منتشر شده در شهرآرا ۳ مهر ۱۳۹۸
نوعی اتفاق نظر وجود دارد که فقر فساد و تبعیض سه مشکل و مسئله و آسیب مهم جامعه ایران هستند. این سه مسئله به نحوی در هم تنیدهاند و هر کدام بر دیگری تاثیر افزایشی میگذارند. فساد موجب فقر می شود خودش تا حد زیادی ناشی از تبعیض است. فقر نیز فساد را تقویت می کند. با این حال اگر پرسیده شود که میان این سه آسیب کدام مهمتر است که کوشش خود را بر حل آن متمرکز کنیم، باید پاسخ داد که تبعیض.
تبعیض را باید ریشهکن کرد. در این صورت اثرات کاهنده بر فساد و سپس فقر خواهد گذاشت ولی با وجود تبعیض نه تنها فساد و فقر حل نخواهد شد که انواع آسیبهای دیگر نیز تشدید میشوند.
تبعیض در نهایت همسو با فقدان حاکمیت قانون نیز هست. به عبارت دیگر رکن اساسی در وجود تبعیض، فقدان حاکمیت قانون و نیز وجود قوانین و مقررات تبعیض آمیز است. تبعیض ابعاد و مصادیق فراوانی دارد از تبعیض در پرداخت وام و خدمات گرفته تا تبعیض در آموزش و استخدام نیروها و بلاخره تبعیض در سیاست و حق دادرسی مهم تر از سایر تبعیض ها هستند.
این روزها برخی اتفاقات رخ داده که کیفیت و ابعاد تبعیض را به روشنی در جامعه ما نشان میدهد. پس از خودسوزی خانم سحر خدایاری بلافاصله حملات گوناگون متوجه دو نفر از نمایندگان مجلس شد که در این باره اظهار نظر کرده بودند. به طوری که درخواست رسیدگی قضایی درباره اظهارات آنان گردید و تهدید کرده اند که اگر نهاد مربوط در مجلس اقدام مورد نظر آنان را نکند دادسرا مستقیماً وارد ماجرا خواهد شد.
گرچه به منطق این تهدیدات وارد نمی شویم و اینکه آیا قانونی هست یا خیر ولی در ادامه ماجرا تبعیض را می توان به روشنی دید زیرا تلویزیون ایران مطالب نادرستی را علیه این دو نماینده تولید و منتشر کرد و هنگامی که آنان درخواست نمودند فرصت مناسب برای پاسخگویی به آنان داده شود صدا و سیما با توجیه عجیبی این درخواست را رد کرد و اعلام نمود که: “شخص تنها در صورتی میتواند در یک برنامه تلویزیونی حاضر شده و از مطالب مطرح شده علیه خودش دفاع کند و پاسخ بدهد که آن اظهارات را صدا و سیما یا شخص مجری مطرح کرده باشد. در آن صورت هم شخص باید ابتدا مطالبهاش را در شورای نظارت مطرح کند تا اعضای شورا بعد از بررسی برای حضور یا عدم حضورش در آن برنامه تصمیمگیری کنند.”
رسانه ای که بر اساس چنین تبعیض آشکاری شکل بگیرد سرنوشتی بهتر از وضع کنونی نخواهد داشت که شکست خورده بودن آن از گزاره های مورد اتفاق نخبگان جامعه ایران است. این تبعیض موجب خارج شدن یک عنصر مهم یعنی رسانه ملی از اثرگذاری مثبت در کاهش فساد و در نتیجه فقر خواهد شد.
نمونه دیگر تاسفبارتر است زیرا بلافاصله پس از موضع گیری یکی از این نمایندگان درباره خودسوزی این دختر خانم، دروغی را علیه خانواده این نماینده در شبکههای اصولگرایان تندرو منتشر کردند و حتی برخی از نمایندگان تندرو نیز آن را پذیرفتند و بازتاب دادند. ولی چند ساعت نگذشته بود که معلوم گردید کل ماجرا دروغ است. متاسفانه باید گفت در عمل پیگیری و شکایت از این جرم برای این نماینده نتیجه چندانی نخواهد داشت و به طور معمول این گونه موارد به جایی نخواهد رسید.
تفاوت مهمی میان تبعیض با فقر و فساد وجود دارد. که فقر محصول وضعیت نامناسب اقتصادی و در مواردی هم ناشی از عملکرد فرهنگ فقر است. فساد هم عملی مجرمانه است که افکار عمومی و حکومت آن را به رسمیت نمیشناسند چه بسا هنگامی که فرد فاسد را شناسایی کردند او را بازداشت و مجازات کنند. ولی تبعیض نوعی از موقعیت نابرابر و ظالمانه است که در عمل به رسمیت شناخته میشود و این موجب عصبانیت و ناراحتی بیشتر مردم می شود.
از این رو اثرات تبعیض ویرانگرتر است زیرا هم بر فساد و فقر و سایر آسیبها اثرات منفی دارد و هم بر ذهنیت و اعتماد و آرامش مردم اثرگذاری منفی تری دارد. بنابر این میان این ۳ آسیب باید اولویت را بر رفع تبعیض داد. کسانی که میخواهند با فقر و فساد مبارزه کنند ولی تبعیض را نادیده می گیرد و حتی آن را توجیه میکنند؛ بزرگترین خدمت را به تعمیق فقر و فساد میکنند.