سهند ایرانمهر
تصمیمگیرندگان اصلی مملکت، سرجدتان بیایید بیرون ببینید برای ۵ ریشتر زلزله، مردم چه وضعیاند، کوچه و خیابانها چطور مسدود و کناره بزرگراههای گم در غبار آلودگی، چه صحنه مهیبی ساخته است.
دو سوی بزرگراهی که در آن متوقف شدهام با پارک خودروها شبیه یک رگ متصلب است، دود و آلودگی، افق دید را بسته است، هرکس در اندیشه خود غرق. به ساختمانها و برجهای انبوه مشرف بر این خودروهای متوقف نگاه میکنم، به کوچههای تنگ مجاورشان و پایههایی که نمیدانیم چگونه استوار شدهاند و چقدر مقاوماند. روبرویم تابلوی بزرگراه است، خبر از طرح زوج و فرد میدهد، برای درمان کدام درد، معلوم نیست. اگر زلزله شدیدتری بیاید، این جماعت چه خواهند کرد؟ فردای روز بعد از زلزله چه خواهد شد؟ اصلا زیستن در آن فردا، ممکن است؟!
والله اگر ازفردا، صدر تا ذیل اولویت این مملکت بجای همه چیزهایی که تا بحال همه ذخایر مادی و معنویاش، هزینه آن شده است، فقط حول سیاست آمادگی برای زلزلهای بچرخد که از تقدیر این شهر زلزله خیز ، دور نیست، تازه اولین گام را برداشتهایم.
اگر تهران با ۵ ریشتر زلزله اینقدر بیپناه، سرگردان و دهشتناک میشود، اگر تهرانی زیر سایه سنگین سرب و روی زمین سست، بجای تکیه بر چیزهایی که در بحران بکار میآید، بزرگراهها را به هوای جایی برای توقف وجب کند و دستآخر بفهمد که برای مواجهه با زلزله قریبالوقوع حتا فضای باز هم به اندازه و کافی پیش بینی نشده است، مطمئن باشید زلزله هفت ریشتری تهران، فراقیامتی است که تصور آن در مخیله مشوشترین ذهنها هم نمیگنجد.
طنز قضیه اینجاست که در نهایت شگفتی، اندیشه و عمل برای آمادگی با این واقعیت، هیچوقت اولویت جدی و اصلی ما نبوده است. تصور اینکه این نیمچه اطلاعرسانی تلگرامی هم اگر مشمول آن دلواپسیها میشد، چه میشد؟ از این هم تکاندهنده تر است.
لااقل از فردای همین زلزله ۵ ریشتری و مرور چهره امشب تهران، چشمها را بشویید، سیاستی که انتهایش ختم به تهران دودگرفته و مردم سرگردان و بیم توام با استیصال از زلزله و غوغای تهمت و تخریب و تباهی سرمایههای کشور شده است را تعطیل کنید و فکری برای محشر کبرایی کنید که دیری است، نطفهاش زیر پای تک تکمان منعقد شده است و امشب جنین نامبارک و بدیمناش اولین لگدش را بر جداره رحم این شهر انبوهی و بیسروسامانی زد.