ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 03.11.2022, 9:19
زندگی یا مرگ؟

قربان عباسی

ای مورخان بیدار!
به آنان که پس از ما می‌آیند بگویید
بگویید که مبتلای حاکمانی بودیم که نفرت و دون مایگی‌شان چهره زندگی‌مان را از ریخت انداخته بود،
بگویید ایران‌مان را مجروح کرده بودند و خاکش را به خون آلودند و از هرگوشه‌اش خون می‌چکید،
بگویید بال‌های پرندگان‌مان در آسمان هم از گلوله‌های‌شان در امان نبود،
بگویید ما را ذاتاً گنه‌کار می‌دانستند و عشق را، لبخندرا، لذت را، زن را و زندگی را به واژه‌های ممنوعه بدل کرده بودند،
بگویید سینه مومنانش حتی، از سنگریزه‌های یخ‌زده پر بود که خدای‌شان نه رحیم و رحمان که چون خودشان جبار و مکار بود. آنها آمده بودند تا ایران را به دوزخ بدل کنند و سهم خود از آتش و جذام را می‌خواستند.
بگویید اسیر قومی بودیم که با موسیقی و هیجان و عشق و لذت و شادی، چه می‌گویم اصلاً با خود زندگی سر ستیز داشتند. جنون‌زده در پی مردگان می‌رفتند و جذام‌گونه زندگان را از خود دور می‌کردند.

بگویید
طبیعت‌مان را ویران
دریاچه‌ها و رودخانه‌های‌مان را خشکیده و مسموم
معادن‌مان را غارت‌شده
چاه‌های نفت و گازمان را تاراج
صنعت‌مان را عقب‌مانده
اقتصادمان را خراب‌شده
شهرهایمان را غمگین
روستاهای‌مان را مخروبه
تاکستان‌های‌مان را ویران
جنگل‌های‌مان را لخت
اقوام‌مان را متفرق
دانشمندان‌مان را آواره
نخبگان‌مان را فراری
فرهنگ‌مان را بیمار
زیستن‌مان را ننگین
هنرمان را مغضوب
موسیقی‌مان را تبعید
زنان‌مان را تحقیر
دانشگاه‌هایمان را به کارخانه مدرک‌سازی
تحصیلکردگان‌مان را بیکار
شاعران‌مان را زندانی
نویسندگان‌مان را فقیر و مفلس
زندان‌هایمان را آباد
جوانان‌مان را معتاد
کارگران‌مان را گرسنه
تاجران‌مان را ورشکست
بازاریان‌مان را وامانده
اینترنت‌مان را فیلتر
ماهواره‌هایمان را پارازیت زده
اعیادمان را عزادار
سالم‌های‌مان را بیمار
فقرای‌مان را بی‌خانمان
پاسپورت‌مان را بی‌اعتبار
جمع‌مان را منزوی
میانسالان‌مان را مضطرب
بازنشستگان‌مان را بیچاره
جوانان‌مان را ناامید
پیران‌مان را دق مرگ کرده بودند.

ما نمی‌‌خواستیم بمیریم. نمی‌خواستیم شهید بشویم. نمی‌خواستیم با دنیا جنگ بکنیم. نمی‌خواستیم بمب اتم داشته باشیم. نمی‌خواستیم ذهن‌مان را کور و ایدئولوژیک و گرفتار و تنگ بکنیم. ما هر دم به دنیا آمدن را می‌خواستیم. تولد مجددمان را، زندگی‌مان را و آزادی‌مان را می‌خواستیم. ما در جستجوی زندگی بودیم و آنها در پی مرگ. ما روشنی می‌جستیم آنها تاریکی و ظلمت را. ما آزادی می‌خواستیم آنها اسارت را. ما سرافرازی می‌خواستیم آنها سرافکندگی‌مان را. ما عدالت می‌خواستیم آنها از بی‌عدالتی جهان می‌گفتند. ما صداقت می‌خواستیم آنها دروغ را. ما دوستی و مدارا می‌خواستیم آنها خصومت و دشمنی را. ما می‌خواستیم تقویم‌مان پر از روزهای جشن باشد اما آنها هر روز ما را سر سفره عزا می‌نشاند. ما می‌خواستیم به سوی آینده برویم اما آنها مدام ما را به گذشته می‌بردند؛ به دنیای مردگان.

بگویید فرصت‌شان دادیم تا خود را اصلاح کنند اما آنها نه تنها اصلاح نکردند بلکه نیت پاکمان را مسخره کردند و صداقت‌مان را با دروغ جواب دادند. ما دموکراسی می‌خواستیم و آنها استبداد و استثمار.

بگویید ما چنین نسلی بودیم.

ای مورخان بنویسید
به آنها که پس از ما می‌آیند بگویید
ما زن را برابر و سر بلند، زندگی را غنی و آزادی را ارجمند می‌خواستیم. ما خوشبختی را می‌خواستیم. ولی آنها ما را به دوزخیانی بدل کردند که از چرک غم و اندوه تغذیه کنیم. بنویسید دعوای‌مان سر این بود.

بگذارید تاریخ داوری کند که حق با که بود. با ما که حافظ‌وار می‌گفتیم آسایش گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت و با دشمنان مدارا یا آنها که نعره زنان می‌گفتند «چوب هر نخل که منبر نشود دار سازیم»
با ما که از زندگی می‌گفتیم یا با آنها که از مرگ سخن می‌گفتند.

بگویید که ما آزادی می‌خواستیم و آنها اسارت. بگویید که ما شمع ادبیات و هنر و علم‌مان را روشن می‌خواستیم و آنها با سانسور و سرکوب شمع‌مان را خاموش می‌کردند. بگویید ما همبستگی و اتحاد می‌خواستیم و آنها تفرقه و تشتت و انزوا. ما عدالت و برابری و برادری می‌خواستیم و آنها تبعیض و تحمیق و رانت.

بگویید ما زیبایی می‌خواستیم و آنها برچهره‌اش اسید می‌پاشیدند. ما می‌خواستیم تبسم بر لبان‌مان بنشیند و آنها شیون بر دهان‌مان نهادند. ما آرامش و صلح می‌خواستیم و آنها آشفتگی و جنگ. ما می‌خواستیم ذهن کودکان‌مان روشن و باز باشد و آنها تاریک و بسته اش می‌خواستند. مگر ما چه می‌خواستیم جز اینکه چون بچه‌هایشان در دنیای آزاد زندگی کنیم اما نه درسرزمین اغیار که در میهن خویش.

بگویید که نسل ما ستایشگر نور و روشنایی، والایی، سرفرازی بود و آنها پیروان تاریکی و تیرگی و جهالت و رذالت.
بگویید آری به آیندگان بگویید که این مبارزه، مبارزه زندگی با مرگ بود.