ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 02.08.2023, 13:23
انقلاب مهسا درآستانه سالگردش کجا ایستاده؟(۲)

پرویز هدایی

به کدام سو می‌رویم؟

«در ایران فاصله مابین قیام‌ها دایما کوتاه‌تر می‌شوند و رژیم بخوبی می‌داند که فقط موقتا توانسته تا اندازه‌ای اوضاع را آرام کند، در حالی که می‌کوشد زمان بخرد و به تفاهم‌های کوچکی دست یابد و از سوی دیگر سعی در القای ترس و بازگشت به دیپلماسی دارد تا شاید حقانیتش را ثابت کند» (تایمز مالی، ژوئیه ۲۰۲۳)

البته جمهوری اسلامی نه می‌تواند و نه شاید چندان مایل است که حقانیتش را ثابت کند، اما آنچه رژیم در صدد اثبات آن است این است: ما فعلا در چند ماه و شاید چند سال آینده هنوز کنترل خیابان‌ها را در دست داریم. والا باند مافیای حاکم خود بهتر می‌داند که در ماورا تونل تاریکی که در پیش روی دارد، هیچ شمع نیم سوزی روشن نیست.

«بر اساس برنامه پنج ساله به تاخیر افتاده ایران، اگر اقدامات جدی اتخاذ نشود، اقتصاد ایران در ۱۴۰۳ به آستانه ورشکستگی می‌رسد. به‌علاوه ارزش ریال به شدت افت کرده و در نیمه دوم ۱۴۰۲ یک دلار برابر ۷۶۰۰۰ تومان خواهد بود»(اکونومیست، ماه مه ۲۰۲۳)

اما این اقدامات ویژه که برنامه ۵ ساله امید بدان دارد چه می‌تواند باشد؟ ورود ناگهانی صد‌ها میلیارد دلار(چنانکه ظاهرا پس از برجام به وقوع پیوست)، به راه افتادن طرح‌های بزرگ اقتصادی، جهش در مناسبات اقتصادی با جهان و منطقه؟

روشن است جمهوری اسلامی در هیچکدام از این زمینه در دهه‌های اخیر نه گامی برداشته و نه می‌تواند بردارد، بلکه برعکس شاهد ضعیف‌ترین مواضعش در تمام این زمینه‌ها هستیم(استثنا‌ها: بهبود نیمه کاره و ناقص روابط با عربستان، افزایش تولید روزانه نفت به روزی ۳ ملیون بشکه با صادرات ۱٫۵ بشکه به چین، منبع «اکونومیست ژوییه ۲۰۲۳»).

از همین روست که مجله معتبر «فوربس» در آخرین رده‌بندی خود در میان ۲۲۰ ارز جهان، ریال ایران را ضعیف‌ترین ارز جهان رده‌بندی کرده؛ یعنی حتی ارز کشورهایی نظیر لائوس، لبنان و سیرالئون رتبه بهتری کسب کرده‌اند. حاصل این وضع روشن است؛ افزایش فزاینده بیکاری بویژه در میان زنان و جوانان(«اکونومیست مه ۲۰۲۳»)، تورم لجام گسیخته بیش از ۵۰ درصد و بیش از ۷۰ درصد در رابطه با مواد غذایی، افزایش سیل بی‌خانمان‌ها که به چادری به عنوان آخرین سنگر پناه برده‌اند.

از اینرو آشکارست که به کجا می‌رویم: بازنشتگان، معلمان در هفته‌های گذشته کمتر روزی خیابان‌ها را خالی گذاشته‌اند. در اردبهشت ماه کارگران و کارکنان صنایع کشور در بیش از ۵۰ شهر کشور دست به اعتصاب وسیعی در اعتراض به وضع معیشتی خود زدند و اکنون این لشکر عظیم معترضین و بیکاران در ماه‌های آینده گسترده‌تر شده و کارگران فصلی نیز که معمولا در این ماه‌ها بیکار می‌شوند، به آنها خواهند پیوست. این ارتش دلاور در کنار مبارزینی که به احترام سالگرد مهسا و دیگر عزیزان کشته شده در انقلاب ۱۴۰۲ روانه خیابان می‌شوند یا در اشکال گوناگون مبارزه شرکت می‌جویند، فاز جدیدی از انقلاب مهسا را رقم خواهند زد. اما آنچه در محرم امسال اتفاق افتاد نشان داد: «هر چه بود دیگر آن محرم همیشگی نبود.»(نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس و استاد پژوهشگاه علوم انسانی) از این‌رو امید به گستردگی مبارزات پس از محرمی که علم و کتل هیئت عزاداران نیاکی بر آرامگه غزاله زیبا سلام دادند، بیش از پیش است.

آشکار است که این روند از چشم گزمه‌ها نیز پنهان نمانده. چنانکه «محمدرضا غلامرضا» معاون سیاسی وزیر کشور اخیرا در نشستی با همکاران ابراز داشت: پس از محرم و صفر با بازگشایی دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها و هم‌زمان با سالگرد قتل مهسا و سالگرد دیگر کشتگان ۱۴۰۱ با موج جدیدی از اعتراض‌ها مواجه خواهیم شد. این اعتراضات می‌تواند چنان گسترده باشد که انتخابات ۱۴۰۲ را با خود ببرد. از همین حالا باید مقدمات کار برای جلوگیری از آن را فراهم کنیم(نقل به معنا).

لازم به ذکر است که چند تن دیگر از سرکردگان رژیم، از جمله فرمانده سپاه، در روز‌های گذشته اظهارات مشابهی را داشته‌اند.

بر ما مبخشایید

- نفرین به ما - ما خام‌سوختگان
زان ”آتش نهفته که در سینه داشتیم“
در چشم خویش و دشمن
تنها
دودی کردیم
ما آرمان‌هامان را
معنای واقعیت پنداشتیم
«اسماعیل خویی»

در اوج انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هنگامی که روزانه دهها تجمع چشم‌گیر را در چهار گوشه کشور شاهد بودیم و هر هفته دهها و گاه صد‌ها هزار نفر در خیابان‌های ۵ قاره شعار مرگ بر رژیم ولایت فقه را سرمی‌دادند، و نمایندگانی از سوی جنبش در پارلمان‌های جهان ظاهر می‌شدند، نطفه اولیه «شورای مهسا» شکل گرفت که در سرداشت صدا و خواسته‌های انقلاب را در جهان منعکس سازد و در صورت لزوم پاره‌ای رهنمود‌های عام را نیز برای جنبش در داخل کشور داشته باشد.

اما «شورای مهسا» متاسفانه در حساس‌ترین لحظات عملا از ادامه کار بازماند و هیچ جمع‌بندی رسمی هم در مورد مشکلات آن منتشر نگردید، اما به عنوان یک ناظر می‌توان پاره‌ای از نکات را در رابطه با آن ذکر کرد:

۱ـ به غیر از دو نفر اکثر اعضای «شورای مهسا» از تجربه سیاسی لازم برخوردار نبودند، و بیشتر چهره‌های شناخته شده حرکت‌های اجتماعی مدنی به‌شمار می‌رفتند.

۲ـ هر تشکل نماینده و یا هدایت‌کننده باید انعکاس‌دهنده توازن نیروهای جنبش باشد. بنابراین می‌بایست تعادلی مابین ترکیب نیروهای سیاسی درون جامعه و نمایندگان «شورای مهسا» وجود می‌داشت. اما متاسفانه این تعادل وجود نداشت و هواداران مشروطه سلطنتی به اندازه کافی در شورا نمایندگی نمی‌شدند.

۳ــ متاسفانه «شورای مهسا» از بدو شروع فعالیتش از راست(فعالین و چهره‌های مشروطه‌خواه) و چپ (بخش وسیعی از جمهوری‌خواهان و «چپ»‌ها) مورد تهاجم مدام بود. آشکارست که در شورا اشکالات جدی وجود داشت ولی می‌بایست به اصلاح آن کمر بست نه تخریب. شاهزاده رضا پهلوی هم به اصلاح اهتمام کرد، ولی متاسفانه وجود مقاومت در مقابل افزودن چهره‌های تکمیلی، به از هم‌پاشیدگی «شورای مهسا» انجامید.

اینها مسایل اصلی هستند که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده. در بدنه هواداران «مشروطه پادشاهی» و جمهوری‌خواهان کم نیستند مبارزینی که این ضرورت را دریافته‌اند و از آن دفاع می‌کنند، اما در هر دو جناح متاسفانه جریانات و شخصیت‌هایی که ساز ناسازگاری را می‌نوازند، بسیار قدرتمندند.

هواداران مشروطه پادشاهی چه می‌گویند؟

این جریان طیف وسیعی را، از نیروهای معتدل نظیر حزب مشروطه(لیبرال دموکرات) تا جریان‌های افراطی که هیچ جریان دیگری را بر نمی‌تابند و آشکارا از شیوه زمامداری دیکتاتوری به عنوان کاراترین گزینه یاد می‌کنند، تشکیل می‌دهد. و متاسفانه همین گرایشات عقب‌مانده و استبدادگرا هستند که در ماه‌های اخیر بردامنه فعالیت خود افزوده‌اند و سخنگویان آن با در پیش گرفتن شیوه‌های تفرقه‌افکن در گردهم‌آیی‌ها، مطبوعات، تلویزیون و فضای مجازی حتی امکان نزدیکی «عملی» بین نیرو‌های دموکراتیک را مشکل ساخته‌اند.

تحلیل‌های غیرعلمی نظیر «۵۷ی‌ها» و یا تاکید بر عدم ضرورت سکولاریسم یا به تمسخر گرفتن شخصیت‌های برجسته که گاه اندکی با «سامانه پادشاهی» فاصله گرفته‌اند، از جمله این تفرقه‌افکنی‌هاست.(همینجا نه به عنوان بحث علمی بلکه به عنوان پلمیک سیاسی این سوال مطرح می‌شود: آیا پدر زنده یاد پویا، منوچهر بختیاری هم یک«۵۷ی» است؟)

گاه به‌نظر می‌رسد در میان هواداران پادشاهی این تصور وجود دارد که به زودی با یک قیام عمومی کار در تهران یکسره خواهد شد، قانون اساسی ۱۹۰۶ را هم داریم و احتیاج به هیچ ائتلافی هم نیست، نتیجه اجتناب‌ناپذیر این طرز تفکر می‌تواند به حوادث شرم‌آور، نظیر آنچه در میدان ترافالگار لندن به وقوع پیوست، منجر شود.

دوستان «سامانه پادشاهی»،
اینکه رضا شاه و محمدرضا شاه فقید کشور را عمدتا، نه همیشه، به شیوه دیکتاتوری اما موفق اداره کردند بیشتر به دلیل شرایط خاص ایران در آن دوران بود.

اینکه معتقد باشیم می‌شود یک جامعه مدرن را تنها با اراده و ادراک یک نفر، یا یک حزب اداره کرد توهمی است که می‌تواند نتایج بس خطرناکی به‌بار آورد و دانسته و ندانسته به دشمن ما جمهوری اسلامی خدمت می‌کند. به دیگر سخن شعار «فقط ما» شعاری اتحادشکن است که بخش بزرگی از نیرو‌ها را از جبهه انقلاب جدا می‌سازد (فراموش نکنیم بر اساس برآورد موسسه «گمان» نیمی از هواداران شاهزاده جمهوری‌خواه هستند).

جمهوری‌خواهان چه می‌گویند؟

در میان «چپ»‌ها و جمهوری‌خواهان نیز ما شاهد جریان معتدل و همچنین جریان افراطی هستیم، در حالی که جریان واقع‌بین و میهندوست در فرصت‌های مناسب در چند سال اخیر حمایت خود را از وحدت نیروها و شاهزاده پهلوی، به عنوان پرچم دار وحدت، نشان داده(به عنوان مثال بیش از ده گروهی که از ریزشی‌های چپ در چند سال اخیر شکل گرفته‌اند)، ما با جریان‌ها و احزابی نیز روبرو هستیم که اصولا هرگونه همکاری و اشتراک مساعی با هواداران پادشاهی مشروطه را رد کرده و آنرا غیردموکراتیک و «ارتجاعی» ارزیابی می‌کنند.

البته ابتدا باید متذکر شد که، تاریخچه حیات سیاسی بسیاری از این گروه‌ها و منشعبین از آنها شک و تردید در اعتقاد آنها به دموکراسی، و اینکه دلنگرانی آنها خدشه‌دار نشدن دموکراسی است، را در دل ایجاد می‌کند (این نکته‌ای است که احتیاج به توضیح بیشتری در آینده دارد).

اما اگر هم این استدلال را جدی بگیریم، باید گفت این دوستان جمهوری‌خواهی و دموکراسی‌خواهی را بسیار بد فهمیده‌اند. آیا نقش تعیین‌کننده پادشاه اسپانیا پس از دیکتاتوری فرانکو در بازگشت دموکراسی به اسپانیا را فراموش کرده‌اید؟ آیا در همین ده گذشته سوسیال دموکرات‌ها در مراکش نقش بسیار سازنده‌ای در همکاری با احزاب محافظه کار و نهاد پادشاهی ایفا نکردند؟

دوستان گرامی،
روی سخنم با مبارزین واقعی چپ و جمهوری‌خواه است، و نه آنها که جمهوری و «چپ» برای آنها نمدی است برای کلاهی.

اکنون زمان ابراز «شهامت مدنی» است و می‌دانیم که گاه این شهامت از شهامت جنگ و گریز خیابانی با دشمن مکار ارزشمند‌تر و دشوارتر است. چنانکه «برتولت برشت» شاعر و نمایشنامه‌نویس نامدار آلمانی که در شعری بس زیبا از پاره شدن بی‌شمار کفش‌هایش در نبرد با دشمن فاشیست سخن گفت، اما به هنگام مقابله با تانک‌های شوروی که بر کارگران برلین آتش گشوده بودند، درست عمل نکرد. آری زمان آن است که زندانی گذشته‌هامان نمانیم، بلکه با قلبی گرم و مغزی سرد در راه راستین دموکراسی و سکولاریسم گام نهیم.

بخش نخست مقاله



نظر خوانندگان:


■ جناب هدایی گرامی.
من هر دو بخش گفتارنامه‌ی شما را باهم خواندم، گرچه کمی باشتاب. اگر از حاشیه رفتن دوری گزینیم، باید بگویم که نگاه و به‌ویژه احساس شما را به جنبش و و سرنوشت ایران و ایرانی بسیار واقع‌بینانه و سازنده می‌دانم و با چهارچوب کلی آن همسو هستم. با امید به اینکه با همین فرمان پیش برویم، دست شما را می‌فشارم.
پیروز باشیم. بهرام خراسانی
با شادباش روز مشروطیت ایران، ۱۳ مرداد ۱۴۰۲


■ آقای خراسانی عزیز، با عرض بهترین آرزو ها به مناسبت فرارسیدن سالگرد انقلاب مشروطه و به امید روز های بهتر برای انقلاب و ایرانمان.
پرویز هدائی