روزنامه شرق: قرارداد ساخت راهآهن اترک - برکت پنجم ژانویه سال ۲۰۱۰ میان رؤسای جمهوری ایران و ترکمنستان به امضا رسید. رقم قرارداد آنطورکه «حامد قادرمرزی» به «شرق» خبر داده ۷۰۰ میلیون دلار بود و تا به اینجای کار به بازداشت چند نفر مرتبط با این پرونده در کشور ترکمنستان منجر شده است.
در ایران، فرد موردنظر یا همان آقای «الف. ر» از کشور خارج شده و ردپایی از خود بر جای نگذاشته است؛ اما روایت ورود او به قرارداد ساخت راهآهن اترک - برکت شباهتهای زیادی به پدیده بابک زنجانی دارد؛ بویژه اینکه به گفته قادرمرزی او نیز مانند بابک زنجانی پروندههای تخلف مالی متعددی داشته: «تا جایی که میدانم این فرد مشابه بابک زنجانی پروندههای تخلف زیادی داشته و مسئولان هم بدونشک در جریان پرونده رانتخواری و فساد اقتصادی او بودهاند و معلوم نیست دلیل سپردن این پروژه به چنین فرد بدنام اقتصادی چه بوده؟ آیا افرادی در این معرفی و برونسپاری سودی کردهاند یا منافع دیگری در میان بوده؟ چطور از افراد و چهرههای شناخته شده اقتصادی - با شرکتهای ثبتشده و شناسنامه اقتصادی مشخص - در این پروژه و پروژههای مشخص استفاده نشد».
زدوبندهای پشت پرده در معرفی این فرد چه بود؟
منظور قادرمرزی مشخص است. او از اینکه چرا در دولت محمود احمدینژاد مدام پروژههای نان و آبدار به برخی افراد بینام و نشان اهدا شده، گله دارد و سؤالش این است که چه زدوبند و منافعی در پس تزریق این انسانهای بینام و نشان به ساختار اقتصادی کشور پنهان است. احداث راهآهن بین ایران، ترکمنستان و قزاقستان بعد از چند سال مذاکره طولانی میان ایران و ترکمنستان بالاخره پنج سال پیش کلید خورد. بنا بود طرح به شکل مشارکتی پیش رود، یعنی ۵۰ درصد کار - رقمی در حدود ۳۵۰ میلیون دلار - از طریق بانک توسعه اسلامی به دولت ترکمنستان وام اعطا شود. طرف ایرانی نیز بنا داشت ۵۰ درصد دیگر را به صورت وام به دولت ترکمنستان ارائه کند. در سال ۸۸ از سوی دولت ایران، ساخت پروژه بزرگ ملی و زیربنایی این راهآهن - بنا به دلایل نامعلوم - به شرکت پارس انرژی ایران به مالکیت آقای «الف. ر» تحویل داده شد.
آقای رانتخوار سال ۷۰ میهمان زندان اوین بود
رحیم زارع نیز در همین زمینه به «خانه ملت» خبر داده: «در سالهای دهه ۱۳۷۰ آقای «الف - ر»، متهم شناختهشده و در زندان اوین بازداشت شده بود. دستگاههای ذیربط تمامی اموال بهدستآمده نامبرده را در ایران و نیز در چندین کشور خارجی به نفع بیتالمال مصادره میکنند». او نیز سؤال مشابهی پیشروی مسئولان قرار میدهد، اینکه «این آقا پس از گذشت چندین سال سکونت درکشورهای اروپایی و با گذشته نامناسب، توسط چه کسانی و با چه دستهای پیدا و پنهانی دوباره وارد عرصه اقتصادی ایران شده است».
زارع در عین حال از اینکه «چرا رئیس وقت دولت دهم، وزارت امور خارجه، سفیران ایران در ترکمنستان، وزارت راه و شهرسازی، وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت امور اقتصادی و دارایی، بانک مرکزی ایران، بانک توسعه صادرات ایران و گمرک جمهوری اسلامی ایران از این فرد بدنام و رانتخوار حمایت کردهاند، گله دارد».
دشواری عقد قراردادهای بینالمللی با آسیای میانه
قادرمرزی به اسناد خروج این فرد رانتخوار از کشور اشاره دارد و اینکه هنوز مستنداتی از محل اقامت او به دست نیامده است. او البته از نمایندگان و مسئولان وقت میپرسد که «چطور با وجود اطلاعات طبقهبندیشده از پیشینه تاریک این فرد، او به چنین تجارتی دست مییابد و بعدتر نیز بدون ممنوعالخروجی از کشور خارج میشود. هر فرد ایرانی میداند که دستگاهها نظارتی در ایران به خوبی میتوانند چنین افراد بدنامی را شناسایی کنند، بنابراین چه مسائلی در کار بوده که او نه ممنوعالخروج شده بود و نه شناسایی».
به گفته نماینده قروه و دهگلان، «بیتفاوتی مسئولان ایرانی در شرایطی اتفاق افتاده که مقامهای ترکمنستان بهموقع نسبت به شناسایی طرفهای متخلف در آن کشور اقدام کرده و آنها را دستگیر میکنند».
او خطای اصلی را خدشه واردشدن به سرمایه معنوی بخش خصوصی میداند و اینکه «عقد هرگونه قرارداد بینالمللی در آسیای میانه از این پس با دشواریهای فراوانی مواجه خواهد شد و متأسفانه به دلیل ورود افراد بدنام چهره سیاهی از تجار ایرانی در ذهن کشورهای همسایه نقش بسته است. شاید همه آنها ندانند در این سالها در اقتصاد ایران چه گذشته و چه افراد رانتی به جای تاجر به قراردادهای کلان راه پیدا کردهاند».
به روایت قادرمرزی «مردی که سابقه اقتصادی و تجاری خاصی نداشته بهیکباره سر از چنین قراردادی درآورده و میتواند همراهی تمام مقامهای مسئول را جلب کند. آن هم تنها با یک شرکت صوری که ثبت آن در خارج از کشور انجام شده بود».
حالا سؤالهای فراوانی پیشروی نمایندگان و افکار عمومی است. اینکه با گذشت بیش از دو سال از دولت محمود احمدینژاد تا کی بناست یکی پس از دیگری ماجراهای تکراری تخلفهای میلیارد دلاری و یورویی از صندوقچه اسرار بیرون بزند و نکته دیگر اینکه نقش نهادهای ناظر و بازرس در آن سالها چه بوده و حالا تکلیف رسیدگی به خطای مسئولان وقت چه میشود؟ آن هم در شرایطی که شخص محمود احمدینژاد تا اینجای کار حتی در یک جلسه از جلسههای دادگاه خود حاضر نشده است.
این نماینده مجلس در همین زمینه به نقش رئیس دفتر رئیس دولتدهم اشاره کرده و میگوید: «اسنادی از برخی سفارشها و توصیهها در معرفی فرد مورد نظر و تأیید او در دریافت مجوز ورود به پروژه ساخت راهآهن ایران - ترکمنستان به دست آمده است».
۲۲۰ میلیون دلار
رحیم زارع نیز در همین زمینه به خانه ملت خبر داده: «فرد مورد نظر پروژه را از دولت میگیرد و با سوءاستفاده از منابع مالی بانک توسعه اسلامی و با هدایت و حمایتهای همه جانبه از سوی مقامهای دولت گذشته و با دریافت امتیاز و تسهیلات بانکی و گمرکی در نهایت این پروژه را به علت ناتوانی و با نیت کلاهبرداری نیمه تمام رها میسازد. نامبرده تاکنون بالغ بر بیش از ۲۲۰ میلیون دلار پول دریافت کرده و از کشور ترکمنستان متواری میشود».
به گفته او «رئیسجمهور ترکمنستان بعد از سه سال انتظار جهت ساخت خط ریلی واگذار شده به آقای «الف - ر» و معرفی شدن او از سوی ایران، در نهایت در تاریخ ۱۸ شهریور در هیأت وزیران تصمیم به لغو قرارداد با شرکت پارس انرژی ایران به مسئولیت این فرد گرفت و این پروژه اقتصادی را به علت تخلفات زیاد او از او لغو کرد».
نهادینه سازی فساد اقتصادی به سبک «بابک زنجانی»
آقای «الف. ر» پایان دوران تاریک هشت ساله دولت محمود احمدینژاد نخواهد بود. چه بسا پروندههای دیگری که فردا روز رو شود و از رازهای مگوی دیگری روایت کند، اما هرچه باشد، رمز و راز ورود شبکهای از افراد مشابه «بابک زنجانی» به اقتصاد ایران جای تأمل دارد. اغلبشان سالها در ایران نبوده و بیزینس خارج از کشور داشتهاند، مدتی میهمان اوین بودهاند و انواع تخلفها و بهرهمندی از رانتها را در پرونده دارند.
ماحصل تلاش مهرورزانه محمود احمدینژاد و کابینهاش در دولتهای نهم و دهم اقتصاد بیمار و لاعلاجی برای ایران شده که بیش از همه ظهور چهرههای رانتی در آن بیداد میکرد. اینکه چرا در یک دولت مهرورز و عدالتمحور به افراد با سابقه زندان و بازداشت اجازه ورود به پروژههای اقتصادی داده میشود، نکتهای است که بیش از هر چیز دیگری شخص احمدینژاد دستکم در نامههای گویای خود باید پاسخگوی او باشد. ورود این چهرههای رانتی چه نفعی برای تودههای مردم داشته و هدف او و تیمش از دعوت این افراد به پروژههای اقتصادی چه بوده؟