با تاسف فراوان اطلاع یافتیم دوست و همکارمان محسن حیدریان، نویسنده و کنشگر سیاسی جمهوریخواه روز سهشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ زندگی را وداع گفته است. محسن حیدریان در گوتنبرگ (یوتبری) سوئد زندگی میکرد و هنگام درگذشت ۶۴ سال داشت.
محسن حیدریان در سالهای اخیر از ناراحتی قلبی رنج میبرد و یکبار نیز عمل قلب باز انجام داده بود. با اینحال درگذشت او برای ما و دوستانش غیرمترقبه بود.
حیدریان سابقه چپ داشت و چند سالی در صفوف حزب توده ایران فعالیت کرده بود. پس از سرکوب حزب توده در اوایل دهه ۱۳۶۰، از کشور خارج شد. دو سالی پس از خروج از ایران، به همراه شماری از کادرهای حزب که بابک امیرخسروی در راس آنها بود، از آن حزب جدا شده و «حزب دموکرتیک مردم ایران» را تشکیل دادند.
نشریه «راه آزادی» ارگان «حزب دموکرتیک مردم ایران» از پیشگامان نقد تفکر رایج در چپ ایران و رویکرد تدریجی بخشهای قابلتوجهی از آنها به حقوق بشر، به دموکراسی، اقتصاد آزاد و به مصالح و منافع ملی ایران بود. بعدها اکثر اعضای حزب دموکراتیک مردم ایران از جمله محسن حیدریان، در شکلگیری «اتحاد جمهوریخواهان ایران»، به عنوان جریانی دمکرات، جمهوریخواه و ملیگرا نقش موثری ایفا کردند.
محسن حیدریان از همکاران بسیار قدیمی «ایران امروز» بود. مقالات سیاسی روشنگر او در وبسایت ما همواره پرخواننده بود. خوانندگان «ایران امروز» او را تحلیلگری عمیق، با دانش و خردمند میدانستند. در سیاستورزی مسالمتجو و با هرگونه کاربرد خشونت مخالفت میکرد اما هیچگاه به هیچ جنبهای از رفتار و کردار نظام سرکوب و دروغ حاکم بر کشور چشم نمیبست. برخی مبلغان پرطمطراق «سیاستورزی مسالمتجویانه» در سیاست کشور ما، در بیشتر مواقع با بدکاریهای نظام دروغ مماشات میکنند و به نام مسالمتجویی در مسیر خلاف حقوق بشر و دموکراسی گام برمیدارند.
«ایران امروز» درگذشت محسن حیدریان را به اعضای خانواده، و همه دوستان و یاران او تسلیت میگوید.
یکی از آخرین مقالات سیاسی محسن حیدریان
نخستین و ژرفترین ملت سکولار خاورمیانه!
نوشتههای زنده یاد محسن حیدریان را همیشه با شور و شوق میخواندم و از او میآموختم. او یکی از نمایندگان برجسته روشنفکرانی بود که روزگاری در چنگ یکی از مخوفترین ایدئولوژیهای توتالیتر سیاسی قرن بیستم گرفتار آمد، ولی با گشودن دروازههای ذهنش بر عقل و علم و اومانیسم و تجدد، سر انجام از آن مهلکه به سلامت جست و تجربیات خود را با قلمی شیوا و سخاوتمند در اختیار دیگران گذاشت. تلاش فرهنگی او در راه بازسازی ایران بدون تردید به ثمر مینشیند.
یاد او را گرامی میداریم و مدیون انسان فرهیختهای هستیم که دانستنیهایش را با دیگران قسمت کرد و به سهم خود چراغی برافروخت در راه کسانی که میخواهند ایران تازهای بسازند.
فریدون خاوند
دست اندرکاران محترم ایران امروز!
فقدان همکار شما محسن حیدریان را به شما تسلیت عرض میکنم. محسن همیشه از همکاری با شما به نیکی یاد میکرد و قدردان شما بود. حیف که زود رفت و این همکاری پر بار، گسسته شد. تعداد اندکی از دوستان او در فقدان او متنی با امضاء افرادی انسان دوست برای شما فرستادند که در آن، متاسفانه به جای یادبود واقعی از او، به بهره برداری سیاسی از مرگ این رفیق عزیز پرداخته شده است و تصویری از یک مبارز تودهای داده شده است که در مسیر تکامل خود به حزب دمکراتیک مردم ایران رسیده بود!
این تصویر، به هیچ وجه با واقعیت زندگی او نمیخواند. چرا که او همیشه با تلخکامی از آن سالهای توده ای خود نام میبرد و از این که در سایه حزب توده ایران، مدت کمی از زندگی خود را به فنا داده بود، ابراز تاسف میکرد. درست بر همین اساس بود که وی در تمام این سالها، همه تلاش خود را برای ترسیم یک چارچوب فکری سالم به کار بست. متاسفانه متن امضا شده، که برای برای بهره گیری سیاسی از او به نگارش در آمده، به سبک غم انگیزی تصویر دیگری را از او ارائه میدهد. من به عنون دوست چهل ساله او گواهی میدهم که او هیچ سنخیتی با حزب توده نداشت و نه تنها خود را ادامه دهنده آن راه زیان بار نمیدانست، بلکه با تمام وجود مقابل آن بود.
محسن در سالهای اخیر، همیشه از فشار روحی دوستانی که کماکان گوشه چشمی به حزب توده داشتند، رنج میبرد و بارها با من در این باره صحبت کرده بود. آخرین بار، هفته پیش بود که گفت یک کتاب به زبان سوئدی در دست نوشتن دارد که در آن، در باره فعالیت کا گ ب در حزب توده و ایران به تحقیق می پردازد. او در این آخرین تماس، بیاندازه از حماقت یک حزب سیاسی در به بازی گرفتن جان اعضاء و هواداران در جهت امیال یک کشور بیگانه و در کام ارتجاع حاکم تاسف میخورد. تنها یک سخن او برای من هنوز از آن صحبت باقی مانده و آن این بود که ما باید تا آخر عمر تلاش خود را در جهت مکتب نمودن همه این سیاه کاریها بکار بندیم تا مگر آیندگان، راه را از چاه تشخیص دهند.
با احترام بهروز فتحعلی
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت درگذشت دوست قدیمی و پژوهشگر و قلم پرداز راه آزادی و دمکراسی، محسن حیدریان.
من هم از دوستان ۴۰ ساله محسن حیدریان هستم. از زمان جنگ با عراق، تا زمان مهاجرت به شوروی و پس از آن به اروپا. به اعتقاد من نیز نامهای که از طرف حزب دمکراتیک با امضا چند نفر در ایران امروز منتشر شده است، تصویری نادرست و خدشهدار و حتی توهینآمیز از محسن حیدریان ترسیم میکند.
در طول حدودا ۴۵ سال فعالیت سیاسی و قلم زنی، محسن فقط ۵-۶ سال از عمرش را در حزب توده بود. ولی ۴۰ سال بعدی عمرش را صرف روشنگری و نقد نگرش مخرب حزب توده کرد. او به شکلی آشکار با دفاع حزب توده از ارتجاع، از فداکردن مصالح ملی به نفع شوروی و دخالت مرگبار آنها در حزب توده، از فضای غیر دمکراتیک درون حزبی، از مفاهیمی مانند دیکتاتوری پرولتاریا و .... انتقاد میکرد و تمامی نوشته ها و سخنرانیهایش در همین راستا بود. از این رو عمده کردن و شروع یک اطلاعیه کوتاه با عبارتی که میگوید او از فعالین حزب توده ایران بوده است، رویکردی بسیار نادرست، غیرمنصفانه و حتی خیانت در امانت است. یقین داشته باشید که محسن به چنین توصیفی هیچگاه رضایت نمیداد. ثمره تجارب و مسیر پیچاپیچ محسن حیدریان در شخصیتی دمکرات، طرفدار عدالت اجتماعی و خشونت گریز او بهتر ترسیم میشود تا به عنوان یک عضو فعال حزب توده.
با تشکر / البرز