چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج
گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
صائب تبریزی
نوشتن در باره آقای رضا پهلوی و سامانه مشروطه و پادشاهخواه با دو خطر روبروست از یک سو میتواند مورد بهره برداری جمهوری جهل و جنایت قرار گیرد و از سوی دیگر نویسنده با بیتابی و خشم برخی از هواداران این کنشگر سیاسی مواجه شود.
آقای رضا پهلوی یکی از شخصیتهای بهنام مخالف خارج کشور است که در چهار دهه گذشته به عناوین گوناگون علیه اسلام سیاسی حاکم فعالیت کرده است. ایشان از یک سو در زمان خردسالی در خانوادهی سلطنتی پهلوی پرورش یافته و از سوی دیگر دوران جوانی و میانسالیاش را در دنیای آزاد و با کسب ارزشهای مثبت و دمکراتیک غربی بهسر برده است. بدین ترتیب به گمان نگارنده، مواضع سیاسی و رویکردهای کنشگریاش بهویژه در دوران پسا جنبش “زن زندگی آزادی” متاثر از این دوگانگی بوده است.
جامعه ایران موزائیک رنگارنگی است که از اقوام و ملیتها، زبانها، گویشها، گرایشهای سیاسی، جنسیتی و ادیان و مذاهب گوناگون شکل گرفته است. بخشی از جمعیت خواستار جمهوری لیبرال و یا سوسیالدمکرات، اقوام و ملیتها خواستار تمرکززدایی رادیکال و یا فدرالیسم، برخی مشروطهخواه و دیگران بازگشت به دوران پادشاهان پهلوی را با جنبههای سازنده و مدرن و همزمان اقتدارگرایانه در دستور کار قرار دادهاند.
بدین ترتیب، برای گذار از جمهوری جهالت و سرکوب، لازم است از راه همراهی و همکاری دمکراتیک گرایشهای گوناگون، این رنگارنگی اجتماعی و سیاسی مد نظر قرار گیرد تا پیروزی بر خامنهای و دستگاههای سرکوبگرش امکانپذیر و نظام پساخامنهای به اقتدارگرایی نوینی نیانجامد.
شوربختانه همکاری شما آقای پهلوی با افراد و شخصیتهای گنشگر سیاسی در چندین مورد موقتی بوده و پس از مدتی کوتاه به واگرایی انجامیده است. شاید علت آن را باید در شخصیت دوگانه شما جستجو کرد. گرایشهای دمکراتیک شما در ابتدا همکاری و همیاری مثبت با دیگران را در تشکیل گروههای تازه امکانپذیر ساخته اما تربیت اشرافیتان از یک سو و فشار برخی از هوادارانتان، پس از مدتی کوتاه سبب خروج شما از گروه و در نتیجه ناکامی تلاشهای همگرایانه شده است. در این مورد از جمله میتوان به تجربه نشست دانشگاه جورج تاون و ناکامماندگی اجرای منشور “مهسا” اشاره کرد.
آقای رضا پهلوی، رویکرد کنشگرانه دوگانه شما میتواند پیآمدهای ناگوار بیشتری را برای جنبش زن زندگی آزادی بهبار آورد.
برای گذار از جمهوری اسلامی و بنای یک دمکراسی سکولار لازم است در شوراها و نشستها، حق رای برابر برای دیگر گرایشها به رسمیت شناخته شود. افزون براین فاصله گرفتن از هواداران تندرو دمکراسیستیز، همگراییها و همبستگیهای پایدار را امکانپذیرتر میسازد.
هوادارن شما در پیوستار پادشاهی از دوگرایش متفاوت در تشکلها و گروههای گوناگون تشکیل شدهاند:
۱- مشروطهخواهان که “حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) از جمله این تشکلهاست، با مواضعی میانهرو خواستار برپایی نظام مشروطه پارلمانی برپایه دمکراسی و حقوق بشر، تمرکز زدایی در حد تشکیل انجمنهای ایالتی ولایتی مندرج در قانون اساسی مشروطه، حفظ یکپارچگی ایران، تدریس به زبان فارسی و در کنار آن آموزش زبانهای محلی است.
این حزب تعیین شکل حکومت (جمهوری و یا پادشاهی) را به عهده رأی اکثریت ایرانیان پس از گذار از جمهوری ولایی موکول میکند.(۱) این حزب بر ناسیونالیسمی تآکید دارد که بر پایه “پیشوا و توده” استوار نیست و تجربه دوران پهلوی در اساسنامه این حزب مورد داوری قرار نگرفته است.
۲- حزب ایران نوین ایران: این حزب ادامه سازمان فرشگرد است که در سال ۱۴۰۱ نام “حزب حکومتی دوران پهلوی به دبیرکلی حسن منصور و سپس هویدا نخست وزیر وقت را برگزیده است.(۲)
موسسین “حزب ایران نوین” تازه تاسیس، با بکار بردن این نام و تاریخ ۲۵۰۰ ساله بهجای تاریخ رایج خورشیدی، کوشیدهاند هدفهای این حزب را در راستای فعالیتهای حزب حکومتی پیشین نشان دهند.
اما نسبت دادن “آزادیگستری” به محمدرضا شاه و تاکید بر امنیت کشور در آن دوره، بدون داوری در باره کارکرد ساواک در محدود کردن آزادیهای سیاسی به نام ایجاد “امنیت”، که از جمله سرکوب فعالیتهای جبهه ملی و نهضت آزادی را در پی داشت، موازین مثبت این حزب از جمله تاکید بر احترام به حقوق بشر” و تشکیل نظام “لیبرالدمکرات” پس از سرنگونی نظام جهل و جهالت را کاملا خدشهدار میسازد.
موسسین این حزب لازم است به شش جلد کتاب خاطرات علم، نخستوزیر و وزیر دربار شاه مراجعه و میزان “آزادیگستری” پهلوی دوم را مورد داوری دوباره قرار دهند.
در مقاله “ولایت پادشاه و ولایت رهبر” به گوشهای از این خاطرات که بیانکننده دیدگاهها و رویکردهای محمد رضا شاه در حکمرانی بر کشور ایران بود، اشاره شده است. لازم به تذکر است که علم دفاتر خاطرات روزانهاش را پنهان میساخت و در نوشتن، ادبیاتی به کار میبرد که در صورت لو رفتن این دفاتر مشکلی برایش ایجاد نگردد!(۳)
موسسین حزب تازه با بازنشر فعالیتهای سازمان فرشگرد، علاوه بر چپستیزی افراطی، بر نقش کلیدی رضا پهلوی در ایجاد همبستگی میان گروههای مخالف تاکید کردهاند و در مصاحبههای تلویزیونی سخنگوی موقت این حزب، جایگاه رضای پهلوی، ورای دیگر شخصیتها و گروهها سنجیده شده است. باید تاکید کرد اینگونه داوریهای ایدئولوژیک به همبستگی و همگرایی گرایشهای سیاسی مخالف جمهوری جنایتکار اسلامی یاری نخواهد رساند.(۴)
۳- پادشاهی خواهان افراطی: پادشاهیخواهان که برخی در حکومت محمد رضا شاه دارای مسئولیتهای گوناگون دولتی بودهاند، میکوشند در سده بیست و یکم تاریخ را به سده بیستم و نظام پادشاهی مطلقه باز گردانند. البته این حق شهروندی پادشاهخواهان است که برای تحقق آرمانهایشان تلاش کنند. اما روشهای تفرقهافکنانه و افتراآمیز بسیاری از هواداران این گرایش فکری برای پیشبرد هدفهای سیاسی، بویژه در دوران پساجنبش زن زندگی آزادی، غیردمکراتیک و غیرمسئولانه است.
شعار “رهبر ما پهلویه هر که نگه اجنبیه” که مدتی پیش در تظاهرات ایرانیان در لندن، بوسیله عدهای قلیل سر داده شد، نمونهای از رویکرد سیاسی برخی از کنشگران این گرایش فکری است. بیاعتبار کردن شخصیتهای غیر پادشاهیخواه حتی با بهرهگیری از اطلاعات نادرست (fake news) راه را برای تفرقهافکنی سربازان گمنام امام زمان، در ارتش سایبری خامنهای هموارتر میسازد.
پادشاهخواهان بهتر است به توصیههای منشه امیر، روزنامهنگار ایرانیتبار اسراییلی، در گفتگو با مدیر پادشاهیخواه کانال یک(۵) توجه کنند که به منظور کامیابی در گذار از جمهوری ولایی، مخالفین خارج کشور را به همگرایی و همبستگی دعوت میکند.
اردیبهشت ۱۴۰۲
mrowghani.com
—————————
[۱] - حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) https://www.irancpi.net/
[۲] - مرامنامه حزب ایران نوین، https://irannovin.party/histoire/
[۳] - یادداشتهای علم، جلد اول ص ۸ با ویراستاری علینقی عالیخانی. علاقهمندان میتوانند به بخش کتاب رایگان تارنمای mrowghani.com قسمت دوران پهلوی مراجعه کنند.
[۴] - بیانیه شبکه فرشگرد، تارنمای حزب ایران نوین
[۵] - گفتگوی منشه امیر با شهرام همایون
https://www.youtube.com/watch?v=Kuae-yt_vs0&ab_channel=ShahramHomayoun
■ با نگاه موافق به این مقاله، امیدوارم ایرانیان همگی و با هر نوع نگرش و تمایل سیاسی دریابند که در ایران آزاد و سربلند همه حضور دارند. مهم نیست چقدر خود را به حق و درست بپندارید؟ اگر دیدگاه یا گروه اجتماعی خاصی را قابل تحمل ندانید، تفکر و کنش حذف و نابودی آنها در شما رشد میکند و در مقطعی غالب میشود. با این نگاه موافقم که ایران به امنیت و آرامش نیاز دارد تا به تدریج ویرانگریهای ج.ا. را ترمیم کند. اما تعقیب اسارت و کشتار اندیشه های مخالف در خدمت آرامش نیست بلکه ادامه حکومت غیر متمدنانه است و باز دارنده توسعه اجتماعی. آقای رضا پهلوی یک سال پیش فرصت فراخی داشتند تا صدای همراه با تمامی ایران باشند. این پنجره امروز کوچک و تنگ شده. امیدوارم فرصت را به هدر ندهند.
درود بر شما / پیروز