ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 08.12.2022, 14:22
از بی‌بی‌سی ۵۷ تا اینترنشنال ۱۴۰۱

حمید فرخنده

اینکه مستبدان و نظام‌های سیاسی بسته اعتراضات مردم علیه خود را به تحریک بیگانگان نسبت می‌دهند، رفتار تازه‌ای نیست. در انقلاب ۵۷ شاه از خبررسانی رادیو بی‌بی‌سی درباره اعتراضات، اعتصابات و اعلامیه‌های آیت‌الله خمینی ناراضی بود و از طریق سفارت ایران در لندن مراتب نارضایتی خود را به دولت انگلستان می‌رساند. قابل‌توجه و تأسف‌آور است که بخشی از مردم که تحصیل‌کردگان میان آنها کم نیستند، نیز بعد از اینکه کوه انقلاب موش زایید و پس از سرخوردگی‌های زیادی که بعد از انقلاب به‌وجود آمد، بی‌بی‌سی فارسی را مقصر انقلاب ۵۷ می‌دانند! رفتاری که از نظر روانشناسی اجتماعی بیانگر مسئولیت‌ناپذیری است و به بازتولید چنین داوری‌های سطحی درباره تحولات سیاسی داخلی می‌انجامد.

نظام جمهوری اسلامی نیز به نوبه خود اعتراضات جنبش سبز را به تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی که در آن دوران تازه راه اندازی شده بود، منتسب کرد. اعتراضات خونین ۹۶ و ۹۸ را نیز به همین ترتیب نتیجه تحریکات امریکا، اسرائیل، عربستان و رادیو تلویزیون‌های فارسی زبان خارج کشور نامیدند.

نسبت دادن اعتراضات اخیر به خارج و تحریک شبکه‌های فارسی زبان خارج کشور بویژه تلویزیون ایران اینترنشنال نیز تقریبا روزانه در رساناهای حکومتی و از زبان رهبر و مسؤلان اصلی کشور تکرار می‌شود. روشن است که حاکمان و دستگاه‌های اطلاعاتی کشور از داخلی و مردمی بودن این اعتراضات بی خبر نیستند، اما بزرگ نمایی درمورد نقش رساناهای فارسی زبان خارج کشور یا به تعبیر آنها «دشمن» برای مصرف داخلی بین نیروهای خودی و تاثیر گذاری بر بخشی از نیروهای خاکستری است. می‌خواهند خود را مدافع کشور و در حال مبارزه با بیگانگانی که به زعم آنها می‌خواهند ثبات و امنیت کشور را به هم بزنند، جلوه دهند.

البته اینکه تلویزیون ایران اینترنشنال تا چه میزان به ضوابط حرفه‌ای یک شبکه خبررسانی پایبند بوده است یا نه بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.

این استدلالِ حکومت و حامیانش که چون رقیب یا دشمن منطقه‌ای ایران عربستان سعودی پشت شبکه ایران اینترنشنال است، دمکراسی خواهی‌اش برای ایران دروغی بیش نیست، استدلالی نادرست است. چرا که منطق حاکم بر سیاست خارجی یک کشور همان منطق حاکم بر سیاست داخلی نیست. درنتیجه، سیاست خارجی کشورها لزوما همیشه منطبق بر سیاست داخلی آنها نیست.

در داخل یک کشور نظام دمکراسی می‌تواند حاکم باشد اما در سیاست خارجی جنگ، تجاوزگری و حمایت از نظام‌های دیکتاتوری متحد آن کشور دنبال شود(جنگ امریکا در ویتنام و حمایت این کشور از عربستان و قطر). برعکس یک نظام دیکتاتوری می‌تواند در سیاست خارجی با کشوری همسایه یا برخی دیگر کشورها از دموکراسی خواهی حمایت کند(حمایت شورر‌ی از دموکراسی خواهان در دیکتاتوری‌های نظامی وابسته یا نزدیک به امریکا مانند شیلیِ سالوادر آلنده. بنابراین کشورهای دنیا از جمله کشورهای منطقه بر اساس منافع ملی و امنیت خود خواستار تحولات سیاسی در کشورهای دور ‌‌نزدیک خود هستند. طبیعی است که عربستان سعودی از تغییرات سیاسی در ایران که بتواند به سیاست خصمانه حکومت ایران علیه خودش و مداخلات ماجراجویانه ایران در کشورهای منطقه پایان دهد، استقبال کند.

پس اینکه مرتب از سوی حاکمیت و «محور مقاومتی‌ها» تکرار می‌شود که «عربستان سعودی که خودش دیکتاتوری است و یا حقوق بشر را برای اتباع خودش رعایت نمی‌کند بعنوان حامی مالی تلویزیون ایران اینترنشنال چگونه می‌تواند خواستار استقرار دموکراسی و رعایت حقوق بشر در ایران باشد»، اساسا استدلالی نادرست است. کمااینکه کسانی که چنین قصاوتی در مورد تلویزیون ایران‌اینترنشنال دارند تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی را نیز که در دموکراسی انگلیس راه‌اندازی شده است به نوبه خود مورد حمله و اتهام قرار می‌دهند و به آزار و اذیت خانواده‌های خبرنگاران این شبکه خبری نیز می‌پردازند.

عربستان سعودی و اسرائیل اگر دل‌شان برای دموکراسی در ایران نسوزد حتما برای صلح و امنیت خودشان می‌سوزد. اگر جنبش دمکراسی‌خواهی و اعتراضی در ایران مهم‌ترین و عملی‌ترین آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی باشد، طبیعی است که عربستان سعودی برای دفاع از منافع خودش با راه اندازی یک تلویزیون فارسی زبان که صدای مخالفین را انعکاس دهد، از جنبش دمکراسی خواهی در ایران حمایت کند. دولت اسرائیل که بخشی از خاک فلسطین را بی‌اعتنا به همه قطعنامه‌های سازمان ملل همچنان در اشغال خود نگه داشته نیز عجیب نیست که از پیروزی دموکراسی‌خواهان در ایران حمایت کند. چراکه استقرار دمکراسی در ایران که نظام کنونی آن نه تنها موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد بلکه تهدید به نابودی آن نیز می‌کند و با عربستان سعودی نیز خصومت می‌ورزد، به نفع منافع ملی و امنیت عربستان و اسرائیل نیز هست.

حمایت عربستان یا اسرائیل از تحولات دموکراتیک در ایران نه لکه‌ای بر دامان دموکراسی خواهان ایران یا روزنامه نگارانی که به کار حرفه‌ای در تلویزیون‌های فارسی زبان خارج کشور مشغولند می‌نشاند، نه از ارزش‌های جهانشمول دموکراسی خواهی و حقوق بشری می‌کاهد و نه چیزی از قبح اشغالگری اسرائیل و رفتار آپارتایدگونه این کشور با فلسطینی‌ها کم می‌کند.

پیروزی دمکراسی‌خواهان در ایران و یا حداقل روی کار آمدن یک حکومت معقول، به سیاست توسعه‌طلبانه ایران در منطقه و تهدید موجودیت اسرائیل پایان می‌دهد و منطبق با منافع ملی ایران، سیاست حسن همجواری با کشورهای عرب و غیر عرب منطقه را در پیش می‌گیرد. به جای تهدید همسایگان به آنها دست دوستی و همکاری می‌دهد تا در یک مناسبات برد-برد به توسعه اقتصادی و سعادت ملت‌های خود بپردازند.



نظر خوانندگان:


■ جناب حمیده فرخنده
مقاله شما بسیار به موقع و مفید است. من از عوض کردن نام واقعی سازمان‌ها و رسانه‌ها و احزاب متنفرم باید همه را به نامی که دارند نامید. مثلا به مجاهدین خلق نباید گفت منافقین به اسراییل نباید گفت رژبم اشغالگر قدس و به تلویزیون ایران اینترنشنال نباید گفت سعودی اینتر نشنال. این یک نگاه ایدئولوژیک به به دنیا است. تلویزیون ایران اینترنشنال اخبار جنبش ایران را خیلی حرفه‌ای پو شش می‌دهد من نمی‌دانم کجای این کار ایراد دارد.
حسین دهقان


■ با درود، برپایۀ تحقیقاتی که دربارۀ منابع مالی ایران اینترنشنال انجام گرفته، فقط یکی از مهم‌ترین تأمین کنندگان مالی آن شبکه شهروند بریتانیایی-عربستانی است. این شخص احتمالاً روابط نزدیکی با دولت عربستان دارد (به قول فرنگی ها: سوُ وات؟). گفته می‌شود سرمایه‌گذاران دیگری نیز به ویژه از شهروندان بریتانیایی و احتمالاً کشورهای دیگر در راه اندازی این شبکه شرکت کرده‌اند.
میلیون‌ها ایرانی در ایران و سراسر جهان برنامه‌ها و اخبار این شبکه را دنبال می‌کنند. رژیم ایران این شبکه را «سعودی اینترنشنال» می‌خواند. اکثر ایرانیان هوادار رژیم و گاه مخالف رژیم نیز آن را «سعودی اینترنشنال» می‌نامند (انگیزه‌های آنان از این کار به خودشان مربوط است). اما دولت ایران و ایرانیان هوادار رژیم تاکنون شکایتی علیه دولت عربستان سعودی به اتهام تأمین مالی این شبکه به نهادهای بین‌المللی از جمله دیوان لاهه ارائه نکرده‌اند. ما ایرانی ها عادت داریم به جای داوری دربارۀ سخنان یک شخص به جست و جو دربارۀ انگیزه های آن شخص از گفتن آن سخنان بپردازیم. بی‌جهت نیست که ادبیات ما پر است از این گونه جملات قصار: تو اول بگو با کیان زیستی، من آنگه بگویم که تو کیستی.
اگر اصل را بر این بگذاریم، باید بیش و پیش از ایران اینترنشنال، رسانه‌هایی مانند بی‌بی سی، صدای آمریکا، دویچه وله، رادیو فردا، رادیو زمانه و دیگر رسانه‌های فارسی زبان خارج را بایکوت کنیم.
با احترام ارمغان پیروز


■ آقای فرخنده به نکات درستی اشاره کرده‌اند. تا زمانی که این رسانه‌ها اخبار و اطلاعاتی را پخش می‌کنند که در جهت منافع ملی کشورمان است، این گونه ضدیت‌های ایدئولوژیکی چه اسلامی، چه چپی، تنها به ارتجاع مسلط خدمت می‌کنند. در سیاست گاهی منافع جریان‌های مختلف که همسو نیز نیستند تأمین می‌شود مهم آن است که در اینجا باجی به طرف مقابل داده نشود و اهداف تعیین شده قربانی نشده و مورد مسامحه قرار نگیرند. باید اقرار کرد که مقاله‌های اخیر آقای فرخنده از نوشته‌های پیشین‌شان فاصله درستی گرفته‌اند. قلمشان تواناتر.
با احترام سالاری