چهاردهم مرداد ۱۴۰۱، یکصدوشانزدهمین سالگرد انقلاب مشروطیت ایران است. انقلابی که ملت بزرگ ایران با فداکاری بسیار و نثار خون خود جهت تحقق مردم سالاری و برقراری حاکمیت ملی در آن گام نهاد. وقوع انقلاب مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ مهمترین رخداد سیاسی تاریخ ایران معاصر محسوب میشود.
این رویداد عظیم سیاسی باعث شد تا ایرانیان به اهمیت آزادی و استقلال و وضع قانون برای جلوگیری از سقوط کشور به ورطه فساد و نابودی پی ببرند. ریشه های تاریخی و مردمی جنبش مشروطیت را نمی توان از یکدیگر تفکیک کرد و دراین راستا ریشه های انقلاب مشروطه ایران را می توان به شرح زیر بر شمرد:
نخست، تاثیر تحولات شگرف و بزرگی که دراروپا پس از قرن هیجدهم و در دوران رنسانس آغاز گردیده ودر این قاره تغییرات شگرفی را پیش آورده بود. در زمانی اندک کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری به قانون اساسی، پارلمان، احزاب و مطبوعات آزاد دست یافتند. و در کنار آن ها با دست یابی به تکنولوژی جدید، در جاده ترقی و توسعه پیش تاختند. اگرچه این تحولات در غرب تاثیرمستقیم و سریعی بر جامعه و حاکمان ایران نداشت، اما جرقه ای ایجاد کرد و شعله ای را بر افروخت.
دوم، سلسه تحقیرهای تاریخی ناشی از شکست ایران درجنگ با روسیه درزمان فتحعلیشاه و انگلستان در ادوار ناصرالدین شاه و محمد شاه و پذیرش قراردادهای ننگینی چون گلستان و ترکمنچای، و پاریس و مجموعه امتیازات تجاری و دیپلماتیک چون کاپیتولاسیون را از دیگر عوامل زیربنائی شکلگیری انقلاب مشروطیت میتوان برشمرد.
سوم، امتیازهایی که ناصرالدین شاه برای تامین هزینه سفرهایش به اروپا به دول بیگانه داده بود باعث خشم و خروش مردم شد. امتیازهایی چون امتیاز توتون وتنباکو از این دست بود. اگر چه میان فئودالهای داخلی و امپریالیستهای خارجی اتحاد و پیوند نامیمونی وجود داشت، حضور بیگانگان و استثمار منابع کشور برای بسیاری از توده ها خوشایند نبود. این عوامل باعث افزایش شورشهای دهقانی علیه فئودالها وافشا گری نویسندگان روشنفکر علیه شاه مستبد می شد.
چهارم، تاثیرات انقلاب فرانسه و بویژه انقلاب ۱۹۰۵ روسیه از دیگر عوامل زمینه ساز و ریشه ای جنبش مشروطیت بودند. مبارزات انقلابیون روس از ریشه های کلیدی بود که ایده مشروطه خواهی در میان ایرانیان را ایجاد کرد. علت آن بود که درسالهای آغازین قرن بیستم هزاران کارگر ایرانی در قفقاز و باکو مشغول کار بودند و بسیاری از آنها در اعتصابات کارگری شرکت میکردند. از طرفی سالانه حدود ۱۰۰ هزار کارگر، ایران را به مقصد روسیه ترک میکردند.
به موازات ریشه های چهارگانه انقلاب مشروطیت، هم چنین باید از روشنفکران اثر گذاری مانند میرزاملکم خان، آخوندزاده، طالبوف و مستشارالدوله یاد کرد که با انتشار روزنامه و کتاب، در داخل و خارج از کشور شروع به فرهنگسازی در جامعه ایران و آشنا کردن مردم به حقوق اولیه و انسانی خود نمودند. انقلاب مشروطیت ایران رهبر فردی مشخصی نداشت.
صدها انجمن و شخصیت آزادیخواه در هدایت آن سهیم بودند. انقلاب مشروطیت در زمانی به پیروزی رسید که در هیچیک از کشورهای منطقه اثری از دموکراسی، قانون اساسی، احزاب و مطبوعات دیده نمی شد. اما هزاران دریغ و افسوس که هیچیک از چهار پادشاه پس از انقلاب مشروطیت به قانون اساسی و موازین دموکراسی و حاکمیت ملی وفادار نماندند. با نام و ظاهر مشروطیت به سان حکومت مطلقه پادشاهان قبل از انقلاب مشروطیت، حکومت فردی و استبدادی برقرار کردند و به سلطنت مشروطه گردن ننهادند.
نتیجه این عملکردها آن که ملت ایران، هفتاد و دو سال پس از انقلاب مشروطیت به امید کسب آزادی و استقلال و استقرار حاکمیت ملی به طرف انقلاب بهمن ۵۷ سوق داده شد. انقلابی که متاسفانه باز هم حکومت استبدادی فردی به شکل سابق را تداوم بخشید و فقط نام و ظاهر آن تغییر کرد. انقلابی که نتایج سخیف و زیان بار آن برای همگان روشن است و امروز بر هیچکس پوشیده نیست.
جبهه ملی ایران اعتقاد دارد که برای اعتلای وطن و ساختن ایران پیشرفته و ملتی مرفه و سر افراز باید از تاریخ آموخت و از آنچه گذشته پند گرفت و عبور کرد و چشم به آینده دوخت. هیچ راهی جز استقرار حاکمیت ملی، آزادی، استقلال، حفظ یک پارچگی میهن، جدایی دین از حکومت و نظام برخاسته از انتخاب و رای آگاهانه مردم در شرایط دموکراتیک وجود ندارد.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران - چهاردهم مرداد ۱۴۰۱ خورشیدی