اسماعیل نعر (Ismaeel Naar)
نیویورکتایمز
۱۳ ژانویه ۲۰۲۵
• در حالی که انتظار نمیرود شکافهای بزرگی به وجود آید، کشورهای خلیج فارس خواهان موضعگیری سختتر علیه اسرائیل و نرمتر در برابر ایران هستند، مواضعی که به شدت با دوره اول ریاست جمهوری رئیسجمهور منتخب تفاوت دارد.
وقتی دونالد جی. ترامپ آخرین بار رئیسجمهور ایالات متحده بود، پادشاهیهای ثروتمند خلیج فارس رابطهای عمدتاً هماهنگ با دولت او داشتند. اکنون که آقای ترامپ برای بازگشت به کاخ سفید آماده میشود، رهبران این کشورها به طور کلی از بازگشت او استقبال کردهاند.
اما این بار، کشورهای خلیج فارس و آقای ترامپ در چندین موضوع اصلی مانند اسرائیل و ایران، به نظر میرسد که مسیرهای متفاوتی را دنبال میکنند. برخی اختلافات در زمینه سیاستهای انرژی نیز میتواند منبع تنش باشد.
احتمال کمی وجود دارد که تنشهای بزرگی یا شکافهایی با متحدان آمریکایی در خلیج فارس به وجود آید. اما آقای ترامپ با منطقهای روبرو خواهد شد که از زمان آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه، تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است. این جنگ در واکنش به حمله تحت رهبری حماس در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد که مقامات اسرائیلی اعلام کردهاند حدود ۱۲۰۰ نفر در آن کشته و حدود ۲۵۰ نفر گروگان گرفته شدند.
جنگ در غزه، که به گفته مقامات بهداشتی این منطقه دستکم ۴۵۰۰۰ نفر در آن کشته شدهاند، اثرات زیادی بر سراسر منطقه گذاشته است. در لبنان، گروه شبهنظامی حزبالله که مورد حمایت ایران است، بیش از یک سال است که در جنگ با اسرائیل تحت فشار قرار دارد. و در سوریه، شورشیان توانستهاند رژیم بشار اسد را سرنگون کنند.
اکنون، در حالی که آقای ترامپ کابینه خود را با مخالفان سرسخت ایران و مدافعان پرشور اسرائیل پر میکند، رهبران خلیج فارس به طور علنی خواستار اتخاذ مواضع نرمتری علیه ایران و سختگیرانهتر نسبت به اسرائیل شدهاند.
آنها همچنین خواهان تداوم حضور آمریکا در منطقه شدهاند.
در حال حاضر، دولت ترامپ علاقهمند به تعامل با قدرتهای خلیج فارس یعنی عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی به نظر میرسد.
در ماه دسامبر، گزینه پیشنهادی ترامپ به عنوان فرستادهاش به خاورمیانه، استیو ویتکاف، در پایتخت امارات، ابوظبی، حضور داشت؛ جایی که او همراه با اریک ترامپ، پسر رئیسجمهور منتخب، در یک کنفرانس بیتکوین شرکت کرد. او همچنین به ریاض، پایتخت عربستان سعودی سفر کرد و با ولیعهد محمد بن سلمان دیدار کرد.
بررسی موضوعات پیش روی ترامپ در تعامل با متحدان سنتی خلیج فارس
تعامل در خاورمیانه
یکی از روشنترین درخواستهای کشورهای خلیج فارس از آقای ترامپ برای پرهیز از یک رویکرد انزواطلبانه، از سوی شاهزاده ترکی الفیصل، رئیس سابق سرویسهای اطلاعاتی عربستان سعودی مطرح شد.
در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور منتخب ایالات متحده که در نوامبر در روزنامه «نشنال» مستقر در ابوظبی منتشر شد، شاهزاده ترکی به تلاش برای ترور آقای ترامپ اشاره و این باور خود را ابراز کرد که خداوند جان آقای ترامپ را حفظ کرد تا ایشان بتواند کاری را که در دوره اول خود در خاورمیانه آغاز کرده بود، ادامه دهد. شاهزاده ترکی در این نامه نوشت که مأموریت ترامپ «صلح، با حروف بزرگ» است.
در دوران نخستین ریاست جمهوری آقای ترامپ، دولت او توافقنامههای ابراهیم را میانجیگری کرد که طی آن چندین کشور عربی روابط خود را با اسرائیل برقرار کردند.
پیامی مشابه پیام شاهزاده ترکی چند روز بعد توسط انور قرقاش، مشاور شیخ محمد بن زاید، رئیس امارات متحده عربی، در کنفرانسی در ابوظبی بیان شد.
آقای قرقاش با اشاره به اینکه منطقه خلیج فارس در محاصره منطقهای بهطور فزاینده متلاطم قرار دارد، تأکید کرد که رهبری و همکاری آمریکا همچنان ضروری است. او گفت: «ما به رهبری قدرتمندی نیاز داریم که بین نگرانیهای انسانی و منافع استراتژیک توازن برقرار کند.»
اتخاذ مواضع سختتر در برابر اسرائیل
در مورد اسرائیل، چشمگیرترین تغییر در پیامرسانی کشورهای خلیج فارس از سوی رهبر واقعی عربستان سعودی، یعنی ولیعهد این کشور صورت گرفته است. شاهزاده محمد اخیراً در یک اجلاس اتحادیه عرب در ریاض، برای نخستین بار عملیات نظامی اسرائیل در غزه را «نسلکشی» توصیف کرد.
اندکی پیش از آغاز جنگ در غزه در اکتبر ۲۰۲۳، عربستان سعودی به نظر میرسید که در آستانه برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل قرار دارد، بدون آنکه شرط دیرینه خود را برای انجام این کار - تشکیل یک کشور فلسطینی - برآورده کند. چنین توافقی میتوانست خاورمیانه را دگرگون کند.
بر اساس یکی از برنامهها، عربستان سعودی روابط خود را با اسرائیل عادی میکرد و در ازای آن، روابط دفاعی قویتری با ایالات متحده و حمایت آمریکا از یک برنامه هستهای غیرنظامی در عربستان به دست میآورد.
اما اظهارات اخیر شاهزاده محمد نشان میدهد که هرگونه توافقی فاصله زیادی با تحقق دارد.
علاوه بر بیانیهای که عملیات اسرائیل در غزه را نسلکشی توصیف کرد، او همچنین به صراحت اعلام کرده است که عربستان سعودی تا زمانی که یک کشور فلسطینی ایجاد نشود، روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد کرد. با توجه به مخالفت شدید در داخل دولت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با چنین کشوری، تحقق این هدف همچنان دور از دسترس است.
علی شهابی، یک تاجر سعودی که به خانواده حاکم این کشور نزدیک است، گفت: «فکر میکنم ولیعهد میخواست موضع خود را بهروشنی و بدون هیچگونه تردیدی بیان کند.»
امارات متحده عربی - یکی از امضاکنندگان توافقنامههای ابراهیم - نیز سیگنالهایی از اتخاذ مواضع سختتر علیه اسرائیل ارسال کرده است.
شیخ عبدالله بن زاید، وزیر خارجه امارات، هفته گذشته به همتای اسرائیلی خود گفت که امارات «از هیچ تلاشی برای حمایت از فلسطینیها دریغ نخواهد کرد.»
با وجود موضعگیری علنی عربستان در مورد وضعیت یک توافق عادیسازی، دیپلماتهای آمریکایی اعلام کردهاند که پادشاهی سعودی ممکن است در پشت صحنه برای پیشبرد چنین توافقی در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ آماده باشد - مشروط به برقراری آتشبس دائمی در غزه و تعهدی ملموس از سوی اسرائیل به سوی ایجاد یک کشور فلسطینی.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده که به زودی دوره کاریاش به پایان میرسد، روز چهارشنبه گفت: «همه چیز آماده است تا در صورت وجود آتشبس در غزه و درک متقابل درباره مسیری به جلو برای فلسطینیها، این فرصت پیش آید.» او افزود: «بنابراین، فرصت عظیمی در اینجا وجود دارد.»
تنشزدایی با ایران؟
در دوران نخستین ریاست جمهوری آقای ترامپ، هم عربستان سعودی و هم امارات متحده عربی از موضع تند دولت او علیه ایران حمایت کردند، چراکه تهران را بهعنوان رقیبی خطرناک در منطقه میدیدند.
آنها از خروج آقای ترامپ از توافق هستهای با ایران استقبال کردند و تصمیم او برای صدور مجوز ترور قاسم سلیمانی، فرماندهی که نیروهای نیابتی ایران در سراسر خاورمیانه را هدایت میکرد، در ژانویه ۲۰۲۰ را ستودند.
اما پویایی منطقه از زمان نخستین دوره ریاست جمهوری ترامپ تغییر کرده است.
عربستان سعودی و ایران در مارس ۲۰۲۳ به توافقی دست یافتند که تنشها در خلیج فارس را کاهش داد و زمینه را برای تماسهای دیپلماتیک سطح بالا فراهم کرد.
بحرین، پس از سالها تنش با ایران، گامهایی برای نزدیکی به دولت ایران برداشته است. حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین اعلام کرد که «هیچ دلیلی برای تأخیر» در ازسرگیری روابط دیپلماتیک وجود ندارد. این پادشاهی کوچک همچنین هدفگیری ایران توسط اسرائیل در اکتبر گذشته را محکوم کرد؛ زمانی که جنگ در سایهی میان این دو کشور، به رویارویی آشکار و حملات متقابل تبدیل شد.
برای عربستان سعودی، هدف مشخص است: ایجاد محیطی منطقهای باثبات که به تحقق رویای شاهزاده محمد برای متنوعسازی اقتصادی این کشور که به نفت وابسته است، کمک کند. برای ایران، دههها انزوا و فشارهای اقتصادی و سیاسی، که با افزایش ناآرامیهای داخلی همراه شده، صلح و آشتی با ریاض را به یک ضرورت تبدیل کرده است.
همچنین نشانههایی وجود دارد که ایران ممکن است برای مذاکره با آقای ترامپ آماده باشد. بسیاری از مقامات سابق، تحلیلگران و سرمقالههای روزنامههای ایران بهصراحت از دولت خواستهاند که با آقای ترامپ وارد تعامل شود.
تا کنون، به نظر میرسد که آقای ترامپ نیز دستکم در نظر دارد که مسیری متفاوت از کمپین «فشار حداکثری» دوره اول خود را دنبال کند. در ماه نوامبر، ایلان ماسک، مشاور نزدیک ترامپ، با سفیر ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرد، که این دیدار توسط مقامات ایرانی تأیید شد.
آقای ترامپ در ماه سپتامبر گفت: «ما باید به توافق برسیم، زیرا پیامدها غیرقابلتصور خواهند بود.» او به تهدید دستیابی ایران به سلاح هستهای اشاره داشت.
احتمال تنش بر سر نفت
اگرچه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس - بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی - به نظر میرسد که از رویکرد معاملهمحور ترامپ در دیپلماسی استقبال میکنند، اما ممکن است بر سر سیاستهای اقتصادی او با چالشهایی روبرو شوند.
یکی از وعدههای اصلی کمپین انتخاباتی ترامپ تقویت تولید نفت و گاز ایالات متحده بود، حرکتی که میتواند به اقتصادهای خلیج فارس آسیب برساند.
اگر ایالات متحده تولید نفت خود را همانطور که ترامپ وعده داده افزایش دهد، تولیدکنندگان در خلیج فارس گزینههای کمتری برای افزایش تولید بدون کاهش قیمت خواهند داشت.
بدر السیف، پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی چتم هاوس مستقر در لندن، در گزارشی اخیر گفت: «افزایش اکتشاف و تولید نفت ایالات متحده قیمتها را کاهش داده و اقتصادهای مبتنی بر نفت خلیج فارس را به خطر خواهد انداخت.»
انتظار میرود آقای ترامپ همچنین پروژههای گاز طبیعی مایع (LNG) را تسریع کند و با لغو توقف صدور مجوزها که در دوران بایدن اعمال شده بود، صادرات ایالات متحده را بهویژه به اروپا افزایش دهد.
قطر، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان این گاز در کنار ایالات متحده، احتمالاً بیشترین تأثیر را خواهد پذیرفت. با این حال، قطر تاکنون نگرانیهای خود را کماهمیت جلوه داده است.