پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
توافق اتحادیه اروپا بر سر سیاست آینده پناه جوئی و راسترویهای دولت چپ ائتلافی آلمان
برابر توافق کشورهای عضو اتحادیه اروپا که در هفته گذشته در لوکزامبورگ بدست آمد، پناهجویانی که در کشورهای اروپایی در جستوجوی پناهندگی سیاسی هستند، دیگر حق ورود به خاک کشورهای عضو اتحادیه را ندارند، بلکه در پشت مرزهای اتحادیه اروپا میتوانند تقاضای پناهندگی کنند و در همان محل هم منتظر تصمیم بر سر تقاضای خود بمانند. دوران انتظار پناهجویان حداکثر دوازده هفته در محلی «شبیه بازداشتگاه» پیشبینی شده است.
همه کشورهای عضو اتحادیه مسئول اجرا و پیاده کردن این توافق هستند و در انتخاب چگونگی نگهداری از پناهجویان در این دوازده هفته (در محلهای بدون حق خارج شدن از آن و یا در زندان) مجاز هستند. این بدان معنی است که شانس پذیرش پناهجویان کمتر میشود و دولتهایی مانند لهستان، مجارستان، جمهوری چک و ... دستشان برای اجرای سیاستهای سخت و پناهجوستیز خود بازتر از پیش میشود.
وزیر کشور آلمان و حزب سبزها که پیش از دستیابی به این توافق برای رد گم کردن و فریب افکار عمومی، به تبلیغ تلاش آلمان برای استثنا قائل شدن خانوادهها و کودکان از این توافق دست زده بودند، با این ادعا که خواست آنها نتوانست در این توافق مورد قبول اکثریت کشورها قرار گیرد، اکنون آن را به عنوان «دفاع از حقوق بشر» قلمداد میکنند!
نانسی فِـــِرز وزیر کشور آلمان از حزب سوسیال دموکرات که پیش از این در روزنامه آلمانی «زود دویچه تسایتونگ» نسبت به در خطر بودن آزادی در اروپا و در خطر بودن جدی بزرگترین دستاورد اتحادیه اروپا، یعنی آزادی سفر در حوزه کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بهخاطر مهاجرتهای غیرقانونی هشدار داده بود، اکنون این توافق را «یک پیروزی تاریخی برای اتحادیه اروپا و همبستگی برای در پیشگیری یک سیاست تازه مهاجرت در این اتحادیه و برای حمایت از حقوق بشر»! میخواند.
کشورهای اروپایی که تا کنون برای حفظ ظاهر هم که شده بود، خود را مقید به رعایت حق پناهجویی و تا حدودی به اجرای این سیاست پایبند میدانستند، اکنون به دلیل پذیرش حدود ۵ میلیون پناهنده اوکراینی هم از لحاظ توانائیهایی مانند تهیه مسکن و اشتغال با مشکل روبرو هستند و هم این که در پناهجویان اوکراینی نیروی کار تازهای با چشمان آبی و موهای بور میبینند که میتوانند برای اقتصاد آنان مفید باشند و تا اندازهای کمبودهای زیاد نیروی کارشان را تامین کنند.
در حالی که بریتانیاییها آشکارا پناهندگان اوکراینی را کسانی میبینند که شبیه خودشان هستند(They look like us)، آلمانیها از چنین رکگوئیهایی معذورند. در عمل اما با ورود پناهندگان اوکراینی به آلمان، برای پناهندگان افغان که در خوابگاهها و یا آپارتمانها ساکن بودند، چادر زدند، تا جای آنان را به پناهندگان مو بور و چشم آبی بدهند. البته بیتردید تنها آلمانیها نبودند و نیستند که دست به چنین تبعیضهای نژادپرستانه آشکار زده و میزنند، بلکه این سیاست در سرتاسر اروپا مقبولیت پیدا کرده است.
پیش از این هم سیاست چندان متفاوتی نبود، بلکه با ایجاد اردوگاههای موقت در یونان و ایجاد نیروی «فرونتکس» اتحادیه اروپا نشان داده بود که دیگر پناهجویان خاورمیانهای و یا آفریقایی نباید امیدی داشته باشند که اروپاییها به آنها پناه میدهند. حتی فکر کردن به این که مثلا آلمانها و مقامهای دولتی آلمان نگران سرنوشت سگ و گربههای پناهندگان اوکراینی هستند، اما همزمان با پول مالیات دهندگان اروپایی نیرویی دریایی در مدیترانه سازمان دادهاند که قایقها و کشتیهای درب و داغون پناهجویان در دریای مدیترانه را از نزدیک شدن به مرزهای اروپا باز میدارند و نهایتا به غرق آنان در مدیترانه کمک میکنند، سر انسان را به سوت کشیدن وامیدارد و معیارهای بشردوستانه ادعایی را به چالش میکشد. آن هم زمانی که خود کشورهای اروپایی و برادر بزرگشان آمریکا تولیدکننده این پناهجویان بودهاند چه در افغانستان و عراق و چه در لیبی و دیگر کشورها.
در لیبی در زمان حکومت دیکتاتور قذافی صدها هزار کارگران آفریقائی در صنایع نفتی لیبی کار میکردند و نانآور خانوادههای خود در بسیاری از کشورهای آفریقایی بودند. پس از سرنگونی قذافی که بیتردید نه دموکرات بود و نه قابل تحمل، همه این کارگران آفریقایی بیکارند و پشت دروازههای اروپا در انتظار کار. اما آیا حمله آمریکا، فرانسه آلمان و بریتانیا به لیبی و سرنگونی یک دیکتاتور کار خوبی بود؟ بله اما تنها برای حمله کنندگان نه برای لیبیائیها و نه برای آفریقاییها. بنابراین کشورهای اتحادیه اروپا نه از سیاستهای تولیدکننده پناهجویان خود عذاب وجدان دارند و نه از تفاوت گذاشتن میان پناهجویان با رنگ پوستهای متفاوت.
دولت ائتلافی آلمان که از ژانویه ۲۰۲۲ با صدراعظمی اولاف شولتز از حزب سوسیال دموکرات در ائتلاف با حزب سبزها و حزب دموکرات آزاد بر سر کار آمد، میرود که به یکی از راستگراترین دولتهای چند دهه گذشته در آلمان تبدیل شود. در گرایشهایی که راستروی در این دولت از همه آشکارتر است، حزب سبزها نقشی به شدت فعال داشته و دارد.
این حزب به ویژه در واکنش به حمله روسیه به اوکراین با پشت پا زدن به بسیاری از آرمانهای صلح گرای رهروان و رهبران پیشین جنبش سبز، به جنگطلبترین و رامترین حزب آلمانی مجری سیاستهای آمریکا در جهان تغییر شکل داده است. شعار وزیر خارجه آلمان که «روسیه نباید پیروز شود» که میتوان آن را «جنگ جنگ تا پیروزی» ترجمه کرد، معنیاش آن است که گزینه تلاش برای پایان دادن به جنگ برای این حزب به کلی مردود و محکوم است و نباید دنبال شود. واقعیت این است که بهرغم حمله جنایتکارانه روسیه به اوکراین، سیاستهای آمریکا در قالب ناتو برای در هم شکستن کمر ارتش روسیه (سناتور لیندسی گراهام) خطر یک جنگ جهانی را افزایش داده و روسیه را به استفاده از همه امکانات نظامی خود و در نهایت زرادخانه هستهای خود، برای حفظ خود تحریک میکند. جنگی که بازنده آن تمام جهانیان خواهند بود.
نانسی فِزر وزیر کشور آلمان با بلند پروازی میخواهد چهار ماه دیگر در انتخابات ایالت هِسـن نخستوزیر این ایالت شود. به همین دلیل در پی شکار رای با چنین سیاستهای راستروانه است. تصویب یک چنین سیاستی که حتی وزیر کشور پیشین آلمان هم، که از حزب راستگرای اتحادیه دموکرات مسیحی بود، نتوانست به آن دست یابد، اکنون با کمک احزاب سوسیال دموکرات و حزب سبزها عملی میشود. راسترویهای این دولت در زمینههای دیگر هم آشکار است.
مثلا و حال، حدود ۵۰ سال پس از حمله فلسطینیان به دهکده المپیک مونیخ و به گروگان گرفتن ورزشکاران اسرائیلی، وزیر کشور آلمان به تشکیل یک کمیسیون ارزیابی این رویداد دست زده است، همزمان اما در آلمان در حال حاضر کار به جایی رسیده که هرگونه راهپیمایی و اعتراض علیه سیاستهای آپارتایدی نتانیاهو به بهانه «آنتی سمیتیزم» ممنوع میشود و این سیاست دفاع بیچون و چرا از سیاستهای اسرائیل به سیاست کلی دولتی تبدیل شده که دو حزب اصلی آن سوسیال دموکراتها و حزب سبزها هستند.
نتیجه این راسترویها نه تنها لطمهای به حزب راست افراطی، «آلترناتیو برای آلمان» نزده است، که باعث از دست دادن بسیاری از هواداران سوسیال دموکراتها و سبزها شده است. حزب سبزها محبوبیت خود را حدود شش در صد و سوسیال دموکراتها هم حدود دو درصد از دست دادهاند. در مقابل میزان محبوبیت راستگرایان افراطی، به دلیل سیاستهای دولت، از جمله سیاست جنگطلبی که هزینه آن مستقیما بر شهروندان تحمیل شده و میشود، افزایش پیدا کرده و از حزب سبزها جلو زده است.
روز چهارشنبه بیست و چهارم خرداد، غرق یک کشتی حامل پناهجویان در مدیترانه جان بیش از یکصد پناهجو را گرفت و به گفته مقامهای سازمان ملل در حال حاضر حدود ١١۰ میلیون انسان در جهان به دلیل جنگها و درگیریهای قومی در حال مهاجرت هستند.
این تصمیم اتحادیه اروپا بایستی از سوی پارلمانهای کشورهای عضو تصویب شود که بیتردید ماهها اگر نه سالها طول خواهد کشید. اجرای این تصمیم اما نیاز به تایید و قبول کشورهای هم مرز با اتحادیه اروپا هم دارد. اتحادیه اروپا سالهاست با ترکیه در این زمینه همکاریهایی دارد، اما تونس در سفر اخیر وزیر خارجه آلمان به این کشور، آشکارا اعلام کرد که ما نمیتوانیم بازوی اجرای سیاستهای شما باشیم.