ۱۳۹۴، پانزدهمین سالگرد زندگی بیوقفهٔ فضانوردان در ایستگاه فضایی بینالمللی بود؛ در نتیجه، این ایستگاه رکورد ۱۰ سالهٔ زندگی و کار پیوستهٔ انسانها در فضا را که متعلق به ایستگاه میر روسیه بود، شکست.
این ایستگاه که با همکاری و سرمایۀ ۱۶ کشور ساخته شده، به ۱۶ قسمت تقسیم شده اما از دو مرکز ( در آمریکا و روسیه) کنترل میشود. ایستگاه توسط ۴۰ راکت به مدار خود حمل شده، دارای ۲۶۲,۴۰۰ صفحۀ خورشیدی است. این صفحهها برای ۲۵۰۰ متر مربع (به اندازۀ ۴۰ خانۀ ۳ اتاق خوابه) از اشعۀ خورشید برق تولید میکنند. ایستگاه هر ۹۰ دقیقه یکبار زمین را دور میزند و در ۴۵ دقیقۀ مسافت تاریک، از باتریها استفاده میکند. درجۀ حرارت پیرامون ایستگاه در طول روز بالای ۱۲۱ درجه و در سایه منهای۱۵۷ درجه میباشد؛ از این رو هوای داخل ایستگاه با دستگاههای تهویه، متعادل شده و اکسیژن داخل ایستگاه هم از طریق تجزیۀ آب تأمین میشود. در صورت آتشسوزی، فضانوردان که برای این مواقع آموزشهای لازم را دیدهاند، با کپسولهای مخصوص سریعا دست به کار میشوند. با این حال، دو فروند فضاپیمای سایوز هر یک با گنجایش ۳ نفر بهطور دائم برای تخلیۀ ایستگاه در هنگام خطر به آن متصلند.
این ایستگاه در حال حاضر ظرفیت شش سرنشین دائمی را دارا است، اگرچه هنگام اتصال فضاپیماها و ورود اردوهای جدید، تعداد فضانوردان درون ایستگاه بهطور موقت تا بیش از ۱۰ نفر هم افزایش مییابد. تاکنون روی هم رفته فضانوردانی از ۱۷ کشور جهان در این ایستگاه اقامت کردهاند؛ این تعداد شامل ۵ توریست فضایی نیز هست؛ انوشه انصاری، فضامسافر ایرانی، در روز ۲۷ شهریور ۱۳۸۵، به ایستگاه فضایی بینالمللی وارد شد و ۹ روز در آن اقامت داشت.
سفینۀ فضایی Crew Dragon - اسپیس ایکس
اسپیسایکس۷ هفتمین پرواز عملیاتی خدمه تجاری ناسا در قالب فضاپیمای Crew Dragon ۲ ، و یازدهمین پرواز کلی خدمه-مداری است. مأموریت ۷Crew- چهار خدمه را به ایستگاه فضایی بینالمللیISS منتقل میکند.
فضاپیمای دراگون ۲ شرکت اسپیس ایکس که بر فراز موشک فالکون ۹ از سکوی پرتاب A۳۹ در ساعت ۳ و ۲۷ دقیقه نیمه شب به وقت شرق ایالات متحده به ایستگاه بین المللی فضایی اعزام شد، با سرعت تقریبی ۲۸۱ هزار کیلومتر در ساعت (۵/۷ کیلومتر در ثانیه، ۲۵ برابر سرعت صوت)، مسیر ایستگاه فضایی را طی کرد و به محض آنکه در مدار زمین قرار گرفت، کنترلکنندههای مأموریت از زمین بر مجموعهای از مانورهای خودکار فضاپیما نظارت میکردند. این مانورها در نهایت فضاپیما را بعد از ۲۴ ساعت گردش در مدار زمین (جهت همسازی بدن فضانوردان در اتمسفر خارج از جو زمین)، به ایستگاه فضایی بینالمللی هدایت و با موفقیت به ایستگاه وصل کرد.
فضاپیما به گونهای طراحی شده است که به صورت مستقل به ایستگاه فضایی متصل شود، اما در صورت لزوم، خدمهها میتوانند کنترل و خلبانی دستی را بر عهده بگیرند.
تیم جدید فضانوردان در قالب خدمۀ ۷ Crew-، شامل کنستانتین بوریسوف، فضانورد آژانس فضایی روسیه، یاسمین مقبلی، فضانورد آژانس فضایی ناسا، آندریاس موگنسن، فضانورد آژانس فضایی اتحادیۀ اروپا و ساتوشی فوروکاوا، فضانورد آژانس اکتشافات هوافضای ژاپن میباشد. ۴ تن از ۷ فضانورد پیشین، بعد از مبادلۀ تجارب خود، با همان سفینۀ فضایی Crew Dragon به زمین برمیگردند.
فضانوردان جدید که از میان ۱۸ هزار و ۳۰۰ داوطلب انتخاب شدهاند، شش ماه در ایستگاه فضایی اقامت خواهند کرد. آنان در این مدت حدود دویست آزمایش به عمل میآورند؛ از جمله اثرات روانی/ پزشکی اقامت طولانی در مدار زمین، تاثیر پرتوهای مختلف روی بدن فضانوردان، بررسی جنبههای فیزیولوژیکی خواب فضانوردان و تاثیر طولانی مدت بیوزنی روی سیستم عصبی و بقیۀ اعضای بدن به ویژه جهت آمادگی برای سفر به ماه و مریخ، بازیابی آب از فاضلاب، عرق بدن فصانوردان وادرار آنان (فضانوردان به شوخی میگویند: قهوهای که دیروز خوردی امروز هم همان را میخوری!)، انجام آزمایشاتی برای کشت سلولی بدون خاک در فضای کم گرانش، (گوجه فرنگیهایی که در مأموریت پنجم کاشته شده بودند، محصول خوبی دادهاند)، راهپیمایی فضایی و جمعآوری نمونههای میکروبی از فضای بیرونی ایستگاه فضایی، مطالعۀ واکنش انسان به مدتهای مختلف پرواز فضایی، تعمیر و ارتقای بازدهی قسمتهای مختلف ایستگاه، (برای مثال نصب پنلهای خورشیدی جدید برای افزایش تولید برق)، رصد اتفاقات روی سطح زمین، (مثلا بررسی تغییرات آبوهوایی و فعالیت آتش-فشانها)، تقویت مدار ایستگاه فضایی (فاصلۀ ایستگاه با زمین به دلیل جاذبۀ هر چند ناچیز زمین، اندکی کمتر میشود و باید هرچند وقت یکبار به مدار اصلیاش برگردد.) فضانوردان ۷Crew- هم پس از تکمیل مأموریتشان ایستگاه فضایی را به فضانوردان ۸ Crew- میسپارند و با فضاپیمای دراگون از ایستگاه فضایی جدا شده و به سوی زمین باز میگردند. این نوع از مأموریتها به ناسا این امکان را میدهد تا استفاده از ایستگاه فضایی را به حداکثر برساند.
و این همه، اندوختن تجربه و تمهیداتیست برای سفر با فضاپیمای آرتمیس۳ و ۴ در آیندۀ نه چندان دور به ماه و مریخ.
یاسمین مقبلی
خانم مقبلی از آژانس فضایی ناسا، فرماندهی مأموریت CREW- ۷ در ایستگاه فضایی را به عهده دارد. مادر و پدر یاسمین، فرشته و کامران مقبلی، در سال ۱۳۵۷، از ایران به آلمان مهاجرت کردند و یاسمین در ۲۴ ژوئن ۱۹۸۳، (۳ تیر ماه ۱۳۶۲) در این کشور به دنیا آمد. آنان بعدا به آمریکا رفتند و در شهر نیویورک در رشتۀ معماری به تحصیل پرداختند. یاسمین از ۶ سالگی به فضا علاقه پیدا کرد و در مدرسه که قرار بود دانشآموزان هر کدام در مورد شخصیتی کنفرانس بدهند، زندگی والنتینا ترشکوا، اولین زن فضانورد روسی، را انتخاب کرد و با لباسی شبیه فضانوردان که مادرش دوخته بود، برای کنفرانس راهی مدرسه شد.
یاسمین میگوید: «از کودکی عاشق تاریخ و زبان انگلیسی بودم؛ به علوم، ریاضیات و فیزیک علاقۀ زیادی داشتم. پدر و مادرم هر دو معماری خواندند؛ در نتیجه به طراحی هم اشتیاق بیشتری داشتم؛ چیزی که برای مهندسی واقعا لازم است. ترکیب این علایق مرا به سمت مهندسی هوا- فضا کشاند.»
یاسمین در ۱۵ سالگی در دورۀ آکادمی پیشرفته در کمپ فضاییهانس ویل در ایالت آلاباما شرکت کرد تا در مورد شاتل فضایی و کاربریهای آن تجاربی بیندوزد، بعد از پایان تحصیلات مدرسه، وارد دانشگاه ام.آی.تی. شد و رشتۀ مهندسی هوا- فضا را به پایان برد. او در این سالها برای حفظ آمادگی جسمانی در تیم بسکتبال و والیبال دانشگاه هم شرکت میکرد. او چند سال بعد در همین رشته از مدرسۀ عالی نیروی دریایی آمریکا فوق لیسانس گرفت؛ در سال ۲۰۰۵ در ۲۲ سالگی، عضو تفگداران نیروی دریایی آمریکا شد و دورههای خلبانی هلیکوپترهای جنگی SUPER COBRA را گذراند. یاسمین در سال ۲۰۰۸، خلبانی هواپیماهای جنگی را شروع کرد. وی بیشتر از ۱۵۰ مأموریت نظامی، ۲۰۰۰ ساعت پرواز با بیشتر از ۲۵ هواپیما و هلیکوپترهای آزمایشی را در کارنامۀ خود ثبت کرده است.
یاسمین مسئول آزمایش هلیکوپترهای اچ ۱ و افسر تضمین کیفیت و الکترونیک گردان یکم عملیات و سنجش تفنگداران ایالات متحدۀ آمریکا بوده و در شهر یوما در ایالت آریزونا مشغول به خدمت بوده است. وی چهار نشان هوایی، یک نشان لوح تقدیر نیروی دریایی و تفنگداران دریایی و سه نشان دستاورد نیروی دریایی و تفنگداران دریایی را دریافت کرد.
یاسمین همچنین جایزۀ مدرسۀ خلبانی آزمایشی نیروی دریایی ایالات متحده، مرحلۀ دوم توسعۀ برجسته و جایزۀ دانش آموز برجستۀ فرمانده ویلی مک کول را به عنوان فارغ التحصیل افتخاری کلاس ۱۴۴ دریافت کرده است. در حال حاضر وی سرهنگ دوم ارتش آمریکا میباشد.
در سال ۲۰۰۷، یاسمین ۳۴ ساله جزو ۲۲ نفر از میان ۱۸ هزار و سیصد داوطلب (۳ زن و ۴ مرد) بود که برای گذراندن دورههای آزمایشی ۳ سالۀ ناسا انتخاب شد. او همچنین یکی از ۱۸ فضانوردی است که برای پروژۀ فضاپیمای آرتمیس۳ انتخاب شده است. آرتمیس۱ در اولین مأموریت خود در سال ۲۰۲۲، دور ماه گردش کرد و به زمین برگشت. در مأموریت دوم، در سال ۲۰۲۴، آرتمیس۲ حامل چهار فضانورد رهسپار کرۀ ماه خواهد شد، اما در سطح ماه فرود نمیآید؛ و سرانجام آرتمیس۳ در سومین مأموریت خود فضانوردها را در قطب جنوب ماه پیاده میکند.
یاسمین در مأموریت سفینۀ فضایی Crew Dragon، تنها فضانودی است که قرار است برای انجام عملیاتی از ایستگاه فضایی خارج شود.
یاسیمن در مصاحبۀ قبل از پرواز میگوید: «همسرم (سام والد) به خاطر من هیجان زده است، ولی باید در غیاب من از دو دخترمان نگهداری کند و قطعاً کارهای زیادی خواهد داشت. دو دختر دوقلوی ما میدانند که مادرشان با موشک به فضا میرود، ولی مطمئن نیستم که دقیقا چه فکر میکنند؛ نمیدانم که آیا درکی از زمان یا اینکه مادرشان چه مدتی دور خواهد بود دارند یا نه؛ جالب خواهد بود که از فضا با آنها صحبت کنم.»
یاسمین در ضمن میگوید: «من بسیار از زنان و مردان ایرانی الهام گرفتم، از نظر من، وقتی کسی میخواهد تلاش کند و کاری انجام دهد، نباید موانعی در راهش ایجاد شود که او را از آن کار بازدارد.» و در پیامی به زبان فارسی میگوید: «برای همه که تو دنیا دارند نگاه میکنند، هر کاری که باید بکنی، اگر یک آرزو داری، کار کن برای آن، بعضی وقتها خیلی سخته، بعضی وقتها کسانی هستند که میگن نمی شه، ولی اگه میخوای، همیشه یک راه هست که اون چیز بشه …»
یاسمین بعد از ورود به ایستگاه فضایی، در حالی که مثل همیشه لبخندی بر چهره داشت، گفت: «باید خودم را پیدا کنم و باور کنم که در فضا هستم.»
وقتی یاسمین شنید که برای مأموریت سفینۀ فضایی Crew Dragonانتخاب شده است، فورا به مادر و پدرش زنگ زد تا آنان را هم در هیجان خود در این لحظۀ تاریخی شریک کند، دستش میلرزید. وقتی پدرش خبر را شنید از هیجان گریه کرد.
یاسمین در سفر تاریخی خود گویا مقداری هم قورمهسبزی، غذای محبوب خود را با خود به فضا برده است.
پینوشت: برخی از هممیهنان در چند روز گذشته بار دیگر «غرور ایرانی»شان گل کرد و از این که یاسمین مقبلی «ایرانی-الاصل» است داد سخن دادند که «دیدید ما چقدر اینیم و آنیم؟» و بار دیگر در پوست خود نگنجیدند. گویا اگر یاسمین یک زن نبود، یا از پدر و مادر ایرانی نبود، مثلا بنگلادشی بود، میگفتند: «بیخیالش، ما مگر بیکاریم؟ خودمان کلی کارهای مهم داریم!»
من به شانس و اقبال اعتقادی ندارم، اما بنا به تجربههای خودم بر این باورم که اعمال خود آدم بعلاوۀ موقعیتهای نادر زمانی و مکانی در پیوند باهم، دومینویی را میسازند که سرانجام به نتیجهای غیر قابل پیشبینی – نیک یا بد- منجر میشود؛ نتیجهای که با تغییر یک مهره - که بیشتر هم دست ما نیست -، به صورت دیگری رخ مینمود.
وقتی برای نوشتن این مقاله به چند سایت مراجعه کردم و به سیر زندگی یاسمین سرکی کشیدم؛ از دقایق زندگی، پشتکار و گزینش آگاهانه و شگفتانگیز گام به گام وی، بار دیگر باورم به توانایی بیکران انسان صد چندان شد و با خود گفتم: «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند / بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت.» خوشا به حال یاسمین و خوشا به حال من که هم-زمان با انسانی چنین سترگ و شگرف در این سیارۀ نادر زندگی میکنم.
منابع: یوتیوب، ویکیپدیا
سعید سلامی
۳۰ اوت ۲۰۲۳ ۸ شهریور ۱۴۰۲
■ مقالهای بسیار آموزنده و همراه با تاریخچه آن که از دور زمان شروع شده و تا به امروز ادامه داشته و این کنجکاوی همچننان ادامه خواهد داشت “رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند” و شاید از آنهم گذر کند. با سپاس از جناب سعید سلامی برای تهیه و اشتراک آن.
محمدرضد شهاب
■ جناب شهاب درود و سپاس از توجه و محبت شما، با شما موافقم، به شهادت جیمز وب عزیز، خیلی وقته که انسان از خدا هم گذشته. من آن بیت را صرفا به احترام سعدی گرامی و پیشگویی داهیانهاش آوردم. پیش به سوی آینده!
سلامی