ایده تغییر قانون اساسی اگر چه عمری به درازنای انقلاب اسلامی دارد ولی در زمانههایی که انسداد سیاسی اوج گرفته از اقبال بیشتری نزد کنش گران سیاسی برخوردار شده است. ظهور جنبش زن، زندگی، آزادی نیز فرصت دوبارهای را برای طرح این ایده فراهم ساخت؛ این که تا قانون اساسی موجود دچار دگرگونی بنیادی نشود نمیتوان نسبت به آیندهی ایران امیدوار بود. اما آیا تغییر قانون اساسی موجود راهکار اصلی خروج از بحران است؟ چند نکته در این باره شایسته تذکر است:
اگر چه قانون اساسی مهمترین سند تنظیم روابط میان جامعه و حکومت محسوب میشود ولی واقعیت این است که در شرایط فقدان حاکمیت قانون در ایران از این سند هم کار چندانی ساخته نیست، اگر چه ممکن است این قانون در مقطعی هم با بالاترین اقبال مردمی روبرو شده باشد.
قانون اساسی همچنین بازتاب توازن قوای سیاسی میان حکومت و جامعه است. شاید به همین دلیل است که قانون اساسی در بریتانیا به رغم مکتوب نبودن و به دلیل اتکا بر سنتهای مدنی و دموکراتیک آن سرزمین کارایی بیشتری دارد.
جامعه از دو نظام حقیقی و حقوقی تشکیل شده است. نظام حقیقی همان وضعیت نیروهای سیاسی- اجتماعی موجود و نظام حقوقی عبارت از قوانین حاکم بر آن است. روشن است که قانون اساسی باید مبتنی بر روابط و واقعیتهای جامعه یعنی همان نظام حقیقی باشد.
به رسمیت شناختن حقوق انسانها مقدمه وضع قوانین است. قانونی که باید پاسدار حقوق متقابل شهروندان و تنظیم کننده روابط جامعه- حکومت باشد. در ایران اما قوانین بیشتر در نقش پوششی برای مداخلات روزافزون حکومت ظاهر شدهاند.
تا زمانی که توازن میان قوای سیاسی به معنای تحقق معادلهی؛ (دولت قوی- جامعه قوی) شکل نگیرد و جامعه نتواند حکومت را شفاف و پاسخگو کند تغییر قانون اساسی نخواهد توانست وضعیت بهتری را رقم زند. شاید بتوان گفت در چنین حالتی صرفا اقتدار گرایی بازتولید میشود.
جامعه قوی نیز از رهگذر سازمان یافتگی و تشکل یابی شهروندان در نهادهای مدنی از جمله احزاب، سازمانهای مردم نهاد و اتحادیههای صنفی قابل حصول است. جامعهای که حکومت نتواند آن را به تودهای موم آسا برای تداوم بقای خود تبدیل کند.
جنبش کنونی بیش از مطالبه تغییر انقلابی به معنای دگرگونی ناگهانی در ساختار سیاسی نیازمند تاکید بر حقوق بنیادین شهروندان همچون آزادی، برابری، رفاه، دموکراسی و توسعه یافتگی است. تنها در سایه تاکید بر چنین آرمانهایی است که میتوان فردای بهتری برای ایران متصور بود.