* ایران خواهان رسیدن به تفاهمی با همسایگانِ خویش است نه با آمریکا
* ایران بهرغمِ یک اقتصاد رو به مرگ و شورش داخلی کماکان به برنامهی هستهای خود چسبیده است.
منتشرشده در هفتهنامهی انگلیسیزبانِ «اِکونومیست»(١) ٢۵ مارس ٢۰٢٣
برگردان به فارسی: فواد روستائی
کسانی که رژیم مذهبی حاکم بر ایران را منشاء خطر و تفرقه میدانند، برای نشان دادن شواهد و مدارکی دالِّ بر صحت ادعای خود در ماههای اخیر با کمبودی رو به رو نخواهندشد. رژیم ملّاها در این چند ماه به روسیه صدها پهپاد انتحاری دادهاست تا هدفهای غیرنظامی را در اوکراین بمباران کند و افزون بر این گمان میرود که در نطر دارد برای دادن شمار بیشتری از این پهپادها یا هواپیماهای بیسرنشین یک کارخانهی تولید آن را در روسیه برپاکند. در اوایل ماه مارس سال جاری، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یافتن آثار اورانیوم عنیشدهای در یکی از تأسیسات هستهای ایران خبر داد که میزان بالای غنیشدن آن هرگونه استفاده از آن در مقاصد غیرنظامی را منتفی و درجهی بالای خلوص وپالایشِش برای استفاده از آن در ساخت بمب هستهای کفایت میکرد. سرکوب شدید اعتراضهای سرتاسری علیه رژیم وارد ششمین ماه خود شده است [زمان نوشته شدن مقاله]. و بالاخره نیروهای مسلّحِ جمهوری اسلامی در هفته جاری به برگزاری رزمایشِ دریائی مشترک با چین و روسیه در سواحل جنوبی ایران دستزدند.
باوجود این و بهرغم آنچه گفته شد در هفتههای اخیر ما شاهد بزرگترین تنشزدائی و تخفیف بحران میان ایران و رقبای ژئوپولیتیک این کشور در خاورمیانه بودهایم. در روز دهم ماه مارس، تهران با میانجیگری چین در مورد برقرای مجدد روابط دیپلُماتیک با ریاض پس از یک گسست هفت ساله به توافق رسید. دولتِ عربستان سعودی از ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، برای سفر به عربستان و دیدار از این کشور دعوتکرده است. در تاریخ چهلو چهار سالهی جمهوری اسلامی ، چنین دعوتی شامل حال تنها یکی از رئیسانِ جمهوری ایران شده است. از سوی دیگر، سوریه - متحد جمهوری اسلامی ایران در منطقه - نیز سرگرم ترمیم روابط خود با همسایگان این کشور است. بشار الاسد، رئیس جمهوری سوریه، نیز پس از سالها انزوا در منطقه در همین هفته از امارات عربی متحده دیدن کرد.
این آمیزهیِ خاصِ نرمخوئی و دشمنی پرسشهای پرشماری را پیش چشم ما میگذارد. آیا جمهوری اسلامی ایران فصل جدیدی از روابط با دیگر کشورها را آغاز میکند؟ ناپیوستگی و عدم انسجام ظاهری ایران چه دلایلی دارد؟ رفتار گیجکنندهی ایران چه تأثیری بر منطقه و جهان خواهد داشت؟
همین دو سال پیش، زمانی که جو بایدن در آمریکا به مقام ریاست جمهوری رسید امید زیادی به کاستن از شدتِ خصومت دیرین میان ایران و آمریکا داشت. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین، آمریکا را از توافق هستهایِ موسوم به برجام میان ایران و شش قدرت غربی از جمله آمریکا که در سال ٢۰١۵ امضا شد خارج کرده و تحریمهایی را مجدداً علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کردهبود. بایدن بر این باور بود که جمهوری اسلامی ایران با یک اقتصاد متزلزل و بیثبات برای فرار از تحریمها و احیاء توافق هستهای (برجام) در استفاده از فرصتی که او ارائه میکند بیدرنگ وارد عمل خواهدشد.
امیدهای جو بایدن به زودی نقش بر آب شد. چندین دور مذاکرهی دشوار و دردناک در مقر آژانس بینالمللی اتمی در وین به بروز گشایشی منجر نشد. چنین به نظر میرسد که کاسهی صبرِ علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، لبریز شده است. در عین حال یافتههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی حاکی از آن است که تهران پیشبردن برنامهی هستهای خود را سرعت بخشیدهاست.
باوجود این، تنشزدائی تهران با ریاض نشان میدهد که جمهوری اسلامی دستِکم از برخی گشایشها از جانب رقبا و مخالفان استقبال میکند. در هر صورت، روابط جمهوری اسلامی با عربستان سعودی در سالهای اخیر از روابط تهران با آمریکا هم بدتر بودهاست. ایران و عربستان در مناقشهها و بحرانهای منطقه از جمله در جنگهای داخلی در سوریه و یمن مواضع کاملاً مخالفی داشتهاند. ایران از طریقِ حوثیهای یمن – جناح مود حمایت تهران در این مناقشه- ضرباتی مهلک و تحقیرکننده به عربستان وارد کرده است. بهعنوانِ مثال، حوثیها، شیعیانِ شورشی مورد حمایت ایران، در سالِ گذشته با موشک و پهپاد به یکی از انبارهای نفت عربستان در جدّه حملهکردند. جدّه که دومین شهر بزرگ عربستان و محل برگزاری رقابتهای اتومُبیلرانی فرمول-١ در این کشور است درست چند روز پیش از آغاز این رقابتها هدف حملهی حوثیها قرار گرفت. سعودیها برای حصول اطمینان از این که جو بایدن با ایران وارد معاملهای بیشاز حدّ سهلگیرانه نخواهدشد به لابیگری گستردهای دست زدهبودند.
پرکردن شکاف
و اکنون به گفتهی مقامات در دو کشور عربستان و آمریکا، ایران با قطعِ ازسال جنگافزار برای شیعیان حوثی یمن موافقت کردهاست. از سوی دیگر، در عربستان سعودی، محمد الجدّان - وزیر دارائی- درها را به روی سرمایهگذاری «بسیار سریعِ» این کشور در ایران بهشرطِ تحقّقِ توافق اخیر بازگذاشتهاست.
ممکن است این حرف وزیر دارائی چندان هم جدّی نباشد امّا توافق اخیر ظاهراً برای هر دو طرف یک منطق اقتصادی هم دارد. عربستان سعودی برای جذب سرمایه در طرحهای مربوط به متکّثر کردن منابع اقتصاد این کشور، اقتضادی که در حال حاضر تکمحصولی و به فراوردهای نفتی و پترو شیمی متکّی است، نیازمند ثبات است. در ایران نیز اقتصاد کشور در آستانهی سقوط و اضمحلال است. در ماه فوریهی سال جاری ارزش برابری ریال با دلار به ۵٨۰۰۰۰ ریال در برابر یک دلار آمریکا رسید. با این رقم ارزش برابری ریال در مقابل دلار به نسبت سال گذشته ۵۵درصد و به نسبت یک دههی پیش ٩۴ درصد نزول کرده است. نرخ تورّم نیز بهنوبهی خویش تا حدودی به خاطر سقوط ارزش برابری ریال به ۵۰درصد رسیدهاست.
وضعیّتِ فلکزده و اسفبار اقتصاد کشور جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی را از شدّتِ بیشتری برخوردار کردهاست. این جنبش در پی کشتهشدنِ یک زنِ جوانِ کُرد در تهران در جریان بازداشت او توسّطِ عوامل رژیم به اتهام بدحجابی در ماه سپتامبر آغازشد. هر چند که از شدت تظاهرات و حضور مردم در خیابانها کاستهشده، وضعیت در برخی نقاط کشور از جمله کردستان در شمال غرب ایران وضعیّتِ «آتش زیرِ خاکستر» است. زنان در سرتاسر کشور مقررات مربوط به حجاب را زیر پا میگذارند. حجاب اجباری به یکی از کانونهای خشم مردم به ویژه زنان بدل شدهاست.
در پی امضای توافق میان ایران و عربستان سعودی، ارزش برابری ریال در مقابل دلار با یک افزایش ١۴درصدی رو به رو شد. مهدی قدسی، اقتصاددان ایرانی در انستیتوی بررسیهای اقتصادی بینالمللی در وین میگوید: « ایران از هر گونه توافق و معاملهای که به هرنوع ثبات در سیاستهای داخلی و به تبع آن به بهبود اقتصاد داخلی منجرشود استقبال میکند.»
باوجود این، چنین به نظرمیرسد که همین منطق در مورد «برنامهی جامعِ اقدام مشترک» یا «برجام» که آمریکا در پی احیای آن است صدقنمیکند. بر اساس این توافقنامه، جمهوری اسلامی ایران نباید بیش از ٢۰٢ کیلوگرم اورانیوم را آن هم حدِّ اکثر به میزان ۳/۶۷ درصد غنیشده ذخیره میکرد. غرب و سازمان ملل متحّد هم در مقابل به کاهش تحریمهائی که اقتصاد ایران را هدفگرفتهبود اقدام میکردند. پس از خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید و روی کار آمدن جو بایدن، پیشنهاد مشابهی روی میز مذاکره گذاشته شدهبود. امّا در حالی که تنشزدائی و تفاهم با عربستان سعودی متصّمن منافعی اندک به ازای امتیازاتی اندک است، وجهالمصالحه قراردادن برنامهی هستهای در یک معامله - آن هم با آمریکائیان منفور - برای رهبران ایران نوعی تسلیمشدن و خفتبارتر آن است که پذیرای آن شوند.
پس از پیروزی آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری سال ٢۰٢١ ، پیروزیای که با حذف تمامی رقبای میانهرو او میسّرشد، کنترل و مهار تمامی بخشهای قدرت به دست تندروها افتادهاست. آقای خامنهای، رهبر اصلی و واقعی کشور، همیشه نسبت به مذاکره با غرب از خود بیمیلی نشاندادهاست. با خروح امریکا از برجام در زمان دونالد ترامپ، آیتالله خامنهای خود را در این مورد بیش از پیش مُحق میداند. راز زیمت(٢)، کارشناس و پژوهشگر مسائل ایران در مؤسسهی مطالعاتِ امنیّت ملی در دانشگاه تلآویو یادآور میشود که: «او(آیتالله خامنهای) میگوید:” از روز اول بارها گفتم به آمریکا اعتماد نکنید.”» [سخنان آیتالله خامنهای در روز نوزدهم اردیبهشت ١٣٩٧، یک روز پس از خروج ترامپ از برجام]. «ما آماده بودیم که آن« کار را بکنیم به خاطر کاهش تحریمها، امّا در آخر کار(روز) آمریکائیها توافق را نقضکردند از این رو شما باید مرا قانع کنید که چرا باید دوباره مرتکب همان اشتباه شوم.»
افزون براین، رهبران جمهوری اسلامی ایران بر این باورند که موفّق به بناکردن یک «اقتصاد مقاومتی» شدهاند که میتواند با تحریمها مقابلهکند. ریال رو به احتضار و تورّمِ سر بر آسمانسای ظاهراً اهمیّتی ندارد. رژیم فکر میکند که چین و روسیه مانع غرقشدن این کشتی میشوند. جمهوری اسلامی ایران در سال ٢۰٢١ با چین یک قرارداد بیست و پنجسالهی شراکتِ راهبردی امضا کرده و در جریان جنگ در اوکراین روابط و پیوندها ی خود با روسیه را تقویت کرده است. بهگفتهی مهدی قدسی «آنان میخواهند به غرب پیامدهند که “ما شرکای خود را داریم و نیازمند شما نیستیم”».
امّا باید توجّه داشت که در روابط جمهوری اسلامی ایران با چین دو کفّهی ترازو از سنگینی یکسان یا به دیگر سخن از تعادل و توازن برخوردار نیست. در حالی که ایران مقدار معتنابهی نفت را به قیمت پائین و با تخفیف به شرق روانه میکند چین در مقابل رفتاری مشابه ندارد. مقامات خوشخیال ایرانی از احتمال سرمایهگذاری چهارصد میلیارد دلاری چین در ایران در چهرچوب سند همکاری یا شراکت ٢۵سالهی دو کشور سخن میرانند. واقعیّت امر این است که تولیدکنندگان چینی در سال گذشته تنها ١٨۵میلیون دلار به اقتصاد ایران تزریق کردهاند. اندک زمانی پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که شرکت ملّی نفت چین برای گرفتن جای غول نفتی فرانسوی توتال در برنامهی پنج میلیارد دلاری توسعهی میدان گازی پارس جنوبی اعلانِ آمادگی کردهاست. امّا شرکت ملی نفت چین سال بعد از این همکاری سر باززد و این پروژه کماکان ناتمام ماندهاست.
روسیه در مقام بزرگترین سرمایهگذار خارجی در ایران بر چین پیشیگرفتهاست. ایران و روسیه در عین حال برای دورزدن تحریمهای اعمال شده علیه این دو کشور از طریق استفاده از روبل و ریال در معاملات دوجانبه و پیوندزدن نظامهای بانکی دو کشور همکاری میکنند. دادوستد تجاری سالانهی ایران و روسیه دستِکم از ۵/١ میلیارد دلار پیش از آغاز جنگ در اوکراین به ٢ میلیارد دلار افزایش یافتهاست [قابل اعتماد نبودن آمارهای رسمی در دو کشور را نیز باید از نظر دور نداشت).
خلیجِ امیدها و آرزوها
باید توجّه داشت که با توجّه به تحریمهای وضع شده علیه روسیه و جمهوری اسلامی ایران (در ارتباط با جنگ اوکراین و پروندهی هستهای) دو کشور در داردوستد با هم با محدودیّتهائی رو به رو هستند. با توجّه با اقتصاد ضعیف دو کشور و با توجّه به این که فراوردهای صادراتی اصلی ایران و روسیه مشابه هم هستند، وعدهی سال گذشتهی ابراهیم رئیسی مبنی بر افزایش حجم دادوستد سالانهی تهران-مسکو به ١۰میلیارد دلار خیالپردازانه به نظر میرسد. افزایش سرمایهگذاری نیز امری نامحتمل است. از دیگرسو، از آن جا که ایران و روسیه برای فروش نفت به خریداران آسیائی با تخفیف در قیمتها تلاش میکنند در عمل به رقیب یکدیگر در بازارهای انرژی بدل شدهاند.
یک چهرهی دانشگاهی طرفدار رژیم در سخنانی که اخیراً ایرادکرد تصویری از نگاه دولت به مشکلات اقتصادی کشور را برابرِ چشمِ ما میگذارد. به گفتهی او ایران تا آخرین قطرهی نفتِ تولیدهی خود را صادر میکند و درآمد نفتیاش بهرغم تخفیفهائی که در قیمت نفت خود میدهد از دورانِ اجرای برجام بیشتر است.
تمامی سخنان این چهرهی دانشگاهی درست است. امّا این شخص چند نکتهی مهم را ناگفته میگذارد. ایران تا آخرین قطرهی نفت خود را میفروشد چرا که تولید نفتِ این کشور در مقایسه با سال ٢۰١٧ کاهشی در حدود ۵۰درصدی داشته و از ۴ میلیون به ۲/۵ میلیون بشکه در روز رسیدهاست. درآمد نفتی ایران نیز از دوران برجام بیشتراست چرا قیمت یک بشکه نفت در مقایسه با ٢۰١٧ با افزایشی صددرصدی همراه شدهاست. به عبارت دیگر تحریمها تولید نفت ایران را به شدّت کاهشداده و دهها میلیارد دلار به درآمدِ نفتیِ سالانهی ایران ضرر زدهاند. بدتر از همه این که ایران برای بخشی از صادرات نفتی خود پول نقد دریافت نمیکند و شیوه دادوستد در این ارتباط تهاتری یا کالا در برابر کالاست. این به معنای آن است که امکان تقویت ریال برای تهران وجود ندارد.
امّا زیان و هزینه اقتصادی هرچه باشد، فاصلهی زمانی ایران با ساختن یک بمب با استفاده از اورانیم غنیشده کوتاهتر میشود. ایران هماکنون نیز دارای یک ذخیرهی دستِکم ٧۰ کیلوئی اورانیوم غنیشده به میزان ٦۰درصد است. درصد غنیسازی بقایای اورانیوم غنیشده ای که بازرسانِ آژانس بینالمللی اخیراً در یکی از تأسیسات هستهای ایران یافتهاند هشتادوسه وهفتدهم (۸۳/۷درصد) درصد بودهاست که تا درصد غنیشده برای ساخت بمب یعنی ٩۰درصد فاصلهی زیادی ندارد. ارزیابی و گمانهزنی دیپلُماتها حکایت از آن دارد که ایران هنوز به مقدار لازم اورانیوم غنیشدهی برای ساخت بمب دستنیافتهاست. حصول اطمینان در این مورد آسان نیست. ایران دسترسی بازرسان آژانس به تأسیسات هستهای خود را محدودکردهاست. کولین کال(٣)، یک مقام آمریکائی، بر این باور است که ایران برای تهیّهی اورانیوم غنیشدهی کافی برای نیل به این هدف یعنی ساخت بمب به ١٢روز نیاز دارد.
دستزدن به چنین کاری در حال حاضر نامحتمل است. ایران بهرغم تسلّط بر روندغنیسازی از دانش و تخصّص لازم برای ساخت کلاهک هستهای و نصب آن بر روی موشک برخوردار نیست. باوجود این، در این زمینهها نیز در حال پیشرفتی منظّم و مستمر است. ایران دارای یک برنامهی فعّال موشکهای بالیستیک است و در سالهای اخیر جنگافزارهایی را به نمایش گذاشته که روز به روز پیشرفتهتر میشود.
این وضعیّت جهان را در برابر ایران در مقابل گزینههای بدی قرارمیدهد. یکی از این گزینهها پیگیری دیپلُماسی است. امّا اگر ایران سودای بازگشت به برجام را داشت تاکنون چنین کردهبود. بدیل دیگر یک توافق کوچکتر است که از آن با عنوان «برجام کوچک» یادشدهاست. در سناریوی برجام کوچک ایران اِعمال محدودیّتهای گستردهتر بر برنامهی هستهای خود را نخواهدپذیرفت امّا با خودداری از غنیسازی اورانیوم به میزانی که در ساخت جنگافزار به کار رود موافقت خواهدکرد و به بازرسی دقیق بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات هستهای خود رضایت خواهدداد. امتیاز متقابل غرب به ایران کاهش محدود تحریمها خواهدبود.
این اندیشه یا سناریوی برجام کوچک برای برخی از سیاستمداران اروپائی جذّاب امّا در اسرائیل و عربستان سعودی نامحبوب است چرا که راه فرار از تعهّداتش را برای ایران به نحوی ناخوشایند باز میگذارد. این اندیشه در واشنگتن نیز مشکلآفرین خواهد بود چرا که بایدن را که وعدهی توافقی جامعتر و دیرپاتر داده بود با توافقی کمدامنهتر و ضعیفتر رو به رو میکند. مهمتر ار همه این که این نکته هم روشن نیست که آیا ایران خواهان و علاقمند به چنین تواقی هست یا نه؟
گزینهی دوم حملهی نظامی به تأسیسات هستهای ایران است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بیش از یک دهه است که تهدید به چنین حملهای کرده و میکند. بسیاری معتقدند که ترمیمِ خسارات ناشی از حملهی اسرائیل نتها نیازمند چندماه است. آقای زیمت ضمن اشاره به دو حملهی اسرائیل به تأسیسات هستهای عراق و سوریه در گذشته میگوید: «مورد ایران مورد عراق در ١٩٨١و مورد سوریه نیست.» حملهی نظامی آمریکا زیانها و خسارات سنگینتری به بارمیآورد امّا حتّی خسارات حملهی آمریکا هم ترمیمشدنی است. افرون براین، چنین حملهای پیش از هر چیز درستی استدلال ضرورتِ داشتن سلاح هستهای را تقویت میکند. ایران یک برنامهی هستهای را با هزینهای هنگفت و سرسامآور دنبال کرده تا به تضمینی برای امنیّت رژیم دستیابد. حملهی نطامی یکی از دو دشمن رژیم یا هر دوی آنها تنها نتیجهاش متقاعدکردن هرچه بیشتر سیاستمداران ایران به ضرورت مجهّزشدن به بازدارندگی هستهای است.
بسیار از مخالفان ایرانی رژیم نیز از آن بیمناکاند که یک حملهی نظامی موجب گردآمدن و پشتیبانی مردم از رژیمشود. در هرحال باید به این نکته توجّه داشت که هیچکس خواستار ریختن بمب بر سر وطن و زادگاه خود نیست. با وجود این در سال ٢۰٢۰، قتل ژنرال قاسم سلیمانی توسّط آمریکا بهرغم کشاندن مردم به خیابانها بهظاهر منجر به یروز پشتیبانی گستردهای از رژیم نشد. یک رشته اقداماتِ اسرائیل نیز از ترور دانشمندان هستهای در سالهای اخیر گرفته گرفته تا حمله به تأسیسات ساختِ پهپاد در ماه ژانویهی سال جاری نیز موجی از پشتیبانی مردم از رژیم را بهوجود نیاورد. برخلاف تصوّر همه، شماری از ایرنیان بر این نکته انگشت میگذارند که این اقدامات اسرائیل شکنندگی رژیمی را نشان میدهد که با از رژیم بریدگانی در درون و ناتوانی در حفط و حراست خود رو به روست.
در مرحلهی بعدی اقدامات تلافیجویانهی ایران مطرح است. ایران به تلافی چنین حملهای از طریق عوامل طرفدار خود در سوریه و لبنان به اسرائیل یا کشورهای عرب خلیج فارس ضربه خواهدزد. برخی از مقامات سعودی بر این باورند که کشورشان بهرغم صدمهدیدن از اقدامات ایران با آن مصّممانه مقابله خواهدکرد. چنین باوری باور طیفی وسیع از مقامات یا مردم عربستان و دیگر کشورهای عرب خلیج فارس نیست. امارات عربی متّحده از آن بیم دارد که ضربهای از جانب ایران شهرت این کشور به عنوان یک «واحهی ثبات» را از بینببرد. برخی از مقامات منطقهای تلاش کردهاند که اسرائیل را از دستزدن به چنان حملهای بازدارند.
گزینهی سومی که میماند حفظِ وضعیتِ موچود است. ایران بهرغمِ تمامی پیشرفتهای این کشور در عرصهی هستهای با ساخت بمب و مألاً داشتن یک سلاحِ هستهای یک یا دو سال فاصلهدارد. ایران حتّی اگر بتواند بهسرعت به شماری جنگافزار با استفاده از اورانیوم غنیشده دستیابد حاصل کار چیزی بیش از یک «بمب کثیف» نخواهدبود. وسیله یا ابزاری ابتدائی که نقشی بازدارنده ایفا نخواهدکرد. تا دسترسی این کشور به یک زرّادخانهی رو یه راه و کارآمدِ هستهای راهی دراز در پیش است.
افزون بر این رژیم ایران رژیمی نفرتانگیز هست امّا از جان خود سیر نشده و سرِ خودکُشی ندارد. ایران در صورت استفاده از جنگافزار هستهای هدف یک حملهی هستهای گستردهتر و شدیدتر از سوی آمریکا، اسرائیل و دیگر قدرتها قرارخواهدگرفت. البته این واقعیّت به اسرائیل و عربستان سعودی آرامش و راحتی خیال زیادی نمیدهد امّا راه حلِّ دیگری را پیشِرو میگذارد. اگر برنامهی هستهایران را با دیپلُماسی و نیروی نظامی نمیتوان متوّقفکرد باید با توسّل به منطق بازدارندگی مهارکرد. توسّل به منطق بازدارندگی مانعِ پیگیری تلاشها برای اِعمال فشار بر ایران از طریق تحریمهاو سنگاندازی در راه فعالیّتهای هستهای از طریق اقدامات خرابکارانه نیست.
هیچیک از گزینههای برشمردهشده گزینهی خوبی نیست. اینگزینهها و استدلالهای همراه آن تأکیدی بر ندانمکاری وبیملاحظگی دونالد ترامپ در چشمپوشی از یک توافق کنترل تسلیحاتی ولو برخوردار از کموکاستی است. بنبست کنونی یک منبعِ نگرانی های روزافزون در خلیج فارس و یکی از دلایل و انگیزههای دست به دامن چین شدن عربستان سعودی برای کاهش بحران میان این کشور با ایران است.
غرقه در ترس
سعودیها دستِکم در ده سال اخیر در روابظ خود با امریکا احساس امنیّت و اطمینان نکردهاند. از نظر آنان پشتیبانی اوباما، رئیس جمهوری پیشین آمریکا از بهار عربی نادرست و نابجابوده است.عربستان سعودی در عین حال با تلاشهای اوباما برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران نیز مخالفتکردهاست. دونالد ترامپ روابطی گرمتر با سعودیها داشت امّا او نیز پس از حملهی سال ٢۰١٩ به تأسیسات نفتی این کشور، حملهای که با استفاده از پهپادهای ساخت ایران صورتگرفت، کار چندانی نکرد. پس از ترامپ، نوبت به جو بایدن رسید که در جریان کارزار انتخاباتی خود قول دادهبود عربستان سعودی را به کشوری مطرود در عرصهی بینالمللی بدلکند. کنگرهی آمریکا نیز سالهاست برای جلوگیری از فروش جنگافزار به عربستان تلاش میکند.
اگر نیرومندترین متّحد کشوری غیرقابل اتکاء و بزرگترین دشمن آن خطرناک و تهدیدکننده باشد، طبیعی است که تنها راه برای آن کشور تلاش در راستای حفاظت از خویش است. سعودیها برای نیلِ به این هدف تلاش میکنند که به جای تحریک ایران با آن کشور از درِ مدارا در درآیند. شگردی که به باج دهی یک مغازه دار به عوامل مافیا برای حفظ خویش بیشباهت نیست. آنان در عین حال برای تشویق چین به ایفای نقشی بیشتر در منطقه هم کوشش میکنند. چنانچه ایران کماکان پیگیر برنامهی هستهای خویش باشد، سعودیها به این امید بستهاند که چین از وزن اقتصادیِ خود برای مهار رژیم تهران استفادهکند.
در هر حال اگر این انتظار سعودیها برآورده نشود یا چین در این راه کاری انجام ندهد این امر شگفتیای نخواهدآفرید چرا که تصمیمگیران سیاسی در عربستان فکر نمیکنند که چین میتواند جانشینی برای آمریکا یاشد. هیچکس انتظار ندارد که ارتش آزادیبخش خلقِ چین در صورت به خطر افتادن امنیّت در خلیج فارس پا پیشبگذارد.
سعودیها بهرغم تمامی سرخوردگیها و مأیوسشدنها اشتیاقی به جدائی از آمریکا ندارند. یک دیپلُمات آسیائی کشورهای عرب خلیج فارس را به سنگاپور تشبیه میکند. سنگاپور دارای پیوندهای نیرومند اقتصادی با چین است امّا هنوز هم در ارتباط با امنیّتِ خویش روی آمریکا حساب میکند. در ١۴ماه مارس سال جاری عربستان سعودی اعلام کرد در یک معاملهی ٣٧میلیارد دلاری، ٧٢فروند هواپیمای بوئینگ ٧٨٧ «دریملاینرز» را برای خطوط هوائی جدید این کشور از سازندهی آمریکائی خواهدخرید. بهگفتهی مقامات، این معامله تنها یک معاملهی اقتصادی و مالی نیست. ریاض میخواهد با کمک به رونق شرکت بوئینک به رونق جایگاه خود در واشنگتن هم کمککند.
عربستان سعودی در عینِ حال در را به روی عادیسازی روابط با اسرائیل نیز بازمیگذارد. البته در حال حاضر و در کوتاهمدّت، تصوّر چنین عادیشدنی دشوار است. اسرائیل را تظاهرات مخالفان طرح دولتِ راستِ افراطی بنیامین نتانیاهو برای اصلاح نظام قضائی این کشور، تظاهراتی که ماههاست ادامهدارد، فلجکردهاست. همزمان با این تظاهرات وسیع و گسترده علیه دولت نتانیاهو، شمار فلسطینیانی که توسّطِ نیروهای اسرائیلی در کرانهی باختری رود اردن کشتهمیشوند نیز زوز به روز بیشتر میشود. دیپلُماتهای سعودی و اسرائیلی در این مورد که زمان زمان مناسبی برای عادیکردن روابط بین دو کشور نیست اتّفاقنظر دارند. با وجود این، عربستان سعودی به همان گونه که آمریکا را به عنوان پرنفوذترین قدرت خارجی در منطقه کنار نگذاشتهاست در معامله و توافق با ایران هم روابط نوپا و نوزادِ امنیتی خود با اسرائیل را به فراموشی نسپردهاست.
تمامی نکاتی که تا اینجا برشمردیم با سربرکردن تفاهمی گستردهتر در کلِّ منطقه، منطقهای که دستخوش ناامنی داخلی است سازگار و هماهنگ است. بشار الاسد، دیکتاتور خونریز سوریه، بهنوبهی خویش سرگرم بهبودبخشیدن به روابط خود با همسایگان این کشوراست. همسایگانگی که از سقوط او بهکلّی نومید شدهاند. ترکیه درگیر تلاش برای ترمیم روابط خود با مصر و دیگر کشورهای عرب خلیج فارس است. روابط ترکیه با این کشورها به خاطر برداشتهای متفاوتشان از اسلام سالهاست که روابطی سرد بودهاست. قطر نیز به نوبهی خود برای بهبود روابط با مصر و عربستانکوشش میکند.
وضع و فضای جدید منطقه مطابق میل آمریکا نیز هست. دلمشغولی بایدن جنگ در اروپا و رقابت با چین است. یکی از کارمندان کنگرهی آمیکا میگوید: « مشاوران رئیس جمهوری تلاش میکنند پروندهی خاورمیانه را از میز کار بایدن دور نگهدارند.» از این رو، هرگونه کاهش تنش در خاورمیانه چیز خوبی است.
حتّی غصب نقش آمریکا به عنوان یک میانجی منطقهای از سوی چین نیز آنچنان که به نظر میرسد چیز چندان بدی نیست. یک مقام آمریکائی در اظهار نظر در مورد توافق ایران و عربستان و پادرمیانی چین میگوید: « ما نمیتوانستیم این کار را بکنیم چرا که با ایران روابط دیپلُماتیک نداریم».
البته این نکته را نیز ناگفته نباید گذاشت که همانگونه که شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امورخارجهی عربستان گفتهاست توافق تهران و ریاض «راه حلِّ تمامی اختلافنظرهای موجود میان دو کشور» نیست. پروندهی هستهای ایران کماکان و بهشدّت مطرح بوده و خودنمائی میکند. اگر ایران در جایگاه یک کشوردر آستانهی هستهای شدن باقی بماند، کشورهائی چون عربستان سعودی همچنان احساس ناامنی خواهندکرد. آمریکا راه حلّی آماده برای این مشکل ندارد امّا چین حتّی در جستوجوی ان هم نیست.
——————————————
پانوشتها:
1- The Economist
2- Raz Zimmt
3- Colin Kahl
4- Drealminer