ترس و بزدلی آشکارترین وجه جلسه بررسی حوادث جاری کشور در دانشگاه تهران و نمایش استیصال بزرگترین دستاورد آن بود. استادان دانشگاه مادر با وجود آگاهی از دلایل اصلی مشکلات حاد گریبانگیر جامعه که فهم آنها دیگر نیاز به دانش گستردهای ندارد بسیار مراقب رعایت جوانب ایمنی شخصی بودند و بیشتر سعی میکردند پیش از تلاش برای خلق بهترین و مؤثرترین جمله برای توصیف وضعیت بحرانی کشور و دلایل ایجاد و شرایط رفع آن با استفاده از رساترین و واضحترین کلمات که از اصول کار کارشناسی و آسیب شناسی علمی برای تبیین هر چه بهتر وضعیت است از خنثیترین و کم خطرترین کلمات استفاده کنند. نهایتا برای گریز از اشاره به اصل موضوع که معلولیت جسمی و حرکتی جامعه مولود عقبماندگی ذهنی ماهوی حکومت دینی نسبت به زمان است که با استبداد خامنهای تشدید گردیده، به بیان کلماتی گنگ و نارسا در قالب جملاتی اخته و فاقد نیرو و توان تاثیرگذاری رضایت دادند.
شدت تلاطم و قدرت نیروهای حاضر در صحنه تظاهرات به گونهای است که هر جمله در آن جلسه میتوانست عقابی تیزپر باشد ولی ترس و زبونی فرونشسته در کنه وجود افراد حاضر در جلسه پر و بال آن را کنده و مانند سخنان ظریف عقابی لخت و رقتانگیز را در معرض داوری قرار میداد. کلمات و جملاتی که سعی میکردند به اصل موضوع اشاره نکنند تیرهایی بودند که عامدانه هدف را نمیزدند. قطعا وقتی تیرانداز شهامت زدن به هدف را ندارد و نمیخواهد تیری به هدف بخورد آنگاه هیچ تیری به هدف اصابت نخواهد کرد.
در شرایط فاجعهباری که مردم در حال کشته شدن بهصورت فردی و جمعی هستند گروهی که بنا به دانش، مرجعیت علمی و مسئولیت اجتماعی خود میبایستی کوبندهترین و مؤثرترین واکنشها را میداشتند با نمایش بیشهامتی و ترس، جلسهای تاریخی را در دانشگاه تهران رقم زدند که بعید نیست در آینده در برخی رشتهها مانند جامعهشناسی و روانشناسی بر اساس آن به عنوان یک الگوی مطالعاتی در زمینه ارتباط فرومایگی و دانش یا تاثیر ترس بر آگاهی کار مطالعاتی و تحقیقاتی انجام شود.
البته برقراری جلسهای در دانشگاه تهران به ریاست یک آخوند برای ارائه و جمعبندی نظرات کارشناسی در مورد چگونگی غلبه بر مشکلات اجتماعی و سیاسی خود به تنهایی گویای وضعیت علم و ارزش کار کارشناسی در حکومت ملایان هست. کار از بیخ و بن خراب است. خشت اول کج است و با این جلسات دیوار مملکت راست شدنی نیست.
“جامعه دوقطبی شده است.” این جمله یکی از جملات قابل ذکر آن نشست بود که توسط حداد عادل ادا شد. او معمولا به خود فشار میآورد و سعی میکند حرفهایش بیانات باشد ولی فقط چرت و پرت میگوید. جسته گریخته زمانی که حواسش نیست حرف درستی میزند. بیان این جمله اعتراف به این موضوع مهم است که سیاستهای خامنهای در تقسیمبندی نابخردانه و ظالمانه مردم به خودی و غیرخودی، دوست و دشمن، با بصیرت و بیبصیرت، انقلابی و غیرانقلابی جز شکست فاجعهبار در همه زمینهها برای کشور حاصلی نداشته است و بحرانهای حاد و پی در پی و مصیبتهای حاصل از روابط خارجی بدون طرح و برنامه و چشمانداز دامنگیر مملکت از آثار و نتایج آن طاغوت و استبداد رای و نادیده گرفتن سایرین است.
شجاعت به عنوان یک فضیلت از قدیمیترین اعصار به عنوان یکی از مظاهر و شاخصههای آدمیت شناخته شده است. انزجاری که شخص ترسو ایجاد میکند بیش از عواقب پیش رو بیشتر متوجه وجه حیوانی آن است. مابین جانوران شجاعت و ترس کاملا بیمعناست و واکنشی که از منظر آدمی ترس نامیده میشود رفتاری است که نسبت مستقیم با بقای جاندار دارد. بابت ترسیدن هیچ حیوانی به بزدلی متهم نمیشود و طعن و لعنی متوجه او نیست. اما انسان به محض انجام حرکتی که ترس او را نشان بدهد به ترسو بودن متهم میشود. در طی چند میلیون سال هر قدمی که انسان در مسیر بقا برای منفک کردن خود از حیوان و رسیدن به آدمیت برداشته است با عبور انتخابی و آگاهانه از مرز ترس میسر شده است. مسیر آدمیت با از خودگذشتگی و شهامت جانور پستاندار گونه انسان در عبور از مرزهای حیوانیت طی شده است.
ترس برای بقای یک جانور ضروری است اما برای یک استاد دانشگاه که موظف است معرف و مدرس آخرین دستاوردهای انسان در زمینههای مختلف دانش که همه نشان از فاصله گرفتن هر چه بیشتر از خوی جانوری و تثبیت در قالب آدمیت است باشند در جلسهای که مخصوصا برای بررسی مشکلات خونین کشور برپا شده است و در آن باید برای جلوگیری از کشتار مردم بیپناه و دادخواه هر چه زودتر از باب مسئولیت اجتماعی و مرجعیت علمی چارهای اندیشیده شود و قاعدتا بنا به اهمیت و حساسیت موضوع ضروری است که بیپرده به موارد اشاره شود و راهکارها آشکار، شفاف و بدون لکنت زبان ارائه گردد ترسیدن و کتمان حقیقت و از آن بدتر تحریف حقیقت نشان از سقوط اخلاقی مراجع علمی و هبوط داوطلبانه به مقام جانوری است.
گالیله در شرایط اسفبار دادگاه حکومت دینی مجبور به انکار واقعیات شد اما در دانشگاه تهران دادگاهی تشکیل نشده بود. در این جلسه مقرر بود راهکارهایی برای برون رفت از بحران ارائه شود که اساتید محترم حتی شهامت اشاره مستقیم به عامل اصلی که حکومت دینی است را پیدا نکردند، چه رسد به اشاره به نقش بسیار مخرب ملایی که عنوان رهبر را یدک میکشد. خامنهای با عنوان خودساخته مجتهد و مرجع تقلید در آخرین سخنرانی خود که آمیختهای از وقاحت و بیشرمی آمیخته به دروغ و تهمت و افترا به مردم بود شهروندان معترض به جان آمده از ظلم و بیداد را خانوادههای ساواکی تحت تأثیر و هدایت آمریکا و اسرائیل معرفی کرد.
ساواک مد نظر او در ۵۷ منحل شده بود. تهمتهای چادر کشیدن از سر زنان و آتش زدن قرآن را هم تکرار کرد و مشخص شد منشا تبلیغات جاری در سیستم رسانهای و انگیزه عملکرد مرگبار و جنایتکارانه حکومت در قبال خواستههای اجتماعی و سیاسی مردم به جای پاسخگویی از کجاست. با این سخنرانی خروجی تمام جلسات بررسی مشکلات در همه سازمانها و ادارات در همه استانها از پیش مشخص شده است. مشکل از نظر او ساواکیهای مزدور تحت امر آمریکا و اسرائیل در خیابان هستند که مانند سایر موارد پیشین باید به ضرب باتوم و اسلحه نظامیان حل شود. اقامه هر دلیل دیگری برای مسائل موجود کشور غیر از مهملات بیمارگونه خامنهای توسط هر مسئولی بدون تبعات نخواهد بود.
گر چه در شرایط جهنمی مملکت و نبود آزادی و شدت خفقان هر جلسهای در هر گوشه مملکت ولو در یک مهد کودک یک دادگاه اعلام نشده تفتیش عقاید است و هر اظهار نظری مغایر نظراتی که از تریبونهای رسمی حکومت اعلام میشود میتواند برای شخص خطرساز باشد با این حال از اساتید دانشگاه به عنوان نخبگان فکری جامعه در مقام مشاوره توقع شهامت در ابراز نظر به ویژه زمانی که مردمان بسیاری در حال کشته شدن هستند میرود.
از نظر حکومت در این وضعیت فاجعهبار مانند گذشته و آینده هیچ راهکاری برای حل هیچ مشکلی جز پیروی از منویات مقام رهبری وجود ندارد که البته پوچترین راه است زیرا بسیاری از مشکلات علاوه بر مشکلات ماهوی و ساختاری حکومت مستقیما محصول ذهن سرخ و سیاه اوست. تبعیت از منویات رهبری، راهکاری که مدتهاست برای حل مشکلات توسط شیادان آگاه به مزاج فاسد حکومت جهت سواستفاده سریعا در جلسات به عنوان راه حل مشکلات مطرح میشود و اوضاع گذشته، فعلی و آینده نزدیک کشور نتیجه آن است. گر چه از دیدگاه خامنهای و آنگونه که تریبونهای رسمی حکومتی اعلام میکنند اصولا مشکل خاصی در کشور وجود ندارد و همه چیز عالی و مملکت با سرعت رو به ترقی و پیشرفت است و اگر هم مشکلی هست در اجراست که بزودی توسط نیروهای جوان حزب الهی در این دولت یا دولت بعد مانند دولت قبل حل میشود. به اندکی صبر و مقاومت نیاز است.
حکومت شرکآمیز دینی با قرار دادن یک شخص در مقام خدایی به شکل قانونی بندگی را به عنوان وظیفه شهروندی از مردم برای طاغوت طلب میکند. زوال و تحقیر شخصیت شهروندان ماهوی حکومت دینی و مشی آن است که در تبعیت گوسفندوار و بیچون و چرا از رهبری بعد سیاسی و قانونی به خود میگیرد.
در این جلسه علی مطهری که پیشتر با قرار گرفتن در نقش نماینده گشت ارشاد در مجلس خواهان برخورد با بدحجابان شده بود این بار بیپردهتر و در نقش تحصیلدار مؤمن و وفادار حجاج یوسف بر اجرای بدون اغماض حدود الهی و سختگیری بیشتر بر موالی در زمینه برخورد با زنان در موضوع حجاب تاکید مجدد کرد. هنوز خالصانه مخلصانه در شعب ابی طالب چشم به راه بازگشت پیغمبر نشسته است. دکتر زیبا کلام شجاع بود و به مورد مهم عدم استقلال قوا در مقابل رهبر، خالی بودن از محتوا و نمایشی بودن آنها مستقیما اشاره کرد. با وجود کارنامه پرنشیب و کم فراز و خاکستری ده گرفت و پاس شد.
همه از مردم عادی تا کارگزاران حرفهای نظام میدانند برای چه مملکت بدین روز افتاده است و مردم برای چه در جوش و خروشند و حتی جهت حرکت نیروها نیز واضح است ولی این سیستم حکومتی فاقد ظرفیتهای عقلانی و متعاقبا امکانات سیاسی حل مسائل کلان و پیچیده است. هیچ امیدی به حل هیچ مشکلی مانند گذشته در آینده هم نیست و شرایط میل به زوال و انحطاط بیشتر دارد.
باران سیلآسای رحمت آگاهی بر زمین مستعد و حاصلخیز ایران در حال بارش است. جویبارها در حال جاری شدن و پیوستن به یکدیگر در بستر هزاران ساله یک رود قدیمی هستند. تاریکی عمیق حکومت دیرپا و نفسگیر دین به امر ملایان و به نام شاهانِ اسیر بر مردم این سامان رو به زوال و انحطاط است و به پایان فاجعهبار و ویرانگر خود رسیده است. دوران جدیدی در حال آغاز شدن است. دورانی که در آن افکار و باورهایی که به نیروها جهت میدهند اعمال را به سمت برپایی حکومتی بر مبنای قانون برآمده از خرد و بر اساس انسان پیش خواهند برد.
مردمانی که امروز در حال فراخواندن آزادی هستند غیر مستقیم حکومت قانون را طلب میکنند. آزادی خروجی حکومت قانون است. هرچه قانون محکمتر اجرا شود آزادی پرفروغتر است. حکومتی که در آن نفس زندگی نیایش است زمانی که از هر نوع تعصب و ایدئولوژی هر چه دورتر و به خرد و انسان نزدیکتر است. موضوع اصلی و ثابت همه حکومتها همواره انسان است که عینی و در زمان حاضر است. اگر حکومت که ساختار تجسم یافته اندیشههای تابع زمان و مکان و ماهیتا متغیر در قالب قانون است سرعت لازم برای تغییر و انطباق با زمان را نداشته باشد قوانین آن تبدیل به قفسی برای انسان که همواره تابع مکان و زمان و ناچار رو به پیش است خواهد شد.
■ درود جناب افشار گرامی
لذت بردم از این نوشتار. ما در این باره همدردیم. من پس از خیزش مردمی سال ۱۳۹۶ که با سکوت دانشگاهیان همراه شد، مقالهای نوشتم با عنوان «مرجعیت اجتماعی دانشگاه در ایران» که در همین سایت منتشر شد. اکنون که مقالۀ شما را دیدم، هم دریغ و افسوسم افزون شد و هم گفتم آن مقاله را به حضور جناب عالی معرفی کنم؛ شاید سودمند باشد. لینک مقاله
شمسایی
■ تاسفانه در دانشنامه ویکیپیدیای فارسی تعریف درستی از ترس و بزدلی سیاسی نیافتم. بناچار تعریف انگلیسی آن را را اینجا میآورم تا نشان دهم که بزدلی با وابستگی دینی و اقتصادی و ایدؤلوژیکی به یک حکومت خودکامه سرکوبگر فاشیستی رابطه تنگاتنگ دارد.
خیلی از این اساتید در واقع بازدارنده و یا سوپاپ و ترمز جهشهای اعتراضی و طغیان اجتماعی علیه براندازی رژیم ولی به امر تایید حاکمان و به نفع حکومت ستمگر هستند.
رضا سالاری