(اقتصاددان، استاد دانشگاه)
پیوندی وثیق میان شعائر حکومتی - دستوری ولایی - نظیر راهپیمایی اربعین و یا جشن غدیر - که با بودجه عمومی و رانت نفتی یا منابع درآمد عمومی تامین مالی میشود، و تولید قدرت ولایی-فرقهای وجود دارد. حکومت ولایی در غرق در بحران ناکارآمدی، مشروعیت، مشارکت شهروندان در حمایت از قدرت حاکم، و فساد مالی-مدیریتی نیازمند نمایشی از بسیج عمومی - در قالب شعائر و گردهم آییهای مذهبی - است. چنین نمایشی در فضای عمومی یکی از مکانیسمهای کند کردن ریزش در دستگاه سرکوب حاکمیت یا مرعوب کردن مخالفین و حتی نمایش قدرت در نزد برخی از دولتها و ساماندهی چیزی است «مقاومت» است.
چرخه معرفت، هویت و منفعت
گفتمان مسلط بر فرقه ولایی آنگاه که نگرش و بینش برخی گروههای اجتماعی را به تسخیر خود درآورد، معرفت، هویت و منفعت آنها را رقم میزند. این شرط تسخیر کنش ذهنی، گفتاری و رفتاری فرد و گروه اجتماعی است. هر کنش گفتاری و رفتاری چه در سطح افراد و یا گروههای اجتماعی، مشروط به نوعی کنش ذهنی این بازیگران است که خود از فرهنگ مسلط حاکمیت بر جامعه کلی نشات میگیرد. این کنشهای کنش ذهنی، گفتاری و رفتاری در چارچوب مناسبات و روابط میان نهادهای اجتماعی خاص با تکرار و تکمیل اجزاء مربوطه، به زندگی روزمره تحمیل شده و برای فرد و سپس گروهها درونی شده و سپس تثبیت میشوند.
بازتولید فرهنگ فرقهای که این کنشها را سازماندهی میکند، زمینهساز فرایند اجتماعی شدن افراد است. مثال بارز این تجربه این فرایند، یکی این است که بسیاری از افراد- در ایران- اجتماعی شدن در دوره کودکی و نوجوانی را نخست با حضور در عرصه عمومی به هنگام آئینهای سوگواری بر «شهیدان» کربلا و سایر «امامان شیعه» و حضور در روضه تجربه میکنند. این حضور نوعی مشارکت در بازتولید فرهنگ فرقهای است که گاه به شکل مشاهده است و گاه به شکل همکاری یا همیاری و قرار گرفتن در صف «طفلان مسلم» یا همایش شیرخوارگان حسینی، یا زوار این امام و آن امام زاده متبلور میشود.
برای مثال کودک حتی هنگامی که هنوز دبستان را آغاز نکرده، در کنار و برون خانه،به تدریج با مکانهای عمومی نظیر تکیه، حسینیه ، دستههای عزاداری، مراسم عزاداری و هیئت و تکیه و مسجد را آشنا میشود و در نقشهای گوناگونی نظیر تماشگر، ناظر، حاضر و حتی بازیگر حضور مییابد. کودک در همین فضاهای اجتماعی و سمبلیک که مملو از فرهنگ، نشانه و شخصیت «شهیدان» و «امامان مقتول و یا مسموم» نخستین بار «عرصه عمومی» را تجربه میکند. همین جهان واقعی و در عین حال نمادین به تدریج در ذهن کودک بسته و نگاه او به جهان اجتماعی و البته نگاه سیاسی او نیز شکل میدهد.
در همین راستا، دنیای تنش و کشمکش قبایل عهد کهن حجاز به ماخذ و رفرنسی برای حل چالشهای مناسبات سیاسی امروزی بدل میشود. بکارگیری اصطلاحات عهد قدیم نظیر «فتنه» یا «بیعت با ولایت» «تولی و تبری» «شفاعت» «ایمان و کفر» از سوی مقامات حکومت برای توصیف و توضیح چالشها یا کنشها و پدیدههای سیاسی دوران معاصر تایید نکتهای است که آمد. چه با پیدایش جهان اجتماعی مدرن دیگر عمر مفید این مفاهیم برای توصیف و توضیح واقعیتها پیچیده و نو شونده دنیای جهانی شده و چند فرهنگی سازگاری ندارد. به همین دلیل هم این واژگان و مفاهیم و البته زبان معین در فرهنگ سیاسی مبتنی بر همکاری و هسمازی و مشارکت دمکراتیک شهروندان در قدرت، غایب است.
اجتماعی شدن در فرایند سوگ و ماتم و شبه لشکر کشی خیابانی
در چارچوب مراسم آیینهای سوگواری تکراری است که کودک، صفهای درهم از مردان سیاه پوش را به شکل تودهای از افرادی ماتم گرفته و غمگین را که هماهنگ با نوحهای که فضا را به سیطره خود درآورده با زنجیر شانه و کتف میکوبند- مشاهده میکند. او نیز تشویق میشود تا به این عزاداران بپیوندد و به سبک خود کودکان عزاداری کند. همزمان گروهی دیگر از این جماعت - مرثیه گردان - در فضائی پر از اندوه و به رهبری نوحه خوان بر سر و سینه خود میکوبند تا رنج شهیدان تاریخ تشیع را چندین قرن بعد در جهان امروزی بازتولید و برای بینندگان به نمایش بگذارند.
نمایش خودآزاری آنگاه به اوج میرسد که قمه زنان از راه میرسند و مراسم سوگ با خون نیز تکمیل میشود. آتش زدن خیمه اهل بیت و به اسیری گرفتن خانوادههای ستمدیده، زنان، کودکان و بیماران و پیران از دیگر صحنه گردانیهای مراسم محرم است. همین دستههای سوگواری نوعی لشکرکشی را تداعی میکند، و این آمادگی را کودک میدهد تا به تدریج با این جهان برون از خانواده آشنا شود و مقولات فرقهای در ذهنیت او تثبیت شود.
بدین ترتیب جنگ بین «حق و باطل» و «ظالم و مظلوم» که در بیش از هزار سال پیش در نینوا رخ داده است، بار دیگر در خیابانهای شهرهای گوشه دیگری از جهان بازتولید میشود. تا این جهان دوقطبی و البته که مملو از خشونت ستمگران بر ستمدیگان، نفرین و لعن ستم دیدگان بر ستمگران، است به امری همگانی، همه مکانی و همه زمانی تبدیل شود تا پیام -کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا- همه گیر شود. کودک خود را در یک انتخاب میبیند. در اینجا شگفت آور نیست اگر کودک لشکر «خیر» را بر سپاهیان«شر» ترجیح داده نوعی همبستگی با آن احساس کند. چه در این دوگانهای که بواسطه فرهنگ عمومی در ذهنیت کودک نقش بسته قطب یا نیروی سومی در جدال میان «خیر» و «شر» وجود ندارد.
نهاد سازی به مثابه زمینه تولید فرهنگ ولایی-فرقهای
این همهگیر شدن پیام - خشونت ستمگر بر ستم دیده و لعن و نفرین ستم دیده بر ستمگر - دیده و تبدیل زندگی به دایره بسته اندوه و ماتم - بدون نهاد سازی ممکن نیست. پیدایش و پویش نهادها پیچیده است و دارای اجزاء گوناگونی همچون دستگاه تولید معرفت و باور، ارزش، جهانبینی که مبداء رفتار جمعی، مناسک و شعائر است. بدین ترتیب، فرایند تاریخی تکوین نهادهای سوگواری شکل میگیرد.
نهادسازی یکی از پایههای تولید فرهنگ فرقهای است و بدون آن دوام و بقای بافت فرقهای ممکن نیست. سازماندهی مراسمی همچون تکیه و حسینه، و اجرای مراسم سینه و زنجیر زنی، مراسم قالیشویان، نخل گردانی، آتش گردانی، علامات گردانی، توزیع غذای نذری، گل مالی، حجله گردانی، مداحی، مقتل خوانی، روضه خوانی، شام غریبان، طفلان مسلم یا همایش شیرخواران حسینی از جمله اقدامات حکومت ولایی برای نهادسازی و نهادینه سازی است. تولید امام زاده در اینجا و آنجا و مقبره این پیر و آن امام زاده نیز در همین چارچوب رخ میدهد.
بهمین دلیل میتوان ادعا کرد که بخش عمده زندگی اجتماعی مردم، با همین مراسم پرشده است. ماه محرم، ماه صفر، دهه فاطمیه(اخیرا دو دهه فاطمیه) بیان همین پرشدن اوقات زندگی مردم و در نتیجه شکل گرفتن زندگی آنها با فرهنگ فرقهای است. برای تایید چنین مراسم و مناسکی، شمار بسیاری از روایت و احادیث در منقبت سوگواری برای اهل بیت، زیارت این مزار و آن مقبره تولید و باز تولید میشود.
سوگواری دارای ادبیات، اشعار آیینی و مرثیه نظیر مقتلهایی گوناگون روضه الشهداء ملا حسین کاشفی هراتی میشود. تاریخ اسطورهای برای اهل شهیدان کربلائی خلق میشود که پیامبرانی که هزاران سال پیش از واقعه کربلا مانند آدم و نوح و سلیمان و ابراهیم و موسی و عیسی میزیستهاند هم از قتل حسین اندوهگین شده و بر او گریسته یا آگاهی نسبت به این واقعه اندوهگین شدهاند.
در روایاتی منقول در کامل الزیارات و بحار الانوار روایتی آمده که میگوید: هیچ پیامبری نبوده، مگر اینکه به زیارت کربلا آمده و در آن جا توقف کرده است. تاریخ اسطورهای فرقه فارغ از زمان و مکان که در زمان و مکان معلق است. بر پایه چنین انگارهای هر رخدادی در تاریخ ممکن است و میتواند وارونه خوانده شود. اهمیت تاریخ اسطورهای از این منظر به گونهای است که به یک معنا به جهانشناسی تبدیل میشود آنجا که در منابع روایی آمده است: «آسمان و ساکنانش، و بهشت و نگهبانانش، و کوهها و دامنههایش، دریاها و ماهیانش، باغهای بهشت و نوجوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم (ع)، مشعرالحرام و حرم خانه خدا و اطراف آن، همگی در ماتم حسین گریستند!!
با بسط درک خود ستم دیدگی و خود بر حق بینی فرقه ای، لعن و نفرین دشمنان در بستر چنین فرهنگی به ادبیات توهین و تحقیر «آن دیگری» و دگر اندیشان منجر میشود. فرهنگ فرقهای شیعه مبتنی بر خود ستم دیدگی، خود بر حق بینی فرقهای و حذف«آن دیگران» و غیر خودیها است. در بستر دوگانه انگاری «ما» و «آنها» خشونت ابتدائا در قامت کنش ذهنی ظاهر میشود اما به آن منحصر نمیماند.
خشونت ذهنی لاجرم به خشونت در عرصه کنش گفتاری و رفتاری میانجامد که خود را به صورت تبعیض در تخصیص منابع قدرت، ثروت و منزلت و حذف دیگری متبلور میکند. بازتولید فرقه نیازمند فرایند تقاربی میان اهل فرقه و روند تباعدی با برون فرقه و «آن دیگران» است. همین امر بخش قابل توجهی از جنگ فرقهای در کشورهای خاورمیانه امروز و بخصوص ایران را توضیح میدهد.