سیاست تازه آمریکا در خاورمیانه، از ایران گرفته تا سوریه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را در موقعیت دشواری قرار داده است. هرچند نگرانیهای اسرائیل احتمالا به گوش واشنگتن میرسد اما بعید است نتانیاهو مانند دور اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، همان نفوذ و اثرگذاری را بر کاخ سفید داشته باشد.
روز شنبه، هیئتهای ایران و آمریکا در رم برای دومین بار بر سر پیشبرد توافقی تازه درباره برنامه هستهای ایران گردهم میآیند. با این حال، مقامهای اسرائیلی در اورشلیم با نگرانی چشمانتظار این مذاکرات هستند تا ببینند استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا چه پیشنهادی را به عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران ارائه میدهد.
سوال اصلی این است که آیا پیشنهاد آقای ویتکاف همان موضع صریح روز سهشنبه است که گفت: «هر توافق نهایی باید چارچوبی برای صلح، ثبات و شکوفایی در خاورمیانه فراهم کند؛ به این معنا که ایران باید برنامه غنیسازی و تسلیحاتیاش را متوقف و برچیده کند»؟ یا اینکه آمریکا به موضع نرمتری برمیگردد که دوشنبه در گفتوگو با فاکسنیوز مطرح کرد و گفت: «ایران نباید بیش از ۳.۶۷ درصد اورانیوم غنی کند»؛ همان سقفی که در توافق اولیه تعیین شده بود.
فرستاده ویژه آمریکا میگوید برای یک برنامه صلحآمیز هستهای، غنیسازی بیش از ۳.۶۷ درصد ضرورتی ندارد؛ از این سخنان میتوان اینطور برداشت که ایران میتواند با رعایت محدودیتهای توافق قبلی برنامه هستهای خود را حفظ کند.
این دو موضع، تفاوتی اساسی دارند. اولی خواستار برچیدن کامل برنامه هستهای ایران است، در حالی که دومی آن را بهطور کلی میپذیرد و فقط نظارت شدید بر آن را طلب میکند. در واقع، پیشنهاد دوم تفاوت چندانی با توافقی ندارد که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شده بود.
شواهد حاکی از آن است که ایران هم قاطعانه توقف کامل غنیسازی را رد میکند. اگر این شرط بهعنوان اولتیماتوم مطرح شود، احتمالا تهران مذاکرات را ترک خواهد کرد. با این حال، پیش از آنکه محتوای دقیق مذاکرات مشخص شود، یک نکته روشن است: اصل گفتوگوی مستقیم میان ایران و آمریکا، خلاف سیاست اسرائیل و شخص نتانیاهو است.
دو هفته پیش، آقای ترامپ از آغاز مذاکرات محرمانه در عمان خبر داد؛ خبری که آقای نتانیاهو را مانند بسیاری از دیگر کشورها غافلگیر کرد. نخستوزیر اسرائیل که روزگاری موفق شد جهان را علیه برنامه هستهای ایران متحد کند، اکنون در جایگاه ناظر ایستاده و ظاهرا در تصمیمگیریها جایی ندارد؛ وضعیتی مشابه کشورهای اروپایی امضاکننده برجام.
رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی این هفته پیش از سفر به ایران در گفتوگو با روزنامه لوموند، در پاسخ به اینکه آیا کنار گذاشتهشدن بریتانیا، فرانسه و آلمان از روند مذاکرات را تاسفبار میداند یا خیر، گفت: «باید با همان چیزی که داریم، کار کنیم. احساسات را باید کنار گذاشت.»
تحولات اخیر، نقش و نفوذ کشورهای مختلف را در پرونده هستهای ایران تغییر داده است. اسرائیل در گذشته نیز نتوانست مانع از شکلگیری توافق اولیه شود و با وجود اعتراضهای شدید آقای نتانیاهو، باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا توافق را امضا کرد. هرچند در آن زمان، نخستوزیر اسرائیل در جایگاه متفاوتی بود و حتی برای هشدار درباره ایران، در کنگره آمریکا سخنرانی کرد؛ چیزی که امروز دیگر جرات تکرارش را ندارد.
آقای نتانیاهو سه سال بعد، خروج ترامپ از برجام را «دستاوردی بزرگ» معرفی کرد؛ اقدامی که راه را برای رسیدن ایران به آستانه توانایی هستهای هموار کرد. اکنون اما خود ترامپ در پی احیای مذاکره و رسیدن به توافق است. گرچه نتانیاهو همچنان مخالفت خود را ابراز میکند، اما او دیگر مانند سال ۲۰۱۸ نفوذ گذشته را ندارد.
نقش ترکیه، عقبنشینی آمریکا از سوریه و نگرانی اسرائیل
پرونده ایران، تنها نمونه از کاهش نفوذ نتانیاهو نیست. دولت ترامپ بهتازگی تصمیم گرفته نیروهای آمریکایی در سوریه را از دو هزار نفر به حدود هزار نفر کاهش دهد؛ تصمیمی که نهفقط کردهای سوریه، بلکه اروپاییها و اسرائیلیها را هم نگران کرده است.
اسرائیل در هفتههای اخیر تلاش کرده دولت ترامپ را از این تصمیم منصرف کند اما نه بهخاطر نگرانی از سرنوشت کردها، بلکه به این دلیل که خروج آمریکا خواسته دیرینه ترکیه بوده است. آنکارا حمایت آمریکا از کردها را مانعی برای عملیات نظامی خود علیه دشمنی میبیند که به ادعای آنها تهدیدی برای امنیت ملی ترکیه است.
اکنون توافقی که کردهای سوریه با احمد شرع، رئیسجمهور موقت سوریه امضا کردهاند (با حمایت ترکیه و آمریکا) ممکن است دست ترکیه را برای ایفای نقشی شبیه به نماینده نظامی آمریکا در سوریه باز کند.
برای اسرائیل، این اتفاق نهتنها آزادی عملش در آسمان سوریه را تهدید میکند، بلکه از ائتلافی جدید میان اردوغان و ترامپ خبر میدهد که نقش اسرائیل را مزاحم تلقی میکند.
احمد شرع، با حمایت اردوغان و کشورهای عربی چون عربستان، قطر و امارات، روزبهروز بیشتر خود را بهعنوان یک رهبر مشروع عرب معرفی میکند و قرار است در نشست آینده اتحادیه عرب در عراق نیز شرکت کند.
او همچنین در حال مذاکره با دولت ترامپ برای لغو تحریمهای دوران بشار اسد است و به نظر میرسد در ازای شش شرط خاص، آمریکا حاضر به لغو این تحریمها باشد.
تغییر توازن در رابطه آمریکا و اسرائیل
قرار است آقای ترامپ ماه آینده به عربستان سعودی سفر کند اما مشخص نیست آیا پیش از آن به ترکیه خواهد رفت یا نه. با این حال، پیام روشنی از ریاض، دوحه و آنکارا به واشنگتن رسیده، برای مقابله با نفوذ ایران، باید آقای شرع به رسمیت شناخته شود، تحریمها برداشته شود و منابع بازسازی سوریه به این کشور سرازیر شود.
احتمال دارد احمد شرع به یکی از این نشستها دعوت شود تا با آقای ترامپ دست دهد.
این در حالی است که اسرائیل، رئیس جمهور موقت سوریه را چهرهای تندرو و افراطی میداند و هشدار داده اگر از خاک سوریه تهدیدی متوجهاش شود، دست به اقدام خواهد زد. اما اگر همین فرد با سابقه فعالیت در گروههای اسلامگرای تندرو و «تروریستی» با رئیسجمهور آمریکا دست بدهد، اسرائیل در موقعیت سختی قرار میگیرد.
در همین راستا، هفته گذشته کریس رایت، وزیر انرژی آمریکا در سفرش به ریاض اعلام کرد که آمریکا و عربستان در مسیر توافقی درباره برنامه هستهای ریاض قرار دارند؛ توافقی که یکی از مشوقهای اصلی جو بایدن برای عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل بود.
این توافق، بههمراه اتحاد دفاعی میان آمریکا و عربستان، از جمله مشوقهایی بود که دولت بایدن در ازای عادیسازی روابط ریاض با اسرائیل پیشنهاد داده بود.
اما حالا خبری از آن شرط نیست. اسرائیل بهشدت نگران این است که عربستان، حتی اگر برنامهاش صلحآمیز باشد، به توانایی هستهای دست یابد. سعودیها هم هشدار دادهاند اگر ایران به سلاح هستهای برسد، آنها هم چنین برنامهای را دنبال خواهند کرد.
با اینکه هنوز مسیر توافق هستهای میان آمریکا و عربستان روشن نیست و ریاض حاضر به پذیرش همه شروط محدودکننده نشده، اما آقای رایت گفته «راههای زیادی برای رسیدن به اهداف مشترک وجود دارد». اما نکتهای که عمدا از قلم افتاده، شرط عادیسازی با اسرائیل است.
نقش نظارهگر برای اسرائیل
در حالی که آقای ترامپ به اسرائیل اجازه میدهد کنترل مناطقی از سوریه و لبنان را حفظ کند، در عین حال از این رژیم میخواهد با ترکیه بر سر جلوگیری از درگیری و کاهش تنشها توافق کند.
او همچنین میخواهد آتشبس میان اسرائیل و لبنان بهطور کامل اجرا شود؛ آتشبسی که شامل خلع سلاح حزبالله و تعیین مرز زمینی میان دو کشور است.
برای این هدف، رضایت سوریه نیز لازم است، بهویژه در مورد منطقه «کشتزارهای شبعا» که سوریه آن را متعلق به خود میداند، اما لبنان هم ادعای مالکیت آن را دارد. تا وقتی دمشق این منطقه را متعلق به خود بداند، مشخص کردن مرز و عقبنشینی اسرائیل عملا ممکن نیست.
همهچیز به معامله رییس جمهور آمریکا با آقای شرع بستگی دارد. با این حال، اسرائیل احتمالا نقشی بیش از یک ناظر نخواهد داشت.
در لبنان نیز شکاف دیگری میان رئیس جمهور آمریکا و نخستوزیر اسرائیل در حال شکلگیری است. رئیسجمهور لبنان این هفته به قطر رفت تا کمک مالی برای بازسازی کشور و ارتش لبنان بگیرد.
قطر، که تاکنون حدود ۶۰ میلیون دلار برای ارتش لبنان کمک کرده، قول داده همچنان به حمایت از این کشور ادامه دهد. این کمکها به رئیسجمهور لبنان کمک میکند تا حدود ۶ هزار سرباز جدید برای محافظت از مرزهای لبنان با اسرائیل و سوریه جذب کند.
آقای ترامپ نگران منبع این کمکها نیست، تا وقتی که از ایران تامین نشود. اینکه اسرائیل قطر را حامی تروریسم میداند، برای رئیسجمهور آمریکا اهمیتی ندارد.
در میانه این تحولات پیچیده، بهنظر میرسد اسرائیل همچنان در گذشته مانده و تصور میکند آقای نتانیاهو هنوز سکان سیاست خارجی آمریکا را در دست دارد و جایگاه اسرائیل در نگاه واشنگتن تغییر نکرده است.
یورونیوز فارسی