همدلی| زینب نورانیان
حسین انصاریراد، رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس ششم وجود دولت در سایه با اختیارات فراقانونی را بیماری کشور میداند و معتقد است بخشی از ناکارآمدی دولت حسن روحانی به عملکرد منفی این گروه بازمیگردد. او در همین حال به ضعف دولتهای یازدهم و دوازدهم اشاره میکند و میگوید اگر جای حسن روحانی بود و نمیتوانست به وعدههای خود عمل کند استعفا میداد. مشروح گفتوگوی حسین انصاریراد با همدلی در ادامه از نظر شما میگذرد:
از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی، دولت پنهان هم دست بهکار شد و هر زمان دولت منتخب ملت قصد داشت در جهت مطالبات مردم گامی بردارد، آنان سنگاندازی کردند و مانع تراشیدند. برخی دولت پنهان را عامل اصلی بحران امروز ایران و همچنین عامل بیاعتمادی مردم میدانند؛ شما این مساله را چگونه تحلیل می کنید؟
این مساله منحصر به دولت روحانی نیست و در دولت خاتمی هم وجود داشت. در دولتهای اصلاحات هم مراکز قدرت ویژه و خاص که به اسم اصولگرایی و محافظهکاری از آن یاد میشد، وجود داشتند که مانع اقدامات دولت میشدند. الان نیز همان افراد مانعتراشی میکنند.
البته وجود دو جناح که سیاستهای آنان ممکن است با هم اختلاف داشته باشد ذاتا موجب تکامل، رشد و تعالی است. تجربه کشورهای دموکراتیک این مساله را تایید میکند. در این کشورها معمولا دو حزب یا چند حزب قدرتمند وجود دارند که با هم در سیاستها رقابت میکنند، اما از امکانات مساوی برخوردار هستند؛ همه روزنامههای مربوط به خود و اجتماعات مربوط به خود را دارند و نقدّهای خود را به صراحت بیان میکنند؛ هم در روزنامههایشان، هم در اجتماعاتشان و هم در سخنرانیهای خود. حتی گاهی علیه هم تظاهرات میکنند، اما در نهایت آنچه تعیین کننده است افکار عمومی است. صندوق رای نتیجه نظر اکثریت مردم را مشخص میکند و در نهایت همه تسلیم نتیجه صندوقهای رای هستند. سپس دولتی که در چارچوب اکثریت آرا تشکیل میشود، سیاستها و مطالبات اکثریت مردم را اجرا میکند. در همین حال از آرای اکثریت مردم را نقد میکند، اما آنچه در این میان اهمیت دارد این است که همین نقد در چارچوب قانون است و یک طرف مصونیت ندارد. این طبیعت دموکراسی است. دموکراسی احزاب متعدد و آزاد، مطبوعات آزاد، اجتماعات آزاد و رای آزاد میطلبد، اما متاسفانه در کشور ما اینطور نیست. عدهای بدون اینکه هیچگونه حساب و کتابی داشته باشند و اعتنایی به آرای عمومی کنند، علیه دولت برآمده از رای اکثریت ملت کارشکنی میکنند؛ آن هم در شرایط ویژه که دولت باید اختیار اداره کشور را کامل در دست داشته باشد و بتواند با نهایت قدرت در جهت منافع ملی اقدام کند. اما متاسفانه این گروه کارشکنی میکنند، تهمت میزنند و مسئولیتی هم در برابر اقداماتی که میکنند، برعهده نمیگیرند. به علاوه اینکه مراجع قانونی هم با آنان برخورد نمیکنند و این طیف از آزادی کامل برخوردارند. به وزیر خارجه توهین میکنند، هر چه دلشان میخواهد به رئیسجمهور میگویند و از تریبونهای رسمی به مجلس شورای اسلامی که بنا به فرموده امام عصاره فضائل ملت است، تعرض میکنند. اگر هم شکایتی از آنان شود به درستی رسیدگی نمیشود.
مشکل اینجاست که اصلاحطلبان و اصولگرایان از امکانات برابر برخوردار نیستند. اصلاحطلبان در بیان عقاید و آرای خود به طور کامل آزاد نیستند، اما اصولگرایان نه تنها آزاد هستند، بلکه تریبونهای عمومی نیز در اختیار آنان قرار میگیرد تا به دولت منتخب ملت یا مجلس برآمده از رای مردم حمله کنند. شما دیدید که اخیرا یک روحانی در نمازجمعه میآید و با کمال جسارت به مجلس و نمایندگان جسارت میکند، بعد هم به رئیسجمهور توهین میکند. شکایت از او هم به جایی نمیرسد.
اشکال کار کجاست؟
اشکال اساسی این است که در کشور ما انتخابات آزاد وجود ندارد. ما مطبوعات آزاد نداریم، صندوقهای رای به شکل واقعی بیانکننده مطالبات اکثریت مردم نیست. در مجلس هفتم 3500نفر از اصلاحطلبان ردصلاحیت شدند. حدود هشتاد و پنج نفر از نمایندگان شاخص مردم در مجلس ششم ردصلاحیت شدند و به آنها بدون سند و دلیل و برخلاف قانون اتهام زدند؛ حتی از تریبون نمازجمعه آنان را به فحشا، قاچاق، اختلاس و جاسوسی متهم کردند و هیچ کس هم پاسخگو نبود. مجلس تحصن کرد، اما این تحصن را تعارض با نظام تلقی کردند، بخشی از مجلس استعفا داد، اما باز هم این استعفا را تعارض با نظام تلقی کردند و کسی هم مسئولیت ردصلاحیتها را قبول نکرد.
قانون انتخابات و قانون اساسی روشن است. قانون انتخابات میگوید رسیدگی به صلاحیتها باید بر اساس اسناد و مدارک مراکز قانونی باشد تا مسئولیت بپذیرند. بند دوم این قانون میگوید اسناد و مدارک باید به ردصلاحیتشدگان به صورت کتبی ابلاغ شود تا آنها بتوانند شکایت کنند و مراکز قضایی هرطور رای دادند به داوطلب ابلاغ شود. اما هیچ کدام از این بندها در انتخابات دورههای متعدد رعایت نشده است. بنابراین مشکل ما وجود یک جناح قدرتمند است که برخلاف قانون عمل میکند و مسئولیت هم قبول نمیکند. مشکل اساسی سیاست و مدیریت در کشور ما اینجاست. دولت سایهای که بر اساس این قدرت غیرمسئول برپا شود هیچ اعتباری ندارد و هرکاری هم بکند خارج از قانون است.
شما اشاره کردید دولت در سایه و فعالیتهای فراقانونی آنان مختص دوره دولت حسن روحانی نیست و دولتهای اصلاحات هم با این معضل روبهرو بودند. فکر میکنید چرا دولتهای در سایه در دولتهایی که با رای اکثریت مردم روی کار میآیند فعالتر میشوند. آیا مساله مقابله با رای مردم و ناامید کردن مردم از صندوقهای رای مطرح است؟
این طیف چون در چارچوب قانون و رای مردم عمل نمیکنند همیشه دنبال راهی هستند که هم خارج از قانون باشد و هم خارج از مطالبات مردم. بنابراین ضرباتی که اینها وارد میکنند، نسبتها و تهمتهایی که میزنند کم هم نیست و متاسفانه از تریبون نمازجمعه هم مطرح میشود، نه قانونی است و نه شرعی. همانطور که گفتم اشکال این است که یک جناح خود را فراقانون تلقی میکند و با استفاده از رانت قدرت و ثروتی که در اختیار دارد، عمل میکند و مسئولیت هم نمیپذیرد.
چه مقدار از ناکارآمدی دولت حسن روحانی به دلیل فعالیتهای منفی و سنگاندازیهای دولت در سایه مربوط میشود؟
البته دولت حسن روحانی ضعف خود را نشان داده است و به قولها و وعدههایی که به مردم داد عمل نکرد. اگر من به جای روحانی بودم و نمیتوانستم به وعدههای خود عمل کنم، استعفا میدادم. به مردم هم صریح و شفاف موانع را اعلام میکردم. اما متاسفانه آقایان اینطور نیستند و محکم به کرسی قدرت چسبیدهاند و در عین حال پاسخ درستی هم به مردم نمیدهند. نتیجه این رفتار هم این است که مردم از انتخابات ناامید می شوند. از ابتدای انقلاب تا به امروز ما چنین وضعیتی نداشتیم که مردم این مقدار از انتخابات و مسئولان ملول باشند و اینقدر از صندوقهای رای مایوس شده باشند.
یعنی شما همه ناکارآمدی را متوجه عملکرد دولت میدانید و دولت در سایه سهمی در آن نداشته است؟
خیر. بیماری کشور ما قدرت غیرمسئول است. اما در عین حال ما اصلاحطلبان هم باید پای حرف خود بایستیم و تاوان بدهیم.
یعنی فکر میکنید حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری چه عملکردی باید در برابر مانعتراشیهای دولت در سایه انجام میداد که نکرده است؟
من یکبار در مجلس ششم در مرحلهای که احساس کردم کاری از دستم برنمیآید استعفا دادم و دلیل آن را هم برای مردم بیان کردم. روحانی باید وعدههایی را که داد عمل میکرد، اما وقتی به هر دلیلی نتوانست به وعدههای خود عمل کند باید به مردم میگفت میخواستم این مطالبه شما را محقق کنم اما به این دلایل نتوانستم. یک شخصیت مسئول و مسئولیتشناس اینطور عمل میکند. کسی است که اعتماد مردم برایش اهمیت دارد اینگونه عمل میکند. اگر الان آقای روحانی به مردم وعدههای جدید دهد آیا کسی از او قبول میکند؟! عملکرد ایشان باعث شده است مردم به اصلاحطلبی که فردا در انتخابات کاندیدا شود و به آنان وعده دهد، اعتماد نداشته باشند. امروز بخش هایی ازمردم از انتخابات ناامید هستند و ما تا به حال با چنین وضعیتی روبهرو نبودهایم.