فرارو- رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا که برای شرکت در مراسم هفتاد و پنجمین سالگرد پیادهسازی نیروهای متفقین در پایان جنگ جهانی دوم در فرانسه به سر میبرد گفت که در زمینه پرونده هستهای ایران با همتای فرانسوی خود اشتراک نظر دارد.
دونالد ترامپ، روز پنجشنبه ۱۶ خرداد در شهر کان در شمال غربی فرانسه در حضور میزبان خود امانوئل ماکرون گفت: «فکر نمیکنم که [درباره پرونده هستهای ایران] اختلاف نظری داشته باشیم.»
ترامپ گفت: «ایران کشوری است که به بن بست میخورد، زیرا تحریمها پرقدرت بودهاند. اما آمریکا میتواند این وضعیت را تغییر دهد. من درک میکنم که آنها میخواهند مذاکره کنند. ما برای مذاکره با ایران آمادهایم، اما آنها نباید به تسلیحات اتمی دست یابند.»
۱۲ خرداد هم وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد آمریکا حاضر است بدون پیش شرط با آمریکا مذاکره کند. دونالد ترامپ هم در سفر به ژاپن از مذاکره بدون پیش شرط سخن رانده بود.
داوود هرمیداس باوند، تحلیلگر مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو به بررسی مواضع جدید آمریکا و چشم انداز رابطه دو کشور میپردازد. متن این گفتگو را در ادامه میخوانید:
از اوایل سال جاری، آمریکا با تروریستی اعلام کردن سپاه، تنش در روابط دو کشور را به سطح جدید رساند و در هفتههای گذشته صحبت از جنگ بین دو کشور بود. اما به تازگی به نظر میرسد آمریکا مواضع خود را تعدیل کرده است. در هفته جاری وزیر امور خارجه آمریکا از مذاکره بدون پیش شرط با ایران گفت. به نظر شما استراتژی آمریکا در قبال ایران چیست و مواضع اخیر دولتمردان آمریکایی را میتوان تغییر رویکرد آنها نسبت به ایران دانست؟
خواست آمریکا این است که با ایران به یک تفاهم برسد. آمریکاییها از مدتها قبل تبلیغات گسترده و مبالغهآمیزی در مورد خطر ایران برای منطقه و جهان انجام دادهاند و هدف آمریکا این است که به یک تفاهم کوچک با ایران دست یابد و اعلام کند جامعه بین المللی را از خطری بزرگ رهانیده است.
این اقدام دستاوردی بزرگ برای ترامپ تلقی میشود. با این کار هم جایگاهش ترقی پیدا میکند هم در انتخابات آینده از آن بهرهبرداری میکند. اشتباه آنها این بود که اول ۱۲ شرط گذاشتند. در مساله مذاکره طبق ماده ۳۱ منشور ملل متحد، وقتی اختلافات بین دولتها به گونهای است که ادامه آن تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی محسوب میشود، دواتها ملزم هستند راههای مسالمت آمیزی را در پیش گیرند. این راهها شامل پایمردی، میانجیگری، کمیسیون سازش، کمیسیون تحقیق، داوری، تسویه قضایی و مکانیسمهای مسالمت آمیز منطقهای میشود. معمولا در مذاکره طرفین میدانند که هدف اصلی چیست و در فرآیند مذاکره حالت تعدیلی در اهداف پیش میآید که نهایتا به سازش برسد. بنابر این ۱۲ شرطی گذاشتند تحمیل یک طرف به طرف دیگر است و از معنای مذاکره دور است.
بعد از مطرح شدن ۱۲ شرط، خود ترامپ از مذاکره بدون قید و شرط گفت و بعد وزیر امور خارجه آمریکا گفت ۵ شرط اساسی است. در این طرف هم ایران گفته است ما حاضر به مذاکره هستیم، به شرطی که آمریکاییها برجام را قبول داشته باشند. ایران تلویحا میگوید اگر تغییراتی در برجام لازم بشود باید انجام داد. باید ببینیم «بدون قید و شرط» خواندن مذاکرات از طرف آمریکا جدی و همه جانبه است یا خیر. ایران هم به ظن غالب مذاکرات بدون قید و شرط را ترجیح میدهد.
اظهارات دو طرف روزنهای برای مذاکرات گشوده است. مضاف بر اینکه ظریف قبلا به ژاپن، عمان و بغداد رفته و این مساله را اعلام کرده بود. برای آمریکاییها به دلایل اقتصادی و روابط بعد از جنگ، ژاپنیها احترام ویژهای دارند. این یک نکته جدی است و اظهارات نخست وزیر ژاپن برای ایران هم میتواند تا حدودی قابل ارزیابی و پذیرش باشد.
صحبت از مذاکره بدون قید و شرط حاکی از این است که تعدیلی در سیاست آمریکا به وجود آمده است، چون اقدام نظامی هم برای آمریکا، نه در عراق نه در افغانستان و نه در سوریه دستاوردی نداشته است؛ غیر از اینکه آن کشور یا منطقه را تبدیل به یک فاجعه کرده است و حتی امروز هم این فجایع پایدار است.
نکته دیگر توصیه جان کری به ظریف است که گفت: «شما تا پایان دوره ترامپ، کژدار و مریز رفتار کنید» البته او فکر میکند احتمالا دمکراتها پیروز میشوند. به انتخابات نزدیک میشویم و ترامپ میخواهدگفتگو، توافق و یا حتی فقط تفاهمی باشد که با بوغ و کرنا اعلام کند که آمریکا دستاوردی به نفع جامعه بین المللی داشته است. در مورد کره شمالی، گفتگو و عکس یادگاری گرفتن، به هدف مورد نظر منتهی نشد. اما با این حال میگویند طبق مدارک کره شمالی دیر یا زود وارد مذاکره میشود. یعنی نمیگوید مذاکرات نافرجام بوده یا شکست خورده است.
اظهارت اخیر دو طرف در هر حال نقطه مثبتی است و ایران هم باید تکیه اش بر صلح باشد. من فکر میکنم اگر در مذاکراتِ بدون قید و شرط جدی باشند نکته قابل توجهی است و ایران باید روی آن فکر کند و راه صلحی را پیش بگیرد که منافع ایران تا حدودی حفظ شود و آمریکاییها فکر کنند توافق یا تفاهم قابل توجهی انجام داده اند.
ممکن است این تاکتیک آمریکاییها باشد که ابتدا شروط حداکثری را مطرح میکنند تا ایران به شروط کمتری که خواست اصلی آمریکایی هاست راضی شود. همانطور که در توافق هستهای هم مشابه این مساله را داشتیم. همانطور که شما اشاره کردید، در مذاکره دو طرف میدانند اهداف اصلی طرف مقابل چیست. اگر اظهارات اخیر پمپئو باب گفتگو را باز کند و ۱۲ شرط پمپئو را شروط حداکثری بدانیم، خواست اصلی آمریکاییها چیست؟
میتوان ۳ خواست اصلی برای آمریکاییها فرض کرد. اولی مساله موشکهای IBM است. متاسفانه اروپاییها همسو با آمریکا هستند. اعلامیه سه جانبه آلمان و فرانسه و انگلیس راجع به موشکهای دور برد یا میان قارهای این مساله را تایید میکند. یکی از شرطهای مهم آمریکا این است که ایران تولید موشکهای دوربرد را متوقف کند.
خواست دوم این است که ایران در کشورهای منطقه دخالت نکند. اما در نظر بگیرید که این دخالت یک امر خلق الساعه نیست که حالا در مذاکرات ایران بگوید قبول کردم و فردا نیروهای خود را از منطقه خارج میکنم. در مساله سوریه، روسیه، ترکیه، آمریکا، عربستان و بعضی از کشورهای اروپایی نقش دارند؛ بنابراین این خواست آمریکا منوط به این است که رسیدگی به مساله سوریه تسریع و حل شود و مساله این نیست که ایران بگوید قبول کردم و فردا دیگر در سوریه نباشد. از نظر شکلی اینطور است که ایران بپذیرد بعدا دخالت نکند، خواست اسراییل هم این است که ایران پایگاهی در سوریه نداشته باشد.
خواست سوم، عدم حمایت از حماس و جهاد اسلامی است.
بنابر این این ۳ خواست برای آمریکاییها مهم است. البته از حقوق بشر هم میگویند، ولی جدی نیست، چون در عربستان و برخی از کشورها حقوق بشر نقض میشود، ولی آمریکاییها دخالت نمی کنند. مطرح کردن حقوق بشر بیشتر برای افکار عمومی جهان است. اگر در این ۳ خواست تفاهمی ایجاد شود برای آمریکاییها قابل قبول است.
شما اشاره کردید که ترامپ برای ارتقای وجه خود و انتخابات ۲۰۲۰ به دنبال توافق حداقلی با ایران است. اگر ما این این مطلوب ترامپ را در اختیار او بگذاریم و او هم دوباره رییس جمهور شود، آیا در ۴ ساله دوم ترامپ شرایط برای کشورمان سختتر نخواهد شد؟
مادامی که مشکلمان با آمریکا را حل نکنیم، کماکان با مشکلات زیادی مواجه هستیم. تحریمهای آمریکا تحریمهای یکجانبه مضاعف است. یعنی اگر کشور یا اشخاص حقیقی و حقوقی آنها را رعایت نکنند نمیتوانند مبادلات مالی با آمریکا داشته باشند و مورد مجازات قرار میگیرند. اتحادیه اروپا تقریبا از تمام گفته هایش در مورد تعهد به برجام عقب نشینی کرد. گفتند یک سوم نفت ایران را میخریم، برای سرمایه گذاری در ایران نهاد مالی جدید ایجاد میکنیم که اجرا نشد. چین با اینکه با آمریکا اختلاف تجاری دارد، اما سالانه ۶۰۰ میلیارد دلار صادرات دارد. همه از تحریمهای آمریکا خوشحالند که میتوانند به ایران به جای دلار، کالا یا ارز خودشان را بدهند. وزیر انرژی هند گفت ما از این موضوع ۷ میلیارد منتفع شدیم و انتظار داریم تا ۱۰ میلیارد برسد. چین کالا بنجل میدهد و هند روپیه.
همه کشورها حتی اگر به آمریکا غر بزنند، حرفش را گوش میکنند. آمریکا بر خلاف منشور ملل متحد که میگوید همه کشورها ملزم به رعایت مصوبات شورای امنیت هستند، برجامی که ۵ عضو دائم شورای امنیت به اضافه نماینده سیاسی اروپا تصویب کرده اند را یک تنه لغو کرد. آمریکا نه تنها تعهداتش را انجام نداده است بلکه تحریمهای جدیدی وضع کرده و سایه اقدام نظامی را هم مثل شمشیر دمکلس بالای سر ایران آورده است. یعنی خلاف حقوق بین الملل، منشور ملل متحد، کنوانسیون حقوق معاهدات و جانشینی دولت ها. بر اساس حقوق معاهدات دولتها متعهد به رعایت معاهدات دولت قبلی اند. اما آمریکا همه اینها را نادیده گرفته است.
دیگر کشورها همه یا همسو با آمریکا هستند مثل کشورهای عربی، یا سکوت میکنند یا مثل روسیه، چین و هند استفاده حاشیهای میکنند. چین و روسیه اعلام کردند ما پایبند به تحریم شورای امنیت هستیم، اما به تحریمهای دیگر متعهد نیستیم. اما دقیقا بر خلاف ادعایشان از تحریمها استفاده کردند.
متاسفانه ساختار نظام بین الملل بر این مبناست. ما از فرصتها استفاده بهینه نکردیم. از خط مشی اوباما تا حدی استفاده کردیم، ولی سعی نکردیم مشکلاتمان را حل کنیم. اگر حل کنیم کمپانیهای آمریکایی سرمایه گذاری و انتقال تگنولوژی انجام میدهند. در پارس جنوبی، مالزی، گازپروم روسیه و توتال فرانسه آمدند، اما هیچکدام نتواسنتد آن تکنولوژی که قطر استفاده میکند را بیاورند، چون تکنولوژی دست آمریکاست. اکثر این شرکتها با شرکتهای آمریکایی همکاری میکنند و بدون توافق با آنها این تکنولوژی را به ما نمیدهند. اگر مساله فعلی حل شود، ممکن است بین ایران و آمریکا باب ارتباطات باز شود و کمپانیهای آمریکایی که قبلا هم بودند دوباره به پارس جنوبی بیایند.
اینها واقعیت بین المللی است. روسیه رسما اعلام کرد ما حلال مشکلات بقیه نیستیم. هر کشوری با این که به نسبت به اصول خودش پایبند است، اما بر اساس مقتضیات روز و در نظر گرفتن شرایط و واقعیات نظام بین المللی سعی میکند منافع متقابل نسبی خود را حفظ کند.
با توجه به اینکه اختلافات بین دمکراتها جمهوری خواهان بالا گرفته است و تضمینی وجود ندارد در صورت مذاکره و روی کار آمدن دولت ترامپ، او دوباره روند قبلی را پیش نگیرد، آیا بهتر نیست تا بعد از انتخابات ۲۰۲۰ و اعلام نتایج صبر کنیم؟
مساله این است که در شرایط فعلی حتی اگر یک تصادف در منطقه اتفاق بیافتد، احتمال درگیری وجود دارد. کشورهای عربی صحنه سازی میکنند و میگویند کار ایران است که به نظر من بعید است. ایران در دریای عمان هیچوقت فعالیت این چنینی نداشته است. ضمنا این کشتیها منفجر نشده، فقط صدمه دیدند. آمریکاییها هم میگویند در هر اقدامی که گروههای نیابتی میکنند ایران را مسئول میدانیم و پاسخش را میدهیم.
عربستان و ائتلاف، یمن را میکوبند و خود سازمان ملل میگوید این جنایت علیه بشریت است. بنابر این یمن باید متقابلا دفاع کند. عربستان بمباران میکند، یمنیها چند موشک میانبرد یا کوتاه برد پرتاب میکنند. این حق دفاع، مطابق ماده ۵۰ منشور ملل متحد مورد پذیرش است. حتی حقوق بین الملل در مورد جنگهای داخلی میگوید اگر گروهی بخشی از اراضی را در تصرف خودش داشته باشد، کشورها مجاز هستند با آن گروه وارد مذاکره شوند. درست است کشور نیستند، اما، چون بخشی از اراضی را رد تصرف دارند صلاحیت ورود به حقوق بشر و حقوق بین المللی را دارند.
الان مساله فشار نظامی این نگرانی را به وجود میآورد که اگر تصادفی، مثلا با صحنه سازی اسراییل، به وجود بیاید و تعدادی آمریکایی کشته شوند، درگیری به وجود بیاید. چون الان هر اتهامی به ایران بزنند طوری تبلیغ شده که همه در دید اول باور میکنند.
ما حرفهای بزرگ میزنند که چنین و چنان میکنیم. طرف مقابل این اظهارات را تبدیل به قصد و نیت میکنند. از شعار ما استفاده میکنند و میگویند موجودیت اسراییل در خطر جمهوری اسلامی ایران است. این در حالی است که اسراییل سلاح تهاجمی دریافت میکند، کمکهای بلاعوض ۷ میلیارد در سال میگیرد و بعد هم گستاخی میکند و پایگاه ما در سوریه را میزند.
ما باید بتوانیم مشکلات را با آمریکا بر اساس منافع متقابل حل و فصل کنیم. مشکل ما این است که در منطقه تنهاییم. در حالیکه عربستان حتی در پاکستان تیپ نظامی دارد. روسیه از ما استفاده ابزاری میکند، در شورای حکام و در شورای امنیت هم همراه با غرب بود و امتیاز گرفت.
اگر فرصتی پیش بیاید که اعتبار و حیثیت و منافع حیاتی ایران رعایت شود، مذاکره اولین گام است. معنای مذاکره این نیست که حتما به توافق برسند، خیلی وقتها به نتیجه نمیرسند. مذاکره را آغاز میکنند، سعی میکنند نظرات قبلی را تعدیل کنند که نهایتا به یک توافق نسبی منتهی بشود.
ایران اعلام کرده آماده مذاکره است، ولی آمریکا باید برجام را بپذیرد. آمریکاییها هم معتقدند که برجام ضعیف بوده و منافع غرب و جامعه بین الملل را تامین نکرده است. دفعه پیش ترامپ از مذکره بدون قید و شرط گفته بود، اما پمپئو ۱۲ شرط گذاشت. امیدواریم حالا که پمپئو هم از مذاکره بدون پیش شرط گفته و شرایط به اینجا کشیده و مسائل منطقه در حال پیچیده شدن است، آمریکاییها به موضع خودشان پایبند باشند.