او برای اولین بار هنگام سفر به ترکیه وارد یک کلیسا شد. به یاد میآورد که احساسی از آرامش چنان بر او غلبه کرد که یک نسخهی کوچک از انجیل خرید. آن را در میان لباسهایش پیچید و مخفیانه به زادگاهش، اصفهان، در مرکز ایران برد.
تغییر دین آرتمیس قاسمزاده از اسلام به مسیحیت طی چند سال از سال ۲۰۱۹ آغاز شد، از طریق شبکهای از کلیساهای زیرزمینی و کلاسهای مخفی آنلاین در ایران. سه سال پیش غسل تعمید یافت و به گفتهی خودش، «دوباره متولد شد.»
تغییر دین اقدامی بهشدت پرخطر بود. در حالی که مسیحیانی که در این دین به دنیا آمدهاند اجازه دارند آزادانه عبادت کنند، قوانین شریعت ایران مقرر میدارد که ترک اسلام و گرویدن به دینی دیگر، کفر محسوب میشود و مجازات آن مرگ است. برخی از اعضای گروه مطالعات کتاب مقدس او بازداشت شدند.
به همین دلیل، خانم قاسمزاده در ماه دسامبر عازم ایالات متحده شد.
او در مجموعهای از مصاحبههای تلفنی میگوید: «میخواستم آزادانه زندگی کنم، بدون ترس، بدون اینکه کسی بخواهد مرا بکشد.»
اما سفر او او را به اردوگاه بازداشت مهاجران در حاشیهی جنگل دارین در پاناما کشاند. او و ۹ ایرانی دیگر که به مسیحیت گرویدهاند، از جمله سه کودک، جزو دهها نفری هستند که در اردوگاه سن وینسنت بازداشت شدهاند. سرنوشت آنها همچنان نامشخص است.
افرادی که از آزار و اذیت دینی خشونتآمیز فرار میکنند معمولاً واجد شرایط پناهندگی هستند. اما آنها در میان موج اخراج مهاجران در دولت ترامپ گرفتار شدهاند، چرا که رئیسجمهور در تلاش است تا به وعدهی انتخاباتی خود برای بستن مرز جنوبی عمل کند.
خانم قاسمزاده میگوید: «ما سزاوار این وضعیت نیستیم. در جایی هستیم که احساس درماندگی میکنیم. منتظریم صدای ما شنیده شود، کسی به ما کمک کند.»
پاناما که به طور جداگانه تحت فشار دولت ترامپ برای کنترل کانال پاناما نیز قرار دارد، به محلی برای فرود مهاجرانی تبدیل شده است که در غیر این صورت یا در ایالات متحده بازداشت میشدند یا احتمالاً آزاد میشدند.
مقامات پاناما اعلام کردهاند که آژانسهای سازمان ملل در حال کمک به این مهاجران برای بازگشت به کشورهایشان یا درخواست پناهندگی در کشورهای دیگر، از جمله پاناما، هستند.
تغییری پرمخاطره
آرتمیس قاسمزاده در یک خانوادهی مرفه در اصفهان بزرگ شد. پدرش که تاجر بود، از نظر مذهبی فردی محافظهکار و نسبت به او و سه خواهر و برادرش سختگیر بود. او هرگز پدرش را از تغییر دینش باخبر نکرد.
او میگوید که مسیحیت برایش جذاب بود، زیرا پیام آن به نظرش آرامتر و قوانینش کمتر سختگیرانه از نسخهای از اسلام بود که در ایران تجربه کرده بود.
به گفتهی خانم قاسمزاده، کلیسای زیرزمینی که در آن فعالیت داشت، اقدامات احتیاطی شدیدی را برای گردهماییهای مخفی خود در نظر میگرفت. حاضران برای ورود به جلسات مجازی، گذرواژههای یکبارمصرف دریافت میکردند. خطبهها و کلاسهای حضوری در مکانهای مختلف برگزار میشد. او میگوید که به شدت جامعهی مسیحی خود را دوست داشت. برادر بزرگترش، شاهین ۳۲ ساله، نیز تغییر دین داد.
در سال ۲۰۲۲، یک خیزش اعتراضی به رهبری زنان سراسر ایران را فراگرفت که با مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، به اتهام نقض قانون حجاب، شعلهور شد.
خانم قاسمزاده میگوید که تقریباً هر روز در اعتراضات شرکت میکرد و شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میداد.
مانند بسیاری از زنان ایرانی که برای نشان دادن اعتراض خود حجاب را کنار گذاشتهاند، او نیز موهای بلند و تیرهاش را در انظار عمومی آزاد میگذاشت. به گفتهی خودش، دولت برای او پیامکهایی ارسال کرد و او را برای حضور در دادگاه احضار نمود، اما او حاضر نشد. زنانی که به دلیل نقض قانون حجاب مجرم شناخته شوند، ممکن است جریمه شوند.
سفر به آمریکا
اواخر دسامبر، خانم قاسمزاده و برادرش شاهین ایران را به مقصد ایالات متحده ترک کردند. او از وعدهی ترامپ برای سرکوب مهاجران آگاه بود، اما میگفت که تصور میکرد هدف او فقط مجرمان هستند.
آنها ابتدا به ابوظبی رفتند، سپس به کرهی جنوبی، و در نهایت به مکزیکوسیتی رسیدند. در آنجا، در یک هتل جستوجو کردند و یک قاچاقچی پیدا کردند. قاچاقچی برای هر یک از آنها مبلغ ۳,۰۰۰ دلار دریافت کرد و آنها را به تیجوانا رساند.
در آنجا، در دل شب و در نزدیکی دیوار مرزی، قاچاقچی نردبانی را نشان داد و گفت: «بروید.» او به یاد میآورد که قاچاقچی گفت: «از دیوار بالا بروید، سریع بروید.»
وقتی پاهایش به خاک آمریکا رسید، اشک از چشمانش جاری شد. او به برادرش گفت: «تمام شد. بالاخره اینجاییم.»
اما این شادی چندان دوام نیاورد. چند دقیقه بعد، مأموران مرزی آنها را محاصره کردند. آنها به یک مرکز بازداشت منتقل شدند و از هم جدا شدند. به گفتهی خودش، از آن زمان تاکنون برادرش را نه دیده و نه با او صحبت کرده است. مادرش به او گفته که شاهین را به مرکزی در تگزاس منتقل کردهاند و همچنان در آنجا نگه داشته میشود.
خانم قاسمزاده میگوید که بارها به مقامات اعلام کرده که یک تازهمسیحی ایرانی است و درخواست پناهندگی دارد.
اما سخنگوی وزارت امنیت داخلی ایالات متحده گفت: «حتی یک نفر از این افراد در هیچ مرحلهای از روند پردازش یا بازداشت، ادعای ترس از بازگشت به کشور خود را مطرح نکرده است.»
خانم قاسمزاده میگوید که هرگز دربارهی درخواست پناهندگیاش مصاحبه نشد. «مدام میگفتند الان وقتش نیست، فردا صبح.»
در تاریخ ۱۲ فوریه، او را با دستبند به یک هواپیمای نظامی منتقل کردند که مقصدش پاناما بود. صدای غرش موتور هواپیما چنان بلند بود که گوشهایش سوت میکشید. تکانهای هواپیما حالش را به هم زد.
آن روز، بیست و هفتمین سالگرد تولدش بود.
اخراج شده
خانم قاسمزاده در هواپیما با ۹ ایرانی دیگر آشنا شد که همگی به مسیحیت گرویده بودند و به طرز شگفتانگیزی داستانی مشابه داشتند. از آن زمان، این گروه با یکدیگر متحد شدهاند.
حدود یک هفته، آنها در یک هتل تحت نظارت نگهبانان مسلح نگهداری شدند. نیویورک تایمز از زمان ورود او به پاناما، روزانه با وی در تماس بوده است.
خانم قاسمزاده، که مانند بسیاری از ایرانیان همنسل خود مهارت بالایی در استفاده از ابزارهای دیجیتال دارد، ویدئویی ضبط کرد که وضعیت آنها را شرح میداد و آن را با شبکههای خبری فارسیزبان خارج از ایران به اشتراک گذاشت. این ویدئو بهسرعت در فضای مجازی منتشر شد.
پس از آنکه او و سایرین از امضای اسنادی که روند بازگرداندنشان به ایران را هموار میکرد، خودداری کردند، آنها را سوار اتوبوس کرده و به اردوگاه جنگلی فرستادند.
علی هرشی، وکیل ایرانی-آمریکایی حقوق بشر در واشنگتن، وکالت این گروه را بهصورت رایگان بر عهده گرفته است. آقای هرشی گفت که اولویت او جلوگیری از بازگرداندن این افراد به ایران است. سپس، او گفت که «درخواست از مقامات آمریکایی برای تغییر تصمیمشان و اجازهی ورود مجدد این گروه به ایالات متحده به دلایل انساندوستانه» در دستور کار قرار خواهد گرفت.
خانم قاسمزاده میگوید که اردوگاه جنگلی شبیه به یک قفس بزرگ محصور به نظر میرسد. محل خواب آنها گرم و شرجی بود و مهاجران پتو نداشتند. به هر نفر یک بطری آب داده شد و به آنها گفته شد که آن را از شیر آب دستشویی پر کنند.
بازوی او از نیش پشهها متورم و قرمز شده بود و یکی از کودکان گروهشان، سام، ۱۱ ساله، زمین خورده و مچ پایش آسیب دیده بود. به گفتهی او، کادر پزشکی به والدین ایرانی این کودک گفتند که اردوگاه دستگاه رادیولوژی برای تشخیص شکستگی ندارد.
مقامات پاناما اعلام کردهاند که این مهاجران هر آنچه نیاز دارند در اختیارشان قرار داده شده است.
هر شب، خانم قاسمزاده در دفترچهی کوچکی جملات مسیحی مینویسد. در یکی از صفحات، او به زبان فارسی خطاب به عیسی مسیح نوشت: «مطمئنم که میتوانی صدای مرا از آن بالا بشنوی. پس لطفاً کمک کن.»
در کنار این جمله، یک قلب کوچک قرمز کشید.
نوشتهی فرناز فصیحی و حامد علیعزیز
نیویورک تایمز / ۲۳ فوریه ۲۰۲۵