فاطمه فاطمه نیست. فاطمه مهسا است، فاطمه نیکا است، فاطمه اسرا است و فاطمه همان سارینا است، دختر ۱۶ سالهٔ مهرشهر کرج که ۳۰ شهریور با ضربات باتوم به سرش کشته شد. فاطمه نرگس است در زندان، نسرین است در دادگاه، و فائزه است و زهرا... و هزاران زن دیگر، هر کسی در سنگری، هر کدام شیراوژنی!
کدام را نام ببرم؟ از رنج کدامشان بگویم؟ نه، نه از رنج که حماسه...! بگذارید از حماسه این شیر زن، این شیر زنان بنویسم:
آهای جماعت، ببینید، بشنوید، بانو فاطمه سپهری را ببینید که دارد به قول همان روضهخوانها، چنان کاری زینبی میکند که هزاران حسین و حسن و علی و محمد به احترام او کلاه از سر بر میدارند. نگاه کنید، تنها سید علی است که نمیبیند، که نمیفهمد! سید علیها حقیرتر از آن هستند که شکوه و بزرگی فاطمه را ببیند و حقد و حسادت به گلویشان چنگ نیندازد.
فاطمه فاطمه نیست، فاطمه زنی است از تبار رابعه که عشق را معنایی دیگر داد و از تبار قرت العین که آزادگی را به قامت خود آفرید. فاطمه گردآفرید دیگری است که از چادر سیاه خود خودی ساخت که تیرهای زهرآگین تهمتهای سیدعلی و سپاه ظلمه بر آن کارگر نیستند.
فاطمه را در بند افکندند، در سلول انفرادی حبس کردند. مادرش را بیفرزند و فرزندانش را بیمادر کردند، تا صدایش را در گلو خفه کنند. اما صدای فاطمه بلندتر از آن است که در پشت دیوار سیاهچالهای سیدعلی به خاموشی بنشیند. فاطمه با انگشت سیدعلی را مخاطب قرار داد و از او خواست که به علت بیلیاقتی از کرسی خود پیاده شود، استعفا بدهد و به نکبت خود پایان بدهد.
امضای فاطمه در کنار امضای سینزده نفر دیگر، یکی از به یادماندنیترین اسناد مبارزات عدالتخواهانه ایران امروز است و صفحهای زرین را در تاریخ میهن ما به ثبت رسانده است.
صدای بانو سپهری در پشت دیوارها نخواهد ماند. حنجره هر یک از ما صدای دادخواهی او را به گوش جهانیان خواهد رساند. قلم ما قلم او و قدم ما قدم اوست!
آهای سید علی! در چه خیال خامی نشستهای؟ پنداشتی ضعیفهای لچک بسر را چه که در کار توی “رهبر” فضولی کند! میخواهی از جسارت او انتقام بگیری؟ هیهات که هیچ ستمگری از تاریخ درس نمیگیرد و هیهات که در کلاس رهبرانی چون هیتلر، موسولینی، استالین، چائوشسکو و امثالهم تو از کودنترین شاگردانی!
باش تا صبح که نه، غروب دولتت بدمد! نگاه کن! آفتابت بر لب بام رسید!
عطا گیلانی
۲ آبان ۱۴۰۱
* عنوان این مقاله از کتاب «فاطمه فاطمه است» علی شریعتی وام گرفته شده است.
■ درود بر شما. نوشتاری است بسیار زیبا، و پرمعنا که البته گویای آن نیز هست که دوران علی شریعتیها سالها است که پایان یافته است.
سپاس / خراسانی
■ دقیقآ با شما موافقم. دوران هر گونه استفاده های سیاسی و حکومتی از دین و مذهب به پایان رسیده و با به ثمر رسیدن انقلاب کنونی ایران٫اسلام گرائی حکومتی کم کم در منطقه خاور میانه به شدت ضعیف میشود، زیرا وجود حکومت علی خامنهای مانند ستونی ست که بقیه بنیادگرایان دینی در منطقه روی این ستون ایستادهاند.
با سپاس / مرادی
■ متن زیبایی بود. من هم با نظر خواننده دیگر در باره دکتر شریعتی کاملا موافقم: دکتر شریعتی نوشتههای بسیار زیبایی داشت اما محتوای آنها بسیار کم بود، از جمله همین کتاب “فاطمه فاطمه است”؛ در سرتاسر کتاب یک کلمه در باره این که بالاخره این فاطمه دختر پیغمبر چه ویژگی داشته که او را خاص میکند وجود ندارد. بیخود نیست انقلابی که امثال دکتر علی شریعتی پایه گذار آن بودند کارش به اینجا کشیده
سام