بیانیه جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی
سال ۲۰۲۴ میلادی، حکومت ایران بیش از سی زن را اعدام کرده است و گویا سال جدید میلادی را هم قصد دارد با اعدام یک زن آغاز کند. انگاری با جهانی شدن شعار «زن، زندگی، آزادی» اعدام زنان در ایران نیز فزونی گرفته است.
همچنین پس از سقوط سریع و ناگهانی حکومت اسد، گویی این نگرانی برای حاکمان بوجود آمده که مبادا سقوط یک دیکتاتور دیگر در منطقه باعث انگیزش و تقویت شجاعت مدنی مردمان ناراضی در ایران شود. به همین خاطر شاهد افزایش صدور احکام اعدام، بازداشت و احضارهای امنیتی هستیم.
آخرین خبرها حکایت از تایید حکم اعدام، این بار برای یک هموطن کرد دارد. خبرها حاکی از تایید حکم اعدام برای خانم پخشان عزیزی است که به مدت حدود ده سال فعالیتهای مددکاری در اقلیم کردستان عراق و اردوگاههای پناهندگان در شمال سوریه داشته است. این فعالیتها خصوصاً در جهت کمک به زنان ایزدی مورد تهاجم، تجاوز و آزار و اذیت از طرف گروه داعش بوده است.
آقای امیر رئیسیان، وکیل خانم عزیزی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پخشان عزیزی نه در گروههای نظامی عضو بوده و نه فعالیت نظامی داشته، این حکم در تعارض با دادرسی منصفانه و بیتوجه به ایرادات پرونده صادر شده و امروز به ما ابلاغ شد».
خانم پخشان عزیزی در نامهای سرگشاده به شکنجههای دوران بازجویی خود اشاره کرده و به طور ویژه بارها از تجربهی شکنجهی اعدام مصنوعی سخن گفته و نوشته است که علیرغم «انواع توهینها، تحقیرها و تهدیدها در بدترین شرایط جسمانی که حاصل اعتصابهای مکرر و ... است» به بازجوی خود که از او میخواهد به تروریست بودن اعتراف کند، پاسخ میدهد: «من تروریست نیستم.» و در جای دیگری از نامهاش، فعالیت خود در کمپهای آوارگان جنگی را «خدمت به انسانیت» دانسته است.
ناگفته پیداست که اصرار حاکمیت ایران بر زندانی کردن زنان و حتی اعدامهای پیدرپی، هدفی جز هراسافکنی و ترساندن آزادیخواهانِ جامعه ندارد، هدفی که البته اثر خود را از دست داده است. وانگهی، مخالفان اصل حکم اعدام بارها اشاره کردهاند که اعدام راه بیبازگشت است و اگر پس از اعدام شدن مشخص شود که متهمی بیگناه بوده، کدام حکم قضایی میتواند او را دیگربار به زندگی بازگرداند؟
ما امضاءکنندگان این بیانیه معتقدیم از آنجا که اتهامات وارد شده به خانم پخشان عزیزی به هیچ عنوان وارد نیست، حکم اعدام ایشان باید فوراً لغو شود. از همه آزادیخواهان و عدالتطلبان ایرانی نیز میخواهیم در مقابل این حقکشی آشکار ساکت ننشینند و نگذارند خون مددکاری زحمتکش به ناحق ریخته شود.
ژیلا موحد شریعتپناهی، محمدجواد اکبرین، عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری، میثم بادامچی، سروش دباغ، احمد علوی، رضا علیجانی، علی طهماسبی، رحمان لیوانی، عبدالله ناصری طاهری، داریوش محمدپور، یاسر میردامادی، مهدی ممکن.