تلاش نهادهای حکومتی ایران برای مخفیکاری در پرونده انفجاربندر شهید رجایی، به دلایل مشخص شانسی برای موفقیت ندارد. از جمله به این دلیل که بندر فوق، کانون رقابت نهادها و باندهای حکومتی در واردات و صادرات است: ابعاد میلیارد دلاری این رقابت، انگیزه رقبا برای «درز دادن اطلاعات» علیه همدیگر را بهشدت افزایش میدهد.
انتشار این خبر در رسانههای رسمی ایران که فاجعه اخیر نتیجه انفجار یک «محموله بسیار خطرناک» بوده -و آنکه محموله فوق تحت عنوان «کالای معمولی» وارد بندر شده- احتمالا از نخستین نشانههای رقابت ذکر شده است. نیاز به توضیح نیست که حذف دستپاچه این خبر از رسانههای رسمی ایران به دستور نهادهای امنیتی عملا بی نتیجه بوده، چون در موتورهای جستجو، هنوز در دسترس قرار دارد.
می توان تصور کرد که فرایند «درز» اطلاعات بیشتر در مورد انفجار بندر عباس، در آینده هم ادامه داشته باشد. اطلاعاتی که حتی اگر در رسانههای رسمی داخل جلوی انتشار آنها گرفته شود، لاجرم راه خود را به دیگر رسانههای مجازی و غیرمجازی باز خواهند کرد.
از سوی دیگر اما، دورنمای ذکر شده، مسئولیت بسیار سنگینی را بر عهده روزنامه نگاران حرفهای یا کارشناسان حاضر در فضای مجازی میگذارد. به این علت که وقتی پای منافع نجومی اقتصادی و امنیتی در میان باشد، انگیزه حکومت یا باندهای حکومتی برای درز دادن اطلاعات و ضداطلاعات، همزمان افزایش می یابد.
در چنین شرایط پیچیدهای، تنها چاره کار، راستی آزماییِ بهشدت سختگیرانه هر گونه اطلاعات دریافتی است -و مشخصا هرآنچه تحت عنوان «اطلاعات محرمانه» به دست روزنامهنگاران و کارشناسان میرسد.
ساده گرفتن این فرایند، ممکن است انگیزه «انتشار سریعتر اخبار اختصاصی» را، بهسادگی در خدمت پروژههای ضداطلاعات تولید شده در نهادها یا باندهای حکومتی قرار دهد.
تلگرام نویسنده
@HosseinBastaniChannel