ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 03.11.2022, 15:13
جامعه‌ ایران در برابر رژیم کوتاه نخواهدآمد

فرهاد خسرو خاور

(فرهاد خسرو خاور، جامعه‌شناس و مدیر تحقیق در مدرسه‌ی مطالعات عالی در علوم اجتماعی است)

روزنامه‌ی لوموند مورَّخِ ٣ نوامیر ٢٠٢٢
ترجمه‌ی فواد روستائی

جامعه‌ی ایران در برابر رژیمِ یزدان‌سالار (تئوکراتیک) از سرِ ترس کوتاه نخواهدآمد

به باور نگارنده‌ی مقاله سرکوب بی‌رحمانه‌ی تظاهراتِ آغاز شده توسّطِ زنان ایرانی پیامدی جز تبدیل شورش به یک جنبشِ سیاسی گسترده و دامنه‌دار نخواهد داشت.

جنبشِ اعتراضی زنان ایرانی وارد مرحله‌ای جدید شده‌است. این اعتراض به قیام و شورشی عمومی بدل شده است که مستقیماً رهبر جمهوری اسلامی و سازمان‌های سرکوب‌ چون بسیج را که تحتِ فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است هدف‌گرفته ‌است.

دگردیسی و تحوّلِ دیگری که در این ارتباط شاهد آن هستیم به بازیگران این جنبش مربوط است. شورش توسّطِ زنان جوان به راه افتاد و پیوستنِ مردان و در پی آن دانش‌آموزانِ مدارس را به‌همراه داشت. در حالِ حاضر، این مردان‌اند که در صفّ مقدّم قیام با فریاد «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر بسیجی» سینه را در برابر شرارت و خشونتِ رژیم که تا کشتنِ معترضان را شامل می‌شود سپر می‌کنند.

جنبشِ اعتراضی آغازشده توسّطِ زنان ایران از طریقِ یک تحوّل و دگردیسی بنیادین و ریشه‌ای (رادیکالیزه شدن) به یک نافرمانی همگانی در کِسوَتِ تظاهراتِی سرتاسری و شبانه‌روزی علیه رژیمِ یزدان‌سالار بدل شده‌است. این دگردیسی که در شروع خویش چندان به چشم نمی‌خُورْد امروز پدیده‌ای است که نمی‌توان آن را نادیده‌گرفت.

رژیم که در سال ١٣٨٨ برای مقابله با تظاهرات مردم در خیابان و از بین بردن آن به شیوه‌ی «نرم» و تدریجی روی‌آورده‌ بود، در جریانِ اعتراض‌ها و تظاهرات مردمی سال‌های  ١٣٩٨-١٣٩٥ به راهکار بی‌رحمانه‌ی رژیم سوریه در مقابله با تظاهرات مردم آن کشور متوّسِل شد و امروز نیز پاسخ رژیم به اعتراض مردم از این دست ‌است.

سرکوب اعتراضِ مردم تا کنون بیش از ٢٣٠ کشته (٢٩٨ تا دیروز) و صدها زخمی از خود برجای گذاشته‌است و بیش از ١٢٠٠٠ نفر  (١٤١٦١) بازداشت و در زندان‌ها شکنجه شده‌اند. الگوی سوری سرکوب در سال ١٣٩٥ نتیجه داد امّا توسّل به این شیوه در سال جاری بدون نتیجه است چرا که جامعه‌ی ایران در حال حاضر از سرِ ترس کوتاه نخواهد‌آمد.

لازمه‌ی رسیدن به این نقطه، پیوستن کنش‌گرانی جدید به جنبش به ویژه نسلِ سومِ پس از انقلاب ١٣٥٧  بود که بخش اعظمی از آنان  تا به امروز به خیابان‌ها نریخته‌بودند.

این نسلِ جدید از جوانان و نوجوانان به‌تدریج به بازیگران و کنش‌گران یک جنبش اجتماعی فرسایشی تبدیل می‌شود. از پنج هفته‌ی پیش [شش هفته‌ی پیش] بدین سو که این جنبش در جریان است ضرباهنگِ آن تغییر می‌کند؛ برای نیفتادن تظاهرکنندگان به دام شرارت و خشونتِ رژیم،شناخته‌نشدن و کشته‌نشدن به‌دستِ عُمّالِ آن به تظاهراتِ شبانه دست می‌زند؛ مردان را رأسِ تطاهرات قرارمی‌دهد تا زنان را از عذابِ مرگی توأم با خشونت و شکنجه دور نگه‌دارند؛ و بالاخره الگویی تازه از اعتراض بربنیادِ فرسودنِ قدرتِ حاکم و به چالش کشیدنِ رهبرِ آن را شکل‌می‌دهد.

جامعه‌ی ایران این دولت را که دولتی یزدان‌سالار بوده، به دولتی توانگرسالار و سرانجام به یک دولتِ دُزدسالار بدل شده دیگر نمی‌خواهد. این دولت در همه‌ی عرصه‌ها با شکست و ناکامی روبه‌رو شده است: در عرصه‌ی حفظِ محیط زیست، در عرصه‌ی عمران و آبادی کشور، درعرصه‌ی رعایتِ شأن و کرامت انسانی شهروندان اعّم از زن و مرد، از منظرِ توانائی برقرای روابطی بدون تنش با دیگر کشورهای جهان و بالاخره در عرصه‌ی عدالت اجتماعی چرا که ثروتمندان طرفدار و تحتِ حمایت رژیم بر ثروت ملت به شیوه‌ای انحصاری چنگ‌انداخته‌اند. این دولت به یک دولتِ سرکوب تبدیل شده که در کشتنِ شهروندان از زن و مرد تردیدی به خود راه‌ نمی‌دهد.

پایان دادن به یزدان‌سالاری

دوره‌ای جدید آغاز شده‌است. جنبش اعتراضی مردم هم‌اکنون به هیأتِ  یک مناسک و شعائر (ریتول) درآمده‌است و سرکوبِ آن توسّطِ رژیم به‌رغم به‌راه انداختن کارزارِ سرکوب، ارعاب، شکنجه و کشتنِ تظاهرکنندگان جواب نمی‌دهد. جنبش وارد وهله‌ای جدید شده است که در آن سرکوب به جای ایجادِ ترس نوعی انزجار و خشم می‌آفریند که توانائی جامعه در کشاندن تظاهرکنندگان تازه به خیابان را افزایش می‌دهد.

ما در آستانه‌ی انقلابی جدید هستیم که  باید برای تحقّقِ آرمان‌های سکولار  و سربرکردنِ جامعه‌ای بربنیادِ برخورداری زن و مرد، کُرد و فارس، خداشناس و خداناباور نقطه‌ی پایانی بر یزدان‌سالاریِ حاکم بگذارد. در این جامعه‌ای که در راه است، نقشی که زنان ایفا خواهندکرد بر بنیاد برابری آنان با مردان تعریف خواهدشد.

الگو و نمونه‌ی جامعه‌ای که این جنبش- جنبشی که به یک انقلاب بدل شده است-  برای ایران تجویز می‌کند تأثیر و نفوذی انکارناشدنی  بر دیگر بحش‌های جهان اسلام و به ویژه بر کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه که کماکان در مقیاسی گسترده در بند خودکامگی اسیرند خواهدگذارد.

بخشی که در زیر به نظرتان می‌رسد در متنِ روزنامه‌ی  لوموند به خاطر طولانی شدن مقاله حذف شده ‌است. به خواست نویسنده، آن را در ترجمه‌ی خویش آورده‌ایم.

با این حال نباید منکر یک نقطه‌ی ضعف این حرکت اجتماعی شد و آن فقدانِ سازمان دهی و مدیریت متمرکز است. این جنبش  فقط بر مبنای خواست جوانان بوجود آمده‌است. نسل پدران و پدر بزرگان، به رغمِ هم‌فکری با این جوانان، اکثراً به دلیلِ وحشت درونی شده از نظامِ حاکم جرأت شرکت در تظاهرات را ندارند و نسل فرزندان خود را تنها گذاشته‌اند.

از طرف دیگر، حتی گر این حرکت سرکوب شود، در حافظه جمعیِ جامعه جای گرفته و در حرکت های دیگری که به‌طور حتم در آینده در اعتراض به رژیم یزدان‌سالار صورت خواهدگرفت مدد رسانِ آن جنبش‌ها خواهدبود.



نظر خوانندگان:


■ با درود فراوان به استاد گرامی جناب خسرو خاور و دوست گرامی فواد روستایی مقاله جالبی بود و از شما دوستان گرامی سپاسگزارم. اینجانب با این نظر که «نقطه ضعف این حرکت اجتماعی فقدانِ سازمان دهی و مدیریت متمرکز آن است» موافق نیستم. در نگاه من فقدان مدیریت متمرکز برای این جنبش نه تنها نقطه‌ی ضعف محسوب نمی شود، بل نقطه قوت این جنبش و ضمانت تداوم و مقاومت آن در برابر دستگاه سرگوب رژیم ولایی است. در همین حال من وجود نوعی سازماندهی مدرن و غیر کلاسیک را در بطن این جنبش می بینم. نوعی از سازماندهی که در سطوح خرد در محله‌های مختلف وجود دارد و در سطح کلان ارتباط بین آنها از طریق شبکه‌های اجتماعی تأمین می شود. در نهایت استفاده از واژه یزدان برای توصیف رژیم دینی حاکم بر کشور با توجه به ماهیت ضدایرانی این رژیم در نگاه من مناسب نیست.
با مهر شاهرخ بهزادی