طی روزهای اخیر، محمد نوری زاد، فعال مدنی و سیاسی محبوس در زندان اوین، توسط قاضی شعبه دادگاهی در تهران۷ به تحمل ۵ سال دیگر حبس تعزیری محکوم شد. این زندانی سیاسی در حال سپری کردن حبس تعزیری ۱۰ ساله خود است اما در پرونده های متعدد دیگری هم به سال دیگر حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش حقوق بشر در ایران، صفحه شخصی محمد نوری زاد در فضای مجازی با انتشار این خبر در تشریح آن اعلام کرد؛ جلسه دادرسی به اتهام محمد نوری زاد بصورت آنلاین از طریق ویدئو کنفرانس در تاریخ ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۳، برگزار شده بود.
در ادامه این گزارش اعلام شده که این پرونده در پی انتشار فایل صوتی محمد نوری زاد به خارج از زندان و اعتراض این زندانی سیاسی به وضعیت کنونی کشور بر علیه تشکیل شده بود.
این زندانی ساسی در ادامه فعالیتهایمدنی و پرونده سازی های زنجیره ای از سوی مسئولان قضایی و سازمان زندانها به اتهام (شکستن تلفنهای اندرزگاه ۶ زندان اوین) در حالی که از تاریخ و زمان جلسه دادرسی، به تحمل ۵ سال و ۱ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
لازم به اشاره است، محمد نوریزاد، پیش از این هم بدون تشکیل جلسه دادرسی، توسط محمدرضا عموزاد ـ قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، در مجموع به تحمل ۷ سال حبس تعزیی محکوم شده بود و پس از تنظیم درخواست واخواهی و محاکمه حضوری در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۲، محکومیت این زندانی سیاسی به ۲ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرد.
محمد نوریزاد، در تاریخ ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۹، توسط شعبه دادگاه تجدیدنظر استان گلستان، از بابت اتهامات (توهین به رهبری) و (تبلیغ علیه نظام )در مجموع به تحمل ۳ سال حبس محکوم کرد و از بابت پرونده ای دیگر هم در تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۹، بصورت غیابی توسط شعبه دادگاه شهرستان ایوانکی به اتهام توهین به رهبری به تحمل ۱ سال حبس تعزیری محکوم و دادنامه صادره پس از انتقال محمد نوریزاد به شعبه ۲۳ دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب تهران از طریق نیابت قضائی به وی ابلاغ شد.
در تاریخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۹، محمد نوریزاد، در بخش دوم از پرونده قضائی خود توسط شعبه ۱۱۰۱ دادگاه کیفری ۲ تهران بصورت نیابت قضائی از شعبه ۱۴۹ دادگاه کیفری ۲ مشهد با اتهامات (نشر اکاذیب) و (اخلال در نظم و آسایش عمومی) به تحمل ۲ فقره ۷۴ ضربه شلاق و تحمل ۸ ماه حبس تعزیری و ۱ سال تبعید به شهرستان طبس محکوم شد.
محمد نوریزاد، در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۹۹، توسط شعبه ۱۱۰۱ دادگاه کیفری ۲ تهران، با نیابت قضائی از شعبه ۱۴۹ دادگاه کیفری ۲ مشهد با اتهامات (نشر اکاذیب) و (اخلال در نظم و آسایش عمومی) محاکمه و در تاریخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۹، به تحمل ۲ فقره ۷۴ ضربه شلاق و تحمل ۸ ماه حبس تعزیری و ۱ سال تبعید به شهرستان طبس محکوم شد.
این فعال مدنی، در بخش اول از همین پرونده توسط شعبه ۴ دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی منصوری با اتهامات (تشویش اذهان عمومی)، (شرکت در تجمعات غیرقانونی)، (توهین به روح الله خمینی)، (همکاری با رسانههای خارجی)، (توهین به مقدسات) و (توهین به رهبری) محاکمه و در مجموع به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری، دو سال تبعید به شهرستان ایذه و به ۲ سال هم محرومیت از خروج از کشور محکوم و این حکم در تاریخ ۱۰ فروردین ماه ۱۳۹۹، توسط قاضی شعبه ۳۵ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی، عینا تائید شد.
حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۸، با انتشار گزارشی ارجاع پرونده محمد نوریزاد و سایر متهمان این پرونده سوی حسن سلیمانی، بازپرس شعبه ۹۰۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۹ مشهد را اطلاع رسانی کرده بود.
محمد نوریزاد، در تاریخ ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۸، توسط نیروهای امنیتی مشهد و هنگام برگزاری تجمع اعتراضی در مقابل ساختمان دادگاه انقلاب آن شهر که در حمایت و برای همراهی با کمال جعفری یزدی برگزار شده بود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از انتقال به بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر مشهد و طی مراحل بازجویی و تفهیم اتهام در سپس پرونده این فعال مدنی و سایر متهمان در تاریخ ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۸، با تنظیم کیفرخواست از سوی حسن سلیمانی، بازپرس شعبه ۹۰۳ دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۹ مشهد به دادگاه انقلاب آن شهر ارجاع شده بود.
همچنین، در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۹۸، محمد نوریزاد، پس از احضار به دادسرای ناحیه ۳۳ تهران و تفهیم اتهامات (توهین به رهبری)، (تبلیغ علیه نظام) و (نشر اکاذیب) با نیابت قضایی بازداشت و به بند کارگری (بند۳۵۰ سابق) در زندان اوین منتقل و پس از ۴ روز به زندان گرگان مرکز استان گلستان منتقل شد و پس از اتمام مراحل بازجویی و تکمیل پرونده در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۹۸، با تودیع قرار وثیقه ای به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان آزاد شده بود.
یادداشت محمد نوریزاد درباره محکومیت تازه خود
«نخیر، مجتبی خامنهای دستبردار نیست!»
۱- رئیس زندان اوین (فرزادی) با یال و کوپال و معاونین خود به بند ۸ آمد. مرا فراخواندند که جلسه برای توست. در آن جلسه، آنکه برافروخته میغرید، من بودم و آنکه دروغ بر دروغ مینشاند، فرزادی بود. فرزادی از نظر هوشی، در حد صفر است و صرفاً به خاطر همخونی و همریشگیاش با حیاتالغیب (مدیر کل زندانهای استان تهران) بر مسند ریاست زندان اوین جا گرفته است. فرزادی، هم دستش به خون یک جوان ۲۲سالهی سیاسی در زندان تهران بزرگ آغشته است و هم در کشتار شورشیان بند ۷ زندان اوین سهم محوری داشته است. در همان جلسه به او گفتم: من برای این هیکل گندهی شما یک پیشنهاد کاربردی دارم و آن اینکه: فرغون دست بگیرید و آجر پرتاب کنید و با کلنگ چاه بکنید وگرنه این پولی که برای خانواده خود میبرید، به خون آغشته است.
۲- فرزادی سبیل ندارد. اما سبیل او و مسئولان بالادستیاش توسط مافیای مواد و اقلام فروشگاهی و ترهبار، چرب میشود. روزی که من داستان مافیای حاکم بر زندانها را افشا و رسانهای کردم، به دستور شخص فرزادی، آمدند و مرا به سلول انفرادی بردند. به مسئولانی که مرا به سلول انفرادی بردند گفتم: فرزادی مرا به سلول انفرادی نینداخته، مافیا مرا به اینجا آورده است. در سلول انفرادی از همان ساعت نخست، دست به اعتصاب خشک زدم. سه شب و چهار روز چیزی نخوردم و ننوشیدم مطلقاً. بیهوش شدم و در بیمارستان طالقانی به هوش آمدم. بیش از دوماه از آن روز میگذرد و تلفن مرا قطع کردهاند و هیچ پاسخگو نیستند!
۳- روزی که من در یک فایل مستند و با خشم، از دزدیهای میلیارد میلیاردی مجتبی خامنهای پردهبرداری کردم و گفتم مجتبی خامنهای، جدا از آدمکشیهایش، با یک تلفن از بیت رهبری، و بدون سپرده، و با ویترین علی انصاری میلیارد میلیارد وام بدون پشتوانه میگیرد و مجموعهی ایرانمال را بالا میبرد، به دستور شخص مجتبی خامنهای که از سخنان من به شدت عصبانی شده بود، مرا به ۶۸ ماه زندان (۶۱+۷ ماه) محکوم کردند؛ در مجموع ۱۷ سال.
۴- روزی که من رسماً افشاگری کردم که هلیکوپتر رئیسی را خود سرداران سپاه منفجر کردند و در یک سناریوی به شدت ابلهانه ماستمالیاش کردند، باز آقا مجتبی خامنهای دست به کار شد و سرداران خود را فراخواند. مجتبی خامنهای پایانیترین روزهای آزادگیاش را گذران میکند. سقوط و انحطاط او و سایر ملاها، روز کوچ پدر آقا مجتبی است که نزدیکتر از نزدیک است. اینگونه نیست؟
۵- روز یکشنبه ۳۱/۴/۱۴۰۳ مرا به جلسهی ویدئوکنفرانس فراخواندند. برای چه؟ برای تفهیم اتهام جدید درباره همین افشاگریها. نرفتم و گفتم: به بازپرس پرونده بفرمایید هرچه که عشقش میکشد برای من زندان تجویز فرماید.
۶- یکی از مسئولان قضایی در پیامی به من رساند: اینهمه مجتبی مجتبی نکن! و بعد، معلوم شد حضرات از من شکایت کردند که چرا دزدیها و آدمکشیهای ما را رسانهای میکنی؟ این هم ۵ سال دیگر افزون بر آن ۱۷ سال.
۷- میگویند: هفده و پنج میشود بیست و دو. که یعنی من تا ۲۲ سال آینده هم زندهام هم زندانی، و هم اینکه تا ۲۲ سال آینده بساط نظام مقدس همچنان برقرار است. سناریوی ابلهانه که میگویم یعنی همین!
محمد نوریزاد
بند ۸ زندان اوین
۱۴۰۳/۰۵/۰۱
ابستاگرام نوریزاد