ائتلاف از پایین: نگرشی نوین به چگونگی شکلگیری شورای گذار
جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ایران که از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ (۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲) با قتل مهسا امینی به دستِ گشت ارشاد رژیم اسلامی آغاز شد، درنهادْ جنبشی سراسری و نامتمرکز است و رهبریِ یگانهای ندارد. برای نخستین بار در تاریخ طولانی حکومتهای تک-رهبری در ایران، جنبشی انقلابی به رهبری زنان و نسلی بسیار جوان تاریخ نوین ایران را به سوی دمکراسی و رهبریِ شورایی رقم میزند. انگیزه کانونی این نوشتار این است که گرچه درباره طبیعت غیرمتمرکز-در-رهبری این جنبش بسیار گفته و نوشته شده، اما تاکنون در باره تأثیر این پدیده بر چگونگی شکل گیری شورای گذار کمتر گفته شده است.
همزمان با تظاهرات گسترده در ایران، ایرانیانِ فراکشوری با هر عقیده و در هر گروه سِنی با تعهدی کم نظیر در جهت سرنگونی رژیم اسلامی و رساندن فریادهای همرزمانشان در ایران به گوش دنیای آزاد از پا نمیشینند و در تلاشی هرروزهاند. به جرات میتوان گفت که این نخستین بار است که ایرانیانِ برونمرزی چنین همبستهاند و نقشی کارساز برای برقراری آزادی و دمکراسی در ایران بازی میکنند. در شرایطی که امکان شکلگیری یک شورای ائتلافی در ایران برای پیشبرد اهداف این جنبش و گذار به دمکراسی پس از پیروزی انقلاب بسیار دشوار است، نقش ایرانیان فراکشوری در تشکیل چنین شورایی برجستهتر میشود.
ایرانیانِ برون از مرز ماههاست که با ناشکیبایی در انتظار شکلگیری شورایی ائتلافی متشکل از چهره های تا امروز شناخته شده هستند. چنین شورایی که در مراحل مختلف انقلاب وظیفهی سازماندهی جنبش و تشکیل دولت موقت برای گذار به دمکراسی را به عهده خواهد داشت، تا کنون از بالا شکل نگرفته است. در کنار دلایل دیگر، خواه تاریخی و خواه اجتماعی و میان-نسلی ، سرشتِ نامتمرکز-در-رهبریِ جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ایران که در نهاد با پیروی از یک شورای شکل گرفته از بالا ناسازگار است، یکی از موانع اساسی در جهت شکل گیری یک شورای گذار از بالاست. توجه ویژه به این پدیده نوین و تفاوت دمگرافیک و نسلی که میان انتظارات برون و درون کشور دیده می شود، می تواند به شکل گیری و استحکام یک شورای گذار که به درستی تناسب فکری و قشری ایرانیان را بازتاب می کند، کمک بسیار کند. از این روست که تشکیل شوراهای همبستگی از پایین میتواند نیرویی قدرتمند در فرآیند همبستگی دموکراتیک در سطوح مختلف جغرافیایی، قشری، جنسی، قومی و فکری-سیاسی ایرانیان برون و درون مرزی باشد که لاجرم به شکلگیری ارگانیک و متکثر یک شورای گذار بیانجامد.
چنین شوراهایی چگونه شکل میگیرند؟ در عمل، ایرانیانِ برونمرزی در هر شهر یا منطقهای که زندگی میکنند و تا به امروز تظاهرات برگزار کردهاند، میتوانند با گفتگو و توافق در بارهی چند مورد فرا-عقیدتی شوراهای همبستگی خود را از پایین تشکیل دهند و نمایندهای (یا نمایندگانی) به شوراهای بالاتر بفرستند. از نقطه نظر سلسله مراتبی این پروسه شباهت زیادی با پروسه شکل گیری انجمن هایی که تا کنون برای برگذاری تظاهرات تشکیل شده اند دارد و بنابراین شوراها میتوانند در سطح شهری، منطقه ای، کشوری و میان-کشوری شکل گیرند. تفاوت اصلی در این است که این انجمن ها به گونه خودجوش شکل گرفتند و اساسنامه ائتلافی ندارند و افراد با رای گیری در یک روند دمکراتیک انتخاب نشده اند.
تشکیل چنین شوراهایی نه تنها به عنوان یک جایگزین برای یک شورای ائتلافی گذار از بالا نخواهد بود، بلکه میتواند مکمل و تسریع کنندهی پروسهی شکلگیری یک شورای متکثر ائتلاف باشد. از سوی دیگر، در جریان تشکیل شوراهای همبستگی از پایین است که ایرانیان با گفتمان بر سر چند مورد اساسیِ فرا-عقیدتی و رای گیری، آزاد اندیشی خویش را به رغم ایدهها و عقاید مختلف و تفاوتهای میان-نسلی به آزمایش خواهند گذاشت و دمکراسی را در عمل تجربه خواهند کرد. چنین فرآیندِ همفکری و همکاری، به نوبهی خود، به تداوم و افزایش حرکتهای اعتراضی کمک میکند و نهایتا میتواند به پیروزی انقلاب و انتخاب دولت موقت از درون شورای گذار بیانجامد. چنین حرکتی از پایین در ایران، یا به گونهی خودجوش هم اکنون در جریان است، و یا دقیقا به خاطر طبیعت غیر متمرکز این انقلاب میتواند با خطر کمتر در سطوح مختلف شکل بگیرد (محلهای، شهری، قومی، غیره﴾.
باید افزود که حتی اگر شورای همبستگی گذار به زودی از بالا در خارج از کشور شکل بگیرد، ضرورت شکلگیری شوراهای ائتلافی از پایین را از بین نمیبرد. تشکیل شوراهای از پایین نه تنها به درک عملی مفاهیمی چون «ائتلاف»، «دمکراسی» و به ویژه «دمکراسی برای ایران» که حتی برای ما ایرانیان برون از مرز که در کشورهای دمکراتیک زندگی می کنیم مفاهیمی مبهم هستند، کمک میکند و به یک شورایِ شکل گرفته از بالا با فرستادن نمایندگان خود به شوراهای بالاتر مشروعیت میبخشد، بلکه لازمهی نهادینه شدن دمکراسی در ایران است. به گونهای فشرده در فواید ائتلاف از پایین میتوان گفت که:
• بنا بر سرشتِ رهبری غیر متمرکزِ جنبش «زن، زندگی، آزادی» و اینکه در نهاد دمکراتیک و مخالف تک-رهبری است، شکلگیری شوراهای ائتلافی از پایین تبلور این طبیعتِ دمکراتیک و نامتمرکز در خارج از کشور خواهد بود؛
• تا امروز حتی روشن نیست که آیا بدون شوراهای کوچکتر همبستگی، ترکیب فکری-سیاسی یک شورای ائتلافی از بالا بازتاب تناسب فکری-سیاسی ایرانیان برون-مرزی و، مهمتر، در درون کشور باشد. فراگرد شکل گیری شوراهای همبستگی از پایین تکثر و تناسب فکری-سیاسی شورای گذار را به عنوان شورای نمایندگی قشرهای مختلف ایران (فکری-سیاسی، میان-نسلی، جنسی، قومی) بهتر تضمین میکند؛
• در چهل سال گذشته متخصصین ایرانی با کیفیتی کمنظیر در زمینههای مختلف در خارج از مرزهای کشور پرورش یافتهاند که طبیعتا میتوانند در بازسازی ایران نوین نقشی چشمگیر داشته باشند. این افرادِ کاردان که در مناطق مختلف جهان زندگی میکنند، تواناییهایشان از درون شوراهای همبستگی بهتر شناخته میشود و بسیاری در این روند به عنوان نماینده(گان) میتوانند به شوراهای بزرگتر راه یابند؛
• تاریخ طولانی استبداد در ایران همواره سدی در برابر شکلگیری احزاب و سازمانهای سیاسی به گونهی دمکراتیک بوده است. امروزه سازمانهای سیاسی که در درونِ ایران به گونهی مخفی در صد سال گذشته شکل گرفته بودند یا نابود شدهاند و یا از نقطهنظر سازمانی-فکری بسیار تضعیف شدهاند. شکلگیری شوراهای همبستگی از پایین، به فرایند شکلگیریِ ارگانیک احزاب و سازمانهای سیاسی قوت میبخشد. وجود چنین سازمانهایی، به نوبهی خود، فضای اجتماعی را برای کنشها و رقابتهای سیاسی آزاد در جهت انتخاب نمایندگان در مجلس و کاربران دولتهای آینده در ایران آماده میکند.
در پایان باید گفت که راهکارهای عملی در جهت شکلگیری شوراهای همبستگی از پایین، بسته به مکان جغرافیایی و ترکیب فکری-سیاسی ایرانیان، می توانند بسیار متنوع باشند. در نوشتار آینده به نکتهی مکانیزم شکل گیری چنین شوراهایی از پایین خواهیم پرداخت.
مژده محتشمی