ایران بانو به پا خاست، در برابر این بانو سر تعظیم فرود آوریم
در توصیف خیزش عمومی و انقلابی مردم ایران، سخن بسیار گفته شده، که همه شیرین، که همه شنیدنی هستند. اما زیباترین تعبیری که شنیدم، از بانو ریاحی بود: «ایران بانو به پا خاست!»
لازمه زیبایی زنانه و مادرانه این خیزش پرشکوه، مهربانی و انسانیت است. از نخستین روزهای انقلاب ۵۷ شعار «مرگ بر...» به شعار مسلط همه تظاهرات تبدیل شده بود. وقتی که انقلابیون و رهزنانی که در مسیر انقلاب نشسته بودند، اهرمهای قدرت را در دست گرفتند، از زدن و کشتن و اعدام کردن برای ایجاد خوف در جامعه استفاده کردند. هنر و زیبایی و زنانگی و موسیقی و عشق به پستوی خانهها رانده شد. بیرحمی، شقاوت، پردهدری و جنگافروزی ابزار زورمندی شد. صدای مرگاندیشان و مردهشوران فضای جامعه را پر کرد، از مرزها گذشت، به عراق و لبنان و سوریه و افغانستان رسید.
از آن تجربه بیاموزیم و بهراسیم:
ایران بانو نخواهد کشت! ایران بانو تیغی در دست ندارد. ایران بانو تیرهای اعدام برپا نخواهد کرد. ایران بانو دامنی پر گل دارد، سینهای بیکینه، دستی مهربان و آغوشی سرشار از عشق برای همه فرزندان آن آب و خاک.
بیاییم از هم اکنون شعار «لغو قانون اعدام» را در کنار «تفنگت را زمین بگذار!» بگذاریم!
نگذاریم که دور و تسلسل خشونت و آدم کشی و اعدام، آن طور که در انقلاب فرانسه تجربه شده بود، در ایران فردا هم ادامه یابد.
با مهربانی از فریب خوردگان دعوت کنیم که به صفوف ملت بپیوندند.
دیری نخواهد گذشت که همان مطبوعاتی که تا کنون در زیر ساطور سانسور دوام آوردهاند، گردن برافرازند و قلم خود را در جهتی دیگر بچرخانند. جلوی ضرر را هر جا که بگیرند، خیر است.
من با اطمینان میتوانم همین امید را در رابطه با کارکنان صدا و سیما بیان کنم. آنجا هم فقط مهران مدیری نبود که دل در گرو مردم داشت و خاک در چشم ملایان میپاشید! اکثریت قاطع هنرمندان و قلم زنانی که در دستگاههای تبلیغاتی رژیم کار میکنند، فن تقیه را از همان ملایان آموختند و در آزمونهای گزینش علیه خودشان به کار بردهاند. دستشان مریزاد اگر روزی از همان رادیو و تلویزون فریاد بر آورند: «این صدای انقلاب ایران است!»
فراموش نکنیم، بسیاری از این تفنگبدستان از سر فقر و ناچاری و بیکاری به این کار پست تن در دادهاند.
پیمان ببندیم که آزادی و قانون مبتنی بر انسانیت و حقوق بشر را در فردای انقلاب بر کرسی داوری خواهیم نشاند.
کتمان نمی کنم که فردای انقلاب، ملایان را باید به گوشه ملاخانههایشان راند و همه عواید غیرقانونی آنان را قیچی کرد.
بنیادهای اقتصادی بزرگی که به تصرف نهادهای قدرت و تفنگداران در آمده اند، باید پس گرفته شوند، ملی شده و تحت مدیریت تعاونی درآیند.
امنیت سرمایههای کوچک و متوسط باید تضمین شود. هر جا که شبهه و شکایتی باشد، باید توسط دادگاه و هیات منصفه مورد داوری قرار گیرد.
سیدعلی رفتنی است. همراه با او همه سیدها شال سبز خود را میگشایند. از عمامه ها که حتی برای فاطی هم تنبانی نمی شود، قابدستمال میسازند. نه نیازی به عمامه پرانی است و نه نیازی به برپا کردن تیر اعدام.
مهربان باشیم!
عطا گیلانی
سوم مهر ۱۴۰۱